eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.7هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
4.6هزار ویدیو
97 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
📌...مرد یهودی و سید مرتضی(ره) 🔶شهر بغداد و اطراف آن را قحطى فرا گرفته بود. مردى يهودى كه به ظاهر شغلى نداشت و از و تنگدستى رنج فراوان مى‌برد، هر چه فكر كرد نتوانست براى فقر درمانى بيابد. به فكرش رسيد به سراغ آن عالم شيعى برود كه مى‌گويند مردى بزرگوار است و در علوم مختلف دارد و سرآمد همه عالمان عصر است و به شاگردانش به فراخور حال مبلغى جهت اداره زندگى مى‌پردازد. . 🔶روز بعد در مجلس درس سيد مرتضى حاضر شد. تعدادى از شاگردان از حضور فردى شگفت زده شدند. گروهى ناراحت بودند و برخى نيز منتظر بودند تا ببينند هدفش از آمدن چيست؟ وقتى درس خاتمه يافت به حضور سيد رسيد و با خضوع از وى خواست كه علم نجوم را برايش تدريس كند. . 🔶سيد در مقابل، با رويى گشاده با او روبرو شد و تقاضايش را پذيرفت و دستور داد هر روز به او بپردازند. آن مرد مدتى در درس شركت كرد و زندگى خود را نيز از طريق همان دريافتى از استاد گذراند. او در مدتى اندك چنان تحت تاثير عظمت و برخوردهاى و مكتبى سيد قرار گرفت كه مسلمان شد. 🍃پ.ن: سید مرتضی برادر سید رضی گردآورنده ی نهج البلاغه 🌈منبع :سیره علما 🌐 @rahyafte_com
✅مریم دردشتی دختر خاخام #یهودی که مسلمان شد و هر سال مجلس روضه بر پا می کند از راه اندازی #هیئت در محله شان می گوید.... yon.ir/dMVMC #رهیافته 🌐 @rahyafte_com
✳️روزی پيامبر به عنوان امام جمعه مشغول اقامه نماز بود و امام حسين(ع) که کودکی خردسال بود در کنارش نشسته بود. امام حسين وقتی پدربزرگش در حالت سجده بود بر پشت پيامبر(ص) سوار می شد و پاهايش را تکان می داد. پيامبر هم موقع سر برداشتن از سجده مراعات حالش را می کرد و او را به آرامی در کنار خود می نشاند. همين که دوباره به سجده می رفت، امام حسين(ع) بر پشتش سوار می شد. وقتی #نماز تمام شد، مرد يهودی که شاهد اين ماجرا بود جلو آمد و به پيامبر گرامی اسلام(ص) گفت: «شما با کودکان خود به شيوه ای رفتار می کنيد که ما رفتار نمی کنيم». حضرت در پاسخ فرمود: «اگر به خدای يکتا و پيامبر او ايمان می آورديد حتماً با کودکان خود مهربان می شديد». مرد #يهودی که تحت تأثير رفتار مهربانانه نبی مکرم اسلام(ص) قرار گرفته بود، گفت: «من به خدای يکتا و پيامبر او ايمان می آورم». اين گونه بود که #مسلمان شد. #پیامبر_مهربانی❤️ 🌐 @rahyafte_com
📌تو کوچه یک یهودی جلویش را گرفت. گفت:«من از تو طلبکارم، همین الان باید طلبم را بدهی.» #رسول الله گفت: «اول این که از من طلبکار نیستی و همین طوری داری این را می گویی؛ دوم هم این که من #پول همراهم نیست، بگذار رد شوم.» یهودی گفت: «یک قدم هم نمی گذارم جلو بروی.» 📌 رسول الله گفت: «درست نگاهم کن؛ تو از من طلبکار نیستی.» ولی یهودی همین طور یکی به دو می کرد و بعد هم با حضرتش گلاویز شد. کوچه خلوت بود کسی رد نمی شد که بیاید کمک. مردم دیدند پیامبر برای نماز نرسید. آمدند پی اش. دیدند #یهودی ردای پیغمبر را لوله کرده، دور گردن حضرت پیچانده و طوری می کشد که پوست گردن او قرمز شده. تا آمدند کاری کنند از دور بهشان اشاره کرد که نیایید؛ گفت:«من خودم می دانم با رفیقم چه بکنم.» رفیقش؟ 📌منظورش همین #رفیقی بود که با ردا او را می کشاند. چشمشان افتاد در چشم هم. یهودی گفت: «بهت ایمان آوردم، با این بزرگواری، تو بی تردید، پیغمبری.» 🌐 @rahyafte_com
📌مسلمان شدن علمای یهود توسط السلام 📍 روزی سه تن از علمای یهود نزد (علیه السلام) آمدند و پرسش‌هایی را مطرح ساختند، و حضرت تنها به این شرط راضی به پاسخ دادن به آنها گردیدند که اگر آن پاسخ‌ها را موافق با تورات یافتند هرسه فرد به دین اسلام درآیند. آنها پذیرفتند و مجدد سوالات خود را این‌گونه مطرح کردند: 📍1- قفل آسمان‌ها چیست؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : همانا قفل آسمان‌ها به خداوند است و مرد یا زنی که مشرک باشد، عمل او به سوی آسمان بالا نمی‌رود. 📍2- کلید آنها چیست؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : گواهی «لااله‌الاالله» و «محمد رسول‌الله» است. 📍3- کدام قبر با صاحبش راه رفت؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : آن قبر ماهی‌ای بود که (علیه السلام) را بلعید و او را در دریاهای هفت‌گانه گردانید. 📍4- آن کیست که قوم خود را بیم داد و ترسانید، درحالی‌که نه از جنیان بود و نه از ؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : آن مورچه سلیمان (علیه السلام) بود که به ماموران گفت: ای گروه ! داخل خانه‌های خود بروید تا توسط سلیمان و لشکریان او پایمال نگردید. 