eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
4.4هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
5.6هزار ویدیو
103 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️✍حکایت پندآموز 🍃در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!! 🍃به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند. 🍃شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد. 🍃ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد. 🍃میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌐 @rahyafte_com
⭕️ روایتی خواندنی از اسلام آوردن یک بانوی غربی 🔸 خداوند چنان دائمی و عجیب بود که حالا متوجه می‌شوم تمام زندگی‌ام درحال رفتن به سوی آن لحظه خاص بود. خیلی مشکل است که دقیقاً بگویم چه عاملی باعث مسلمان شدن من گردید... 🔹همچنانکه درباره زندگی مطالعه می‌کردم از خود این سؤال را می‌پرسیدم که آیا او صرفاً یک رهبر استثنایی بوده است. درستکاری‌اش قبل از ، مهربانی،‌روشن بینی‌اش از زمان بعثت تا آینده همه اینها باعث شد که پیش داوری هایم از اسلام را زیر سؤال ببرم. صبر و استقامتش در مقابل دشمنان و و فروتنی‌اش در هنگام پیروزی او را شخصی ماورای انسانی جلوه داده بود. حتی در نهایت پیروزیش زمانی که می‌توانست از مال دنیا لذت کامل ببرد این کار را نمی‌کرد و بیشتر از فقیرترین پیروانش از مال دنیا بهره نمی‌برد.آرام آرام فهم عمیق‌تری از پیدا می‌کردم. از خود می‌پرسیدم آیا امکان دارد که یک انسان معمولی قادر به درک چنین کتاب عظیمی باشد... 🔻ادامه مطلب در سایت rahyafteha.ir/10232/ 🌐@rahyafte_com
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
📍ملاهادی سبزواری در سال 1247 هجری قمری جهت زیارت خانۀ خدا و انجام مناسک حج راهی حجاز گردید پس از مراسم از طریق دریا وارد بندر عباس شد ، و از آن جا روانۀ کرمان گشت که پس از ورود به کرمان به علت مرگ فتحعلی شاه دومین حاکم از سلسلۀ قاجار ، و ناامنی کشور به ناچار در کرمان اقامت گزید از آنجایی که در کرمان کسی او را نمی شناخت فرصت را مغتنم شمرد و به سیر و سلوک و نفس پرداخت و در این راستا در مدرسۀ علمیۀ معصومیه مشغول خدمتگزاری به طلاب می شود . خادم مدرسه که مجذوب اخلاق ، و خلوص ملا هادی شده بود ، دخترش را به همسری او در آورد 📍اگر چه ملا هادی شاهد بود که طلاب آن مدرسه شعرهای او را درست معنی نمی کردند امّا سعی می کرد تا با آنان وارد بحث نشود و او همچنان ناشناخته بماند . 📍وقتی در مدرسۀ معصومیۀ کرمان بود ، با نهایت تواضع و مسئولیت نظافت مدرسه را تقبل کرده بود . وی که آن زمان حدود 40 سال سن داشت طلاب مدرسه او را آقا هادی صدا می کردند . آیت الله حاج سید جواد امام جمعه شیرازی که از مدرسین مدرسۀ معصومیه بود و درس کلیات قانون می گفت : از حل مسئلۀ پیچیده ای باز ماند . روزی یکی از شاگردان با دربارۀ حالات و تحصیلات او صحبت می کرد . از حاجی سؤال کرد : آیا با علم هم آشنایی دارید ؟ فیلسوف بزرگ با کمال تواضع فرمود : مقداری از معقول و منقول را می دانم 📍سپس از حاجی سؤال کرد : آیا از علم طب هم می دانی ؟ حاجی فرمود : بی اطلاع هم نیستم . همان مسئله را که استاد نتوانست حل کند ، از حاجی سؤال کرد . حاجی با بیانی و دقیق پاسخ داد . آن طلبه نیز در جلسۀ درس ، پاسخ را به استادش ارائه نمود . استاد گفت : این بیان ناشی از فکر تو نیست ، از کجا آوردی ؟ طلبه پاسخ داد : شخصی از خراسان به مدرسۀ ما آمد ، دیروز به اتاق او رفتم ، از او سؤال کردم ، او چنین پاسخ داد 📍استاد به همراه شاگردانش به اتاق حاجی ملا هادی رفته و از او تجلیل کردند . معلوم شد شخصی که تاکنون خادم مدرسه بوده و با کمال به نظافت مدرسه و خدمت گزاری به طلاب افتخار می کرد ، عالمی وارسته ، فیلسوفی بزرگ و متقی است که جهت خودسازی و تزکیۀ نفس به جارو کشی مشغول شده است . حاجی تا دید اسرارش بر ملا می شود از کرمان به سبزوار هجرت کرد . 🌐 @rahyafte_com