eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.9هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
101 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🍃🌼 🍃🌼✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌼 📌نهایت حلم و بردباری و گذشت السلام در برابر توهین مرد شامی ✳️مردی از اهالی شام می‌گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهره‌ای آرام و بسیار و دارای حسن جمال که تا به حال چنین مردی ندیده بودم و به طرز زیبایی هم لباس پوشیده و سوار بر مرکبی بود دل من به طرف او مایل شد و درباره او پرسیدم، گفتند: حسن بن علی بن ابیطالب(ع) هست با شنیدن نام او سوزان سرتاپای وجودم را فراگرفت و بر علی بن ابیطالب حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم، آیا واقعاً تو فرزند علی(ع) هستی؟(گویا مرد شامی همان طور که گفته شد (ع) را سزاوار داشتن چنین فرزندی نمی‌دید و این هم در اثر تبلیغات سوء معاویه در شام بوده است). ✳️وقتی تأیید کرد، من او و پدرش را ناسزا گفتم، پس از آنکه به پایان دادم، به من سلام کرده و خندید و پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری! فرمود: با من بیا گویا امر بر تو مشتبه شده است، اگر چیزی بخواهی به تو عطا می‌کنم، اگر طلب کنی، تو را هدایت می‌کنم و اگر در حمل بار کمک بخواهی کمکت می‌کنم و اگر گرسنه باشی تو را سیر می‌کنم و اگر برهنه باشی تو را می‌پوشانم و اگر محتاج باشی بی‌نیازت می‌کنم و اگر رانده شده‌ای ترا پناه می‌دهم و اگر ما باشی تا وقت رفتن از تو پذیرایی می‌کنم، زیرا که خانه ما روی هر نیازمندی باز است. ✳️مرد شامی چون این سخنان را که از روی و بردباری امام بیان می‌شد، شنید شروع به گریستن کرد و ‌گفت: شهادت می‌دهم که شما خلیفه خدا در روی زمین هستید و خدا بهتر می‌داند که رسالت و را در کجا قرار دهد و پیش از آنکه تو را ملاقات کنم، تو و پدرت دشمن‌ترین خلق در نزد من بودید و حالا که تو و پدرت را شناختم، محبوب‌ترین خلق خدایید نزد من، گویا پس از این برخورد، امام مرد شامی را به خانه خود می‌برند و تا مدتی که در مدینه بود حضرت بود و از محبّان و مریدان امام مجتبی(ع) شد و دیدگاهش نسبت به خاندان پیامبر(ص) دگرگون و در زمره شیعیان اهل بیت(ع) داخل شد. 🌈علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج 2، ترجمه حسین زوارئی، تهران 🌼 🍃🌼🌐 @rahyafte_com 🕊🍃🌼
🔆🌺 🌺✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌺 ✳️صبر امام محمد باقر علیه السلام در برابر مرد مسیحی 🔮مردی ، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به حضرت باقر علیه السلام گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی. 🔮امام بدون آن که از خود نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم.» مسیحی: تو پسر زنی هستی که بود. - شغلش این بود، و ننگی محسوب نمی شود. - مادرت سیاه و بی شرم و بد زبان بود. - اگر این نسبت ها که به می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی. 🔮مشاهده این همه از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند. /بحار الانوار، جلد 11، حالات امام باقر، صفحه 83./ 🌺 🌺 🌐 @rahyafte_com 🔆🌺