📍5- پنج چیز بر روی راه رفتند، درحالی‌که در رحم خلق نشده بودند، آنها کدامند؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : آدم، حوا، ناقه صالح (علیه السلام) ، گوسفند ابراهیم (علیه السلام) ، و عصای (علیه السلام) . 📍6- صدای حیوانات چه چیزی را بیان می‌دارد؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : خروس می‌گوید: «اذکرالله یا غافلین» خدا را یاد کنید ای غافلین. اسب می‌گوید: «اللهم انصر عبادک المومنین علی عبادک الکافرین» یاری ده بندگان مومن خود را بر بندگان کافرت. وزغ(قورباغه) می‌گوید: «سبحانه ربی المعبود المسج فی لجج‌البحار» پاک و منزه است پروردگارم که مستحق پرستیدن است و تنزیه می‌کنند او را درمیان دریاها. 📍پس از آن، علمای یهود که سه نفر بودند، دو نفرشان بلند شدند و را بر زبان جاری ساختند و مسلمان گردیدند، و عالم سوم آنها ایستاد و گفت: یا علی! آنچه از نور در دل رفیقان من افتاد، در دل من نیز افتاده است، لکن یک مسئله دیگر مانده است که چون از آن پرسش نیز جوابم را بگویی بی‌شک مسلمان می‌گردم! حضرت فرمود: بپرس! سپس آن یهودی سوالاتی را درباب جزئیات ماجرای اصحاب کهف بدین نحو پرسید: 📍7- تاج پادشاهی که در زمان اصحاب ، حکومت می‌نمود از چه چیزی ساخته شده بود؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : نام او دقیانوس بود و او از طلای مشبک بود و هفت رکن داشت و بر هر رکنی مروارید سفیدی نصب کرده بودند که در شب‌های تار مانند چراغ روشنایی می‌داد. 📍8- نام غلامان این پادشاه چه بود؟ ✳️علی (علیه السلام) : آن سه که در سمت راست می‌ایستادند: «تملیخا»، «مکسلمینا» و «منشلیا» نام داشتند، و آنان که در جانب چپ بودند «مرنوس»، «دیرنوس» و «شاذریوس» نامیده شده بودند. نام سگ اصحاب کهف چه بود؟ امام علی (علیه السلام) : رنگش سیاه و سفید بود و نامش «قطمیر» بود. ✳️سپس حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: ای یهودی! آیا این پاسخ‌ها موافق و برابر بود با آنچه در شما آمده است؟ 📍عالم یهودی عرض کرد: به راستی که یک حرف زیاد و کم ننمودی و من شهادت می‌دهم به خدا و رسالت محمد(ص). 🌐 @rahyafte_com
✳️تساهل و مدارا به شیوه ی آیت الله بروجردی(ره) 📌زمانی که ساکن شهر بروجرد بودند پزشک معروف شهر آقای حکیم یهودی بود. نوه آن دکتر برای من نقل کرد که حکیم یوسف ارادت خاصی به آقای بروجردی داشت و در قم به دیدار آقای بروجردی میرفت. علت این بود که وقتی دکتر برای عیادت علمای میرفت آنان تکه پارچه ای پهن می کردند که پای دکتر به فرش های آنان برخورد نکند؛ ولی وقتی خانه آقای بروجردی میرفت از این کارها خبری نبود و مانند یک معمولی با او برخورد میکردند. 📌در زمانی که آقای بروجردی هنوز به قم نیامده و ساکن بودند شنیدند که در آن شهر هنگام تشییع جنازه یهودیان بعضیها به طرف جنازه سنگ پرتاب میکنند. آقای بروجردی مردم را از این کار نهی فرمودند ولی بعضی از مردم توجه نکردند و به این عمل ادامه دادند. آقای بروجردی گفتند هر وقت تشییع جنازه یک بود به ایشان اطلاع دهند. در اولین تشییع آقای بروجردی شرکت کردند و این باعث شد این سنت زشت سنگپرانی به کلی ترک شود. 📌وقتی قم ساخته میشد قرار شد چاه آبی حفر کنند که آن مسجد مستقل از آب باشد. تحقیق شد که چه کسی این کار را بهتر از دیگران انجام می دهد. معلوم شد شرکتی در خیابان سعدی تهران هست که مدیریت آن با آقای جمشید یگانگی است ولی ایشان میباشد. 📌موضوع را با آقای بروجردی مطرح کردند و ایشان فرمود: «زردشتی باشد، چه اشکالی دارد؟». آقای مهندس لرزاده که معمار بود قرارداد حفر چاه و سیستم آبرسانی مسجد را با آن شرکت بست و کار تا آخر انجام شد. هنگام تسویه حساب، آقای جمشید یگانگی گفته بود مایل است با آقای بروجردی ملاقات کند. آقای اجازه گرفته بود و ملاقات انجام شد. در ملاقات آقای بروجردی از ایشان تشکر کرده بود ولی آقای یگانگی خواهش کرده بود که اجازه دهید من هم در این مسجد شریک باشم و پولی بابت کار دریافت نکنم و آقای بروجردی هم قبول کرده بود. 📌در همین حال یکی از حاضرین به آقای بروجردی گفته بود: «آقا به ایشان بفرمایید شود». آقای بروجردی از شنیدن این جمله آنقدر ناراحت شده بود که صورت و گوشهایش قرمز شده بود. آقای یگانگی هم سرش را زیر انداخته و ساکت بود. پس از مدتی آقای بروجردی فرمود: «من دعا میکنم خداوند از این صفا و ایشان به ما هم عنایت بفرماید». 📌پس از چندین سال به تعمیر و بازسازی نیاز پیدا کرد و به همان شرکت مراجعه شد و معلوم شد آقای یگانگی مرحوم شده و پسرانش شرکت را اداره میکنند. قرار شد آنان برای تعمیر اقدام کنند. کار که انجام شد برای تسویه حساب رفتیم. معلوم شد مرحوم جمشید یگانگی در پرونده مربوط به اعظم قم یادداشت کرده که تا هر زمان این چاه تعمیراتی لازم داشت به طور مجانی انجام گردد. 