دایی همسر شهید: 💟بهش گفتم: از این #سیدعلی تون که اینقدر سنگش رو به سینه میزنی، برام بگو. 💟راستش آن اوایل تا میدیدمش، مدام به رهبر، بد و بیراه میگفتم.
او هم سرش را میانداخت پایین و لام تا کام حرفی نمیزد. 💟آن روز گفت: گفتنی نیست، باید راهش رو بری تا بشناسیش!
چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد: اونوقت محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی آقا. 💟بعد از شهادتش، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار #رهبری ، گفتیم تو هم بیای. 💟پیش خودم گفتم: حتماً باید از پشت میله ها ببینمش. باورم نمیشد نمازم رو پشت سر رهبر بخوانم، نه از پشت میله ها، به فاصله یک و نیم متری. 💟 #عزت از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید:#عاقبت_بخیر بشی! 💟همانجا به محسن گفتم: تو قول دادی و به قولت عمل کردی، منم #عوض شدم؛ ولی هوام رو داشته باش#عوضی نشم. 📕برگرفته از کتاب #سربلند ؛ روایت هایی از زندگی شهید محسن حججی
رفیق جانم....
این روز ها خوب نیستم...
هوایم را که داری....میدانم....
رفیق...ممنون که هستی....
@rahro313
🍃 چشم #پدر دلگرم به لبخند #مادر و چشم مادر خیره به #اشک شوق پدر شد و بار دیگر #جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت.
.
🍃پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی رابه اوآموخت.
.
🍃 محمدرضا شیفته ی مردانگی #سید_الشهدا و غیرت#ابوالفضل شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از#جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر#ایمان در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش میکند.
.
🍃در گفت و گوهایش با مادر گفته بود.
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
سر را فدای #حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
غیرتش باعث شد جانش را #فدا کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد.
.
🍃چه #عاشقانه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که #عشق به وصالِ #معشوق دارند و آرزوی نوشیدن جام#شهادت در #دل....
@rahro313
شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری 🍃🌸 بغداد بودیم ،میخواستیم با هم بریم بیرون ،گفت :وضعیت حجاب در بغداد چطوره ؟
گفتم : خوب نیست ، مثل تهرانه .
گفت : باید چشممون را از نامحرم حفظ کنیم تا توفیق شهادت را از دست ندیم .
بعد چفیه اش را انداخت روی سر و صورتش . در کلِ مدتی که در بغداد بودیم همینطور بود، تا اینکه از شهر خارج شدیم و راهی نجف شدیم .
میگفت من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند،خیلی چیزها رو از دست میدهد،
چشم گنهکار لایق شـهادت نیست.
پشتِ سر ولایت فقیه باشید
وحجاب ها بوی حضرتِزهرا(س)
نمیدهندآن را زهرایـی کنید.
@rahro313
خاطره ای از شهید عبدالصالح زارع
روزی که به دنیا آمد یعنی بیست و ششم فروردین سال شصت و چهار، درست مصادف بود با بیست و پنجم ماه رجب، شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام. هنوز برای نوزادمان اسمی انتخاب نکرده بودیم. آقا عیسی ذوالفقاری، شوهرخاله عبدالصالح بود. او بعدها درعملیات کربلای چهار در شلمچه به خیل شهیدان پیوست. آمده بود بَهنَمیر و نشسته بودیم به صحبت. رادیو داشت ویژهبرنامه شهادت امام هفتم را پخش میکرد. گوینده رادیو گفت که یکی از القاب امام هفتم ما عبدالصالح است.
همانجا تلنگری به ذهن عیسی خورد. اندکی سکوت کرد. بعد رو به بنده کرد و گفت: «اسم شما که عبدالوهاب است، امروز هم که شهادت امام هفتم است. اسم این نورسیده را بگذارید عبدالصالح که هم با نام خودت تناسب دارد؛ هم نام و لقبی نیک از امام موسی کاظم علیهالسلام است.» حرفش به دلم نشست. به این امید که بنده صالح خدا بشود، همین نام را برایش پسندیدم. موضوع را با مادرش هم در میان گذاشتم. او هم خوشش آمد و استقبال کرد. گفت: «انشاءالله او را به نیّت سربازی اهلبیت علیهمالسلام و امام زمان علیهالسلام تربیت میکنم.» این نام درواقع یادگاری از شهید ذوالفقاری است که باعث شد هر وقت عبدالصالح را صدا بزنیم یادی از او نیز در دلمان زنده شود.
#شهید_عبدالصالح_زارع
@rahro313
معاملهی پرسودی است، شهــــــادت🌷
فانیـــــ میدهی و باقیـــــ میگیری
جسم میدهیــــ و جانــــــ میگیری
چهـ لذَتی دارد نظر کردن به وجهـ الله
.
.
شهادت لیاقت میخواهد....
کاش لایق بودیم
@rahro313
کاش ...
خنثی کردنِ نفس را هم ،
یادمـــــان میدادیـد ... می گوینــــــد :
آنجا که نفس مغلوب باشد
عاشـــــــق میشویم ...
#عاشق_که_شدی_شهیـد_میشوی
@rahro313
"ای شهیــــــــــــد" ای آنکه بر کرانــه ازلی و ابــدی وجود برنشستــه ای
دستـــــی برآر
و ما قبــرستــان نشینــان عادات سخیف را از این منجلــاب
بیــــــــــرون کش!
#شهید
#مهدی_باکری
@ rahro313