#راه_نگار rahnegar@
✍️ تحلیل آتش بس در جبهه شمال (از روایتهای در حال وقوع تا سناریوهای پیشرو) 🔻بخش اول. روایتها آتش
✍️ تحلیل آتش بس در جبهه شمال (از روایتهای در حال وقوع تا سناریوهای پیشرو)
🔻بخش دوم. سناریوهای پیشرو
چنانکه قبلا متذکر شدم مبنی بر ادعای سران رژیم صهیونی، جنگ حاضر «آخرین جنگ» و «جنگ رستاخیز» بود. موضوعی که در ادبیات نبیه بری رئیس مجلس لبنان، توسط دیدار مقام معظم رهبری مورد تأیید قرار گرفت و شرایط کنونی برای هر دو جبهه حق و باطل شرایط مرگ و زندگی است.
مبتنی بر ادبیات مذکور حزبالله، مقاومت عراق و یمن به دو دلیل وارد منازعه مستقیم با رژیم صهیونی شد؛ اولین دلیل انسانی در حمایت از مردم مظلوم غزه و مشغول سازی راهبردی دشمن به جهت ممانعت از پیروزی زود هنگام ارتش رژیم در غزه بود و دومین دلیل شناخت ماهیت وجودی شرارت آمیز و سبقه تاریخی این رژیم بود که با حل مسئله غزه به سراغ حزبالله و سایر اعضای محور مقاومت خواهد آمد، لذا حزبالله کارزار پیشدستانه را در دستور کار خود قرار داد. ورودی که عملا طی چهارده ماه، هزینه سنگینی به رژیم وارد کرد و توانست دشمن را در آستانه درواز مرگ وجودی متوقف کند.
برخی از دستاوردهای ورود به موقع و خالصانه حزبالله به منازعه وجودی در غرب آسیا عبارت است از:
۱. تبدیل مسئله فلسطین، به مسئله اسلامی در منطقه و مسئله انسانی در جهان؛
۲. ممانعت از تصرف یک شهرک یا یک تپه استراتژیک، توسط ۶۵ هزار نیرو ارتش رژیم صهیونی طی حدود ۶۰ روز تهاجم زمینی؛
۳. مدیریت تبعات سنگین شوک و بهت اولیه، ناشی از شهادت رهبران و فرماندهان در ده روز ابتدایی جنگ و بازگذشت قدرتمند و غافلگیر کننده به صحنه نبرد؛
۴. مسدود سازی حفرههای نفوذ امنیتی در وسط معرکه جنگ و حفظ داراییهای کلیدی حزبالله پس از حادثه پیجرها؛
۵. ناکام گذاشتن رژیم صهیونی در دستیابی به اهداف اصلی خود اعم از بازگشت آوراگان، اتمام جنگ رستاخیز، ایجاد منطقه حائل تا رود لیتانی و خلع سلاح مقاومت لبنان.
🔹 با توجه به منطق مذکور چند سناریو قابل توجه در چشم انداز پیش رو عبارت است از:
۱. سناریوی راه گذر
مبتنی بر گمانه مطرح در این سناریو؛ تداوم و یا تحمیل جنگ فراگیر یا تهاجم محدود با هدف تجزیه جبهه مقاومت صورت گرفت تا از طریق جداسازی ساحات مقاومت میان گروههای مقاومت اعم از حزبالله لبنان، مقاومت عراق، مقاومت یمن، مقاومت سوریه و مقاومت ایران و مقاومت فلسطین از یکدیگر و از کشورها همراه، شکست تک تک آنها در بازده زمانی مشخص را تضمین نمایند. اقدام دشمن برای محقق شدن بدبینانه ترین سناریو میتواند شامل اقدامات فلج کننده میدانی، تحریم اقتصادی و فشار سیاسی باشد.
۲. سناریوی دوره گذار
مبتنی بر گمانه مطرح در این سناریو پذیرش آتش بس از سوی محور جنایت و شقاوت، علاوه بر آنکه نشانه ناامیدی از دستیابی به اهداف خود در برابر مقاومت و به ویژه حزبالله است، حاکی از تثبیت تئوری دوره گذار از نظم تک قطبی به دو یا چند قطبی و پذیرش سهم ایران و محور مقاومت در نظم بعدی است. نظمی که حداقل متشکل از دو قطب ترکیبی غربی با محوریت آمریکا، اروپا و همراهان آنها و قطب ترکیبی شرقی با محوریت چین، روسیه، ایران و همراهان آنان است.
۳. سناریوی فرود کرکسها
مبتنی بر گمانه مطرح در این سناریو؛ تن دادن رژیم صهیونیستی به آتش بس، محصول تدبیر حامیان و پشتیبانان رژیم صهیونی است که علاقمند هستند با تفکیک جبهه لبنان از غزه دست رژیم صهیونی را برای تمرکز بر غزه و تداوم نسلکشی و تخریب کامل غزه باز بگذارند. بنابراین رژیم صهیونی به سان کرکس بر جسم نیمه جان مردم غزه خواهد نشست و از آن ارتزاق خواهد.
