eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.7هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
4.6هزار ویدیو
97 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️سیره ی اخلاقی یکی از رهبران جنبش مشروطه 📌 (ره)، در آراستگی و تمییزی لباس و رسیدگی به ظاهر خود، الگو بوده است. هیچ گاه کوچک ترین بی انضباطی و دوری از زیّ را برنمی تابید. اگر در چهره و شکل ظاهری کسی چیز ناپسند و خلاف عرف می دید، فورا با اشاره یا کنایه و در مواردی به روشنی یادآور می شد. 📌آیت الله حسینی همدانی(ره) تعریف می کردند که یکی از آقایان که مرجع تدریس در اشرف شد و دو سه سال مجمع علمی خوبی هم پیدا کرد، به من فرمود: من می خواهم خدمت آیت اللّه نائینی برسم؛ اما نه در بیرونی. معلوم شد از آقا می خواهد، ناخن های ایشان مقداری بلند بود. هنگام گرفتن قبض آیت اللّه نائینی، لحظه ای دست ایشان را گرفته بود و فقط فرموده بود: آقا... 🌐 @rahyafte_com 📷 yon.ir/0GBFC 📌آیت الله شیخ عبدالحسین غروی گفته است: مرحوم میرزای نائینی خیلی مودب و بود ما در نجف با ایشان همسایه بودیم و با پسرش نیز هم مکتب بودم به امر والد نامهای خدمت ایشان نوشتم که: ان شاءالله فلان روز عازم خواهم شد با اجازه شما مرخص میشوم والسلام. از نامه خوشش آمد و شخصی را فرستاد و مرا به حضور خواست چون وارد شدم فرمود: این نامه را شما نوشتید؟ گفتم: بله. گفت: احسنت احسنت بیا جلو، سپس فرمود: هر وقت جلاله را مینویسید تجلیل کنید، من نوشته بودم (ان شاء الله) و کلمه (تعالی) راننوشته بودم ایشان کنار آن کلمه (تعالی) را اضافه کرده بودند. 📌نائینی، به ضبط و نگارش درس و یادداشت برداری از علمی، توجه ویژه داشت. بارها از شاگردان خود می خواست، مطالب درس را بدون کم و کاست تقریر کنند؛ از این رو بیش تر شاگردان وی، مطالب را با دقت هر چه تمام تر می نگاشتند و هر از چند گاهی آن را بر عرضه می داشتند و استاد نیز در جهت رشد و کمال علمی آنان رهنمودهای لازم و مورد نیاز را ارائه می داد.
📌نامه ی جوان دهه ی پنجاهی به (ره) 📩«محضر مبارک نخبة الفلاسفه آیة الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله، سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.  📩کوتاه سخن آنکه هستم 22 ساله، ...چنین تشخیص می‌دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می‌کنم هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته‌اند و سبب آن شده‌اند که مرا از حرکت به سوی ، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می‌دارند.  📩درخواستی که از شما دارم برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟  📩یادآور می‌شوم نصیحت نمی‌خواهم و الا دیگران ادعای فراوان دارند. دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).  📩باز هم خاطر نشان می‌سازم که نویسنده با خود فکر می‌کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سؤال نمی‌شود. وانگهی شرم دارم که وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می‌دانید و بر این موضوع می‌توانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم.»  