🌐 @rahyafte_com 📌 در سفری به اشرف ملاقاتی با آیت الله العظمی سیستانی داشتم. ایشان فرمودند در زمانی که من در قم شاگرد آقای بروجردی بودم یک روز توصیه اخلاقی داشتند با این عنوان: «مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید». آقای بروجردی فرموده بودند: «یک روز جلو کاروانی را میگیرند و اموال آن را غارت میکنند. میان اموال و اثاثیه آنان بقچه ای بود که روی آن نوشته شده بود "بسم الله الرحمن الرحیم". آن را به رئیس دزدها نشان دادند و او پرسید این بقچه مال کیست؟ معلوم شد متعلق به یک است. از آن پیرزن پرسید این کاغذ بسم الله برای چیست؟ جواب داد این را نوشتم تا از خطر دزدها محفوظ بماند. رئیس دزدها گفت محفوظ ماند، بردار و برو. نوچه های رئیس اعتراض کردند که این همه زحمت کشیدیم و دزدیدیم چرا به او برگرداندی؟ رئیس جواب داد: «ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم». آقای بروجردی با نقل این داستان فرموده بودند: «شما عزیز مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید». 🌈به نقل از آیت الله علوی بروجردی نوه ی ایشان . 🔰امروز سالروز رحلت مرجع تقلید شیعیان (ره) است. 🌐 @rahyafte_com
🕊🍃🌼 🍃🌼✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌼 ♦️اوج گذشت امام حسن علیه السلام ✳️در همسایگی علیه السلام ، خانواده ای یهودی می زیستند. خانه یهودی، شکاف برداشته و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. مرد از این ماجرا باخبر شد. روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت رفت و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام نجس شود. ✳️ بی درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهل انگاری خود خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد. امام برای اینکه او بیش تر شرمنده نشود، فرمود: «از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که گفت به مهربانی کنید». ✳️یهودی با دیدن گذشت و برخورد پسندیده ایشان به اش برگشت و دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد.  🌈تحفة الواعظین، ج۲، ص۱۰۶ 🌼 🍃🌼🌐 @rahyafte_com 🕊🍃🌼
🔹من از یک خانواده اهل نیویورک هستم.  مادر من یهودی و بود دینی نداشت. او هرگز به راحتی با کسی در این‌باره حرفی نمی‌زد وقتی پدرم از دنیا رفت او دوباره ازدواج کرد با مردی که  کاتولیک بود و مادرم هم  به دنبال او کاتولیک شد و به این ترتیب مذهب وارد زندگی  مادرم گردید. 🔸از سن 5سالگی که به من گفته شده بود که عیسی هم پیامبر و هم است؟ ولی من هرگز به‌راحتی این مسئله را قبول نمی‌کردم تا این‌که ما به فیلیپین نقل مکان کردیم زیر‌ا ناپدری‌ام اهل آنجا بود. واقعا زندگی غیرقابل تحمل بود. ناپدری‌ام من و دو برادرم را اذیت می‌کرد و زندگی سختی را داشتیم. وقتی که بزرگ شدم ما به ایالات متحده بازگشتیم، من خانه را ترک کردم تا بتوانم با کار کردن از خودم مراقبت کنم. 🔹من سعی می‌کردم تا به خودم برگردم، اما دین یهودیت هیچ حسی را در من ایجاد نمی‌کرد. تا این‌که با تعدادی از آشنا شدم... 👈ادامه در سایت و لینک زیر rahyafteha.ir/5778/  
✅مریم دردشتی دختر خاخام که مسلمان شد و هر سال مجلس روضه بر پا می کند، از راه اندازی در محله شان می گوید.... yon.ir/dMVMC 🌐 @rahyafte_com
مریم دردشتی دختر خاخام که مسلمان شد و هر سال مجلس روضه بر پا می کند، از راه اندازی در محله شان می گوید.... https://rahyafteha.ir/31717 🌐 @rahyafte_com
📸این هم عکسی از خانواده ی خانم مریم دردشتی بانوی که دیشب مهمان برنامه چهلچراغ از شبکه ی سه بودند . پ.ن: خانم دردشتی بودند و در سنین کم و با مشاهده ی اعمال و رفتار همسایه های مسلمان به دین اسلام علاقه مند و سپس مسلمان می شوند. و حالا موسس یک هیئت عزاداری هستند. 🌐 @rahyafte_com
📌در روايتى نقل شده كه يك يهودى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چند درهم طلبكار بود. يك روز داشتند از روبروی منزل آن یهودی رد ميشدند. مرد يهودى آمد و يقه را گرفت. حالا در دورانى كه پيامبر آن همه اصحاب و فدايى دارند و در عين حال حاكم حكومتى هستند كه در مدينه تشكيل شده. يهودى گفت طلبم را ميخواهم ، پيامبر فرمودند فعلاً چيزى ندارم، به من مهلت بده تا بدهى ام را به تو بدهم. مرد يهودى گفت من رهايت نميكنم تا پول مرا بدهى! 📌وقتى رسيديم به اينجا كه در خيابان يك يهودى توانست يقه استاندار و وزير و وكيل ما را بگيرد و بگويد كه من از تو طلب دارم و بايد بدهى ات را بدهى و آن وزير گفت چشم، آنوقت دينى تشكيل شده . حكومت ما ، الان حكومت متديّنين است، حكومت دينى نيست. وقتى يهودى به پيامبر مهلت نداد، پيامبر فرمود بسيار خوب ، من كنار تو خواهم ماند تا مطمئن شوى و تا اجازه ندهى از اينجا نميروم، همينجا كنار خانه تو ميايستم. ظهر شد، عصر شد، شب شد ، ناراحت شدند و آمدند تا با او برخورد كنند. جورى كه پيامبر نبيند به آن يهودى علامت دادند و تهديدش كردند كه مردك ! چرا به آدمى كه همه به او دارند ، فرصت نميدهى؟ پيامبر به اصحاب گفتند چه ميكنيد؟! چه كار داريد با او؟ حق نداريد با او اينطور صحبت كنيد، طلب دارد، حق با اوست ، گفتند آقا! اسير يك شديد؟! شما را از صبح نگاه داشته اينجا! پيامبر فرمود : "من برانگيخته نشدم تا به كسى ستم كنم، ولو به درهمى، مسلمان يا غير مسلمان" 📌حالا جالب است كه آن يارو از رو هم نميرود. پيامبر آنشب را تا صبح كنار خانه او نشست و به منزل نرفت . را آنجا خواند. صبح كه شد يهودى از خانه بيرون آمد، ديد پيامبر آنجا نشسته اند. چشمانش پر از اشك شد، گفت خداى تو خوب كسى را براى پيامبرى برگزيده است. من ايمانم را به تو بدهكارم. من ديگر براى مشتى درهم از تو طلبكار نيستم و به الله كه تو را فرستاد و رسالت تو شهادت ميدهم و همينك نيمى از همه اموالم را ميكنم تا هرگونه كه صلاح ميدانى خرج شود. 🌈"محمد، آقاى دنيا و آخرت" حسن رحیم پور ازغدی 🌐 @rahyafte_com
✳️روزی پيامبر به عنوان امام جمعه مشغول اقامه نماز بود و امام حسين(ع) که کودکی خردسال بود در کنارش نشسته بود. امام حسين وقتی پدربزرگش در حالت سجده بود بر پشت پيامبر(ص) سوار می شد و پاهايش را تکان می داد. پيامبر هم موقع سر برداشتن از سجده مراعات حالش را می کرد و او را به آرامی در کنار خود می نشاند. همين که دوباره به سجده می رفت، امام حسين(ع) بر پشتش سوار می شد. وقتی تمام شد، ✳️مرد يهودی که شاهد اين ماجرا بود جلو آمد و به پيامبر گرامی اسلام(ص) گفت: «شما با کودکان خود به شيوه ای رفتار می کنيد که ما رفتار نمی کنيم». حضرت در پاسخ فرمود: «اگر به خدای يکتا و پيامبر او ايمان می آورديد حتماً با کودکان خود مهربان می شديد». مرد که تحت تأثير رفتار مهربانانه نبی مکرم اسلام(ص) قرار گرفته بود، گفت: «من به خدای يکتا و پيامبر او ايمان می آورم». اين گونه بود که شد. ❤️ 🌐 @rahyafte_com
✳️اخلاق پیامبر اکرم(ص) دلیل مسلمان شدن 📌عبد الله بن سلام از یهودیان عصر پیامبر (ص) بود، عواملی ازجمله جاذبه های پیامبر (ص) موجب شد که اسلام را پذیرفت ورسما در صف مسلمانان قرار گرفت، او دوستی از یهودیان به نام «زید بن شعبه » داشت، عبدالله پس از پذیرش اسلام همواره زیدرا به اسلام دعوت می کرد، و عظمت محتوای اسلام را برای او شرح می داد بلکه به اسلام گرویده شود، ولی زید هم چنان بر بودن خود پافشاری می کرد و مسلمان نمی شد، 📌عبدالله می گوید: روزی به مسجدالنبی رفتم ناگاه دیدم، زید در صف نماز مسلمانان نشسته و مسلمان شده است، بسیار خرسند شدم، نزدش رفتم و پرسیدم «علت شدنت چه بوده است؟» زید گفت: تنها در خانه ام نشسته بودم و کتاب آسمانی تورات را می خواندم، وقتی که به آیاتی که در مورد اوصاف (ص) بود رسیدم، با ژرف اندیشی آن را خواندم و ویژگی های محمد (ص) را که در تورات آمده بود به خاطر سپردم،با خود گفتم بهتر آن است که نزد محمد (ص) روم و او رابیازمایم، و بنگرم که آیا او دارای آن ویژگی ها که یکی از آنها«حلم و خویشتن داری » بود هست یا نه؟ 📌چند روز به رفتم،و همه حرکات و رفتار و گفتارش را تحت نظارت دقیق خود قراردادم، همه آن ویژگی ها را در وجود او یافتم، با خود گفتم تنها یک ویژگی مانده است، باید در این مورد نیز به کند و کاو خودادامه دهم، آن ویژگی حلم و خویشتن داری او بود، چرا که در خوانده بودم: «حلم محمد (ص) بر خشم او غالب است، جاهلان هرچه به او جفا کنند، از او جز حلم و خویشتن داری نبینند.» روزی برای یافتن این نشانه از وجود آن حضرت، روانه مسجد شدم،دیدم عرب بادیه نشینی سوار بر شتر به آنجا آمد، وقتی که محمد (ص) را دید، پیاده شد و گفت: «من از میان فلان قبیله به اینجا آمده ام، خشکسالی و باعث شده که همه گرفتار فقر وناداری شده ایم، مردم آن قبیله مسلمان هستند، و آهی در بساط ندارند، وضع ناهنجار خود را به شما عرضه می کنند، و امید آن رادارند که به آنها احسان کنی.» 🌐 @rahyafte_com 📌 محمد (ص) به حضرت علی (ع)فرمود:آیا از فلان چیزی نزد تو مانده است؟ حضرت علی (ع) گفت: نه،پیامبر (ص) حیران و غمگین شد، همان دم من به محضرش رفتم عرض کردم ای رسول خدا! اگر بخواهی با تو خرید و فروش سلف کنم،اکنون فلان مبلغ به تو می دهم تا هنگام فصل محصول، فلان مقدار به من بدهی، آن حضرت پیشنهاد مرا پذیرفت، و معامله راانجام داد، پول را از من گرفت و به آن عرب بادیه نشین داد، من هم چنان در انتظار بودم تا این که هفت روز به فصل چیدن خرمامانده بود، در این ایام روزی به صحرا رفتم، در آنجا محمد (ص)را دیدم که در مراسم جنازه شخصی حرکت می کرد، سپس درسایه درختی نشست و هر کدام از یارانش در گوشه ای نشستند، من گستاخانه نزد آن حضرت رفتم، و گریبانش را گرفتم و گفتم:«ای پسر ! من شما را خوب می شناسم که مال مردم رامی گیرید و در بازگرداندن آن کوتاهی و سستی می کنید، آیا می دانی که چند روزی به آخر مدت مهلت بیشتر نمانده است؟» 