۴. سناریوی پرواز ققنوسها
مبتنی بر گمانه مطرح در این سناریو؛ واکنش جهانی به جنایات رژیم در غزه و جنوب لبنان، بازگشت ثانویه حزبالله از شوک و بهت اولیه ناشی انفجار پیجرها و بیسیمها و شهادت رهبران و فرماندهان عالی رتبه خود، بازگشتی افتخار آمیز بود و فرماندهان جوان، زخم خوردگان و مجروحان آن حوادث با روحیه و انگیزه مضاعف به معرکه بازگشتند و توانستند با افزایش توانمندی تهاجمی خود، فشار بر جبهه داخلی دشمن را تا حد قابل توجهی افزایش دهند بگونهای که حامیان و پشتیابانان داخلی و خارجی رژیم صهیونی را وادار کردن تا این سگ هار را مهار نمایند. با این وجود، ققنوس مقاومت مجددا از خاکستر و خون برخواسته و نسل جدیدی از رزمندگان را تربیت و فعال نموده است.
✍️#احمد_باقری_مزینانی استاد دانشگاه/۱۰ آذرماه ۱۴۰۳ه.ش
💎 کانال ایتا #راه_نگار
🆔https://eitaa.com/rahnegar1401
1.35M
🔻 آخرین تحولات سوریه
🚩«وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَیْنِ الْأَمْرَیْنِ الْفَشَلُ وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّی نُوقِعَ وَ لَا نُسِیلُ حَتَّی نُمْطِرَ... دشمنان چون رعد غریدند و مثل برق، جرقه زده و جهیدند، اما با وجود آنهمه لاف گزاف، هنگام کارزار ناتوان و ترسان بودند. ولی ما، خروش برنمیداریم، مگر آن که دست به عمل میزنیم و نمیباریم، مگر آن که سیل به راه میاندازیم -خطبه ۹ نهجالبلاغه-».
💎 کانال ایتا #راه_نگار
🆔https://eitaa.com/rahnegar1401
🎯 اراده اعمال قدرت مهمترین مؤلفه در سهیم شدن در تحولات ژئوپلیتیکی و در دوره گذار است.
💎 کانال ایتا #راه_نگار
🆔https://eitaa.com/rahnegar1401
✍️ حلب از انجام تا فرجام منازعه (تحلیل وضعیت نبرد سوریه در دوره گذار)
🔻بخش اول. ژئوپلیتیک تاریخی حلب
🔸۱. حلب پایگاه تحولات پیشینی
از منظر تاریخی و جغرافیایی، حلب یک شهر راهبردی و مورد عنایت اهل البیت و یکی از کانونهای اصلی مذهب اهل البیت بوده است که به مرور و به سبب کاهش دسترسی مردم به علماء، دچار تضعیف در عقیده و تغییر در ایده شدهاند. این شهر در جنگهای صلیبی به عنوان پایگاه اصلی مسلمان محسوب میشد. حلب به دلیل جدا افتادن از مسیر تعالیم اهل البیت و به سبب اعمال سلطه قهری صلاح الدین ایوبی، اغلب شیعیان یا از این سرزمین کوچ کردند و یا تغییر مذهب دادند. دو شهرک نوبل و الزهرا باقیمانده نسل اولیه شیعیان در شمال حلب هستند.
🔸۲. حلب لولایی تحولات پسینی
علاوه بر سبقه تاریخی و تمدنی، حلب مهمترین شهر اقتصادی و راهبردی میان شمال و جنوب و شرق و غرب اسلامی در دورههای مختلف بوده است. به همین سبب برخی در حلب به دنبال نشانه شناسی تحولات آخرالزمانی و علائم دوره گذار قدرت هستند.
امروزه حلب در معادله مقاومت در برابر جنایت، قرارگاه پشتیبان مقاومت از سرپنجههای خود در لبنان و فلسطین محسوب میشود. حلب حلقه میانی در کریدور ارتباطی محور مقاومت، از ایران و عراق از مسیر موصول تا بوکمال به لبنان و فلسطین و تا ساحل مدیترانه است. بنابراین حلب قلب محور مقاومت و لولای ژئوپلیتیک تحولات غرب آسیا در دوره گذار است.
♻️ استنباط راهبردی
به جهت نقش و سهم حلب به عنوان یک بارانداز تاریخی و نقش راهبردی و کلیدی آن در معادلات جهانی و منطقهای از گذشته تا آینده است، خارج شدن این شهر از چرخه خدمات در کریدور غرب آسیا، به معنای تعیین سرنوشت مقاومت از انجام مقاومت تا فرجام مقاومت آن است. چرا که شکسته شدن دژ حلب به عنوان قلب جغرافیا و لولایی ژئوپلیتیک مقاومت، به معنای ترک برداشتن دژ مقاومت در سراسر منطقه است. به تعبیر دیگر سقوط خاکریز و تداوم اشغال حلب؛ مقدمه سقوط بسیاری از خاکریزها از خاکریز حمص و دمشق، خاکریز جولان و غزه، خاکریز خیام و ضاحیه، خاکریز بوکمال و موصل و بغداد، خاکریز کربلا و نجف است و خاکریز قصرشیرین و خسروی، خاکریز سیستان و تایباد و خاکریز بوموسی و تنب بزرگ دچار فرسایش خواهد شد. با این وجود ترمیم خاکریز حلب در شرایط کنونی و به هر قیمتی، هزینهاش بسیار کمتر است از تبعات امنیتی تداوم اشغال حلب است.
