eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.7هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
4.6هزار ویدیو
97 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ هیچ وقت نمی‌گفت: نه! 📍مردم حرف درآورده بودند که این مرد، لوح است. این را خود قرآن می‌گوید. بس که قاتی مردم می‌شد و رویش نمی‌شد حتی وقتی کار دارد، به شان بگوید پا شوند بروند. 📍می‌گویند با هر کس دست می‌داد، دست خود را نمی‌کشید تا طرف دست خود را بکشد. با هر کس می‌نشست، آن قدر می‌کرد تا خود او برخیزد و آن قدر حرفش را گوش می‌کرد تا خود او حرفش را قطع کند. 📍اصحابش گفته‌اند وقتی از چیزی به خنده می‌افتادیم، با ما می‌خندید؛ وقتی تعجب می‌کردیم، با ما می‌کرد. از آخرت حرف می‌زدیم، با ما درباره‌ی همان حرف می‌زد. از دنیا می‌گفتیم، با ما از همان می‌گفت. از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها هم حرف می‌زدیم، او هم از همان حرف می‌زد. 📍روزی شتری را دید که زانوهایش بسته شده و هنوز بار برروی آن است. گفت به صاحب شتر بگویید خود را برای مواخذه خداوند در روز قیامت آماده کند. 📍مردی بادیه نشین در زمانی که او در مدینه هم و هم حاکم بود، به سراغش آمد و یقه او را گرفت که باید خرماهایی که از من قرض گرفته بودی، برگردانی. اصحاب عصبانی شدند و خواستند با آن مرد برخورد کنند. پیامبر برآشفته شد و گفت: شماها باید طرف صاحب حق را بگیرید. من برای همین مبعوث شده ام تا هرکسی بتواند حق خود را از حاکم بدون لرزش صدا بگیرد. گفت: "اگر در حال کاشتن بودید و علائم روز قیامت فرا رسید، به کار خود ادامه دهید و نهال را بکارید." 📍گروهی از اصحاب خود را برای تبلیغ به منطقه‌ای دیگر فرستاد. قبل از سفر از او پرسیدند تا چگونه این کار را انجام دهند. گفت: تعلیمشان دهید و آسان بگیرید. سه بار از او این را پرسیدند و هر بار جواب همین بود. بارها گفت که بر مردم آسان بگیرید زیرا نشده ام تا آن‌ها را به زحمت بیاندازم. 📍گفت: مبادا قبل از ذبح گوسفند، در جلوی چشمان چاقو را تیز کنید. بدانید که حیوان هم می‌فهمد، حق ندارید در دل حیوان غصه بیاندازید. 📍گفت: زنی به بهشت رفت و تنها کار خوبش این بود که به گربه‌ای غذا می‌داد. 📍گفت: همیشه حرام است مگر برای خرید و استفاده از عطر. خودش همیشه عطر گل بنفشه می‌زد و در سفر هم همواره آن را با خود می‌برد. 📍می‌گفت ریش‌های خود را کوتاه نگه دارید زیرا به و حافظه‌تان می‌افزاید. 📍در زمانی که قدری با صلح شده بود به قصد خریدن زمینی در منطقه خوش آب و هوای طائف، عازم آنجا شد. چند روز بعد برگشت و گفت که قبلاً همه زمین‌ها را مردم خریده اند. نخواست به عنوان حاکم به زور چیزی را تصاحب کند... 📍گاهی بر بستر می‌خوابید، گاهی بر حصیر و گاهی بر زمین. غذایش ساده بود، هرگز از ایراد نمی‌گرفت، اگر مورد پسندش نبود از خوردن آن منصرف می‌شد. 📍روایت‌ها می‌گویند: وقتی از او کاری می‌خواستند اگر بود می‌گفت آری و زود انجام می‌داد. اگر نمی‌خواست انجام بدهد، فقط سکوت می‌کرد. هیچ وقت نمی‌گفت: نه! هیچ وقت نمی‌گفت: نه! 📍تصورش سخت است؟ نه؟ دلمان برای مردانی که بلد باشند روی این تیز راه بروند تنگ شده. آخرین باری که یکی از این‌ها را دیدیم، کی بود؟ 🌈سنن النبی . علامه طباطبایی(ره) 🌐 @rahyafte_com