📌من با کمال بی پروایی این گونه جاهلانه با آن حضرت رفتار کردم (با این که چند روزی به آخر مدت باقی مانده بود) ناگاه از پشت سر آن حضرت، صدای خشنی شنیدم، عمر بن خطاب را دیدم که شمشیرش را ازنیام برکشیده، به من رو کرد و گفت: «ای سگ! دور باش.» عمرخواست با شمشیر به من حمله کند، محمد (ص) از او جلوگیری کرد وفرمود:«نیازی به این گونه پرخاش گری نیست، باید او (زید) را به حلم و حوصله سفارش کرد، 📌آن گاه به عمر فرمود: «برو از فلان خرمافلان مقدار به زید بده.» عمر مرا همراه خود برد و حق مرا داد،به علاوه بیست پیمانه دیگر اضافه بر حقم به من خرما داد. گفتم: این زیادی چیست؟ گفت: چه کنم محمد (ص) موجب آن شده است، چون تو از نهیب وفریاد خشن من آزرده شدی، محمد (ص) به من دستور داد این زیادی را به تو دهم، تا از تو دلجویی شود، و خوشنودی تو به دست آید. هنگامی که آن اخلاق نیک و حلم عظیم محمد (ص) را دیدم مجذوب اسلام و اخلاق زیبای (ص) شدم، و گواهی به یکتایی خدا، و رسالت محمد (ص) دادم و در صف مسلمانان درآمدم. 🌈محمدی اشتهاردی، محمد، پاسدار اسلام، ش 210، ص 30 🌐 @rahyafte_com
✡️ «بیعت یک گروه یهودی با [امام] خامنه‌ای» و تقاضای پناهندگی از ایران @rahyafte_com 1️⃣ یک گروه به نام «لِو طاهور» (قلب پاک) ضمن بیعت با آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، از ایران تقاضای کرده‌ است. 2️⃣ رسانه‌های روز یکشنبه ۳۱ شهریور خبر دادند که اعلام هم‌پیمانی این یهودیان با رهبر جمهوری اسلامی و درخواست‌شان برای گرفتن پناهندگی و زندگی در ایران، در جریان رسیدگی به یک پرونده حقوقی در دادگاهی در آمریکا اعلام شد. 3️⃣ ابتدا نشریه «اخبار دنیای یشیوا» روز شنبه ۳۰ شهریور این گزارش را منتشر کرده و نوشته بود که گروه «قلب پاک»، با رهبر ایران و درخواست پناهندگی از حکومت او را پاییز پارسال ارائه کرد. 4️⃣ بر اساس گزارش‌ها، این گروه برای حمایت از «مبارزه» جمهوری اسلامی ایران علیه ، با رهبر ایران بیعت کرده است. 5️⃣ خبر بیعت آنها با [آیةالله] علی خامنه‌ای در حالی در رسانه‌ها منتشر شده است که پنج تن از اعضای این گروه در پاییز ۲۰۱۸ در مکزیک دستگیر و به آمریکا مسترد شده‌اند. آنها به اتهام «آدم‌ربایی»، «کودک‌آزاری» و «جعل هویت» در آمریکا در انتظار محاکمه هستند. 6️⃣ اما این اتهامات مربوط به ازدواج دختران ۱۶ ساله با پسران هم‌سن یا کمی بزرگ‌تر در میان فامیل‌هایی از این جامعه است و ظاهراً ارتباطی با درخواست پناهندگی آنها از ایران ندارد.
🔹جوئل هی‌وارددر 27 می 1964 در نیوزلند به دنیا آمد. هی وارد به واسطه داشتن نیای از مادر به زبان عبری و تاریخ یهود علاقمند بود. عبری را آموخت و سفرهای متعددی به داشت و در انجمن ملی یهودیت و مسیحیت عضویت داشت. در 1988 در دانشگاه کانتربری ثبت نام کرد و درجه کارشناسی هنر را با نمره عالی و در 1991 کاشناسی ارشد را کسب کرد. او پیش از دریافت درجه کارشناسی، تاریخ باستان را برای موضوع پایان‌نامه‌اش انتخاب کرده بود. اما متوجه شد که باید یک سال دیگر به مطالعه لاتین و یونانی بپردازد. 🔸پس از مشورت با استاد راهنمای خود در گروه تاریخ، تاریخ نگاری انکار را برای تحقیق برگزید. این موضوع  هی‌وارد را وارد سه موضوع دیگر کرد؛ جنگ جهانی دوم، زبان آلمانی و تاریخ یهودیت. در نهایت رساله کارشناسی ارشد خود را با عنوان «سرنوشت یهودیان در دستان آلمان، کنکاشی تاریخی در بسط و اهمیت هولوکاست» در 1993 ارائه داد. هی‌وارد به پیشبرد اهداف انکار کنندگان هولوکاست متهم شد.... 🔹در سال 2005 جوئل هی‌وارد رسما به دین مشرف شد و نام یوسف مصطفی احمد را برای خود برگزید... 🔸🔸شرح کامل این مطلب در سایت rahyafteha.ir/53766/ @rahyafte_com
🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: میان همه باید برقرار باشد؛ نه به یکدیگر ستم کنند و نه یکدیگر را در برابر هیچ ظلمی، تنها بگذارند و تسلیم کنند. همه باید شب و روز به فکر یکدیگر باشیم و مثل یک شبکه در هم پیچیده، در قلمرو اقتصاد، سیاست و فرهنگ، به فریاد یکدیگر برسیم و کمک کنیم. 🔸 اسلامی، دادگاهی است که خلیفة مسلمانان، امیر المؤمنین، علی بن ابی طالب علیه السلام را به خاطر یک و ادّعای دروغ او، به دادگاه احضار می کند و امیر المؤمنین علیه السلام بدون کمترین تصنّع، تظاهر، ناراحتی و گلایه ای، در دادگاه، حاضر می شود و در کنار او و مساوی با او می ایستد و وقتی قاضی وی را با کنیه صدا می زند، به قاضی می گوید: «چرا مرا با کنیه صدا زدی؛ در حالی که این یکی را با اسم عادی صدا کردی؟ این جا من آشنای تو یا امیر المؤمنین علیه السلام نیستم؛ این جا من - علی بن ابی طالب – هستم؛ مثل همین آدم یهودی که با من مرافعه دارد». 🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: هر جا بر مردم برود و حکومت ها بی اطلاع بمانند و یا مطّلع بشوند، ولی مدارا کنند، نقض شده است». 📚 محمد (ص) پیامبری برای همیشه ✍استاد رحیم‌پور ازغدی 🌐 @rahyafte_com
4_5983221087817696942.mp3
3.01M
