eitaa logo
اندیشه پژوهان استاد رحیم پور
14.7هزار دنبال‌کننده
533 عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
کانال مردمی نشر اندیشه های استاد حسن رحیم پور ازغدی https://eitaa.com/joinchat/2098069504Ccb090c940d انتقاد،پیشنهاد: @rahimpoor_ad تبلیغات نداریم❌ ⬅️حمایت مالی از کانال: 6063731020686540
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 چه چیزی باعث شد افسر سپاه (ع) قاتل حسین(ع) شود؟ 🏴 برخى از اينها كه امام حسين(ع )را كشتند ودر اردوگاه بودند، قبلا جزء اصحاب اميرالمؤمنين(ع ) بودنـد. بعـضى، از رفقـاى سـابق خـود امـام حسين(ع ) بودند. يكى از آنها، شمربن ذی الجوشن است. ، جزء افـسران على بن ابیطالب(ع )در جنگ بود كه در كنار (ع )و حسين(ع ) با معاويه جنگيده بودند. اما اينك شمر، افسر نيروهاى يزيد در كربلا شده كـه سرحسين(ع )را میبرد. فقط اين يكى هم نبود. دست كـم ده -بيـست اسـم دارم كه بايد آنها را لو بدهم كه اينها قبلا جزء اصحاب اميرالمـؤمنين واز رفقاى سابق حسن(ع )و (ع)و همرزم آنها بودند و در حـضور يافتند و دستشان به خون حسين(ع)، آلوده شد. براى چه؟ براى اينكه كمكـم بعد از رحلت (ص) ، اولويتهايشان در حكومت و ميان نخبگان، علما، روشنفكران و مردم عوض شد و از ايـن رو در مـواردى كـه می‌بایست قاطعيت نشان می‌دادند، وا می‌دادند و مدارا میکردند و جايى كه می‌بایست مدارا میکردند، مدارا نمی‌کردند و درگير میشدند و حتـى بـا دشـمنان ديروزشان -يعنى با كسانى كه در بدرواحد و حنين با اينان جنگيده بودنـد - كم كم كنار آمدند و با آنها ائتلاف كردند. برويد آنهايى را كه با امـام حسن(ع)وبا امام حسين(ع) درگير شـدند وائـتلافهـاى سياسـى آنـان را بررسى كنيد؛ ائتلافهاى سياهى كه پنهانى و سپس علنى صـورت گرفـت. آنان خودشان با يكديگر دشمن بودند و گاه حتى قبلا با هم جنگيده بودنـد؛ ولى همه در برابر خط اهل بيت (ع) كه خط اصيل پيغمبر اكـرم(ص) اسـت، ايستادند. 🔶بخشی از کتاب حسین(ع) عقل سرخ استاد رحیم پور ▶️ @rahimpoor_azghadi
کوتاه 🏴 اكرم(ص) فرمود: «اَلْمسلِم اَخُو الْمسلِمِ لايظْلِمه و لايسلمه»؛ ميان همه بايد رابطه برادرى برقرار باشد، نه به يكديگر ستم كنند و نه يكديگر را در برابر هيچ ظلمى تنها بگذارند و تسليم كنند. همه بايد شب و روز به فكر يكديگر باشيم و مثل يك شبكه درهم پيچيده، در قلمرو اقتصاد، سياست و فرهنگ، به فرياد يكديگر برسيم و كمك كنيم . بايد اين شعار و اسلامى در همه عرصههاى اقتصادى، سياسى ، حقوقى و فرهنگى باشد، تا مناسبات و ستم برداشته شود. فاصلههاى طبقاتى در جامعه اسلامى، يعنى كوخ نشينى اكثريتى و كاخ نشينى اقليتى ـ اين كه كسانى در شمال تهران، در خانه هاى چند ميلياردى زندگى كنند و در پايين همين شهر، خانوادههايى با ده، پانزده سر عائله، در دو اتاق يا يك اتاق زندگى كنند، اين فاصله طبقاتى، با آن دستورالعمل پيغمبر(ص) سازگار نيست. تبعيض در نهادهاى دولتى و حكومتى با اين دستورالعمل اكرم(ص) سازگارى ندارد. سلطه سياسى ديگران بر جوامع اسلامى از افغانستان تا فلسطين با اين دستورالعمل سازگارى ندارد. دستگاه قضايى پر ادعا و كم كار، دولت پر حرف و كم كار، مجلس پر سر و صدا و كم كار، با اين دستورالعمل پيغمبر اكرم(ص) . سازگارى ندارد. 🔶 گزیده ای از کتاب ص پیامبری برای همیشه @rahimpoor_azghadi