امضا 23/10/1355  🌐 @rahyafte_com 📍*پاسخ (ره) به این نامه:  📍« بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیکم  📍برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت مرقوم داشته‌اید لازم است همتی برآورده، توبه‌ای کرده ، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می‌شوید قصد جدی کنید که در هر که پیش آید رضای خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد.  📍آن وقت در سر هر کاری که می‌خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا ، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه‌ای در کارهایی که روز انجام داده‌اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید.  📍این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ است ولی نجات و رستگاری است.  📍و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مُسبّحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، خود را برای بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.  محمد حسین طباطبایی». ✳️گرامی باد یاد و خاطره ی عارف و فیلسوف و مفسر بزرگ قرآن کریم (ره) 🌐 @rahyafte_com
✳دقت در مصرف بیت المال 📍شیخ انصاری آن مردی که مرجع کل فی الکل شیعه می‌شود، آن روزی که می‌میرد،‌ با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی وارد شده است، فرقی نکرده است. وقتی که خانه او را نگاه می‌کنند، می‌ببینند، مثل فقیرترین مردم زندگی می‌کند. یک نفر به ایشان می‌گوید: آقا! خیلی هنر می‌کنید که این همه وجوه به دست شما می‌رسد، هیچ در آنها نمی‌کنید. می‌فرماید: چه هنری کرده‌ام؟ عرض می‌کند: چه هنری از این بالاتر؟!  📍می‌فرماید: «حداکثر کار من، کار خرک‌چی‌های کاشان است که تا اصفهان می‌روند و برمی‌گردند، خرک‌چی‌های را که پول به آنها می‌دهند که بروند از اصفهان کالا بخرند و کاشان بیاورند، آیا دیده‌اید که به مال مردم، خیانت کنند؟ آنها امین هستند و حق ندارند.  🌐 @rahyafte_com 📍روزی مادر شیخ زبان به اعتراض گشود و گفت: با این همه وجوهاتی که از اطراف نزد شما می‌آورند، چرا برادرت منصور را کمتر می‌کنی و به او مخارج مکفی نمی‌دهی؟  📍شیخ بی‌درنگ کلید را که وجوه شرعیه در آنجا بود، در آورد و گفت: «هر قدر صلاح می‌دانی به فرزندت بده، ولی در روز واپسین هم با خودت باشد، مادر از این کار ورزید و گفت: هیچ گاه برای رفاه چند روزه فرزندم، خود را در قیامت گرفتار نخواهم کرد.  📌امروز سالروز رحلت خاتم الفقها و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری(ره) است. 🌐 @rahyafte_com
✳️تساهل و مدارا به شیوه ی آیت الله بروجردی(ره) 📌زمانی که ساکن شهر بروجرد بودند پزشک معروف شهر آقای حکیم یهودی بود. نوه آن دکتر برای من نقل کرد که حکیم یوسف ارادت خاصی به آقای بروجردی داشت و در قم به دیدار آقای بروجردی میرفت. علت این بود که وقتی دکتر برای عیادت علمای میرفت آنان تکه پارچه ای پهن می کردند که پای دکتر به فرش های آنان برخورد نکند؛ ولی وقتی خانه آقای بروجردی میرفت از این کارها خبری نبود و مانند یک معمولی با او برخورد میکردند. 📌در زمانی که آقای بروجردی هنوز به قم نیامده و ساکن بودند شنیدند که در آن شهر هنگام تشییع جنازه یهودیان بعضیها به طرف جنازه سنگ پرتاب میکنند. آقای بروجردی مردم را از این کار نهی فرمودند ولی بعضی از مردم توجه نکردند و به این عمل ادامه دادند. آقای بروجردی گفتند هر وقت تشییع جنازه یک بود به ایشان اطلاع دهند. در اولین تشییع آقای بروجردی شرکت کردند و این باعث شد این سنت زشت سنگپرانی به کلی ترک شود. 