📨#خاطرات_شهدا
🟢شهید مدافعحرم #حبیب_روحی
🔷خیررسانی
💚به روایت پدر شهید: حبیب خیلی به مردم کمک میکرد. مثلاً روزی سوار ماشینش بود، خانمی را دید که وسایلش را در فُرقون گذاشته و به سختی حرکت میکند؛ حبیب ماشینش را گذاشت و به کمک آن خانم رفت و فرقون را تا منزل آن خانم برد و موجبات شرمندگی آن خانم را فراهم آورد. آن خانم پرسید:«چرا این کار را کردی؟»، حبیب گفت:«ثواب دارد و خدا را خوش میآید.»
💙حبیب به همسرش وصیت کرده بود: «یک دستگاه خودرو سمند و دو عدد موتورسیکلت دارم و از همسرم میخواهم آنها را صرف ساخت مسجد یا مدرسه کند و اگر خداوند به این بنده حقیر توفیق شهادت داد، از همه دوستان، مادرم، همسرم و فرزندانم میخواهم که حلالم کنند و اگر مرگ مغزی شدم، تمام اعضای بدنم را اهدا کنید که شاید مورد لطف و رحمت خدا قرار گیرم!» و ما هم به این وصیّتش عمل کردیم.
✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات
❣اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد❣
@rahro313
دایی ۱۷ سالهام #شهید_فردین_بدیهیان به تاریخ ۶ اسفند ۱۳۶۲ در طلاییه و در #عملیات_خیبر مفقود گشت💔
پدرم #شهیدحاج_محمد_ابراهیم_همت ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ به شهدت رسید🕊
خبر پدر را ۲۴ اسفند مادر از رادیویی مینی بوس و در جاده شنید پدر ۲۷ اسفند به خاک سپرده شد...
تا آن روز خبری از دایی عزیزم نبود
۲۸ اسفند خانواده در پیگیری ها متوجه شدند #مفقود_الاثر است و هیچ نشانی از او نیست،۱۳ سال مادر و خانواده عزیز ایشان به امید اینکه او زنده است و در اسارت با سر میبرد انتظار کشیدند تا... پیکر دایی جان آمد
شادی روح شهدا و شهید بدیهیان با ذکر صلوات🌹
🔸پست فرزند شهیدهمت
@rahro313
《مردم، مگر کاروان شهدا را نمی بینید؟ پس چرا به این کاروان نمی پیوندید؟مگر مقام شهدا را باور ندارید؟مگر نمی خواهید نجات پیدا کنید؟ بعضی انگار خوابند چنان بیخیال اندکه انگار معادی در کار نیست!》
👆👆گزیده ای از وصیت نامه شهید حاج عمران (عبدالله) پُستی
فرمانده گردان حبیب بن مظاهر
لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)
. . . و به یاد شهید حاج ابراهیم حسامی
هر دو این سرداران شهید در عملیات خیبر به فیض عظیم شهادت نائل آمدند .
ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️
📷 شرح عکس👆بالا:
تصویر مربوط به 7 اسفند 62 می باشد- عملیات خیبر
▫️از راست:
۱. برادر "فاضل ترک زبان" که کنار داش ابرام آقا (حاج ابراهیم حسامی) راه می رود، در حالی که یک کیسه نایلونی در دست دارد که در آن چند تا لاستیکِ ته عصای گذاشته. موقع عصا زدن در زمین گل آلود، لاستیک ته عصا در گل و لای چسبناک فرو می رفت و فقط میله عصا بیرون می آمد. لذا آقا فاضل پنچری عصا می گرفت، آن هم با تعویض لاستیک!!
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
@rahro313
شهید حسن (حمید ) رسولی
❤️آنقدر دنیا ماتم سراست که غصه در آن بیمعنی است. ماندن گریه دارد و وحشتناکتر ماندن همراه با گناه و غرور عجب تکبر و رفاه طلبی و غفلت است. هرچه بیشتر عاشق میشوم، دلم میخواهد قفسه سینهام را بازتر کنم و گناه و معصیت خود را که شرمسارم میکند را بیشتر در درگاه تو بنمایم.
🌹اگر گویم تو وادی عشق جملات همراه با کفر است اصلاً عشق مطلقی.
خدای من عاشقی هستم مثل عشاق دیگر که با تنها فرق که از هم گناهکارترم ولی ای خدا اجابت دعایم برسان شهادتم را.
🌹شهید حمید رسولی در حال عبادت کنار تصویر شهید یوسف سجودی
@rahro313
💐داماد که نشده بودن ،
بعد شهادتشون براشون
#ماشین #گل_آرایی میکردند.
🌷شهید محمد مهدی سیدی
📩 قسمتی از وصیت نامه :
این حرف مطهری که : #شهدا شمع محفل بشریت اند .در واقع حرف به جایی است , چون این ها هستند که راه را برای دیگر انسان ها روشن می کنند و دیگران هستند که ادامه دهندگان راه آنان می باشند .
