eitaa logo
کانال اطلاع‌رسانی سایت ره توشه
399 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
17.3هزار ویدیو
1.1هزار فایل
ارتباط با مدیر کانال: @arhedayati
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بصیر
🌷 طنز 💠 جناب سرهنگ 🔸اسمش بود. اما بخاطر انضباط و لفظ قلم حرف زدنش ما بهش می گفتیم . دو سالی می شد که شده بود و با ما تو یک بود. 🔹بنده ی خدا چند بار افتاده بود به که جان مادرتان این قدر به من نگویید جناب سرهنگ. کار دستم می دهید ها. اما تا می آمدیم کنیم که دیگر به او جناب سرهنگ نگوییم، باز از دهان یکی در می رفت و او دوباره می شد جناب سرهنگ.😂😂 🔸تا اینکه یک روز در باز شد و یک گله مسلح ریختند تو آسایشگاه و نعره زد: « سرهنگ یوسف، بیا بیرون!» یوسف انگار سه فاز ازش پریده باشد، پا شد و جلو رفت. فرمانده که درجه اش بود، گفت: «چشمم روشن. تو سرهنگ بودی و ما نمی دانستیم.» یوسف با خنده ای که نوعی گریه بود گفت: «اشتباه شده. من...»😧😧 🔹حرف زیادی نباشه! ببرید این (مسخره) را! 🔸تا آمدیم به خود بجنبیم یوسف را بردند و دست ما بجایی نرسید. چند مدتی گذشت و ما از یوسف خبری نداشتیم و او بودیم و به خودمان بد می گفتیم که شوخی شوخی کار دست آن بنده خدا دادیم.😔😔 🔹چند ماه بعد یکی از بچه ها که به سختی شده بود و پس از هزار و زاری کردن به عراقیها به بیمارستان برده بودند، پس از برگشت اردوگاه. تا دیدیمش و خواستیم حالش را بپرسیم زد زیر . چهار شاخ ماندیم که خدایا مریض رفت و برگشت!😂😂 که خنده خنده گفت: «بچه ها یوسف را دیدم!» همه از جا پریدیم:یوسف!😳😳 ــ دست و پایش را شکسته بودند؟         ــ فَکَش را هم پایین آورده بودند؟         _ جای سالم در بدنش بود؟         ــ اصلاً زنده بود؟! 🔸خندید و گفت: «صبر کنید. به همه سلام رساند و گفت که از همه کنم.»  فکر کنم چشمان همه اندازه ی یک نعلبکی شد!😉 --آره. چون نانش تو روغنه. بردنش اردوگاه . جاش خوب و راحته.😄😄 🔹می خوره و می خوابه و انگلیسی و آلمانی و فرانسه کار می کنه. می گفت بالاخره به ضرب و کتک عراقیها قبول کرده که است. و بعد از آن، کلی گرفته اند و بهش می رسند.😁😁 یکی از بچه ها گفت: «بچه ها راستش من تیمسارم!»😂😂 😁/شهید نظرزاده 🌹🍃🌹🍃 ⚪https://sapp.ir/basir.markazihttps://eitaa.com/basirmarkazi
هدایت شده از 
❓ قبل از انقلاب مردم در چه وضعیتی به سر می بردند؟ کاش فقط بخش ۳ از فصل ۵ کتاب نوشته آبراهامیان(یک مورخ امریکایی است که رابطه خوبی هم با جمهوری اسلامی ندارد) را کپی می‌گرفتیم و وسط مردم پخش می‌کردیم! در اینجا تنها چندتا از عناوینی که در این بخش از کتاب شرح داده شدند را می آوریم: تو این بخش به خوبی اوضاع اقتصادی اجتماعی مردم تو اوایل دهه ۵۰ شرح داده شده، ایران در دهه ۵۰ یکی از بدترین کشورهای جهان در توزیع نابرابری ثروت بوده! ایران یکی از بدترین کشورهای جهان در عمومی نیز بوده، در نرخ و میر و نسبت پزشک به بیمار ایران بدترین کشور خاورمیانه بوده ایران در دهه ۵۰ یکی از پایین‌ترین نرخ‌های عالی رو داشته، ۶۸٪ جمعیت بزرگ سال بودند و ۶۰٪ کودکان نمی‌توانستند دوره دبستان را تا انتها طی کنند و تنها ۳۰٪ متقاضیان کنکور میتوانستند وارد شوند در دهه ۵۰ شمار ایرانی در نیویورک بیشتر از شهرهای ایران بود و اصطلاح اولین بار برای ایران در این سالها مطرح شد در دهه ۵۰ بخش عمده‌ای از مناطق روستایی بدون ، مدرسه، آب لوله کشی و رفاهی بودند جالب است بدونید در تهران از هر ۱۰ نفر یک نفر داشت اما این نسبت در دیگر مناطق کشور ۹۰ به ۱ بود تو این بخش به صورت خلاصه نکات زیادی برای روشن شدن وضعیت ایران در دهه ۵۰ موجود است، بدبختی امروز ما حاصل داشتن نرخ پایین در کشور است، نسلی که تقریبا از تاریخ هیچ نخوانده و فقط طلبکار است و عصبانی. 📚 @dolat_eslami