از گمنامی نترس
از اینکه اسم و رسمی نداری
از کارهای کرده ات به نام دیگری
از بی تفاوت بودن آدم ها
از تنهایی ات در عین شلوغی ها
غمگین مباش
که گمنامی #اولین_گام
برای رسیدن است !
.
إنَّ في الخُمولِ لَراحَةً
@rahro313
زندگی بی شهادت،
ریاضت تدریجی برای رسیدن به مرگ است...
تو توانایی آن را داری که به این فاجعه پایان بخشی
.
اللهم........... .
@rahro313
🌷شهید فرشید صبوری در نوجوانی🌷
سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. سلام بر شهدا! ❤
@rahro313
✍ روای مداح اهل بیت حاج مهدی سلحشور
سید علی عزیز ما دنیائی از صفا و #صمیمیت بود. عشق به شهادت در دریای زلال چشماش موج میزد. پارسال گفت حاج مهدی بریم یه سر خطوط بچههای حزبالله. میخوام ببینی چه عشقی به "حضرت آقا" دارند.
با هم رفتیم بچههای حزب الله تا فهمیدن من بعضی از اوقات خدمت #حضرت_آقا مشرف میشم، برگهای رو آماده کردند و اسامی شونو توش نوشتند تا اون نامهی حامل سلام رو، خدمت ایشون تقدیم کنم.
راست میگفت عشقشون به آقا مثال زدنی بود هر کدوم اسمش رو مینوشت چشاش بارونی میشد و با یه #حسرتی میگفت سلام خالصانهی ما رو خدمت حضرت آقا ابلاغ کنید. و بگید تا جان در بدن داریم با #جان و مال و فرزند و خانواده در رکابتون هستیم. خوش به سعادتش مزدش رو گرفت
#شهید_سیدعلی_زنجانی
@rahro313
#شهید_حامد_بافنده 🌷 🌵 خرداد سال 1366 به دنیا آمد اصالتا اهل #مشهد اما ساکن شهر #رفسنجان در استان #کرمان بود. 🌵او یکی از #مدافعان_حرم ایرانی است که چندی پیش داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل بیت (ع)از طریق سپاه به عنوان مستشار نظامی عازم #سوریه شد. 🌵بافنده با نام جهادی
علی رضا امینی در لشگر #فاطمیون حضور یافت. 🌵او یکی از مداحان اهل بیت(ع) بود که در مراسم یادبود همرزمان شهیدش مداحی میکرد. 🌵وی بعد از مدتی جهاد
در سوم اردیبهشت ماه 1396 توسط تروریستهای تکفیری
در سن 30 سالگی
در منطقه(ریف حماء)
بر اثر انفجار مین به #شهادت رسید😭. #مزارش
در گلزار شهدای رفسنجان قرار دارد.
از او یک دختر به نام فاطمه به یادگار ماند.
یادش تا ابد جاودانه باد.
#سبک_زندگی_شهدا🍃 💐#همسر_شهید:
من، چون کارمند بودم، «حامد» مسئولیت «فاطمه» را شبها به عهده میگرفت و شیر خشک درست میکرد، «فاطمه» را تر و خشک میکرد و هرگز نمیگذاشت من از خواب بیدار شوم و کارهای بچه را انجام دهم.
@rahro313
همیشه معلم ها می گفتند
جاهای خالی را با کلمات مناسب
پر کنید
اما الان متوجه شدیم
بعضی جاهای خالی را با
هیچ چیز نمی توان پر کرد
مثل عزیزانی که با ما
زیستند اما
الان فقط جاشون پیش ما خالیه
#سالروزشهادت
#شهید_پاسدارسیدابوالفضل_حسینی
@rahro313
بخشی از وصیت شهید کایدخورده
این جانب عارف کایدخورده فرزند حاجیعلی:
می رویم به پیشواز گلوله هایی که سینه هایمان را سرد میکند از داغ هایتان... و شما می مانید و دو چیز . اولی : خون ما و پیروی از ولایت فقیه دومی ؛ دنیا و هوای نفستان... یادتان باشد؛ قیامت باید در چشمان تک تک شهدا زل بزنید و جواب بدهید..
پیرو ولایت فقیه باشید؛ قیامت یقه تان را می گیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید. ۱۹/۴/۹۶
#شهید_عارف_کاید_خورده
@rahro313
بسم رب الشهدا
به آسمان می نگرم ...
خالی تر از همیشه است .
دیگر ستارگانش برایم جلوه ای ندارد و سوسوی آنها دلم را سرشار از شور و شعف نمی کند.
آسمانی غم گرفته ٬ آسمانی پر از هیچ ...
اما نه ... شهابی ...
شهابی زیبا در حال عبور است .
اما نه .... عبور نمی کند انگار قصد عبور ندارد .
نور درخشانش دلم را روشن کرده .
گویی به من لبخند می زند .
این شهاب تویی ....
تویی که در آسمان زندگی ام درخشیدی و جاودانه ماندی و روشن بخش زندگی ام شدی .
و من ...
به تو می اندیشم .