@rahro313
۱۱ اسفندماه سال ۱۴۰۲ سالروز شهادت بزرگترین تک تیرانداز جهان سردار شهید عبدالرسول زرین مقارن است با برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی
و چه زیبا است، تفاهم انگشت سبابه من با شهید زرین
او در زمان خود با فشار انگشت بر روی ماشه تفنگ، حماسه ها آفرید و من هم با همین انگشت حماسه می آفرینم.
آری سیبل نشانه گیری من و شهیدزرین یکی است و نتیجه حاصل پیروزی بر دشمن است.
@rahro313
✍️ #ڪلام_شـهید
●موقعی که شهید شدم از شما میخواهم چشمانم را باز بگذارید تا دشمن نگوید شهادت براو تحمیل گشت بلکه با دیده بصیرت در این راه قدم گذاشته و با عزمی راسخ آن را به پایان رسانید، همچنین میخواهم دستهایم رابیرون بگذارید تا دنیاطلبان و عافیتطلبان ببینند که از متاع دنیا چیزی با خود نمیبرم». ما هر چه خون بدهيم انقلابمان پايدارتر مي شود.
●به هيچ وجه سرمايه داران را به منزل و يا سر قبرم راه ندهيد و به آنها بگوييد که حسن ضد شما وحامي ضعفا بوده است. و بدانيد که عاقبت شما نابودي است بدانيد که من و امثال من هميشه آماده شهادت هستيم چه در اينجابه خنجر منافقان و چه در جبهه به دست صداميان.
📎جانشین فرماندهٔ تیپ ۲۱ امام رضا ( ع)
#سردارشهید_حسن_آزادی🌷
@rahro313
#خاطرات_شهید
همسر شـهید:
فرهادِ من راوی جنگ دفاع مقدس بود،یک ماه مانده به اینکه سال کهنه جای خود را به سال نو دهد فرهاد راهی سرزمین های نور می شد و از رشادت های جوانان و نوجوانانی میگفت که شاید هیچ کدام از آن ها را ندیده بود...
به من همیشه میگفت : من تو و محمد رو همه زندگی ام رو از همین شهدا گرفتم و این تنها خدمتیه که من براشون انجام میدم،که با روایتگری یاد و خاطره شهدا رو زنده نگه میدارم..شرط اولیه ازدواجمان هم همین بود که در این مسیر همراهش باشم ، نه اینکه مانع باشم و من در همه سفر ها همراهش بودم.
#شهید_فرهاد_خوشهبر
@rahro313
تمایلی به شهرت و معروف شدن نداشت!
و باورش بر این اصل بود که اگه کاری را
با خلوص نیت برای خدا انجام دهی؛
او تو را عزیز می کند....
آری ...
هر که میخواهد عزیز شود
باید الهی شود و امیر نیز الهی شد
تا خداوند عزیزش کرد.
و تنها خدا میداند بین او و خدایش
چه گذشته که عکسِ لحظه شهادتش
سال هاست نماد مظلومیت و آرامش
پس از عروج شده است ...
#شهید_امیر_حاج_امینی
#بیسیمچی_گردان_انصار
@rahro313
نوشتهی #عجیب مزارش ...
هر رهگذری را به توقف وا میدارد ؛
شهیدی که در سنگ مزارش
چنین نوشته شده است :
«مُشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال»
و امروز همه او را نه « مُشتی خاک»
بلکه « مَشتی شهدا » میدانند ...
#شهید_علی_قاریان_پور
@rahro313
✍ #ڪلام_شـهید
اگر به رئیس جمهور با مرکب سیاه خودکار رأی داده ایم ، به ولی فقیه زمان با جوهر سرخ خون رأی دادیم »...
#خاطرات_شهید
●ساعت ۲ نصف شب بود . پادگان دوکوهه خیر سرم داشتم میرفتم نماز شب بخونم رفتم سمت دست شویی برای تجدید وضودیدم صدای خس خس میاد ، ۴ تا توالت از حدود ۲۵ تا رو شسته بود رفته بود سراغ پنجمی ...کنجکاو شدم که این آدم مخلص کیه ؟
●پشت دیواری قایم شدم... اومد بیرون چند لحظه ای سرش روگرفت رو به آسمان نور ماه افتاد رو صورتش ... تعجب کردم . باورم نمیشد ، اسدالله بود ؛فرمانده گردان ...
●با یه دست داشت دست شویی هارو می شست...تا سحردرگیر بودم با خودم فرمانده 2 تا گردان با یه دست داشت دست شویی های پادگان دوکوهه رو تمیز میکرد ...
📎فرماندهٔ گردان حمزه ، مسئولآموزش و فرمانده محورلشگر ۲۷محمدرسولالله
#سردارشهید_اسدالله_پازوکی🌷
@rahro313