📌وقتی قم ساخته میشد قرار شد چاه آبی حفر کنند که آن مسجد مستقل از آب باشد. تحقیق شد که چه کسی این کار را بهتر از دیگران انجام می دهد. معلوم شد شرکتی در خیابان سعدی تهران هست که مدیریت آن با آقای جمشید یگانگی است ولی ایشان میباشد. 📌موضوع را با آقای بروجردی مطرح کردند و ایشان فرمود: «زردشتی باشد، چه اشکالی دارد؟». آقای مهندس لرزاده که معمار بود قرارداد حفر چاه و سیستم آبرسانی مسجد را با آن شرکت بست و کار تا آخر انجام شد. هنگام تسویه حساب، آقای جمشید یگانگی گفته بود مایل است با آقای بروجردی ملاقات کند. آقای اجازه گرفته بود و ملاقات انجام شد. در ملاقات آقای بروجردی از ایشان تشکر کرده بود ولی آقای یگانگی خواهش کرده بود که اجازه دهید من هم در این مسجد شریک باشم و پولی بابت کار دریافت نکنم و آقای بروجردی هم قبول کرده بود. 📌در همین حال یکی از حاضرین به آقای بروجردی گفته بود: «آقا به ایشان بفرمایید شود». آقای بروجردی از شنیدن این جمله آنقدر ناراحت شده بود که صورت و گوشهایش قرمز شده بود. آقای یگانگی هم سرش را زیر انداخته و ساکت بود. پس از مدتی آقای بروجردی فرمود: «من دعا میکنم خداوند از این صفا و ایشان به ما هم عنایت بفرماید». 📌پس از چندین سال به تعمیر و بازسازی نیاز پیدا کرد و به همان شرکت مراجعه شد و معلوم شد آقای یگانگی مرحوم شده و پسرانش شرکت را اداره میکنند. قرار شد آنان برای تعمیر اقدام کنند. کار که انجام شد برای تسویه حساب رفتیم. معلوم شد مرحوم جمشید یگانگی در پرونده مربوط به اعظم قم یادداشت کرده که تا هر زمان این چاه تعمیراتی لازم داشت به طور مجانی انجام گردد. 🌐 @rahyafte_com 📌 در سفری به اشرف ملاقاتی با آیت الله العظمی سیستانی داشتم. ایشان فرمودند در زمانی که من در قم شاگرد آقای بروجردی بودم یک روز توصیه اخلاقی داشتند با این عنوان: «مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید». آقای بروجردی فرموده بودند: «یک روز جلو کاروانی را میگیرند و اموال آن را غارت میکنند. میان اموال و اثاثیه آنان بقچه ای بود که روی آن نوشته شده بود "بسم الله الرحمن الرحیم". آن را به رئیس دزدها نشان دادند و او پرسید این بقچه مال کیست؟ معلوم شد متعلق به یک است. از آن پیرزن پرسید این کاغذ بسم الله برای چیست؟ جواب داد این را نوشتم تا از خطر دزدها محفوظ بماند. رئیس دزدها گفت محفوظ ماند، بردار و برو. نوچه های رئیس اعتراض کردند که این همه زحمت کشیدیم و دزدیدیم چرا به او برگرداندی؟ رئیس جواب داد: «ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم». آقای بروجردی با نقل این داستان فرموده بودند: «شما عزیز مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید». 🌈به نقل از آیت الله علوی بروجردی نوه ی ایشان . 🔰امروز سالروز رحلت مرجع تقلید شیعیان (ره) است. 🌐 @rahyafte_com