به تو ای بهتر از جانم ٬ به تو ای رفیق تنهایی ام ٬ به تو ای همدم شبهای تارم ...
به تو ...
به تو ای شهید
و تو را ....
تو را ای شهید با تمام وجود دوست می دارم .
@rahro313
عصر یاد یه چیزی افتاده بودم که حالم یه حال خاصی شد.
از اون حالا که بی اختیار، میباره و میریزه پایین و کاری هم از دستت برنمیاد😭😭
بچه تر که بودم، مادرم دستمو میگرفت و با خواهرم که فقط چند ماه از من کوچکتر بود، با هم میرفتیم روضه زنونه.
وقتی سخنران یا مداح باصفای سنتی روضه خوشمزه ای میخوند و خیلی حال میداد، یکی دو تا خانم بودند که وقتی آقای روضه خون میرفت، به سبک زن های قدیمی که برای بچه هاشون نوحه میکردند، سینه زنی میکردند و همه زن ها هم سینه میزدند.
خب تا اینجاش عادی بود برام ...
اما ... میدیدم که بعضی خانم های مسن، همیشه سال موقع سینه زنی، مثل بقیه خانما پوشیده و بسیار باوقار و مورد احترام، اما به جای اینکه با کف دست سینه بزنن، دستشون گره بود و با مشت، زیر چادرشون سینه میزدند!
من اولش خیلی دقت نمیکردم تا اینکه یه روز از حضرت مادرم با همون بیان و عقل و شعور کودکی پرسیدم: مامان چرا بعضیا با مشت سینه زنی میکنند؟!
مادرم میگفت: مثل کی؟
گفتم: خودت میدونی!
گفت: مثل حاج خانم فلانی؟
گفتم: آره! یا مثلاً خانم فلانی! و یا مادر فلانی!
مامانم نفس عمیق و سوزناکی کشید و گفت: اینا یا بچه کوچیک از دست داده هستند 😭
یا داغ جوون دیدند😭
یا مادر شهیدند 😭
یا از سادات هستند😭
گفتم: مامان چرا خانم فلانی همیشه تو روضه حالش بد میشه؟
چرا همیشه سوزناکتر از همه زیر چادرش گریه میکنه و خودشو میزنه؟
گفت: چون هم بچش در جنگ از دست داده 😭 و هم داغ برادر دیده😭 و هم مادر دو تا شهید هست 😭 و از همش مهمتر، سادات هست ...
سادات پسر جان ...
شوخی بازی که نیست 😭😭
@rahro313
سلام ای مادر!🌹 این تصویر خانم صفیه گلزاری مادر ۹ شهید ( *مادر ایران*) ساکن جزیره هرمز میباشد... شهدای این خانواده در عملیاتهای: خیبر، فتح المبین، والفجر8، کربلای 4 و کربلای 5 بوده و آخرین شهید نیز دختر اوست که در جنایات آل سعود در سال 66 در حج خونين مكه به شهادت رسید.... اونوقت ما فكر ميكنيم براي اين انقلاب خيلي زحمت كشيديم. 🌺🌺مادر عزيزم🌺🌺 قسم ات میدهیم به همون شهیدانت ، حق خودت را بر گردن ما ببخش .
@rahro313
شهید سرلشکرخلبان محسن درخشان، متولد ۱۳۳۴ قصر شیرین بود که در یگان هوانیروز کرمانشاه خدمت میکرد و در تاریخ سوم اردیبهشتماه ۱۳۵۹ در غرب کشور، به شهادت رسید. «سنندج به وسیله اشرار و جداییطلبان در محاصره بود. بیگناه و گناهکار در آماج گلولههای اشرار به خاک و خون کشیده میشدند. بالگرد کبرایی چرخزنان در آسمان شهر ظاهر میشود و طوفان راکت و گلولههایش سینه مهاجمان را میشکافد و آنها را به عقب میراند. دیگر بالگردهای ترابری هوانیروز در پناه این بالگرد پی در پی فرود میآیند و مجروحان و زنان و کودکان را از باشگاه افسران به منطقه امن تخلیه میکنند... در آخرین پرواز بالگرد کبرا که خلبانانش محسن درخشان و احمد پیشگاه هادیان بودند، هدف اصابت گلوله قرار میگیرد. خلبان درخشان و خلبان هادیان چارهای جز فرود اضطراری در اطراف شهر ندارند. هر دو خلبان از بالگرد مشتعل خارج میشوند و هر یک به سویی میروند. خلبان هادیان نجات مییابد، اما خلبان درخشان به وسیلهی اشرار اسیر میشود. او را ایستاده تا گردن در خاک فرو میکنند و با مالیدن مایع شیرین به سر و صورت، رهایش میکنند. فردا که برای نتیجه شکنجه به سراغش میآیند، هنوز اندک رمقی در سرو صورت متلاشی شده از هجوم حشرات در چهرهاش وجود داشت که با گلولهای او را خلاص و به شهادت میرسانند. خلبان محسن درخشان به «شهید ایستاده» معروف میشود.»
@rahro313