✳️تساهل و مدارا به شیوه ی آیت الله بروجردی(ره)
📌زمانی که #آقای_بروجردی ساکن شهر بروجرد بودند پزشک معروف شهر آقای حکیم #یوسف یهودی بود. نوه آن دکتر برای من نقل کرد که حکیم یوسف ارادت خاصی به آقای بروجردی داشت و در قم به دیدار آقای بروجردی میرفت. علت این بود که وقتی دکتر برای عیادت علمای #بروجرد میرفت آنان تکه پارچه ای پهن می کردند که پای دکتر به فرش های آنان برخورد نکند؛ ولی وقتی خانه آقای بروجردی میرفت از این کارها خبری نبود و مانند یک #مهمان معمولی با او برخورد میکردند.
📌در زمانی که آقای بروجردی هنوز به قم نیامده و ساکن #بروجرد بودند شنیدند که در آن شهر هنگام تشییع جنازه یهودیان بعضیها به طرف جنازه سنگ پرتاب میکنند. آقای بروجردی مردم را از این کار #ناشایست نهی فرمودند ولی بعضی از مردم توجه نکردند و به این عمل ادامه دادند. آقای بروجردی گفتند هر وقت تشییع جنازه یک #یهودی بود به ایشان اطلاع دهند. در اولین تشییع آقای بروجردی شرکت کردند و این باعث شد این سنت زشت سنگپرانی به کلی ترک شود.
📌وقتی #مسجداعظم قم ساخته میشد قرار شد چاه آبی حفر کنند که آن مسجد مستقل از آب #شهر باشد. تحقیق شد که چه کسی این کار را بهتر از دیگران انجام می دهد. معلوم شد شرکتی در خیابان سعدی تهران هست که مدیریت آن با آقای جمشید یگانگی است ولی ایشان #زردشتی میباشد.
📌موضوع را با آقای بروجردی مطرح کردند و ایشان فرمود: «زردشتی باشد، چه اشکالی دارد؟». آقای مهندس لرزاده که معمار #مسجداعظم بود قرارداد حفر چاه و سیستم آبرسانی مسجد را با آن شرکت بست و کار تا آخر انجام شد. هنگام تسویه حساب، آقای جمشید یگانگی گفته بود مایل است با آقای بروجردی ملاقات کند. آقای #لرزاده اجازه گرفته بود و ملاقات انجام شد. در ملاقات آقای بروجردی از ایشان تشکر کرده بود ولی آقای یگانگی خواهش کرده بود که اجازه دهید من هم در #ثواب این مسجد شریک باشم و پولی بابت کار دریافت نکنم و آقای بروجردی هم قبول کرده بود.
📌در همین حال یکی از حاضرین به آقای بروجردی گفته بود: «آقا به ایشان بفرمایید #مسلمان شود». آقای بروجردی از شنیدن این جمله آنقدر ناراحت شده بود که صورت و گوشهایش قرمز شده بود. آقای یگانگی هم سرش را زیر انداخته و ساکت بود. پس از مدتی آقای بروجردی فرمود: «من دعا میکنم خداوند از این صفا و #اخلاص ایشان به ما هم عنایت بفرماید».
📌پس از چندین سال #چاه به تعمیر و بازسازی نیاز پیدا کرد و به همان شرکت مراجعه شد و معلوم شد آقای یگانگی مرحوم شده و پسرانش شرکت را اداره میکنند. قرار شد آنان برای تعمیر اقدام کنند. کار که انجام شد برای تسویه حساب رفتیم. معلوم شد مرحوم جمشید یگانگی در پرونده مربوط به #مسجد اعظم قم یادداشت کرده که تا هر زمان این چاه تعمیراتی لازم داشت به طور مجانی انجام گردد.
🌐 @rahyafte_com
📌 در سفری به #نجف اشرف ملاقاتی با آیت الله العظمی سیستانی داشتم. ایشان فرمودند در زمانی که من در قم شاگرد آقای بروجردی بودم یک روز توصیه اخلاقی داشتند با این عنوان: «مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید». آقای بروجردی فرموده بودند: «یک روز #دزدها جلو کاروانی را میگیرند و اموال آن را غارت میکنند. میان اموال و اثاثیه آنان بقچه ای بود که روی آن نوشته شده بود "بسم الله الرحمن الرحیم". آن را به رئیس دزدها نشان دادند و او پرسید این بقچه مال کیست؟ معلوم شد متعلق به یک #پیرزن است. از آن پیرزن پرسید این کاغذ بسم الله برای چیست؟ جواب داد این را نوشتم تا از خطر دزدها محفوظ بماند. رئیس دزدها گفت محفوظ ماند، بردار و برو. نوچه های رئیس اعتراض کردند که این همه زحمت کشیدیم و دزدیدیم چرا به او برگرداندی؟ رئیس جواب داد: «ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم». آقای بروجردی با نقل این داستان فرموده بودند: «شما #طلاب عزیز مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید».
🌈به نقل از آیت الله علوی بروجردی نوه ی ایشان .
🔰امروز سالروز رحلت مرجع تقلید شیعیان #حضرت_آیت_الله_محمدحسین_بروجردی(ره) است.
🌐 @rahyafte_com
📍آن چنان به تدریس پای بند بود که هرگز و در هیچ شرایطی آن را تعطیل نمیکرد، کلاسهای درسش نیز نیم ساعت یا یک ساعت نبود، بلکه گفته میشود ۲ یا ۳ ساعت طول می کشید به طوری که با خود #بقچهای را می برد و وقتی که درس طول می کشید و عرق می کرد لباس را از بقچه در می آورد و عوض می کرد
.