✅ هیچ وقت نمی‌گفت: نه! 📍مردم حرف درآورده بودند که این مرد، لوح است. این را خود قرآن می‌گوید. بس که قاتی مردم می‌شد و رویش نمی‌شد حتی وقتی کار دارد، به شان بگوید پا شوند بروند. 📍می‌گویند با هر کس دست می‌داد، دست خود را نمی‌کشید تا طرف دست خود را بکشد. با هر کس می‌نشست، آن قدر می‌کرد تا خود او برخیزد و آن قدر حرفش را گوش می‌کرد تا خود او حرفش را قطع کند. 📍اصحابش گفته‌اند وقتی از چیزی به خنده می‌افتادیم، با ما می‌خندید؛ وقتی تعجب می‌کردیم، با ما می‌کرد. از آخرت حرف می‌زدیم، با ما درباره‌ی همان حرف می‌زد. از دنیا می‌گفتیم، با ما از همان می‌گفت. از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها هم حرف می‌زدیم، او هم از همان حرف می‌زد. 📍روزی شتری را دید که زانوهایش بسته شده و هنوز بار برروی آن است. گفت به صاحب شتر بگویید خود را برای مواخذه خداوند در روز قیامت آماده کند. 📍مردی بادیه نشین در زمانی که او در مدینه هم و هم حاکم بود، به سراغش آمد و یقه او را گرفت که باید خرماهایی که از من قرض گرفته بودی، برگردانی. اصحاب عصبانی شدند و خواستند با آن مرد برخورد کنند. پیامبر برآشفته شد و گفت: شماها باید طرف صاحب حق را بگیرید. من برای همین مبعوث شده ام تا هرکسی بتواند حق خود را از حاکم بدون لرزش صدا بگیرد. گفت: "اگر در حال کاشتن بودید و علائم روز قیامت فرا رسید، به کار خود ادامه دهید و نهال را بکارید." 📍گروهی از اصحاب خود را برای تبلیغ به منطقه‌ای دیگر فرستاد. قبل از سفر از او پرسیدند تا چگونه این کار را انجام دهند. گفت: تعلیمشان دهید و آسان بگیرید. سه بار از او این را پرسیدند و هر بار جواب همین بود. بارها گفت که بر مردم آسان بگیرید زیرا نشده ام تا آن‌ها را به زحمت بیاندازم. 📍گفت: مبادا قبل از ذبح گوسفند، در جلوی چشمان چاقو را تیز کنید. بدانید که حیوان هم می‌فهمد، حق ندارید در دل حیوان غصه بیاندازید. 📍گفت: زنی به بهشت رفت و تنها کار خوبش این بود که به گربه‌ای غذا می‌داد. 📍گفت: همیشه حرام است مگر برای خرید و استفاده از عطر. خودش همیشه عطر گل بنفشه می‌زد و در سفر هم همواره آن را با خود می‌برد. 📍می‌گفت ریش‌های خود را کوتاه نگه دارید زیرا به و حافظه‌تان می‌افزاید. 📍در زمانی که قدری با صلح شده بود به قصد خریدن زمینی در منطقه خوش آب و هوای طائف، عازم آنجا شد. چند روز بعد برگشت و گفت که قبلاً همه زمین‌ها را مردم خریده اند. نخواست به عنوان حاکم به زور چیزی را تصاحب کند... 