📌 در این روز و شبهای کرونایی عده‌ای مانند دستفروشها گاهی برای خرید نان خالی دستشان خالی است ✅ اگر تمکن مالی داریم این داستان تکان‌دهنده از کتاب داستان راستان را بشنویم و برای دیگران هم ارسال کنیم - شاگرد: من از همسایه خبر نداشتم... - سید بحرالعلوم: داد و فریاد من هم برای همین است. اگر خبر داشتی که مسلمان ‌نبودی، بودی! 🌐 @rahyafte_com
📌برخي از يهودی هايي كه الان در بروجرد ساكن  هستند برای من نقل ­كردند در تعداد زيادی يهودی زندگی می كردند و الآن نيز زندگی مي­كنند. مرحوم آيت الله العظمي بروجردي نیز در آن زمان در بروجرد بودند، فاصله بين محله نشين با قبرستان يهودي­ها، محلات مسلمان نشين واقع شده بود. وقتي يك نفر يهودی فوت می كرد، هنگام تشیيع جنازه­ بايد از محله مسلمان نشين عبور می كردند تا به قبرستان برسند، بچه ­ها در اثر ناآگاهی به جنازه يهودي­ها سنگ می زدند، وقتی این مساله با استحضار مرحوم آيت الله العظمی بروجردی(ره) رسید مردم و بچه­ ها را از اين كار نهی كردند، ولي آنان گوش ندادند. تا اینکه آيت الله بروجردی(ره) به آنان سفارش كرد، وقتي كسي از شما فوت ­شد به من اطلاع دهيد، لذا خودش به محله يهودی نشين می آمد و همراه جنازه اين شخص راه می افتاد و تا قبرستان او را  تشيیع مي­كرد. زمانی كه آيت الله بروجردی همراه جنازه بود، به احترام این مرجع دینی كسي جرات نمي­كرد سنگ بزند، و ايشان این رویه را آنقدر ادامه دادند تا اين رفتار سبک از ناحيه بچه­ ها ترک شد نیز این مساله را جبران کردند؛ و در تشییع جنازه مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی حضور چشم‌گیری داشتند. 🌐 @rahyafte_com 📌 مرحوم آيت الله بروجردی برای ها آشنا و شناخته شده است، چرا كه ايشان مسجد و مركز اسلامی هامبورگ را بنا كردند و مرحوم آقاي دكتر محققی از طرف ايشان براي سرپرستي مسلمانان در هامبورگ حضور داشت. در آن زمان تعداد ايراني­هايي كه آنجا بودند به سي يا چهل هزار مي­رسيد. از آيت الله بروجردی خواستند مسجدی در بسازند و ايشان مقدمات ساخت و مركز اسلامی فراهم كردند و اين مسجد عظيم و زيبا ساخته شد. من از آقای دكتر محققی شنيدم، آيت الله بروجردی به من سفارش ­كردند كه در بيمارستان­ها از مريض­ها عيادت كن و نيز به زندان­ها برو و از زنداني­ها احوالپرسي کن اگرچه مسلمان نباشند. وقتی با تعجب من مواجه شدند گفتند: كسی كه درد ميكشد يا كسی كه گرفتار است، مسلمان و ندارد، اينان انسان هستند. سپس فرمايش اميرالمومنين را برای من خواندند که در نامه خود به مالک اشتر سفارش ­كردند: مالك اين كسانی كه تو بر اينها حكومت مي­كنی يا برادر دينی تو هستند كه با تو هم­ دين و هم كيش­ اند و يا مثل تو انسان­ اند و در با هم شريک هستيد. 📎به نقل از آیت الله علوی بروجردی نوه ی ایشان. 📍امروز سالروز رحلت مرجع علی الاطلاق تشیع حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره) است. 🌐 @rahyafte_com
🟢 اهانت به اسلام و پیامبر(ص) در حضور حضرت امام رضا(ع) 🔸 مأمون مردى بود كه خودش عالم بود و به مباحثات دينى و عشق مى‌ورزيد. گروههاى مختلف از مادّيين، مسيحيها، يهوديها، صابئيها(ستاره‌پرستها) كه در آن زمانها بودند، و زردشتيها و مسلمانها (شيعه و سنى) را در يك تالار بزرگ جمع مى‌كرد و بعد مى‌گفت اين جا هر كسى آزاد است عقيده خودش را بيان كند. 🔹 در كتابها ببينيد اينها چگونه آزادانه عقايد خودشان را گفته‌اند. حتى تعبيرات اهانت‌آميز به (ص) و اسلام دارند و حضرت رضا(ع) خودشان در آنجا شركت مى‌كردند. 🔸 در مجلسى كه حضرت رضا(ع) شركت كرده‌اند ببينيد به حضرت رضا(ع)چه مى‌گويد؟! مسيحى چه مى‌گويد؟! چه مى‌گويد؟! مادى‌مسلك چه مى‌گويد؟! حرفهايشان را مى‌گفتند و ضبط شده است. اين طور بوده كه اسلام باقى مانده است. 🔹 در آينده هم فقط و فقط با مواجهه صريح و شجاعانه با عقايد و افكار مختلف و متناقض با اسلام مى‌تواند به حيات خودش ادامه بدهد. ❗من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار مى‌دهم كه يك وقت خيال نكنند كه راه حفظ معتقَدات اسلامى و جهان‌بينى اسلامى اين است كه نگذاريم ديگران حرفهايشان را بزنند. نه، بگذاريد بزنند؛ ولی نگذاريد خيانت كنند. اگر ديديد يك فرد مثلا آمد گفت «به نام امام خمينى»، مانع شويد، به او بگوييد: تو بگو به نام لنين، به نام استالين، به نام ماركس، انگلس؛ دروغ نگو. 📚 شهید آیت‌الله مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، ص۴۸ @motahari_ir 🌐 @rahyafte_com