🕊🍃🌼 🍃🌼✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌼 📌نهایت حلم و بردباری و گذشت السلام در برابر توهین مرد شامی ✳️مردی از اهالی شام می‌گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهره‌ای آرام و بسیار و دارای حسن جمال که تا به حال چنین مردی ندیده بودم و به طرز زیبایی هم لباس پوشیده و سوار بر مرکبی بود دل من به طرف او مایل شد و درباره او پرسیدم، گفتند: حسن بن علی بن ابیطالب(ع) هست با شنیدن نام او سوزان سرتاپای وجودم را فراگرفت و بر علی بن ابیطالب حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم، آیا واقعاً تو فرزند علی(ع) هستی؟(گویا مرد شامی همان طور که گفته شد (ع) را سزاوار داشتن چنین فرزندی نمی‌دید و این هم در اثر تبلیغات سوء معاویه در شام بوده است). ✳️وقتی تأیید کرد، من او و پدرش را ناسزا گفتم، پس از آنکه به پایان دادم، به من سلام کرده و خندید و پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری! فرمود: با من بیا گویا امر بر تو مشتبه شده است، اگر چیزی بخواهی به تو عطا می‌کنم، اگر طلب کنی، تو را هدایت می‌کنم و اگر در حمل بار کمک بخواهی کمکت می‌کنم و اگر گرسنه باشی تو را سیر می‌کنم و اگر برهنه باشی تو را می‌پوشانم و اگر محتاج باشی بی‌نیازت می‌کنم و اگر رانده شده‌ای ترا پناه می‌دهم و اگر ما باشی تا وقت رفتن از تو پذیرایی می‌کنم، زیرا که خانه ما روی هر نیازمندی باز است. ✳️مرد شامی چون این سخنان را که از روی و بردباری امام بیان می‌شد، شنید شروع به گریستن کرد و ‌گفت: شهادت می‌دهم که شما خلیفه خدا در روی زمین هستید و خدا بهتر می‌داند که رسالت و را در کجا قرار دهد و پیش از آنکه تو را ملاقات کنم، تو و پدرت دشمن‌ترین خلق در نزد من بودید و حالا که تو و پدرت را شناختم، محبوب‌ترین خلق خدایید نزد من، گویا پس از این برخورد، امام مرد شامی را به خانه خود می‌برند و تا مدتی که در مدینه بود حضرت بود و از محبّان و مریدان امام مجتبی(ع) شد و دیدگاهش نسبت به خاندان پیامبر(ص) دگرگون و در زمره شیعیان اهل بیت(ع) داخل شد. 🌈علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج 2، ترجمه حسین زوارئی، تهران 🌼 🍃🌼🌐 @rahyafte_com 🕊🍃🌼
✳️اخلاق پیامبر اکرم(ص) دلیل مسلمان شدن 📌عبد الله بن سلام از یهودیان عصر پیامبر (ص) بود، عواملی ازجمله جاذبه های پیامبر (ص) موجب شد که اسلام را پذیرفت ورسما در صف مسلمانان قرار گرفت، او دوستی از یهودیان به نام «زید بن شعبه » داشت، عبدالله پس از پذیرش اسلام همواره زیدرا به اسلام دعوت می کرد، و عظمت محتوای اسلام را برای او شرح می داد بلکه به اسلام گرویده شود، ولی زید هم چنان بر بودن خود پافشاری می کرد و مسلمان نمی شد، 📌عبدالله می گوید: روزی به مسجدالنبی رفتم ناگاه دیدم، زید در صف نماز مسلمانان نشسته و مسلمان شده است، بسیار خرسند شدم، نزدش رفتم و پرسیدم «علت شدنت چه بوده است؟» زید گفت: تنها در خانه ام نشسته بودم و کتاب آسمانی تورات را می خواندم، وقتی که به آیاتی که در مورد اوصاف (ص) بود رسیدم، با ژرف اندیشی آن را خواندم و ویژگی های محمد (ص) را که در تورات آمده بود به خاطر سپردم،با خود گفتم بهتر آن است که نزد محمد (ص) روم و او رابیازمایم، و بنگرم که آیا او دارای آن ویژگی ها که یکی از آنها«حلم و خویشتن داری » بود هست یا نه؟ 