✍️#احمد_باقری_مزینانی استاد دانشگاه/۱۳ آذرماه ۱۴۰۳ه.ش
💎 کانال ایتا #راه_نگار
🆔https://eitaa.com/rahnegar1401
✍️ دیدبانی کنش هوشمندانه و هنرمندانه فاطمی (اندیشه کوثری و حرکت جوهری حضرت فاطمه الزهرا در آخرین دوره حیات)
🔻بخش اول. ماهیت کنش فاطمی
🔹 دو تفسیر از کنشگری فاطمی
سیر در گفتمان و سیره حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها نشان میدهد که حضرت حداقل دو روایت قابل توجه است:
۱. بینش عاشقانه و عاقلانه؛ که در روایت حضرت و اظهار علاقه وافر ایشان به قرائت قرآن، اقامه نماز و نگاه به چهره پیامبر اکرم صلی الله و آله، دیده میشود.
۲. کنش عاقلانه و عارفانه؛ که در درایت عملی حضرت برای احقاق حقوق اعتباری، اجتماعی، سیاسی و مقاومت از انحراف و تحریف در مسیر اسلام ناب، دیده میشود.
🔹 دیدبانی رخدادها مدینه النبی
با رصد کنش عاقلانه و عارفانه حضرت در تحولات پسا رحلت پیامبر اعظم (ص) میتوان از سه دیدگاه مورد بررسی قرار داد:
🔅۱. روایت نزدیکنگرِ عاطفی؛ نظاره گری سطر به سطر حوادث پس از رحلت و تدقیق در فعالیت میدانی و در محیط مدینه، که دستاورد نهایی آن، دریافت حسی غمبار از حوادث شهر مدینه و دلی داغدار از فشار بر اهل البیت است.
🔅۲. روایت دورنگرِ عقلانی؛ رصد فرآیندهای اصلی و رخدادهای کلیدی مدینه در غصب مناسب، چگونگی تهاجم به خانه وحی و کنشگری که حضرت برای توقف اقدامات انحرافی و یا بازگرداندن مسیر تحریف صورت داد.
🔅۳. روایت کلاننگرِ راهبردی؛ نگرشی فضا محور برای بررسی علل و عوامل ریشهای، ساختاری و کارکردی از نحوه غصب خلافت و قیام حضرت و پیامدهای انسانی، اجتماعی و سیاسی آن است.
ادامه دارد....
✍️#️احمد_باقری_مزینانی استاد دانشگاه/ایام فاطمیه ۲ جمادیالثانی ۱۴۴۶ ه.ق و ۱۴ آذرماه ۱۴۰۳ه.ش/.
💎 کانال ایتا #راه_نگار
🆔 https://eitaa.com/rahnegar1401
️ ✍️ دیدبانی کنش هوشمندانه و هنرمندانه فاطمی (اندیشه کوثری و حرکت جوهری حضرت فاطمه الزهرا در آخرین دوره حیات)
🔻بخش دوم. دستاوردهای کنش فاطمی
اگر در یک نگاه ترکیبی به ویژه از روایت دورنگر عقلانی و فضانگر راهبردی بخواهیم تحولات مدینه در دوره کوتاه پس از رحلت تا شهادت حضرت را مورد بازخوانی قرار دهیم، شاهد «کنشگری هوشمندانه و پایدار و تصویرگری هنرمندانه و ماندگار» حضرت زهرا سلام الله علیها «در دوره گذار از جامعه نبوی مبتنی بر رسالت و امامت به جامعه سقیفی مبتنی بر خلافت و وراثت» هستیم. برخی از نشانههای این کنگشری عبارت است از:
🚩 ۱. طراحی و اجرای جنبش نرم افزاری راهیان نور؛ از طریق سفر روزانه زیارتی به قبرستان احد، ساختن بیتالاحزان در کنار مقبره و ساختن تسبیح از مدفن حمزه سیدالشهداء عملی شد.
🚩 ۲. خلق پدیده هنری مؤثر هشدار دهی؛ برای فراخوان آحاد جامعه و فعال سازی مجدد ذهن آحاد جامعه اسلامی در مدینه، از طریق بازسازی ماجرای اذان بلال عملی شد.
🚩 ۳. اولین کنش ضد آقازادگی در تاریخ اسلام؛ از طریق دوری از مزایایی خاص و ویژه به دلیل وابستگی نسبی و سببی با نبوت و امامت عملی شد.