📌مسلمان شدن علمای یهود توسط السلام 📍 روزی سه تن از علمای یهود نزد (علیه السلام) آمدند و پرسش‌هایی را مطرح ساختند، و حضرت تنها به این شرط راضی به پاسخ دادن به آنها گردیدند که اگر آن پاسخ‌ها را موافق با تورات یافتند هرسه فرد به دین اسلام درآیند. آنها پذیرفتند و مجدد سوالات خود را این‌گونه مطرح کردند: 📍1- قفل آسمان‌ها چیست؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : همانا قفل آسمان‌ها به خداوند است و مرد یا زنی که مشرک باشد، عمل او به سوی آسمان بالا نمی‌رود. 📍2- کلید آنها چیست؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : گواهی «لااله‌الاالله» و «محمد رسول‌الله» است. 📍3- کدام قبر با صاحبش راه رفت؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : آن قبر ماهی‌ای بود که (علیه السلام) را بلعید و او را در دریاهای هفت‌گانه گردانید. 📍4- آن کیست که قوم خود را بیم داد و ترسانید، درحالی‌که نه از جنیان بود و نه از ؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : آن مورچه سلیمان (علیه السلام) بود که به ماموران گفت: ای گروه ! داخل خانه‌های خود بروید تا توسط سلیمان و لشکریان او پایمال نگردید. 📍5- پنج چیز بر روی راه رفتند، درحالی‌که در رحم خلق نشده بودند، آنها کدامند؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : آدم، حوا، ناقه صالح (علیه السلام) ، گوسفند ابراهیم (علیه السلام) ، و عصای (علیه السلام) . 📍6- صدای حیوانات چه چیزی را بیان می‌دارد؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : خروس می‌گوید: «اذکرالله یا غافلین» خدا را یاد کنید ای غافلین. اسب می‌گوید: «اللهم انصر عبادک المومنین علی عبادک الکافرین» یاری ده بندگان مومن خود را بر بندگان کافرت. وزغ(قورباغه) می‌گوید: «سبحانه ربی المعبود المسج فی لجج‌البحار» پاک و منزه است پروردگارم که مستحق پرستیدن است و تنزیه می‌کنند او را درمیان دریاها. 📍پس از آن، علمای یهود که سه نفر بودند، دو نفرشان بلند شدند و را بر زبان جاری ساختند و مسلمان گردیدند، و عالم سوم آنها ایستاد و گفت: یا علی! آنچه از نور در دل رفیقان من افتاد، در دل من نیز افتاده است، لکن یک مسئله دیگر مانده است که چون از آن پرسش نیز جوابم را بگویی بی‌شک مسلمان می‌گردم! حضرت فرمود: بپرس! سپس آن یهودی سوالاتی را درباب جزئیات ماجرای اصحاب کهف بدین نحو پرسید: 📍7- تاج پادشاهی که در زمان اصحاب ، حکومت می‌نمود از چه چیزی ساخته شده بود؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : نام او دقیانوس بود و او از طلای مشبک بود و هفت رکن داشت و بر هر رکنی مروارید سفیدی نصب کرده بودند که در شب‌های تار مانند چراغ روشنایی می‌داد. 📍8- نام غلامان این پادشاه چه بود؟ ✳️علی (علیه السلام) : آن سه که در سمت راست می‌ایستادند: «تملیخا»، «مکسلمینا» و «منشلیا» نام داشتند، و آنان که در جانب چپ بودند «مرنوس»، «دیرنوس» و «شاذریوس» نامیده شده بودند. نام سگ اصحاب کهف چه بود؟ امام علی (علیه السلام) : رنگش سیاه و سفید بود و نامش «قطمیر» بود. ✳️سپس حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: ای یهودی! آیا این پاسخ‌ها موافق و برابر بود با آنچه در شما آمده است؟ 📍عالم یهودی عرض کرد: به راستی که یک حرف زیاد و کم ننمودی و من شهادت می‌دهم به خدا و رسالت محمد(ص). 🌐 @rahyafte_com
🕊🍃🌼 🍃🌼✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌼 ♦️اوج گذشت امام حسن علیه السلام ✳️در همسایگی علیه السلام ، خانواده ای یهودی می زیستند. خانه یهودی، شکاف برداشته و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. مرد از این ماجرا باخبر شد. روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت رفت و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام نجس شود. ✳️ بی درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهل انگاری خود خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد. امام برای اینکه او بیش تر شرمنده نشود، فرمود: «از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که گفت به مهربانی کنید». ✳️یهودی با دیدن گذشت و برخورد پسندیده ایشان به اش برگشت و دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد. 🌈تحفة الواعظین، ج۲، ص۱۰۶ 🌼 🍃🌼🌐 @rahyafte_com 🕊🍃🌼
🔹من از یک خانواده اهل نیویورک هستم. مادر من یهودی و بود دینی نداشت. او هرگز به راحتی با کسی در این‌باره حرفی نمی‌زد وقتی پدرم از دنیا رفت او دوباره ازدواج کرد با مردی که کاتولیک بود و مادرم هم به دنبال او کاتولیک شد و به این ترتیب مذهب وارد زندگی مادرم گردید. 🔸از سن 5سالگی که به من گفته شده بود که عیسی هم پیامبر و هم است؟ ولی من هرگز به‌راحتی این مسئله را قبول نمی‌کردم تا این‌که ما به فیلیپین نقل مکان کردیم زیر‌ا ناپدری‌ام اهل آنجا بود. واقعا زندگی غیرقابل تحمل بود. ناپدری‌ام من و دو برادرم را اذیت می‌کرد و زندگی سختی را داشتیم. وقتی که بزرگ شدم ما به ایالات متحده بازگشتیم، من خانه را ترک کردم تا بتوانم با کار کردن از خودم مراقبت کنم. 🔹من سعی می‌کردم تا به خودم برگردم، اما دین یهودیت هیچ حسی را در من ایجاد نمی‌کرد... rahyafteha.ir/5778/ 🌐 @rahyafte_com.