🔷 اوصاف اکرم(ص) از زبان (ع) بخش چهارم [پیامبر اکرم ص] «سهِلُ الْخُلْق» بود؛ يعنى خيلى راحت مى شد با او رابطه برقرار كرد. «لَيس بِفَظ ٍّو لاغَليظٍ»؛ پيامبر(ص) خشن و تندخو نبود «و لافَحاشٍ و لاعيابٍ »؛ هرگزفحش بر لب او جارى نشد، عيب گير نبود، عيب مردم را تعقيب نمى كرد. «ولامداح»در عين حال مداح واهل مبالغه در تمجيد از افراد هم نبود. امام حسين(ع) توصيف پيامبر(ص) را با اين تعابير ختم مى كنند، فرمود: «وقتى سخن مى گفت، همه ساكت بودند، انگار پرنده روى سرشان نشسته باشد، تا يك كلمه از سخنان پيامبر(ص) را از دست ندهند . و لايتَنازعون َعِنْده حديثٌ»؛ در حضور پيغمبر(ص) مردم ميان حرف يكديگر نمى دويدند ». (ص) اين ادب را به آنها آموخته بود كه هر كس سخن مى گويد، همه سر تا پا گوش باشند تا وقتى سخنش تمام شد، اظهار نظركنند. اين شخصیت بزرگى كه تاريخ را تكان داد، و بايد ايشان را كانون آفرينش ناميد، در طول ده سال حكومتش نزديك به هشتاد جنگ را يامستقيم در جبهه فرماندهى كرد و شمشير زد و يا براى جنگ با دشمنان نیرو فرستاده است و تمام عيارى تشكيل داد. همه ابعاد مختلف ايشان را به اين صورت در كنار هم بايد ملاحظه كرد. 🔶گزیده ای از کتاب محمد پیامبری برای همیشه استاد رحیم پور 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @rahimpoor_azghadi
🔷 موقعى كه بحث و تقسيم غنائم و اينهاست همه اهل اند ! 📝 بعضي ها موقع تقسيم مسئوليتها مى آمدند و جمع مى شدند كه بله در محضر حضرت عالى هستيم،در خدمتتان هستيم، تكليف چيست؟ و چون معمولا جايى كه و و و گرسنگى است، اهل نيستند، ولى موقعى كه شغل و تقسيم غنائم و اينهاست همه اهل تكليف اند. هم از (ص) و هم از حضرت امير(ع) نقل شده است كه دور اينها را مى گرفتند، آقا ما در خدمت شماييم، كارى، چيزى، مسئوليتى اگر هست بفرماييد. مى فرمود: «ما به آنهايى كه به دنبال اند مسئوليتى نمى دهيم. اين رسم و عادت ماست.» چون معلوم مى شود چنين كسانى فكرمى كنند كه خبرى هست، انگار آش نذرى پخش مى كنند و حال آن كه اينها است، ولى بعضى مثل واقعا به عنوان تكليف مى آيند. ايشان به پيغمبر(ص) گفت: آقا كارى از من بر نمى آيد؟ همان گونه كه براى جهاد و آماده بود، براى اين كار هم آماده بود. ابوذر مى گويداز پيغمبر(ص) پرسيدم: «أَلاتَستَعمِلُونى؟»؛ كارى، مسئوليتى به من نمى سپارى؟«فَضَرَب بِیدِهِ على مِنْكَبى » ؛ با دست روى شانه ام زد و فرمود : «يا اَباذَر اِنَّك ضعیف »؛ ابوذر! براى مديريت، ضعيف هستى. «وانها اَمانَةٌ»؛ و مسئوليت هاى حكومتى امانت است، امانت ومردم است. 🔶 گزیده ای از کتاب پیامبری برای همیشه استاد رحیم پور 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @rahimpoor_azghadi