🚩 ۴. مشارکت طلبی برای صیانت از دستاوردهای پیامبر؛ از طریق تمرکز اولیه بر دعوت عمومی اهل مدینه و دعوت ثانویه و چهره به چهره مجاهدان بدر که در چهل شب متوالی عملی شد.
🚩 ۵. محوریت در جنبش اعتراضی حامیان ولایت و امامت؛ که از طریق حضور تحصن کنندگان به ویژه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و زبیر بن عوام در منزل حضرت عملی شد.
🚩 ۶. تبدیل اندیشه انتقادی به رفتار اعتراضی؛ اقدامی که علیه غاصبان و حامیان آنان و از طریق حضور و اعتراض مستقیم به غصب هبه پیامبر و محروم کردناش از ارث پدر عملی شد.
🚩 ۷. تحریک به مقاومت منفی؛ برای مقابله با غاصبان خلافت و مرجعیت و تلاش مضاعف برای مدیریت رفتار آحاد و خواص جامعه، که از طریق استفاده از ظرفیت گفتمانی تهیج کننده عملی شد.
🚩 ۸. محاکمه مدنی غاصبان؛ اقدام برای رسوایی حامیان و ساکتان تغییر فرآیند و مسیر و محتوای جامعه اسلامی، که از طریق تشکیل دادگاه علنی و مردمی صورت گرفت.
♻️ استنباط راهبردی
تلاش حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها در «کنشگری کوثری با رویکرد حرکت جوهری» ریشه دار در گذشته و ریشه دوان در آینده بود. کنشی که به دلایل زیر دارای کارآمدی و اثر بخشی بود:
🔅 ۱. خود آگاهی محیطی؛ برای درک نقش و سهم تحولاتِ در حال وقع از مبدأ مدینه النبی است که برای تمامی محیطهای پیش رو و تاریخ آینده جهان اسلام معتبر و مؤثر خواهد بود.
🔅۲. خود آگاهی زمانی؛ برای درکی ژرف از رفتار در حالِ وقوع در جامعه اسلامی و اهل خلافت است که به سبب عنصر ختم نبوت، در افق زمان پیش رو تا پایان خلقت تاثیرگذار خواهد بود.
🔅۳. خود آگاهی زمینهای؛ برای درک سهم و نقش خود در بستر تغییراتِ هنجارهای فرهنگی، نهادهای اجتماعی و ساختارهای سیاسی، که از یک سو در حال بازگشت به جامعه جاهلی بود و از سوی دیگر به جوامع آینده تسری پیدا میکرد.
🔅۴. نوآوری هوشمندانه؛ در مقاومت پایدار حضرت که مبتنی بر اندیشه و عقاید خالصانه و متعهدانه، انگیزه و باور متعبدانه و مومنانه و عمل و رفتار صالحانه و دوراندیشانه بود.
🔅۵. خلاقیت هنرمندانه؛ مبتنی بر آرایههای گفتمانی، آداب رفتاری و زیبایی شناختی هنری حضرت است، که برای بازسازی گذشته فاخر، فعال کردن حال راکد و تصویر آینده مطلوب صورت گرفت.
🔸در مجموع حضرت زهرا سلامالله علیها به عنوان مصداق انسان کامل، بستر تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پسا رحلت را در یک «فضای تحولی بزرگ و وجودی» فهم، ادراک و تدبیر میکرد و بر آن بود تا «نیّات انحرافی و گفتمان تحریفی» مد نظر غاصبان نهادینه نشود چرا که در صورت نهادینه شدن آن «بقاء زیرساختهای فکری حقگرایانه، عقاید حقباورانه و رفتارهای حقطلبانه را با تهدید وجودی و حیاتی» مواجهه میشد.
✍️#️احمد_باقری_مزینانی استاد دانشگاه/ایام فاطمیه ۲ جمادیالثانی ۱۴۴۶ ه.ق و ۱۴ آذرماه ۱۴۰۳ه.ش/.
💎 کانال ایتا #راه_نگار
🆔 https://eitaa.com/rahnegar1401
✍️ حلب از انجام تا فرجام منازعه (تحلیل وضعیت نبرد سوریه در دوره گذار)
🔻 بخش دوم. رمزگشایی از نبرد حلب
تهاجم برق آسا، غافلگیرکننده که منتهی به سقوط بخش مهمی از سوریه به ویژه حلب شد از منظرهای مختلف و با تکیه بر نظریههای متنوع قابل تحلیل است. برخی از «علتهای وجودی تهاجم مجدد به حلب» عبارت است:
🔅 ۱. نظریه نظم ژئوپلیتیکی
این عملیات بخشی از رویکرد انگلوساکسونی (انگلیسی و آمریکایی) به عنوان نقشه راه نظم جدید که در نظریههای خاورمیانه نوین است. یکی از این نظریهها که توسط «جیمز بک ول» و با استعاره گالیور و لیلیپوت! ارائه شده که حکایت از تحلیل وضعیت فعلی و وضعیت مورد انتظار ژئوپلیتیک منطقه غرب آسیا است. از این منظر سه گونه کشور در غرب آسیا وجود دارد:
۱.۱. کشورهای ذرهای و کوتاه برد؛ کشورهای که دارای جغرافیای محصور و توانمندی محدود مانند قطر، بحرین و امارات هستند که از منظر مولفههای ژئوپلیتیکی فاقد شرایط لازم و کافی قدرت میباشند. این کشورها با پذیرش نقش نیابتی، فقط نام کشور را یدک میکشند.
