eitaa logo
رهروان شهدا
1.4هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
177 ویدیو
5 فایل
خورشید اینجا .... عشق اینجا....گنج اینجاست... زیارتگاه کربلای پنج اینجاست.... این خاک گلگون تکیه ای از آسمان است....
مشاهده در ایتا
دانلود
 صحبتی که با هم داشتیـم ظهر همان روزی که شبش به  رسید. یعنی حدودا ما ساعت یک بعد از ظهر روز سه شنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از  به شهادت رسید. من از شب قبلش خیلی دلشوره داشتم. یک دلشــوره  و متفاوت.  همان روز در  تلفنی هم از دلشوره و نگرانی ام برایش گفتم ولی باز مثل همیشـه گفت: "هیچ مشکلی نیست اینجا همه چیز  است. اصلا دلشوره نداشته باش." و مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند اما این  بیشتر شد... همان شب طبق عادتی که داشتیم منتظر تماسش بودم، که تماس نگرفت تا دیروقت هم  ماندم. بالاخره ظهر روز  از طرف دایی ام خبردار شدم که مجروح شده و تیر به دستش خورده اما بعد گفتند: نه، تیر به  خورده و بیهوش است.  به هر صورت من با روحیاتی که از  سراغ داشتم نمیتوانستم موضوع مجروح شدنش و  گذاشتنم را قبول کنم . گفتم:  نه! جواد در  شــرایط هم که باشــد به من زنگ می زند نمیخواستم تحت هرشرایطی موضوع را قبول کنم اما وقتی مســجد محــل آمدند خانه ما و با صحبتهایی که شـد شـک من درباره  جــواد را به یقین تبدیل کردند. سری های قبل اصلا آماده شنیدن  نبودم ولی این سری باتوجه به دلشوره ای که به سراغم آمده بود، انگار  تر شده بودم @rahro313