⬅️ بايد با زنجير شما را به ببرم! 🔷در جنگ بدر بعضى از سران مشركين اسير شده بودند، كسانى كه سيزده، چهارده سال (ص) را آزار داده بودند اسير پيغمبر(ص) شدند، بعضى از سران مشركين را بسته بودند و مى آوردند. اينان از دور ديدند كه پيغمبر كنارى ايستاده و لبخند بر لبانشان دارد. ناراحت شدند و جلوى پيغمبر(ص ) كه رسيدند يكى گفت: بله، بايد هم بخندى، ما آقا بوديم و شما رعيت ما، و اينك ما در چنگ شماييم، بايد هم بخندى و خوشحال باشى از اين كه ما را اسير كردى. پيامبر(ص) فرمودند: خنده من از اين نيست كه تو را اسير كردم، من به چيز ديگرى مى خندم. مى خندم كه چرا بايد دست و پايتان را ببندند و به زور به ببرند؟ من آمده ام شما را احيا كنم، عليه من مى كشيد؟ من خنده ام از اين است كه بايد با زنجير شما را به بهشت ببرم. در ، در مقابل كسانى است كه در برابر حقيقت و مى ايستند و زبان و منطق و اخلاق سرشان نمى شود؛ آنها را البته بايد با شمشير ساكتشان كرد؛ زيرا دروغ مى گويند، جوسازى مى كنند، پاسخ نمى دهند، هتك حرمت مى كنند، زور مى گويند، و حتى عليه حق، شمشير مى كشند. به انبيا تهمت مى زنند، قرآن را تحريف مى كنند، بعد حاضر نيستند نه به مناظره، نه به گفت و گو، نه به پاسخ، نه به هيچ چيز، سنگى پرتاب مى كنند و مى روند . اين روش فكرى و روشنفكرى نيست،كلاهبردارى است. 🔶 گزیده ای از کتاب پیامبری برای همیشه استاد 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @rahimpoor_azghadi
🔷 به اصطلاح! ⬅️ بخش سوم 📝 آن روز مى گفتند (ص) است. امروز هم تحت عنوان كلام جديد ترجمه مى شود كه زبان دين، زبان شاعرانه و بوده و زبان ، زبان استعارى است لذا از دين، انتظار واقع بينى و واقع گويى نداشته باشيد؛ بلكه انتظار زبان شاعرانه و سمبوليك داشته باشيد. مى گويند خبرهايى كه از قصص امم گذشته و معجزات و خبر از عالم غيب و از آخرت داديد، اينها همه مجاز، تشبيه و استعاره است، قابل تأويل است و لذا قرائت بازى و تفسير به راى هم مباح مى شود. يعنى در و روايات، هيچ مفاد صريح، قطعى و مطلق وجود ندارد و شما يك توده مه است، هيچ هسته محكمى ندارد، پياز است كه همه پوست است و هسته اى ندارد و پس از حذف قرائات، ديگر چيزى نمى ماند. خب اين بهتر نيست تا آن كه بگويد من دين را قبول ندارم؟ مقرون به صرفه تر نيست؟ خيلى ابله است كسى كه در جامعه دينى در دانشگاه و حوزه بگويد من دين شما را قبول ندارم، قمه كشهايى كه قبلا اينگونه صريح با دين مبارزه مى كردند، جاى خود را به قمه كشهاى عصر مشروطه تاكنون داده اند كه به نام تفسير مدرن از دين، آن را تحريف و تكذيب مى كنند. مى گويند شما نمى دانيد دين چيست. دين يك قلمبه نور است اما براى ما چه دارد؟ اين دين براى اخلاق من، براى من، عمل من، من، تكاليف من، براى و براى چه دارد؟ هيچ ندارد مقدارى چيزهاى مبهم و بى سر و ته دارد. آنها را هم هر جور تفسير كردى، كردى. متدى ندارد. 🔶 گزیده ای از کتاب پیامبری برای همیشه استاد 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @rahimpoor_azghadi