۱.۲. کشورهای آرزومند و متوهم؛ کشورهای که دارای جغرافیا و موقعیت نسبتا قابل توجه مانند عربستان و لیبی هستند ولی این کشورها از منظر مؤلفههای ژئوپلیتیکی امکان نقش آفرینی بزرگ ندارند. با این وجود به شدت علاقمند به گالیور شدن و ایفای نقش ویژه در معادلات قدرت هستند.
۱.۳. کشورهای غول و گالیور؛ کشورهای بزرگی مانند ایران، ترکیه و مصر هستند که به سبب برخورداری از مولفههای متعدد مثل وسعت، موقعیت، جمعیت، تاریخ و تمدن دارای شانیت و منزلت ژئوپلیتکی در ایفای نقش مستقل در غرب آسیا هستند.
مبتنی بر نظریه مذکور کشورهای ذرهای و آرزومند نیاز به مدیریت ویژه ندارند ولی گالیوریها مانع جدی پیاده شدن معیارهای جهانی در منطقه هستند. بنابراین برای طبیعی شدن این کشورها باید کوچکتر شوند تا امکان مقاومت در برابر تدابیر جهانی و مقررات ابلاغی را نداشته باشند.
🔅 ۲. تئوری توحش و کاربست صنعت خشونت
مبتنی بر سابقه تاریخی، اولین اقدام جریان افراطی - تکفیری برای تبدیل محیط منازعه به فضای برد برد، وارد آوردن شوک بزرگ و بهت حیران کننده، نظیر انفجارهای بزرگ انتحاری و پر تلفات و یا حرکت همراه با هیاهوی بسیاری با شکستن پر تلفات سد دفاعی حریف است که علاوه بر تزریق حداکثر وحشت، منجر به ایجاد و توسعه سریع فضای پر از ابهام و مملول از شایعه شده و عملا دستگاه محاسباتی حریف برای مقاومت را دچار پریشانی میکند. بدهی است که طی چند ساعت طلایی و چند روز اولیه اگر حریف به زانو درآمد ساختار نظامی و امنیتی و در ادامه ساختار سیاسی و اجتماعی آن فرو خواهد پاشید. موضوعی که در سقوط حلب به خوبی دیده شد و در ادامه به سقوط حما تسری یافت.
🔅 ۳. جنگ ترکیبی و بدیل سازی
یکی از مهمترین دلایل انگیزشی جریانهای سلفی و پشتیبانان پیدا و پنهان آنان در دوره پس از انقلاب اسلامی، ایجاد بدیل سازی از اسلام انقلابی از طریق اسلام هراسی و بدیل سازی از گروههای مقاومت است. در کنار استفاده از بدیل، به سبب تنوع فکری شاهد حضور گسترده گروههای متنوع از سوکولار تا سلفی افراطی و تا وهابیت تکفیری از یک سو و ترکیبی از ملیتهای گوناگون از شامی تا آفریقایی، و به ویژه اقوام ترکتبار از ترکیه تا ایغور چین و از ترک قفقازی تا ترک آسیایی میانه، در بین گروههای تروریستی سوریه را شاهد هستیم. حضوری که نشان از بدیل سازی در برابر محور مقاومت دارد.
♻️ استنباط راهبردی
🚩 ۱. از منظر تئوریسینهای انگلوساکسونی (انگلیسی و آمریکایی) از آنجا که «کوچک زیباست» (سلطه پذیر شدن کشورهای کوچکتر در برابر هژمون غرب و رژیم صهیونی) و «آینده جهان با منابع انرژی پیوند میخورد»، بنابراین تغییرات نظم منطقهای و بدیل سازی بهترین ابزار برای مهار کشورهای و گروههای مستقل مانند ایران، حزب الله است و زمینه مدیریت قدرتهای آینده جهان مانند چین و روسیه را تسهیل میکند.
