eitaa logo
از تبار رئیسعلی
595 دنبال‌کننده
327 عکس
75 ویدیو
2 فایل
🔷 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری🌴☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Khadem_bushehr ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها آرزوی او شهادت بود و همیشه تکیه کلامش این بود که روزی به شهادت خواهد رسید. ‏روزی با هم نشسته بودیم، گفت: «ای خدا، بعضی از دوستان و رفیقانم که از ابتدا با هم راهی جبهه شدیم، به شهادت رسیدند، ولی من از قافله شهدا بازماندم. مگه من مرتکب چه گناهی شدم که به آرزوم نمی‌رسم»... ‏ روزی که خبر شهادت ناصر را به من دادند خیلی گریه کردم، شخصی به من گفت: «چرا برای شهید گریه می‌کنی؟ شهدا مقام والایی دارند و در جوار خداوند از اوج و قرب الهی برخوردار هستند». گفتم: «از این ناراحتم که فهم و درک لازم را برای شناخت ناصر نداشتم». خداوند به او فهم و درک وسیعی عنایت کرده بود. ایشان به خوبی می‌دانست که انتهای این راهی که طی می‌کند خداوند است و رضایت الهی اوست. او کسی بود که آگاهانه و با معرفت قدم در راه جهاد الهی گذاشت. همیشه دوست داشتم از افکار و اندیشه‌هایش بیشتر بشنوم و بدانم. اما او حرف‌هایی می‌زد که هیچ گاه به ذهنم خطور نمی‌کرد. 🔻راوی: همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📌شهدای شهرستان بوشهر ۱. ۲. ۳. ۴. ۵. ۶. ۷. ۸. ۹. ۱۰. ۱۱. ۱۲. ۱۳. ۱۴. ۱۵. ۱۶. ۱۷. ۱۸. ۱۹. ۲۰. ۲۱. ۲۲. ۲۳. ۲۴. ۲۵. ۲۶. ۲۷. ۲۸. ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴. ۳۵. ۳۶. ۳۷. ۳۸. ۳۹. ۴۰. ۴۱. ادامه دارد...
در منطقه که بودیم، ناصر طرحی ارایه داد به نام «گروه پیشمرگ»، ‏چون اکثر فرماندهانی که در عملیات به جلو می رفتند، شهید می‌شدند. ناصر این طرح را ارائه داد و گفت که عده‌ای از گروه، قبل از بقیه به جلو بروند و سنگر عراقی‌ها را از کار بیندازند، بعد از آن فرماندهان دستور حمله را برای سایرین صادر کنند. ناصر خود اولین فردی بود که برای عضو شدن در این گروه ثبت نام کرد. ‏عدهٔ زیادی از بچه‌ها برای گروه پیشمرگ ثبت نام کردند. ‏ شهید ماهینی یک گروه ۲۳ ‏نفری را به ناصر سپرد. ایشان همیشه دوست داشت سختترین کارها را انجام بدهد تا بقیه روحیه بگیرند. انگار به ناصر الهام شده بود که به شهادت خواهد رسید، چرا که مرتب ما را نصیحت میکرد و تاکید داشت به یاد خدا باشید و تیر را با یاد خدا و برای خدا شلیک کنید. ‏ در شب عملیات، از آبی که در مسیر ما بود گذشتیم. یک طرف ما، نهر‏ عبید بود که ما باید از آن میگذشتیم و طرف دیگر نیز خاکریزی بود که آن طرف رودخانه «‏ساوله» قرار داشت. گروه شهید ماهینی مسیر را طی کردند و خاکریز را ‏از کار انداختند. ‏ بچه هایی که آن طرف نهر عبید بودند نیز قصد عبور از رود ساوله ‏را ‏داشتند. رودخانه ساوله هم از آن طرف که به ‏نهر عبید منتهی میشد، پیچ و خم لغزنده‌ای داشت و عبور از آن، راحت نبود. ‏علیرضا ماهینی با شجاعت از پل لغزنده عبور کرد و در آن طرف پل، خطاب به بچه های گروه می گفت: «حزب الهی ها و بوشهری ها حرکت کنند و به جلو بیایند»، بچه ها با شنیدن صدای نیروبخش شهید ماهینی، یکی یکی از پل ‏عبور کردند. ‏آن قدر شور و شوق در میان گروه زیاد بود که چند تا از بچه های تهران ‏نیز آمدند و از پل عبور کردند. ‏ صبح روز بعد، نزد شهید ماهینی رفتیم و از حال ناصر جویا شدیم. گفت: «ناصر به واسطه اصابت تیری شهید شده و اکنون در منطقه عراقی هاست». همان روز، شهید حاج رضا محمدی از اهواز آمد و گفت: ‏«باید برای آوردن پیکر شهدا برویم». از رود خانه ساوله گذشتیم و در حال جستجو در کانال بودیم که به اولین شهید برخورد کردیم. شهید حسین عرب زاده اهل کازرون بود. وقتی وارد کانال شدیم ناصر به حالت سجده در کانال افتاده بود، بعضی از بچه ها فکر می کردند که در حال نماز خواندن است. ناصر را بلند کردیم، آن عزیز خیلی سبک بود. بوی خوشی می داد، صورتش غرق نور بود. رویش را بوسیدم و با حزن و اندوه فراوان، او را بالا گذاشتیم. 🔻همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir