eitaa logo
از تبار رئیسعلی
615 دنبال‌کننده
431 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
چله تابستان روزه می‌گرفت در حالی‌که هنوز به تکلیف نرسیده بود. کار می‌کرد و روزه می‌گرفت. برای خودش در باغ کپر درست کرده بود. جایی‌که مقداری از حرارت خرما پز گناوه را بگیرد. باغچه سبزی درست کرده بود، حظ می‌کرد که از دست رنج خودش بچیند. عشقش این بود که مادر، دو پر سبزی‌اش را در لقمه‌ای سبک افطار بگذارد. بهشت به راهش بود که من ساعتی در سایه کپرک او روزه پر ثواب تابستان را تحمل کنم. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
13.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یکی از محبوب‌ترین فرماندهان 🔻راوی: جمعی از رزمندگان 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
14.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سردار شهید محمدجعفر سعیدی از زبان همرزمانش 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مصاحبه با سردار شهید مجید شریعتی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
تلویزیون کوچک گوشه اتاق، برنامه روایت فتح را سیاه و سفید نشان میداد. مصاحبه ی خانواده شهدا با صدای شهید آوینی بود. محو تماشای برنامه بودم. حتی پلک هم نمیزدم. محمدجعفر من را در حال دیدن تلویزیون دید خنده ای بر روی لبانش نشست و گفت: مشهدی فاطمه یه روز این برنامه از تو هم مصاحبه میکنن. تعجب کردم. دلم لرزید؛ اما نمیخواستم به آنچه در ذهن محمد جعفر بود فکر کنم. دست از دیدن برنامه برداشتم. نگاه به نگاهش دوختم و گفتم: این چه حرفیه میزنی؟ و جواب شنیدم بالاخره من هم یه روزی شهید میشم! ماه چشمهایم را بستم. دو سال بعد محمد جعفر در عملیات کربلای ۴ شهید شد و ۱۰ سال بعد پیکرش برگشت. یک سال بعد از بازگشت پیکرش از برنامه ی شاهد با من و بچه ها مصاحبه کردند. بعد از ۱۱ سال به حرف محمد جعفر رسیدم! 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
موقعی که جنگ شروع شد یک مرحله اعزام شد. دفعه دوم که اسم نوشته بود نام او را خط زده بودند خیلی ناراحت بود. به من گفت بابا اسم مرا خط زده‌اند و می‌گویند سن تو کم است. من هر چه با مسئول بسیج صحبت کردم اجازه ندادند. چند روز بعد که اعزام شروع شده بود، من داشتم بین برادران بسیجی پیشانی بند تقسیم می کردم، محمد هم به من گفت: بابا چرا به من پیشانی بند نمی دهی؟ به او گفتم تو می خواهی چکار؟ تو که نمی خواهی بروی؟ گفت من اجازه‌ام را گرفته‌ام و رفت. و پس از ۱۱ سال خبر شهادتش را برای ما آوردند. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
علمدار امام حسین (علیه‌السلام) محمد جعفر یک پایش خانه بود یک پایش حسینیه. هنوز ماه محرم شروع نشده، خودش را آماده می کرد برای خادمی در مسجد و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام. سن و سالی نداشت اما هر کاری از دستش برمی‌آمد دریغ نمیکرد؛ از جفت کردن کفش عزادارها بگیر تا جمع کردن استکان های چای و شستنشان. همین که تاسوعا و عاشورا می رسید علم عزای مسجد را برمی‌داشت و جلوی دسته عزادارن راه می افتاد. کم جثه بود ولی شوق علمدار امام حسین علیه السلام به دستان کوچکش قوت می داد. 🔻راوی: خانواده شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید محمد جعفر سعیدی در صف سینه‌زنی بوشهری قبل از عملیات تا می توانست روز های دوشنبه و پنجشنبه هر هفته را روزه می گرفت. همیشه با وضو بود. در جلسات دعا، زیارت عاشورا، تفسیر قرآن و مجالس اهل‌بیت و عزاداری شرکت می کرد. گاهی هم خودش بانی برگزاری مراسم ها می شد. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
گفت می‌خواهم بروم جبهه، شاید هنوز از جنگ دو سال نگذشته بود. سال ۱۳۶۱ عملیات بیت‌المقدس، بعد از آزادسازی خرمشهر. خلاصه این‌که هوایی شده بود. همه چیزش شده بود، جنگ و شهدا. خدا می‌داند که در چند عملیات شرکت کرد، روز اول هم با شناسنامه اردشیر رفت! سنش کم بود، سجلد برادرش را برد و برای جبهه ثبت‌نام کرد. این اواخر فرمانده بود، فرماندهی گروهان و معاون گردان. شهیدِ من، امام و سپاه به جانش بسته بود. می‌گفت: سال تولد من ۱۳۵۷ است! می‌گفت: سپاه پایگاه یاران امام حسین علیه‌السلام است. قدر این لباس سبز را بدانیم. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار شهید محمد جعفر سعیدی: در یک جمله به شما عزیزان می گویم این انقلاب حاصل خون هزاران شهید و فداکاری و از خودگذشتی امام خمینی و هدایت‌های پیامبرگونه امام بزرگوار بدست آمده است شما برای حفظ و حراست از آن تکلیف شرعی دارید. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهيد خيرانديش هنگام عزيمت به جبهه، در پاسخ به اصرار همسرش براى انصراف از رفتن به جبهه مى‌گويد: من در سپاهيان محمد ثبت نام كرده‌ام و هيچ‌كس نمى‌تواند مرا از رفتن بازدارد. لذا از دشتستان كه حركت كرديم شهيد خيرانديش سرور و شادمانی زایدالوصفی داشت و بيش از همه شوخى مى‌كرد و خنده و شادابی را به جمع ما مى‌آورد و براى خدمت به رزمندگان گوى سبقت را از همه ربوده بود و با تواضع و فروتنى مخصوص به خود به اصلاح موى سربچه ها مبادرت مى ‌ورزيد. 🔻راوی: سید قاسم موسوی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
بارها اين جملات را تكرار مى‌كرد: «از شروع جنگ تاكنون نيروهاى زيادى در قالب دسته، گروهان،‌ گردان، تيپ و به نام‌های مختلف به جبهه اعزام شده‌اند ولى هيچ‌كدام نتوانست مرا از خانه بيرون بياورد،‌ اما سپاهيان محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با جاذبه‌ عجيبی كه داشت مرا به ميدان جنگ كشاند و مى‌دانم كه تير يا تركش به من اصابت خواهد كرد. و به شوخى مى‌گفت:‌ «مو كه رفتُم!» 🔻راوی: سید قاسم موسوی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir