eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.6هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
95 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️مسلمان شدن مسیحی آگاه در محضر امام کاظم(ع) 📌یک نفر (دانشمند و کنجکاو) به محضر امام کاظم(ع) آمد و گفت: سی سال است که ازپروردگارم خواسته ام تا مرا به بهترین دینها، و به ممتازترین بندگان خود، نماید تا آنکه شبی در عالم خواب، شخصی مرا به مردی (به نام مطروان) که در علیای دمشق سکونت داشت معرفی کرد، نزد او رفتم، پس از گفتگو، گفت: اگر علم اسلام، تورات، انجیل و تمام کتابهای آسمانی و اخبار را می خواهی به مدینه برو و در آنجا بپرس (ع) کیست، وقتی به خدمتش رسیدی، بگو که فلان کسی در علیای سلام رسانید و مرا به سوی تو فرستاده است. هر چه خواهی در نزد او است. 📌مرد مسیحی، به مدینه مسافرت کرد و سر انجام به محضر کاظم (ع) رسید و سرگذشت و خواب خود را بیان کرد و گفت: مطروان که مرا نزد شما فرستاده، سلام برسانید، آنگاه گفت: اگر اجازه بدهی تکفیر کنم (یعنی تواضع مخصوصی که در برابر می نمایند و اندکی خم می شوند و در کف دست خود را در میان آنها پنهان می نمایند، انجام دهم). امام کاظم: اجازه نشستن میدهم، ولی اجازه نمیدهم. 📌مرد مسیحی، نشست و کلاه خود را از سر گرفت، آنگاه گفت: آیااجازه سخن گفتن وسؤال کردن به من می دهی؟ امام کاظم: آری، تو برای همین کار به اینجا آمده ای.  مرد مسیحی: چرا جواب سلام دوستم (مطران) را ندادی؟ امام کاظم: جوال رفیقت این است که خدا هدایتش کند، اما سلام بر او، آن هنگام روا است که دین ما () را بپذیرد. مرد مسیحی: اکنون اجازه بده من چند سؤال مطرح کنم.  امام کاظم: آنچه میخواهی بپرس. مرد مسیحی: موضوع قرآن بر محمد (ص) و هدف از نزول آن چیست؟ امام کاظم: حم - و الکتاب المبین - انا انزلناه فی لیلة مبارک انا کنا منذرین... :حم - سوگند به این کتاب آشکار، که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم، ما همواره کنندگان بودیم(دخان - 1 تا 3) 📌مرد مسیحی: تفسیر این آیه چیست؟  امام کاظم: واژه حم، محمد(ص) است و این کلمه در کتابی که بر هود پیامبر نازل شده است، آمده است، و از حروفش کاسته شده است (دو حرف م و د به جهت یا به جهت دیگر، حذف شده است). اما منظور از جمله کتاب روشن امیرالمؤمنین علی(ع) است.  و اما منظور از شب مبارک (س) است.  📌و اما اینکه می فرماید: فیها یفرق کل امر حکیم: در آن شب هر امری بر طبق حکمت خدا می گردد (دخان - 4) یعنی فاطمه(س) سرچشمه خیر بسیار است، و آن خیر، مردحکیم و مرد حکیم و مرد حکیم است (یعنی امام حسن (ع)و امام حسین (ع) و امام سجاد(ع) و امامان دیگرند) مرد مسیحی: اولین و آخرین نفر این مردان را معرفی کن. امام کاظم(ع): اوصاف آنها به همدیگر شبیه است، و من سومی آنها (امام حسین) را معرفی میکنم که چه کسی (یعنی مهدی آل محمد) از او آشکار می گردد، اوصاف او درکتابهایی که بر شما نازل شده است، اگرتحریف و تغییر نداده باشید مذکور است، ولی شما از قدیم آن کتابها را تحریف کرده اید. 📌مرد مسیحی: آنچه می گویید راست است و دروغی در کار نیست... اکنون بفرما نام جدم چیست؟ امام کاظم: نام جدت بود، و من در همین مجلس نام او را عبدالرحمن گذاردم. مرد مسیحی: اومسلمان بود.  امام کاظم: آری، و شد، زیرا لشکری از مردم شام ناگهان به خانه اش ریختند و او را کشتند.  📌مرد مسیحی: نام من، قبل از آنکه کونیه ام را بگویم چه بود؟  امام کاظم: نام توعبدالصلیب بود. مرد مسیحی: شما چه مینامید؟ امام کاظم: من شما را عبدالله می نامم. مردمسیحی: من هم به خدای بزرگ ایمان آوردم و می دهم که معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست، و او آنگونه نیست که مسیحیان تعریف می کنند، و هیچ گونه شکی به او راه ندارد، و گواهی می دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده خداست که او را به راستی فرستاد، و او حق را بر اهلش آشکار نمود، و اهل در گمراهی و انحراف ماندند، و او رسول خدا(ص) به سوی همه مردم جهان از سرخ و سیاه بود، و همه مردم نسبت به او یکسان بودند، گروهی به راه رفتند، و گروهی در ضلالت و گمراهی ماندند. 📌سپس آن مسیحی زنار و طلایی را که در گردن داشت برید و شکست و بیرون آورد و به امام کاظم(ع) عرض کرد: زکات این صلیب را به چه مصرفی برساند؟ 📌امام کاظم: در اینجا برادری هم کیش تو است و از قبیله قیس بن ثعلبه است که مانند تو به گرویده، با او مواسات و همسایگی کنید و من در ادای حق اسلامی شما کوتاهی نمیکنم. 📌از آن پس، آن ، رسماً در صف مسلمین قرار گرفت، و در راه اسلام، به نیکی انجام وظیفه کرد، و با زنی از قبیله بنی فهر، ازدواج نمود، و امام کاظم(ع) از اوقاف امام علی(ع) پنجاه مهریه همسرش را پرداخت، و برای او نوکرگرفت، و خانه ای در اختیار او گذارد، و تا زمان تبعید (ع) درخدمت ایشان بود و ۲۸ روز بعد از تبعید امام فوت کرد. 🌐 @rahyafte_com
✳مسلمان شدن مسیحی آگاه در محضر امام کاظم(ع) 📌یک نفر (دانشمند و کنجکاو) به محضر امام کاظم(ع) آمد و گفت: سی سال است که ازپروردگارم خواسته ام تا مرا به بهترین دینها، و به ممتازترین بندگان خود، نماید تا آنکه شبی در عالم خواب، شخصی مرا به مردی (به نام مطروان) که در علیای دمشق سکونت داشت معرفی کرد، نزد او رفتم، پس از گفتگو، گفت: اگر علم اسلام، تورات، انجیل و تمام کتابهای آسمانی و اخبار را می خواهی به مدینه برو و در آنجا بپرس (ع) کیست، وقتی به خدمتش رسیدی، بگو که فلان کسی در علیای سلام رسانید و مرا به سوی تو فرستاده است. هر چه خواهی در نزد او است. 📌مرد مسیحی، به مدینه مسافرت کرد و سر انجام به محضر کاظم (ع) رسید و سرگذشت و خواب خود را بیان کرد و گفت: مطروان که مرا نزد شما فرستاده، سلام برسانید، آنگاه گفت: اگر اجازه بدهی تکفیر کنم (یعنی تواضع مخصوصی که در برابر می نمایند و اندکی خم می شوند و در کف دست خود را در میان آنها پنهان می نمایند، انجام دهم). امام کاظم: اجازه نشستن میدهم، ولی اجازه نمیدهم. 📌مرد مسیحی، نشست و کلاه خود را از سر گرفت، آنگاه گفت: آیااجازه سخن گفتن وسؤال کردن به من می دهی؟ امام کاظم: آری، تو برای همین کار به اینجا آمده ای. مرد مسیحی: چرا جواب سلام دوستم (مطران) را ندادی؟ امام کاظم: جوال رفیقت این است که خدا هدایتش کند، اما سلام بر او، آن هنگام روا است که دین ما () را بپذیرد. مرد مسیحی: اکنون اجازه بده من چند سؤال مطرح کنم. امام کاظم: آنچه میخواهی بپرس. مرد مسیحی: موضوع قرآن بر محمد (ص) و هدف از نزول آن چیست؟ امام کاظم: حم - و الکتاب المبین - انا انزلناه فی لیلة مبارک انا کنا منذرین... :حم - سوگند به این کتاب آشکار، که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم، ما همواره کنندگان بودیم(دخان - 1 تا 3) 📌مرد مسیحی: تفسیر این آیه چیست؟ امام کاظم: واژه حم، محمد(ص) است و این کلمه در کتابی که بر هود پیامبر نازل شده است، آمده است، و از حروفش کاسته شده است (دو حرف م و د به جهت یا به جهت دیگر، حذف شده است). اما منظور از جمله کتاب روشن امیرالمؤمنین علی(ع) است. و اما منظور از شب مبارک (س) است. 📌و اما اینکه می فرماید: فیها یفرق کل امر حکیم: در آن شب هر امری بر طبق حکمت خدا می گردد (دخان - 4) یعنی فاطمه(س) سرچشمه خیر بسیار است، و آن خیر، مردحکیم و مرد حکیم و مرد حکیم است (یعنی امام حسن (ع)و امام حسین (ع) و امام سجاد(ع) و امامان دیگرند) مرد مسیحی: اولین و آخرین نفر این مردان را معرفی کن. امام کاظم(ع): اوصاف آنها به همدیگر شبیه است، و من سومی آنها (امام حسین) را معرفی میکنم که چه کسی (یعنی مهدی آل محمد) از او آشکار می گردد، اوصاف او درکتابهایی که بر شما نازل شده است، اگرتحریف و تغییر نداده باشید مذکور است، ولی شما از قدیم آن کتابها را تحریف کرده اید. 📌مرد مسیحی: آنچه می گویید راست است و دروغی در کار نیست... اکنون بفرما نام جدم چیست؟ امام کاظم: نام جدت بود، و من در همین مجلس نام او را عبدالرحمن گذاردم. مرد مسیحی: اومسلمان بود. امام کاظم: آری، و شد، زیرا لشکری از مردم شام ناگهان به خانه اش ریختند و او را کشتند. 📌مرد مسیحی: نام من، قبل از آنکه کونیه ام را بگویم چه بود؟ امام کاظم: نام توعبدالصلیب بود. مرد مسیحی: شما چه مینامید؟ امام کاظم: من شما را عبدالله می نامم. مردمسیحی: من هم به خدای بزرگ ایمان آوردم و می دهم که معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست، و او آنگونه نیست که مسیحیان تعریف می کنند، و هیچ گونه شکی به او راه ندارد، و گواهی می دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده خداست که او را به راستی فرستاد، و او حق را بر اهلش آشکار نمود، و اهل در گمراهی و انحراف ماندند، و او رسول خدا(ص) به سوی همه مردم جهان از سرخ و سیاه بود، و همه مردم نسبت به او یکسان بودند، گروهی به راه رفتند، و گروهی در ضلالت و گمراهی ماندند. 📌سپس آن مسیحی زنار و طلایی را که در گردن داشت برید و شکست و بیرون آورد و به امام کاظم(ع) عرض کرد: زکات این صلیب را به چه مصرفی برساند؟ 📌امام کاظم: در اینجا برادری هم کیش تو است و از قبیله قیس بن ثعلبه است که مانند تو به گرویده، با او مواسات و همسایگی کنید و من در ادای حق اسلامی شما کوتاهی نمیکنم. 📌از آن پس، آن ، رسماً در صف مسلمین قرار گرفت، و در راه اسلام، به نیکی انجام وظیفه کرد، و با زنی از قبیله بنی فهر، ازدواج نمود، و امام کاظم(ع) از اوقاف امام علی(ع) پنجاه مهریه همسرش را پرداخت، و برای او نوکرگرفت، و خانه ای در اختیار او گذارد، و تا زمان تبعید (ع) درخدمت ایشان بود و ۲۸ روز بعد از تبعید امام فوت کرد. 🌐 @rahyafte_com
🔰 موعظه جاویدان 📍 مرحوم در از وجود مبارک (ع) نقل می کند: وجود مبارک به (سلام الله علیهما) فرمود: مرا کن؛ چون انسان یک چیزی را که می داند، وقتی از دیگران بشنود یک اثر مضاعف دارد. جبرئیل به حضرت عرض کرد: هر چه می خواهی بکنی، بر فرض عمر شما ادامه داشته باشد؛ پایان آن است. هر که را می خواهید داشته باشید، ولی بدان که می رسد و این دیگر با شما نیست. هر ‌کاری که می خواهی بکنی هستی، ولی بدان یک روزی همان عمل هستی و سرانجام آن را می بینی. بعد آخرین جمله این است که: در است و او در این است که با بازی نکند.* * الخصال للصدوق / جلد ۱ / صفحه ۷ 📍 درس خارج فقه _ قم ؛ ۱۳۹۴/۱۰/۰۲ 🌙 🌐 @rahyafte_com