🚩 ۲. شکست سد دفاعی حلب به عنوان قلب مقاومت و شاه رگ ممات دولت اسد، میتواند مقدمه تحولات مهم به معنای تغییر در نظم و نقشه منطقه باشد و ایده تبدیل کشورهای گالیوری را به کشورهای آرزومند و به کشورهای ذرهای را تسریع و تسهیل نماید. این تغییر حتی ترکیه متوهم در عثمانیگرایی با طعم پان تورانیسم و سعودی پریشان میان تصلب وهابیسم و تصاعد مدرنیسیم را دربر خواهد گرفت و معادله تعارض منطقه را به نفع غرب و رژیم صهیونی تغییر خواهد داد. چنانکه شهید سلیمانی در جنگ اول سوریه تاکید داشتند که اگر حلب سقوط کند کل سوریه سقوط خواهد کرد و در سال۲۰۱۳ شهید سید حسن نصرالله تأکید کردند که اگر سوریه سقوط کند، فلسطین از دست رفته است.
✍️#احمد_باقری_مزینانی استاد دانشگاه/۱۶ آذرماه ۱۴۰۳ه.ش
💎 کانال ایتا #راه_نگار
🆔https://eitaa.com/rahnegar1401
✍️ حلب از انجام تا فرجام منازعه (تحلیل وضعیت نبرد سوریه در دوره گذار)
🔻بخش سوم. روایتهای یک سقوط
در خصوص علل و عوامل سقوط حلب که با سقوط حما، تا حمص و درعا در حال تکمیل شدن است، گمانههای متعددی از جمله مسائل این سوی میدان و موضوعات در آن سوی میدان مطرح شده است. با وجود قابل نقد دیدگاههای مطرح و با توجه بودن مسایل و موضوعات متعدد، از نظر صاحب این قلم چهار روایت قابل تأمل در مورد علل و عوامل سقوط حلب و شهرهای مهم سوریه وجود دارد که این چهار روایت عبارت است از:
📂 روایت ۱. تغییر فرمت سلفیت جهادی
مبتنی بر این روایت، تغییر فرمت تروریسم خشن ارهابی - تکفیری سوریه به تروریسم خوشخیم سلفی - جهادی، مهمترین عنصر سقوط حلب و یایر شهرهای مهم سوریه است. برخی از علل و عواملاین تغییر فرمت عبارت است از:
۱. تغییر محتوای فکری تروریسم از رویکرد تکفیری به سلفی اخوانی؛
۲. تسلط جولانی به عنوان رهبری روشنفکر نما و اهل تسامح و تساهل با مخالفان؛
۳. تغییر صورت رهبران از رویکرد سلفی به رویکرد اخوانی با طعم پان تورانیستم اردوغانی؛
۴. حمایت تمام عیار نظامی و امنیتی ارتش ترکیه و کشورهای غربی از ترروریسم جدید؛
۵. تجهیز گروههای تروریستی به فناوریهای جدید همچون پهپاد اوکراینی.
📂 روایت ۲. تصدیق تروریسم بدخیم تکفیری
مبتنی بر این روایت، تصویر قبلی مدافعان سوریه از خشونت و جنایت تروریسم تکفیری در جنگ اول، عنصر اصلی در سقوط سریع حلب و سایر شهرهای سوریه است. برخی از علل و عوامل این تصویر عبارت است از:
۱. ریشه دار بودن اندیشه تکفیری در سوریه، با تکبه بر مبانی فکری ابن تیمیه حرانی؛
۲. سرمایه گذاری سعودیها و اماراتیها طی سه دهه برای ترویج و تکثیر وهابیت در سوریه؛
۳. انتقال گلهای عناصر تروریستی گروههای تکفیری نظیر جیش الاسلام از شهر دمشق به ادلب؛
۴. هم سویی انگیزشی در میان گروههای تکفیری، با تدبیر سلطه طلبانه خارجی؛
۵. کمک غیر رسمی تروریسم تکفیری به رژیم صهیونی از طریق سوء استفاده از فرصت درگیری شدن مقاومت در جبهه فلسطین.
📂 روایت ۳. تأخیر و اهمال کنشگران درونی
مبتنی بر این روایت، تاخیر همراه با اهمال کشورها و گروههای مقاومت در مواجه با تروریسم سلفی و تکفیری، عنصر اصلی در سقوط حلب و دیگر شهرهای سوریه است. برخی از علل و عوامل تاخیر و اهمال درونی عبارت است از:
۱. اجماع موقت گروههای و وفاق بین شخصیتهای محوری معارض سوری؛
۲. کاهش انگیزه مقاومت در ارتش خسته و کاهش سهم دفاع مدنی سوریه؛
۳. انتقال بخش مهمی از نیروهای مدافع حلب و فرماندهان مقاومت به مرزهای لبنان و جولان اشغالی؛
۴. عملیات روانی سنگین مبنی بر خیانت ارتش و شوک و بهت اولیه ناشی از احتمال خشونت و توحش مهاجمان؛
۵. ساختار حکمرانی معیوب و کاهش تاب آوری اجتماعی و معیشتی مردم.