📌مسلمان شدن علمای یهود توسط السلام 📍 روزی سه تن از علمای یهود نزد (علیه السلام) آمدند و پرسش‌هایی را مطرح ساختند، و حضرت تنها به این شرط راضی به پاسخ دادن به آنها گردیدند که اگر آن پاسخ‌ها را موافق با تورات یافتند هرسه فرد به دین اسلام درآیند. آنها پذیرفتند و مجدد سوالات خود را این‌گونه مطرح کردند: 📍1- قفل آسمان‌ها چیست؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : همانا قفل آسمان‌ها به خداوند است و مرد یا زنی که مشرک باشد، عمل او به سوی آسمان بالا نمی‌رود. 📍2- کلید آنها چیست؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : گواهی «لااله‌الاالله» و «محمد رسول‌الله» است. 📍3- کدام قبر با صاحبش راه رفت؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : آن قبر ماهی‌ای بود که (علیه السلام) را بلعید و او را در دریاهای هفت‌گانه گردانید. 📍4- آن کیست که قوم خود را بیم داد و ترسانید، درحالی‌که نه از جنیان بود و نه از ؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : آن مورچه سلیمان (علیه السلام) بود که به ماموران گفت: ای گروه ! داخل خانه‌های خود بروید تا توسط سلیمان و لشکریان او پایمال نگردید. 📍5- پنج چیز بر روی راه رفتند، درحالی‌که در رحم خلق نشده بودند، آنها کدامند؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : آدم، حوا، ناقه صالح (علیه السلام) ، گوسفند ابراهیم (علیه السلام) ، و عصای (علیه السلام) . 📍6- صدای حیوانات چه چیزی را بیان می‌دارد؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : خروس می‌گوید: «اذکرالله یا غافلین» خدا را یاد کنید ای غافلین. اسب می‌گوید: «اللهم انصر عبادک المومنین علی عبادک الکافرین» یاری ده بندگان مومن خود را بر بندگان کافرت. وزغ(قورباغه) می‌گوید: «سبحانه ربی المعبود المسج فی لجج‌البحار» پاک و منزه است پروردگارم که مستحق پرستیدن است و تنزیه می‌کنند او را درمیان دریاها. 📍پس از آن، علمای یهود که سه نفر بودند، دو نفرشان بلند شدند و را بر زبان جاری ساختند و مسلمان گردیدند، و عالم سوم آنها ایستاد و گفت: یا علی! آنچه از نور در دل رفیقان من افتاد، در دل من نیز افتاده است، لکن یک مسئله دیگر مانده است که چون از آن پرسش نیز جوابم را بگویی بی‌شک مسلمان می‌گردم! حضرت فرمود: بپرس! سپس آن یهودی سوالاتی را درباب جزئیات ماجرای اصحاب کهف بدین نحو پرسید: 📍7- تاج پادشاهی که در زمان اصحاب ، حکومت می‌نمود از چه چیزی ساخته شده بود؟ ✳️امام علی (علیه السلام) : نام او دقیانوس بود و او از طلای مشبک بود و هفت رکن داشت و بر هر رکنی مروارید سفیدی نصب کرده بودند که در شب‌های تار مانند چراغ روشنایی می‌داد. 📍8- نام غلامان این پادشاه چه بود؟ ✳️علی (علیه السلام) : آن سه که در سمت راست می‌ایستادند: «تملیخا»، «مکسلمینا» و «منشلیا» نام داشتند، و آنان که در جانب چپ بودند «مرنوس»، «دیرنوس» و «شاذریوس» نامیده شده بودند. نام سگ اصحاب کهف چه بود؟ امام علی (علیه السلام) : رنگش سیاه و سفید بود و نامش «قطمیر» بود. ✳️سپس حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: ای یهودی! آیا این پاسخ‌ها موافق و برابر بود با آنچه در شما آمده است؟ 📍عالم یهودی عرض کرد: به راستی که یک حرف زیاد و کم ننمودی و من شهادت می‌دهم به خدا و رسالت محمد(ص). 🌐 @rahyafte_com
📌در روايتى نقل شده كه يك يهودى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چند درهم طلبكار بود. يك روز داشتند از روبروی منزل آن یهودی رد ميشدند. مرد يهودى آمد و يقه را گرفت. حالا در دورانى كه پيامبر آن همه اصحاب و فدايى دارند و در عين حال حاكم حكومتى هستند كه در مدينه تشكيل شده. يهودى گفت طلبم را ميخواهم ، پيامبر فرمودند فعلاً چيزى ندارم، به من مهلت بده تا بدهى ام را به تو بدهم. مرد يهودى گفت من رهايت نميكنم تا پول مرا بدهى! 📌وقتى رسيديم به اينجا كه در خيابان يك يهودى توانست يقه استاندار و وزير و وكيل ما را بگيرد و بگويد كه من از تو طلب دارم و بايد بدهى ات را بدهى و آن وزير گفت چشم، آنوقت دينى تشكيل شده . حكومت ما ، الان حكومت متديّنين است، حكومت دينى نيست. وقتى يهودى به پيامبر مهلت نداد، پيامبر فرمود بسيار خوب ، من كنار تو خواهم ماند تا مطمئن شوى و تا اجازه ندهى از اينجا نميروم، همينجا كنار خانه تو ميايستم. ظهر شد، عصر شد، شب شد ، ناراحت شدند و آمدند تا با او برخورد كنند. جورى كه پيامبر نبيند به آن يهودى علامت دادند و تهديدش كردند كه مردك ! چرا به آدمى كه همه به او دارند ، فرصت نميدهى؟ پيامبر به اصحاب گفتند چه ميكنيد؟! چه كار داريد با او؟ حق نداريد با او اينطور صحبت كنيد، طلب دارد، حق با اوست ، گفتند آقا! اسير يك شديد؟! شما را از صبح نگاه داشته اينجا! پيامبر فرمود : "من برانگيخته نشدم تا به كسى ستم كنم، ولو به درهمى، مسلمان يا غير مسلمان" 📌حالا جالب است كه آن يارو از رو هم نميرود. پيامبر آنشب را تا صبح كنار خانه او نشست و به منزل نرفت . را آنجا خواند. صبح كه شد يهودى از خانه بيرون آمد، ديد پيامبر آنجا نشسته اند. چشمانش پر از اشك شد، گفت خداى تو خوب كسى را براى پيامبرى برگزيده است. من ايمانم را به تو بدهكارم. من ديگر براى مشتى درهم از تو طلبكار نيستم و به الله كه تو را فرستاد و رسالت تو شهادت ميدهم و همينك نيمى از همه اموالم را ميكنم تا هرگونه كه صلاح ميدانى خرج شود. 🌈"محمد، آقاى دنيا و آخرت" حسن رحیم پور ازغدی 🌐 @rahyafte_com