eitaa logo
رمان های نویسنده:زینب زارعی حبیب آبادی
10.4هزار دنبال‌کننده
304 عکس
913 ویدیو
3 فایل
۱.دختر باران کد ثبت وزارت ارشاد:#137745 ۲.با عشق: ثبت وزارت ارشاد:#178569 ویراستاررمان :L.shojaei ادمین فروش: @saye_khorshid تعرفه تبلیغات: @dokhtaretutfarangi گــــــزارش کــــانال حـــــــرام شـــــــرعی 🔥🔥🔥🔥🔥
مشاهده در ایتا
دانلود
با عشق نویسنده:زینب زارعی حبیب آبادی ژانر: روانشناسی،عاشقانه،طنز،درام،اجتماعی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷🌷 🌷 🌷 *سلام استاد خسته نباشید خورشید مرادی هستم از اصفهان انتقالی گرفتم. حرف دختر باعث شد لبخندش پهن تر بشه. - استاد این خورشید خانم زیادی کلاس ما رو گرم می کنه سمت راست کلاس که دخترها نشسته بودند رو نشون داد. - این منظومه ی راه شیری فقط خورشیدش کم بود که اون هم جور شد. صدای خنده ی همه بلند شد. استاد همه رو به سکوت وادار کرد و گفت: ساکت،انگار نه انگار دانشجوی پزشکی هستند رو به نيكان گفت: شما هم کمتر نمک بریز نیکان با شیطنت به دختری نگاه کرد که بدون نگاه کردن به او با طمانینه و نجابت خاصی با استاد صحبت می‌کرد انگار نه انگار که نیکان حرفی زده است نه لبخندی و یا نگاهی این حرص نیکان را بیشتر در می آورد استاد به دخترک خوش آمد گفت اجازه داد وارد کلاس شود. برعکس نیکان که همیشه از صندلی جلو فراری بود، دختر جلوترین صندلی را برای نشستن انتخاب کرد؛ اینبار نیکان سنگین ترین حرفی که می‌توانست در طول زندگی بزند به زبان آورد -استاد نظرتون چیه به جای صندلی برای خانم از میز فلزی شما استفاده کنیم این کلاس فقط گردآفرین کم داشت همه بلند بلند شروع به خندیدن کردند اما هیچ کس حتی نیکان نفهمید دلی را به هزار تکه تبدیل کرده است 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 هرگونه کپی برداری حرام است. خواندن رمان بدون عضویت در کانال حرام است کد ثبت وزارت ارشاد: ایام تعطیلات رسمی و پنجشنبه ها پارت گذاری انجام نمی شود