✅ به خدا سوگند این مساجد از همه دانشگاه‌های اروپا برتر است. 📌دکتر محمد شوقی فنجری، استاد اقتصاد و مشاور اقتصادی رئیس جمهور وقت مصر، انور سادات در دیداری با شهید صدر برای اینکه از مراتب تحصیلی و پژوهشی مطلع شود و بداند که وی دانش خود را در کدام‌یک از دانشگاه‌های دنیا فراگرفته که به این سطح بالای علمی نائل شده است، پرسید: «حضرت استاد، کتاب‌های شما در عمق و دقت علمی و محتوای فکری بسیار برجسته است و شگفتی من و تعداد زیادی از دوستانم را که اساتید دانشگاه هستند برانگیخته است. یکی از آن‌ها اندیشمند فرانسوی است که او نیز مشتاق زیارت شماست. می‌خواستم بدانم که شما کجا و در کدام‌یک از دانشگاه‌های دنیا درس خوانده‌اید؟» 📌شهید صدر: «من در هیچ‌یک از دانشگاه‌های مورد نظر شما درس نخوانده‌ام، نه در و نه جای دیگر. بلکه من اساساً در طول زندگی‌ام به جز دو بار از عراق خارج نشدم؛ یک بار برای بیت الله الحرام و بار دیگر برای سفر به لبنان به منظور دیدار برخی از اقوام». 📌دکتر فنجری: «پس کجا درس خوانده‌اید؟» شهید صدر: «در مساجد؛ اینجا در ، طلاب و علما در مساجد درس می‌خوانند». 📌دکتر فنجری که از این پاسخ شهید صدر شگفت‌زده شده بود گفت: «[با این حساب] به خدا سوگند نجف - هزار برابر - از همه دانشگاه‌های برتر است». 🌐 @rahyafte_com ❇️ معنای نبود اجبار در دین «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» ؛ در دين، اجبارى نيست؛ [زیرا] راه درست از راه ، روشن شده است. 📍برخی افراد در فهم این آیه شریف به خطا می‌روند و گمان می‌کنند که ، آزادی در پذیرفتن و نپذیرفتن دین را برای انسان تضمین کرده و بر پایه اصل فردی که تمدن‌های نو به آن معتقدند، هرگونه اجبار بر دین‌داری را منع نموده است، اما این کاملاً است. 📍... مقصود اسلام از نفی اجبار در دین، این است که راه و انحراف روشن شده است و حق و گمراهی از هم متمایز هستند و ازآنجاکه نشانه‌ها روشن و برهان آشکار و تفاوت بین تاریکی و روشنایی بر همه است، دیگر نیازی به اجبار نیست و اساساً امکان اجبار بر پذیرش دین وجود ندارد؛ زیرا دین فقط کلماتی که بر زبان جاری شوند یا آداب و رسومی سنتی که اعضا و جوارح انسان انجام دهند نیست، بلکه دین یک باور، یک نظام و یک شیوه برای اندیشیدن است. 🔹 پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۸۰. 🔰امروز سالروز شهادت آیت الله محمد باقر صدر و خواهر گرامیشان شهیده بنت الهدی صدر است . 🌐 @rahyafte_com
📌جناب آقای ارستاکیس دراراکلیان یکی دو روز است که این عکس را در دست به دست می‌کنند. برای مردم جالب است. قبلا جک می‌گفتند درباره اینکه یک ، در قرعه‌کشی بانک سفر کربلا برده است و حالا می‌بینند در واقعیت هم چنین شده. . 📌من اما جای تو باشم، ماجرا را سوررئال‌تر می‌کنم. می‌روم بانک رفاه. می‌گویم کمک هزینه کربلایم را بدهید. بعد می‌روم یک هفته مرخصی می‌گیرم. یک بلیط دو سره به . به خانمی که کارت پرواز صادر می‌کند می‌گویم یک صندلی کنار بده. بعد هی از توی هواپیما سر می‌چرخانم که این نجف کجاست. من جای تو باشم می‌روم پشت بام هتل قصرالضیافه می‌نشینم زل می‌زنم به یک گنبد زرد. من جای تو باشم می‌آیم سر شارع الرسول یک می‌خورم با سس خردل عراقی و یک پپسی و دوباره نگاه می‌کنم به آن گنبد زرد. بعد از سیطره‌ها رد می‌شوم. از پلیس‌های که همین‌طور شل شل آدم‌ها را می‌گردند. می‌روم از میان بازار، می‌رسم به همانجا که می‌گویند حرم است. 