🔷 به اصطلاح! ⬅️ بخش چهارم 📝 آن روز مى گفتند كه ، ساحر است، مى كند، جوانان را چيزخور مى كند. مى گفتند ما مى دانيم اين آدم در هر كاروانى، هر قبيلهاى، هر جمعى مى نشيند و بلند مى شود، گويى همه را جادو مى كند، جوانان مكه را جادو مى كند، پيغمبر در هر جمعى كه قرار مى گرفت، جوانان زير و رو مى شدند و يكى از صفتهايى كه به پيغمبر مى دادند، سحر است. اين آدم جادو مى كند، جوانها را جادو مى كند و از پدر و مادرهايشان، و از سنّتهايشان جدا مى كند. پيغمبر بزرگترين سنّت شكن تاريخ بود، بزرگترين انقلابى به اين معنا بود. آمد و ذهنشان را به هم ريخت، مبارزاتش هم جنبه ي(Objective) داشت و هم (Subjective) اصلا براى آنها چيزى باقى نگذاشت. گفت: عقايدتان غلط است، ارزشهاى شما ضد است، مناسباتى كه بين شما برقرار است است. مكه كه پيغمبر(ص) در آن ظهور كرد مبتنى بر چه بود؟ سكس، خشونت، شراب و ربا. آن روز مى گفتند: پيغمبر، ساحر و جادوگر است، امروز چه مى گويند؟ . امروز مى گويند: مى دانيد چرا اين پيغمبران، بازارشان گرفت؟ زيرا كاريزما داشتند، يعنى شخصیت نافذ، چهره نافذ، زبان نافذ. يعنى انبيا با جادو و كاريزما جوامع را مى شوراندند و جذبه ساحرانه و قدرت شوراندن تاريخ داشتند و الا حقيقت ديگرى نداشتند. كدام ؟ كدام ؟، اين همان صفتهايى است كه در قرآن آمده: كاهن، شاعر، ساحر و مجنون. 🔶گزیده ای از کتاب پیامبری برای همیشه استاد 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @rahimpoor_azghadi
🔷 به اصطلاح! ... ⬅️بخش پنجم آن روز مى گفتند: مجنون است، جنّى شده، ديوانه است، اختلال دارد، آدم نرمالى نيست. اين صفت را به همه پيغمبران نسبت داده اند. مى گويد: پيغمبران به هر جامعه اى كه آمدند يكى از توهين هايى كه به آنها مى شد - فقط توهين هم نبود، بلكه واقعا نسبت مى دادند- همين بود كه اينان ديوانه اند. آخر، آدم عاقل اين جور حرف مى زند؟ پيغمبر ناگهان از كوه آمده كه مردم، با من سخن گفت. چه گفت؟ مسخره مى كردند. گفت كه دخترانتان را نكشيد، به يكديگر ستم نكنيد، نگوييد، از ديوارهمسايه بالا نرويد، به حرمت و حقوق يكديگر احترام بگذاريد، دنيا همين40 - 50 سال نيست، شما موجوداتى ابدى هستيد.با تمسخر مى گفتند: عجب! همه اينها را خدا گفت؟ خُب، ديگر چه گفت؟ تعريف كن تا ما هم بخنديم! مى گفتند: مجنون و ديوانه است،ماليخوليايى است؛ زيرا انبياء(ع) خلاف آمدِ دوران، سخن مى گويند و همگى شالوده شكن بودند. پيامبر اكرم(ص) چيزهايى مى گفت كه در محاسبات مادى آنان نمى گنجيد. مى دانيد چرا؟ چون چرتكه سياسى نمى اندازد و غير، عمل مى كند و رفتار او با عقلانيت ابزارى كه تنها معيارسرمايه داران دنياست مطابق نبود. ⬅️امروز چه مى گويند؟ امروز هم مى گويند كه مؤمنين و مجاهدين، ديوانه و آنرمال هستند، آن روز مى گفتند: پيامبران كذّاب و دروغگویند. امروزهمان را مؤدبانه تر مى گويند. كسى كه مى گويد گزاره هاى دينى،دروغهايى اند كه از سرِ حسن نيت به عوام گفته مى شود، افسانه هاى مفيدند! آقايان به ظاهر از انبيا تجليل مى كنند و در واقع، اصلى ترين لوازم نبوت ومفهوم پيامبرى را انكار يا تحريف مى كنند. 🔶گزیده ای از کتاب پیامبری برای همیشه استاد 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @rahimpoor_azghadi