📂 روایت ۴. اعمال تدابیر کنشگران بیرونی
مبتنی بر این روایت، تدابیر قدرتهای استکباری جهانی و کشورهای مستبد آرزومند در منطقه، از گروههای جدید الاتفاق در سوری عنصر اصلی در سقوط حلب و شهرهای بزرگ سوریه است. برخی از علل و عوامل تدابیر بیرونی عبارت است از:
۱. سرعت یافتن دوره گذار در تغییر معادلات قدرت در منطقه غرب آسیا؛
۲. سهم خواهی نوعثمانی گرایی از تحولات ژئوپلیتیکی در حال وقوع؛
۳. تبدیل گروههای سلفی به ارتش نیابتی و ایجاد ستاد مشترک ضد سوری در ترکیه؛
۴. آموزش و تجهیز یگانهای معارض سوری به پهپاد اوکرایی و سایر تجهیزات نوین؛
۵. تدابیر نظام استکباری برای انتقال کانون بحران از سرزمینهای اشغالی به جغرافیایی مقاومت.
✍️#احمد_باقری_مزینانی استاد دانشگاه/۱۷ آذرماه ۱۴۰۳ه.ش
💎 کانال ایتا #راه_نگار
🆔https://eitaa.com/rahnegar1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با سقوط حکومت بشار اسد، آینده سوریه، منطقه و ایران چگونه خواهد شد؟
✍امیرحسین ثابتی: این جمله تاریخی شهید سلیمانی انگار برای همین روزها و ساعتهاست:"من با تجربه این را میگویم که میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد در خود فرصتها نیست. اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم..."
▪️پس از اشغال عراق توسط امریکا نیز خیلی ها تصور میکردند که کار منطقه و ایران تمام است اما هوشمندی جمهوری اسلامی و اتخاذ راهبرد درست منطقه ای اش، کاری کرد که آن بحران بزرگ به یک فرصت کم نظیر برای ایران تبدیل شد.
▪️امروز نیز در همان نقطه ایم به شرطی که به جای انفعال، به دنبال تبدیل بحران به فرصت باشیم و چنین رویکردی از دل روزمرگی و گدایی از غرب و اکتفا به حداقل ها در نمی آید، اولین شرط تبدیل بحران به فرصت، باور داشتن به توانمندی های بزرگ کشور و اعتماد به نفس در برابر دشمنان است. نقطه سر خط!
⚫️ @jedal_siasi | جدال سیاسی
26.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ اکبری سفر ایران در سوریه: حرکتی که شروع شد بعد از سقوط حلب قابل پیشبینی بود
🔹هیات دولت سوریه شب گذشته تشکیل جلسه داد و تصمیم گرفت که هیچ مقاومتی در پایتخت صورت نگیرد بلکه به صورت دسمی کل دولت و حکومت و بخشهای مختلف را واگذار کنند و این را طی بیانیهای که نخست وزیر اعلام کرد به اطلاع مردم و در واقع نیروهای مسلح رساند.
🔹بعد از ظهر بود که نیروهای مسلحی که از سمت شمال وارد شدند.
🔹همکاران من هم تا ۱۱ شب در دمشق بودند و سفارت را ترک کردند و بعضی از اینها شاید بامداد از مرز سوریه خارج شدند.
🔹تقریباً هیچ یک از همکاران ما از دستگاههای مختلف جمهوری اسلامی آنجا حضور نداشتند و اقدامات لازم و تدابیر لازم پیشبینی شده بود.
🔹سفارت جمهوری اسلامی ایران امروز مورد تعرض واقع شد و آسیب دید و خب این برخلاف قوانین بینالمللی است.
🔹از بعد از سقوط حمص ارتش سوریه در هیچ کجا نه تنها مقاومت نکرد بلکه مردم هم مقاومت نکردند و به این نتیجه رسیدند که خب به هر حال باید شرایط رو به طور مسالمت آمیز به اصطلاح به خودشان واگذار بکنند.
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
🔻نظام ما و تجربۀ تلخ اسد
🖊مهدی جمشیدی
[یکم]. همچنانکه انتظار میرفت، نیروهای روشنفکریِ سکولار پس از سقوط دولت اسد، بیدرنگ، انگشت اتهام را به سوی جمهوری اسلامی نشانه گرفتند و نظام را شبهنسخهای از دولت اسد انگاشتند و به آن هشدار دادند؛ چنانکه گویا زنجیرهای از برافتادنها و برآمدنها در راه است و نظام باید پیش از قرارگرفتن در شرایط اجتنابناپذیر و علاجنشدنیای همچون اسد، دردها و زخمهای درونیِ خویش را برطرف سازد. روشن است که هر چند حاکمیّت ما نیز گرفتار آفاتی است - که در ادامه از آنها سخن به میان خواهد آمد - اما مسألهها و نقاط ضعف، چیزهایی نیستند که این اینان میگویند. نخستین تجربهای که باید آموخت اما در بیان و قلم نیروهای روشنفکریِ سکولار، هیچ اثری از آن نیست، تجربۀ «اعتماد» به دولتهای غربی است. اسد گمان کرد که چون در وضع ثبات قرار گرفته و از موقعیّت جنگی عبور کرده، میتواند به این دولتها تکیه کند و از حمایت آنها بهرهمند شود، اما ناگهان و غافلانه، از همین نقطه، ضربۀ کاری خورد و قدرت را واگذار کرد. بدیهی است که تکفیریها، هر نام تازه و متفاوتی که برای خویش برگزینند، همچنان دستپروردههای دولت آمریکا هستند و کارکردی جز گشودن معبر برای آن دارند. اسد میخواست با کمک دولتهای غربی، این عروسکهای خیمهشببازی را مهار کند و چنین بود که به پیشخریدِ «وعدهها»ی آنها رو آورد. او پس از سالها تجربۀ عینی، خام شد و بهای این خامی نیز، واگذاری قدرت و گریختنش از سوریه شد. ما نیز در این وضع قرار داریم؛ هماکنون در دولت، نیروهایی حضور دارند که مایل به «مذاکرۀ با آمریکا» هستند و تصوّر میکنند میتوانند از طریق توافق، بنبستگشایی کنند، درحالیکه نهفقط تجربۀ اسد، بلکه تجربۀ برجام نیز آشکارا نشان میدهد که حاصل مذاکره، «قفلشدگی حاکمیّت» خواهد بود.