📍با خود عهد کرده بود که هر شب یک مقداری از کتاب جواهر را بنویسد . در یکی از شب ها #فرزندش از دنیا رفت. به علّت همان عهدی که کرده بود قلم و کاغذ بدست گرفت و با چشم گریان و قلب محزون آمد کنار #جسد فرزندش و مشغول نوشتن جواهر شد و دست از نوشتن بر نداشت .
📍در قناعت و #زهد نیز نمونه بود، یک روز فردی از تبریز میآید و وقتی می بیند که صاحب جواهر مرجع شده است میگوید عجب نیست که این فرد به این درجه رسیده است، از او می پرسند چرا چنین چیزی میگویی؟ در پاسخ می گوید من سی سال پیش به اینجا آمدم و به هر یک از #طلاب یک تومان می دادیم، آن زمان این مرجع طلبه ای بود وقتی به او یک تومان دادم قبول نکرد و گفت احتیاج من تنها دو ریال است و نمی دانم که آیا بعد از آن زنده باشم تا از این یک تومان استفاده کنم یا خیر؟
.
.
📍منزل ایشان کلا ۶۰ متر است که الان هم با توسعه حرم امام علی(علیه السلام) در صحن امام حسین(علیه السلام) واقع شده است، ایشان تا آخر عمر در همین منزل ساده زندگی میکرد البته او برای خودش #زاهد و ساده بود اما برای مهمان و طلابش بسیار بخشنده و مهمان نواز بود. به طوری که وقتی مهمان از ایران آمده بود می بینند که ایشان برای آنها سفره ای تدارک دیده که در آن بیش از یک نوع غذا است، #سفره را که متنوع می بینند تصمیم می گیرند که از آن پس پول خود را به ایشان ندهند و به نزد شیخ انصاری میروند، شیخ انصاری میگویند که چرا #حقوق طلاب را به صاحب جواهر ندادید، آنها می گویند ما رفتیم و سفره ایشان را دیدیم و تصمیم گرفتیم تا از این پس حقوق را به کس دیگری بدهیم، #شیخ_انصاری در جواب آنها گفت، ایشان خودشان قانع است اما این به این معنا نیست که به مهمان و طلابش نیز سخت بگیرد، بلکه ایشان کریم شریعت است.
📌امروز سالروز رحلت مرجع کل شیعیان جهان آیت الله العظمی شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر) است.
🌐 @rahyafte_com
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
📍مرحوم حاج شیخ غلامرضا فقیه یزدی(ره) در طول اقامت خود در یزد رسیدگی به اوضاع #محرومان را سرلوحه کار خود قرار داده بودند. آقای سید احمد دعایی در این باره می گوید: «ایشان یک منزل معمولی داشتند که محل مراجعات مردم بود. یک جوی آب هم در آن روان بود. این منزل را علی الظاهر، آقای حاج شیخ سه مرتبه فروختند و وجه آن را به مصرف فقرا و #طلاب و امور دینی رساندند و مردم دوباره خریدند و به ایشان باز برگرداندند تا اینکه آخرین بار، مردم آن را به اسم فرزند ایشان نمودند تا حاج شیخ نتوانند آن را بفروشند.
📍در گره گشایی از کار مردم خسته نمی شدند. در وجوهی که به ایشان می رسید، خودشان #تصرف نمی کردند؛ حتی پاکتهایی را که برای منبر به ایشان می دادند، خیلی وقتها از جلسه خارج می شدند، به دیگران می دادند. فردی که ایشان پاکت وی را به دیگری داده بودند، گفته بود: «آقا اوّل باز کنید و ببینید چقدر است، بعد #هدیه بدهید»؛ اما ایشان گفته بودند: «خدا می داند تو به من چقدر دادی دیگر کارت نباشد.»
📍او حتی در زمان جنگ جهانی دوم به اقلیتهای دینی ساکن #یزد که دچار قحطی شده بودند کمک و مساعدت کردند. به همین سبب، آنان در مرگ وی به شدت متأثر بودند.
📍رهبر معظم انقلاب:رسیدگی ایشان به فقرای #زردشتی و #کلیمی یزد، خیلی نکته مهمّی است. یک روحانیِ باتقوایِ مقدّسی مثل مرحوم حاج شیخ غلامرضا، برود نان و #آرد و غذا بگذارد درِ خانه یهودی بخاطر اینکه او فقیر است. امروز در دنیا این چیزها وجود ندارد.
📍نقل شده است: که زمانی در یزد، هفت شبانه روز #باران آمد و بسیاری از بناهای خشت و گلی فرو ریخت. مردم به آب انبارها و ساختمانهای آجری پناه بردند. شب هفتم بود که نیمه های شب دیدم حاج شیخ، عمّامه شان را برداشته اند و زیر باران، در وسط #حیات ایستاده اند و با صدای بلند تضرع می کنند و می گویند: «ای خدا! همه مردم به دنبال کسب و کار و اطاعت و عبادت اند. در این شهر فقط غلامرضا گنه کار است؛ اگر این باران برای عذاب #غلامرضا است تو او را عفو کن.» خدا شاهد است که پس از نیم ساعت، ابرها به حرکت درآمدند و باران ایستاد.
📍مرحوم آقا سید رضا بهاء الدینی در مورد یکی از علمای یزد به نام مرحوم حاج شیخ غلامرضا یزدی می گفت: ایشان در یزد از #حمالی تا آیت اللهی همه کاری انجام می دهد.
📍حاج شیخ غلامرضا می فرمود اگر یک ساعت از عمرم باقی مانده باشد، آن ساعت را به خدمت خلق می گذرانم؛ ولو به #استخاره گرفتن باشد.
🌐 @rahyafte_com