📌چند روز به رفتم،و همه حرکات و رفتار و گفتارش را تحت نظارت دقیق خود قراردادم، همه آن ویژگی ها را در وجود او یافتم، با خود گفتم تنها یک ویژگی مانده است، باید در این مورد نیز به کند و کاو خودادامه دهم، آن ویژگی حلم و خویشتن داری او بود، چرا که در خوانده بودم: «حلم محمد (ص) بر خشم او غالب است، جاهلان هرچه به او جفا کنند، از او جز حلم و خویشتن داری نبینند.» روزی برای یافتن این نشانه از وجود آن حضرت، روانه مسجد شدم،دیدم عرب بادیه نشینی سوار بر شتر به آنجا آمد، وقتی که محمد (ص) را دید، پیاده شد و گفت: «من از میان فلان قبیله به اینجا آمده ام، خشکسالی و باعث شده که همه گرفتار فقر وناداری شده ایم، مردم آن قبیله مسلمان هستند، و آهی در بساط ندارند، وضع ناهنجار خود را به شما عرضه می کنند، و امید آن رادارند که به آنها احسان کنی.» 🌐 @rahyafte_com 📌 محمد (ص) به حضرت علی (ع)فرمود:آیا از فلان چیزی نزد تو مانده است؟ حضرت علی (ع) گفت: نه،پیامبر (ص) حیران و غمگین شد، همان دم من به محضرش رفتم عرض کردم ای رسول خدا! اگر بخواهی با تو خرید و فروش سلف کنم،اکنون فلان مبلغ به تو می دهم تا هنگام فصل محصول، فلان مقدار به من بدهی، آن حضرت پیشنهاد مرا پذیرفت، و معامله راانجام داد، پول را از من گرفت و به آن عرب بادیه نشین داد، من هم چنان در انتظار بودم تا این که هفت روز به فصل چیدن خرمامانده بود، در این ایام روزی به صحرا رفتم، در آنجا محمد (ص)را دیدم که در مراسم جنازه شخصی حرکت می کرد، سپس درسایه درختی نشست و هر کدام از یارانش در گوشه ای نشستند، من گستاخانه نزد آن حضرت رفتم، و گریبانش را گرفتم و گفتم:«ای پسر ! من شما را خوب می شناسم که مال مردم رامی گیرید و در بازگرداندن آن کوتاهی و سستی می کنید، آیا می دانی که چند روزی به آخر مدت مهلت بیشتر نمانده است؟» 📌من با کمال بی پروایی این گونه جاهلانه با آن حضرت رفتار کردم (با این که چند روزی به آخر مدت باقی مانده بود) ناگاه از پشت سر آن حضرت، صدای خشنی شنیدم، عمر بن خطاب را دیدم که شمشیرش را ازنیام برکشیده، به من رو کرد و گفت: «ای سگ! دور باش.» عمرخواست با شمشیر به من حمله کند، محمد (ص) از او جلوگیری کرد وفرمود:«نیازی به این گونه پرخاش گری نیست، باید او (زید) را به حلم و حوصله سفارش کرد، 📌آن گاه به عمر فرمود: «برو از فلان خرمافلان مقدار به زید بده.» عمر مرا همراه خود برد و حق مرا داد،به علاوه بیست پیمانه دیگر اضافه بر حقم به من خرما داد. گفتم: این زیادی چیست؟ گفت: چه کنم محمد (ص) موجب آن شده است، چون تو از نهیب وفریاد خشن من آزرده شدی، محمد (ص) به من دستور داد این زیادی را به تو دهم، تا از تو دلجویی شود، و خوشنودی تو به دست آید. هنگامی که آن اخلاق نیک و حلم عظیم محمد (ص) را دیدم مجذوب اسلام و اخلاق زیبای (ص) شدم، و گواهی به یکتایی خدا، و رسالت محمد (ص) دادم و در صف مسلمانان درآمدم. 🌈محمدی اشتهاردی، محمد، پاسدار اسلام، ش 210، ص 30 🌐 @rahyafte_com
🔆🦋🌺 🦋🌺✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌺 ✳️صبر امام محمد باقر علیه السلام در برابر مرد مسیحی 🔮مردی ، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به حضرت باقر علیه السلام گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی. 🔮امام بدون آن که از خود نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم.» مسیحی: تو پسر زنی هستی که بود. - شغلش این بود، و ننگی محسوب نمی شود. - مادرت سیاه و بی شرم و بد زبان بود. - اگر این نسبت ها که به می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی. 🔮مشاهده این همه از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند. /بحار الانوار، جلد 11، حالات امام باقر، صفحه 83./ 🌺 🦋🌺 🌐 @rahyafte_com 🔆🦋🌺