[دوم]. درسآموختۀ دیگر اینکه اگر حاکمیّت سیاسی، بدنۀ اجتماعیِ ایدئولوژیک و وفادار خویش را از دست بدهد و تصوّر کند که ارتش برای دفاع، کافی است، قافیه را خواهد باخت. در آغاز تصرّف سوریه از سوی تکفیریها، شهید سلیمانی و شهید همدانی، کوشیدند از ظرفیّت نیروهای اجتماعی و مردمی برای دفاع استفاده کنند و خودِ «جامعه» را در روند مقاومت، به حرکت آورند. ازاینرو، مقاومت از متن و عمق جامعه جوشید و اجتماعی و گفتمانی و ریشهدار شد. اسد و ارتش وی، هیچ درکی از این نوع منطق مواجهۀ نظامی نداشتند؛ درحالیکه ایران هم در تجربۀ دفاع مقدس و هم در تجربۀ فتنههای هفتادوهشت و هشتادوهشت، آن را به کار گرفته بود. هرگز نباید تصوّر کرد که مقاومت، مستلزم انباشت صددرصدی جامعه است؛ آری، هرچه که جامعه، همسوتر و همداستانتر با مقاومت باشد، پیشرویها و فتوحات، فزونتر خواهد بود، اما اگر چنین نشد، دستکم باید یک «هستۀ سخت» که از عمق جامعه برآمده باشد، در میان باشد تا دوام و بقای حاکمیّت، میسّر گردد. این سخن به معنی رهاساختن تودهها نیست، بلکه به این معنی است که نباید از تودهها، توقع مقاومت عینی و میدانی داشت. عموم جامعه، حداکثر در صحنهها و عرصههای بیهزینه یا کمهزینه، خودش را درگیر میکند، اما این حد از مشارکت، گرهگشا نیست. ازاینرو، باید جامعه را لایهبندی کرد و از نیروهای تمامعیار و راسخ که غیررسمی و خودجوش هستند، شبکهسازی نمود و میدانهای فراخ برای کنشگری آنها پدید آورد.
[سوم]. همچنین میتوان افزود که مقاومت باید از نظر فکری و معرفتی، در جامعه نهادینه و تثبیت شود؛ باید «باور» و «اعتقاد» و «ایمان» آفرید و جامعه را فراموش نکرد. اگر جامعه نتواند با مقاومت، نسبتِ معنوی و هویّتی بیابد و مقاومت به گفتمان اجتماعی تبدیل نشود، دشواریهای معیشتی و روزمرّه، ارادهها را خواهد فرسود و جامعه را خسته و ناهمخوان و چندتکه خواهد کرد. مقاومت در عرصۀ نظامی و سیاسی، به یک پیوست فرهنگی نیاز دارد تا جامعه از میدان، بازنماند و ساختار ذهنیّت اجتماعی، غیرانقلابی و سازشجو و دلبسته به اغیار نشود. آنان که به جامعه اعتنا میکنند، از افولها و گسستها و شکافها سخن میگویند، اما راه علاج را در بازاندیشی ارزشی میبینند و نه بازاندیشی روشی. اینان در طلب زدودن مقاومت به بهانۀ تغییر ذهنیّتها هستند، اما تلاشی را در راستای «بازسازی ذهنیّتها»، صورتبندی نمیکنند. این تدبیر، کمک به پیشروی جریان تجدّد است، نه تولید انسجام اجتماعی در جهت استحکام ساخت درونی. نه رهاسازی ذهنیّت اجتماعی، صحیح است و نه بتسازی از آن. معنیِ دریافتن عرصۀ عمومی، وانهادن مقاومت نیست. خواست جامعه، ساخته و بازساخته میشود؛ چراکه شکننده و شکلپذیر است. اگر روایتپردازان تجدّدی - یا همان خواص جلّال - میتوانند، ما نیز میتوانیم.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60