📍گاهی بر بستر می‌خوابید، گاهی بر حصیر و گاهی بر زمین. غذایش ساده بود، هرگز از ایراد نمی‌گرفت، اگر مورد پسندش نبود از خوردن آن منصرف می‌شد. 📍روایت‌ها می‌گویند: وقتی از او کاری می‌خواستند اگر بود می‌گفت آری و زود انجام می‌داد. اگر نمی‌خواست انجام بدهد، فقط سکوت می‌کرد. هیچ وقت نمی‌گفت: نه! هیچ وقت نمی‌گفت: نه! 📍تصورش سخت است؟ نه؟ دلمان برای مردانی که بلد باشند روی این تیز راه بروند تنگ شده. آخرین باری که یکی از این‌ها را دیدیم، کی بود؟ 🌐 @rahyafte_com
📍آیت الله العظمی بهجت می فرمود: نقل کردند که: کشتن هزار نفر در جبهه [دفاع مقدس] نظیر کشتن هزار است. بااین‌حال، ما هیچ متأثر نمی‌شویم، آیا خوب است فردا هم بلا بر سر تو بیاید و از کسی، سروصدا و فریاد بلند نشود و اصلاً متأثر نشوند، و چه‌بسا بالاترها هم متأثر نشوند. 📍آیا ناراحت نمی‌شوی؟ اگر ما را گاز بگیرد قرار و آرام نداریم، و از گزیدن یک کک و پشه ناراحت می‌شویم؛ پس چرا بر سر مؤمنین و مؤمنات از زمین و هوا آتش و موشک می‌بارد، ولی ما ناراحت نمی‌شویم. چگونه ما که از نیش یک پشه قرار و آرام نداریم، حاضر می‌شویم این همه تیر و بلا و بر سر مسلمانان بریزد! با اینکه در روایت آمده است: «أَحِب لأَخِیک [الْمُسْلِمِ] ما تُحِب لِنَفْسِک؛ آنچه برای خود دوست داری، برای برادر [مسلمانت] دوست بدار». 📌در محضر بهجت، ج۲، ص۳۱۶ 📍کفار خودشان کارخانجات و مواد شیمیایی را اداره می‌کنند و به کار می‌گیرند. اگر در اختیار دولت‌های کوچک بگذارند، باید به کارگیری آنها زیر نظر و به اجازه و رضای آنها باشد. امروزه (در جنگ عراق علیه ایران) که شهرها بمب‌باران، و مواد و گازهای مسموم‌کننده شیمیایی از طرف پرتاب می‌شود و سازمان ملل ساکت است و حاضر نیست آن را محکوم کند، معلوم می‌شود خودشان داخل معرکه‌اند. . 📍تمام فسادها به خود آنها منتهی می‌شود، اگر ادامه جنگ و درگیری و خون‌ریزی را نخواهند، کافی است یک روز ندهند، کم‌کم تنزل می‌کند و جنگ خاتمه می‌یابد. دلال‌های بین‌المللی اسلحه و سرمایه‌داران بزرگ با هم متحد می‌شوند و تبانی می‌کنند برای اغفال اشخاص و درس می‌دهند و کلاس و دوره می‌گذرانند و درس می‌خوانند که چطور دروغ بگویند و…! . 📍معاویه خواست به رئیس یکی از طوائف شام بفهماند که علیه‌السلام عثمان را کشته است. وی گفت: بروم فکر و تأمل کنم. همین‌که رفت، عده‌ای را با فواصل مختلف نزد او فرستاد تا شهادت دهند که ما تحقیق کرده‌ایم و معلوم شد که علی عثمان را کشته است. تا بالاخره وی شهادت آنها را باور کرد و به گفت: فحص کردم و نزد من نیز ثابت شد که علی، عثمان را کشته است؛ لذا نزد معاویه آمد و گفت: اگر برای انتقام خون عثمان با علی نجنگی ما با تو می‌جنگیم. . 📍بله، این‌گونه استادند و اثر می‌کند که بعد از گذشت سال‌های متمادی از مرگ عثمان و فراموش‌کردن ماجرا، به این صورت معاویه اهل را اغفال و بر علیه امیرالمؤمنین علیه‌السلام تحریک کرد. 📌در محضر بهجت، ج۲، ص۳۱۷ 🌐 @rahyafte_com