📌شهدای شهرستان بوشهر
۱. #شهید_حسن_افشانمهر
۲. #شهید_محمد_علی_ذبیحی
۳. #شهید_علیرضا_ماهینی
۴. #شهید_ناصر_میرسنجری
۵. #شهید_پرویز_فرج_زاده
۶. #شهید_مبارک_جمالی
۷. #شهید_علی_نکیسا
۸. #شهید_رمضان_عالی_زاده
۹. #شهید_محمود_بازگشا
۱۰. #شهید_حسن_وردیانی
۱۱. #شهید_حسین_پیروزمند
۱۲. #شهید_حمید_پریش
۱۳. #شهید_حسین_فروزش
۱۴. #شهید_علیرضا_بحرینی
۱۵. #شهید_حسن_لک
۱۶. #شهید_هادی_ابرار
۱۷. #شهید_احمد_جولائیان
۱۸. #شهید_عبدالحسین_اردشیری
۱۹. #شهید_امیر_علی_حیدری
۲۰. #شهید_عبدالرضا_جمهوری
۲۱. #شهید_حیدر_عوضی
۲۲. #شهید_یوسف_قربانی
۲۳. #شهید_علی_اکبر_افشون
۲۴. #شهید_مصطفی_شمسا
۲۵. #شهید_اسماعیل_شبل_الحکماء
۲۶. #شهید_محمد_حیدری
۲۷. #شهید_مجید_بشکوه
۲۸. #شهید_حسین_ایرج_زاده
۲۹. #شهید_عبدالرضا_محمدی_باغملایی
۳۰. #شهید_ارسلان_فهیمی
۳۱. #شهید_عابدین_بهفروز
۳۲. #شهید_عبدالرضا_آتشی
۳۳. #شهید_هدایت_احمدنیا
۳۴. #شهید_ناصر_خدری
۳۵. #شهید_محمد_صادق_غریبی
۳۶. #شهید_حبیب_خلعتی
۳۷. #شهید_احمد_کشتکار
۳۸. #شهید_ناصر_جوهر_زاده
۳۹. #شهید_ناصر_رازی
ادامه دارد...
شهید برای پدر و مادرش خیلی احترام قائل بود و آنها هم از جهات عاطفی و تا حدودی تأمین مخارج زندگی خیلی به ایشان وابسته بودند، خرید منزل ما هم با خودش بود هر وقت برای منزل خرید میکرد اول به منزل پدرش میرفت و احتیاجات آنان را رفع میکرد و بعد اگر چیزی باقی میماند به خانه میآورد. از این رو مادرش با رفتن به جبهه اسماعیل خیلی دلتنگ بود و قبل از اینکه اعزام شود اصرار زیادی داشت که او نرود، اسماعیل هم شرط رفتنش را رضایت مادر و بعد خانواده قرار داده بود.
اما نمیدانم چگونه پدر و مادرش را راضی کرد و آنها رضایت دادند شاید خدا به دل آنها نهاده بود و اگر مادرش راضی نمیشد هرگز در آن مقطع نمیرفت و بعد از رفتن او مادرش بسیار ناراحتی کرد و در فراق او خیلی دلتنگ شد، در عوض من هرگز مانع او نشدم و اسماعیل هم از این بابت بسیار خوشحال بود و ابراز رضایت میکرد، البته برایم سخت بود ولی کم کم احساس میکردم باید آماده یک موضوع مهم باشم.
شب آخر که میخواست اعزام شود مرا کنار کشید و خیلی سفارش به تقوا و پرهیزکاری نمود و گفت:
پیرو حضرت زهرا سلاماللهعلیها باش و صبر را از حضرت زینب سلاماللهعلیها الگو بگیر و همیشه در سختیها به ایشان پناه ببر.
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_اسماعیل_شبل_الحکماء
#بوشهر
#خرمشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊وصیتنامه شهید اسماعیل شَبلُ الحُکماء بوشهری نژاد
🔻گوینده: آقای مجید احسانی مطلق
#شهید_اسماعیل_شبل_الحکماء
#بوشهر
#خرمشهر
#صوت_وصیت_نامه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شب شهادتش خواب دیدم طوفان شدیدی همراه با ابرهای سفید شروع به وزیدن کرده و بطرف خانه ما میآید، وقتی به ما رسید خانه ما را کاملاً با خودش برد ولی من و بچهها همگی سالم ماندیم، فردای آن روز خبر دادند که اسماعیل در عملیات شهید شده است.
🔻راوی: همسرشهید
#شهید_اسماعیل_شبل_الحکماء
#بوشهر
#خرمشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شب ۲۶ ماه مبارک رمضان سال ۶۱ بعد از شهادت اسماعیل در حیاط منزل خوابیده بودیم (هنوز جنازه اسماعیل پیدا نشده بود زیرا بعد از شهادتش تا حدود ۴ ماه پیکر ایشان در منطقه عملیاتی مانده بود) درب حیاط را یادم رفته بود ببندم نزدیکیهای سحر مادر اسماعیل آمد منزل ما و برایمان سحری آورده بود، غذا را گذاشت و میخواست برود ولی من از او خواستم که بماند و با ما سحری بخورد.چون قبل از آمدن مادرش اسماعیل را در خواب دیده بودم که وارد حیاط شد، همراه با یک خانم که روانداز انداخته بود و دوتا بقچه سبز و مشکی در دستش بود من خیلی در عالم خواب گریه و زاری کردم و او مرا تسکین داد و گفت گریه نکن ما هم مثل تو گمشده داریم و ناراحت نباش، انشاءالله فردا نتیجه میگیری و بعد از آن چهار انگشتر به من داد سه تای آن نگین قرمز و یکی نگین سبز داشت، فردای آن روز خبر آوردند که جسد شهید پیدا شده و آوردهاند.
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_اسماعیل_شبل_الحکماء
#بوشهر
#خرمشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir