✳️سیره ی اخلاقی یکی از رهبران جنبش مشروطه
📌#میرزای_نائینی (ره)، در آراستگی و تمییزی لباس و رسیدگی به ظاهر خود، الگو بوده است. هیچ گاه کوچک ترین بی انضباطی و دوری از زیّ #روحانیت را برنمی تابید. اگر در چهره و شکل ظاهری کسی چیز ناپسند و خلاف عرف می دید، فورا با اشاره یا کنایه و در مواردی به روشنی یادآور می شد.
📌آیت الله حسینی همدانی(ره) تعریف می کردند که یکی از آقایان که مرجع تدریس در #نجف اشرف شد و دو سه سال مجمع علمی خوبی هم پیدا کرد، به من فرمود: من می خواهم خدمت آیت اللّه نائینی برسم؛ اما نه در بیرونی. معلوم شد از آقا #قبضی می خواهد، ناخن های ایشان مقداری بلند بود. هنگام گرفتن قبض آیت اللّه نائینی، لحظه ای دست ایشان را گرفته بود و فقط فرموده بود: آقا...
🌐 @rahyafte_com
📷 yon.ir/0GBFC
📌آیت الله شیخ عبدالحسین غروی گفته است: مرحوم میرزای نائینی خیلی مودب و #وارسته بود ما در نجف با ایشان همسایه بودیم و با پسرش نیز هم مکتب بودم به امر والد نامهای خدمت ایشان نوشتم که: ان شاءالله فلان روز عازم #تبریز خواهم شد با اجازه شما مرخص میشوم والسلام. از نامه خوشش آمد و شخصی را فرستاد و مرا به حضور خواست چون وارد #مجلس شدم فرمود: این نامه را شما نوشتید؟ گفتم: بله. گفت: احسنت احسنت بیا جلو، سپس فرمود: هر وقت #لفظ جلاله را مینویسید تجلیل کنید، من نوشته بودم (ان شاء الله) و کلمه (تعالی) راننوشته بودم ایشان کنار آن کلمه (تعالی) را اضافه کرده بودند.
📌نائینی، به ضبط و نگارش درس و یادداشت برداری از #مطالب علمی، توجه ویژه داشت. بارها از شاگردان خود می خواست، مطالب درس را بدون کم و کاست تقریر کنند؛ از این رو بیش تر شاگردان وی، مطالب را با دقت هر چه تمام تر می نگاشتند و هر از چند گاهی آن را بر #استاد عرضه می داشتند و استاد نیز در جهت رشد و کمال علمی آنان رهنمودهای لازم و مورد نیاز را ارائه می داد.
#سالروز_وفات
📍مسلمان شدن ارمنی بدست شیخ عباس قمی(ره)
✳️امام خمینی رحمه الله علیه خاطره ای از سفر خود با مرحوم حاج #شیخ_عباس_قمی بیان می کند. امام خمینی رحمه الله علیه خاطره ای از سفر خود با مرحوم حاج شیخ عباس قمی بیان می کند:
📌خورشید خود را بالاى سر ماشین کشیده بود و باران گرما بر سرمان مى ریخت . بیابان سوزان و بى انتها در چشمهایمان رنگ مى باخت و به کبودى مى گرایید از دور هم ، چیزى دیده نمى شد، ناگاه ماشین ما که از #مشهد عازم تهران بود از حرکت ، ایستاد، راننده که مردى بلند و سیاه چرده بود با عجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود #عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت :
📌بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من چون #سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى (ره ) و گفت :
📌اگر مى دانستم تو را اصلا سوار نمى کردم از نحسى قدم تو بود که ماشین ، ما را در این وسط #بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت ، یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى .
📌البته راننده تا حدى تقصیر نداشت . این طاغوت و حکومت ضد دین زمان بود که تبلیغات ضد اسلام و #روحانیت را بجایى رسانده بود که عده زیادى از مردم قدم آخوند و روحانى را نحس مى دانستند و اگر گرهى در کارشان مى افتاد و #آخوندى آنجا حضور داشت ، به حساب او مى گذاشتند.
📌مرحوم #شیخ_عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد، ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمى کرد که با او باشم ، هر چه من پافشارى مى کردم ، او نهى مى کرد، دست آخر گفت فلانى #راضى نیستم تو اینجا بمانى . وقتى این حرف را از او شنیدم دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت مى کنم تا #خوشحال کرده باشم ، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده سوار ماشین شدم ...
🌐 @rahyafte_com
📌بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم ؟ گفت : وقتى شما رفتید خیلى براى #ماشین معطل شدم ، براى هر ماشینى دست بلند مى کردم نگه نمى داشت ، تا اینکه یک ماشین کامیونى که بارش آخر بود برایم نگه داشت .
📌وقتى سوار شدم ، #راننده آدم خوب و خون گرمى بود، و به گرمى پذیرایم شد و تحویلم گرفت ، خیلى زود با هم گرم شدیم قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او #ارمنی است و مسیرش همدان است ، از دست قضا من هم مى خواستم به همدان بروم ، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب مى گشتم و در جایى نیافته بودم فقط مى دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان مى توانم آنها را بدست آورم ، به این خاطر مى خواستم به #همدان بروم .
📌راننده با آنکه #ارمنى بود آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام ، حقانیت دین مبین اسلام و مذهب #تشیع و... برایش گفتم .
وقتى او را مشتاق و علاقه مند دیدم ، بیشتر برایش خواندم ، سعى مى کردم مطالب و #احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم .
🌐 @rahyafte_com
📌تا این که به نزدیکهاى همدان رسیدیم ، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات #اشک از چشمانش سرازیر است و گریه مى کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم ، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد هنوز چند لحظه اى نگذشته بود که او آن #سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک آلود گفت :
📌فلانى این طور که تو مى گویى و من از حرفهایت برداشت کردم ، پس #اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم . شاهد باش من همین الآن پیش تو #مسلمان مى شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل هایى که از من حرف شنوى دارند مسلمان مى کنم . بعد هم گفت :
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله.
🌺۲۳ ذی الحجه سالروز وفات شیخ عباس قمی(ره) صاحب کتاب مفاتیح الجنان
🌈به نقل از آیت الله شیخ على پناه اشتهاردى در درس اخلاقشان در مدرسه فیضیه
🌐 @rahyafte_com