📌می‌روم کفش‌هایم را می‌دهم به کشوانیه. بعد نگاه می‌کنم به آدم‌هایی که عقب عقب راه می‌آیند تا به بی احترامی نکنند. نگاه می‌کنم به جوان‌های عراقی که سلام که می‌خواهند بدهند با مشت می‌کوبند روی سینه‌شان. می‌روم داخل. نگاه می‌کنم به ایوان طلا. نگاه می‌کنم به شعرهای . بعد همین‌طور که زیر لب زمزمه می‌کنم "زائران درگهت را بر در خلد برین" می‌آیم بیرون. تاکسی می‌گیرم. 📌 می‌روم . بغل آن میدانی که پرچم بزرگ دارد می‌ایستم. نگاه می‌کنم به پرچم قرمز روی آن گنبد زرد. هی پا شل می‌کنم. هی نمی‌خواهم تندتند بروم. هی دلم شور می‌زند از اینکه زود برسم. می‌پیچم توی کوچه پس کوچه‌ها. آن قدر می روم که دوباره یک زرد ببینم. دم در که می‌رسم حظ می‌کنم از این همه خنکی در میان آن گرما. 📌داخل که رفتم نگاه می‌کنم به که از روضه‌شان فقط عباسش را متوجه می‌شوم. نگاه می‌کنم به عرب‌هایی که نمی‌دانم چه حکایتی است بغل قبر این آقا یا زینب می‌گویند. بعد می روم بیرون. می‌روم یک خیابانی را می‌بینم که دور تا دورش نخل است و چهار سایبان دارد. از باب می‌روم داخل و مبهوت عظمت قرمز می‌شوم. بعد می‌روم کنار یک ضریح که شش گوشه دارد. بعد هی سعی می‌کنم گریه نکنم. بعد هی نمی‌شود. هی نمی‌شود. هی نمی‌شود. https://imgur.com/LD90pAn 📌جناب آقای ارستاکیس دراراکلیان برادر ارمنی من بی‌خیال همه این‌هایی که جک می‌گویند بیا برو کربلا و به همه ما نشان بده که چقدر آدم باید باشد که این‌طوری برایش بفرستند. 💬 مصطفی مسجدی آرانی 🌐 @rahyafte_com
📍مرحوم (ره) مولف مفاتیح الجنان. هشتادوچهار جلد کتاب دارد که یکی از آنها مفاتیح است. ایشان خیلی آدم محتاطی بود. فرزندش تعریف می کرد که می گفت وقتی پدرم مریض شد و یقین پیدا کرد با این مرض می میرد 📍به یکی دو نفر در گفت من اینقدری دیگر زنده نیستم. شما از مال خالص خودتان یک مقداری به من خرجی بدهید.گفتند این همه مراجع تقلید متوجه شما هستند. شما مرد بزرگی هستید. سهم امام هم که برای مراجع می آید. . 📍ایشان فرموده بودند تا وقتی من سالم بودم، دستم بود، فرهنگ اهل بیت را می نوشتم در حد بخور و نمیر اجازه ی مصرف سهم داشتم. الان که از پا درآمده ام نمی توانم خدمتی بکنم دیگر حقی به این پول ندارم. 📌امروز سالروز رحلت شیخ عباس قمی(ره) صاحب کتاب مفاتیح الجنان است. 🌐 @rahyafte_com
🔹یک روز در صدای قطره قطره‌های اشک مثل باران را در چاه حضرت علی را شنیدم... 🔸قصه شدنم به روزهایی برمی‌گردد که ما در آمریکا زندگی می‌کردیم. حدود 3 سال از ازدواج ما گذشته بود، خداوند به ما یک دختر داد و من و همسرم دوست داشتیم دخترمان را با یک دین بزرگ کنیم. دین برای من راحت‌تر بود لذا هر کدام از ما سعی می‌کردیم دیگری را قانع کنیم که دین من منطقی‌تر است، اما به یک باره همه چیز تغییر کرد... 🔹 نیکو همان چیزی بود که سبب ‌شد که مردم بر گرد پیامبر (ص) جمع شوند. باید برای خیلی عطوفت و مهربانی به خرج دهیم تا مردم جلوه شیرینی از دین اسلام مشاهده کنند. نمی‌توان به یکباره، به فردی که به تازگی مسلمان شده است گفت که باید صبح این کار را انجام دهی، ظهر نماز بخوانی و در این وقت روزه بگیری. در واقع مسلمان شدن را با قرآن شروع کردم، با نماز خواندن آرامش می‌گرفتم و سه سال به طول انجامید که حجاب داشته باشم... 🔻ادامه در سایت ولینک زیر rahyafteha.ir/31842/ @rahyafte_com