هدایت شده از محمدتقی اکبرنژاد
#زوائد_اصول #اصول_فقه #مشتق
🌀 تأملی بر ثمرات مشتق در اصول فقه
⬅️ بحث مشتق درباره اين پرسش است كه آيا مشتق درخصوص متلبس حقيقت است يا اعم از آن و ما انقضى عنه؟ در حالى كه ما اصلاً كارى به معناى حقيقى مشتق نداريم؛ آنچه براى ما مهم است و حجيت دارد، ظهور عرفى كلام است و بدونشك هنگام اطلاق مشتق در يك كلام، انصراف به خصوصِ متلبس مىيابد و ظهور عرفى در همان دارد.
🔘 براى مثال اگر مولى بفرمايد: «يحرم إهانة المؤمن»، عرف اينگونه مىفهمد كه حرمت اهانت مخصوص كسى است كه الآن متصف به ايمان است نه كسى كه قبلاً مؤمن بوده و الآن كافر شده است.
🔹كسى كه اشراف كافى بر نظام قرائن (مجموعه قرائن تأثيرگذار در فهم كلام) داشته باشد، در هيچ موردى كلام را خالى از قرائن روشنكننده معنا نمىيابد كه بخواهد فهم مشتقات آن متوقف بر بحث لفظى مشتق باشد.
▫️از ثمرات ذكرشده براى بحث مشتق اين است كه حكم كراهت وضو و غسل با آب گرم شده با خورشيد كه اكنون سرد شده است، متوقف بر اتخاذ مبنا در بحث مشتق است.
👈 در تحليل عقلايى اين مسئله بايد گفت: آيا اگر كسى به ما بگويد: «بر روى اين سنگى كه آفتاب داغش كرده است، ننشين.» هرگز متوجه نهى از نشستن پس از سردشدن سنگ مىشويم؛ آيا غير از اين است كه علت اين نهى داغى فعلى اين سنگ است و اگر احياناً نظر متكلم در چنين مواردى بر اين باشد كه نهى شامل پس از سردشدن نيز مىشود، بايد صريحاً بيان كند؟ تلقى عمومى از نهى از وضو يا غسل با آب گرمشده با خورشيد نيز همين گونه است.
🌀 به علاوه توجه به اقتضائيات منطقه حجاز كه بهشدت گرمسير و خشك و كمآب بوده است و بسيارى از مردم آبهاى مصرفيشان را كه از چاه يا بركهها مىآوردند، در ظرفهايى در خانه قرار مىدادند و اغلب در معرض آفتاب قرار داشت. اگر آبى را كه روز با آفتاب گرم شده و شب سرد مىشد نيز مشمول چنين حكمى بدانيم، با عنايت به كمبود آب، حرج را در پى داشت.
🔍 برای مطالعه بیشتر به کتاب «زوائد اصول» مراجعه کنید.
🆔 @tahavol_howze