eitaa logo
از تبار رئیسعلی
595 دنبال‌کننده
327 عکس
75 ویدیو
2 فایل
🔷 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری🌴☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Khadem_bushehr ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
📌شهدای شهرستان بوشهر ۱. ۲. ۳. ۴. ۵. ۶. ۷. ۸. ۹. ۱۰. ۱۱. ۱۲. ۱۳. ۱۴. ۱۵. ۱۶. ۱۷. ۱۸. ۱۹. ۲۰. ۲۱. ۲۲. ۲۳. ۲۴. ۲۵. ۲۶. ۲۷. ۲۸. ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴. ۳۵. ۳۶. ۳۷. ۳۸. ۳۹. ۴۰. ۴۱. ادامه دارد...
برای شروع زندگی به بندرعباس رفتیم بعد از مدتی حبیب با سمت درجه داری نیرو دریایی به آبادان منتقل شد و از آنجا به خرمشهر رفت. از آنجا با من تماس می‌گرفت دلتنگی هایم از نبودش دوچندان شده بود. خیلی به او وابسته شده بودم و از وی خواستم شرایطی برایم فراهم کند که من هم به خرمشهر بروم. بعد از مدتی با من تماس گرفت و گفت به خرمشهر بیا. خوشحالی این خبر باعث شد درسم را در بندرعباس رها کنم و به عشق حبیب و زادگاهم آبادن، آماده رفتن بشوم. وقتی رسیدم به آبادان، تمام شهر خراب شده بود و آن شهر زیبایی که همیشه در ذهنم بود حالا تبدیل به یک شهر جنگ زده شده بود. به محل استقرار حبیب رفتم. وقتی رسیدم و او را دیدم، تمام ناراحتی و خستگی‌هایم از یادم رفت. از فردای آن روز، حبیب استفاده از سلاح را به من آموزش می‌داد و من را برای دفاع از خودم در شهر آماده می‌کرد 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
سال ۱۳۶۳ بود که حبیب ماموریتش از جبهه منتقل شد به دریا و کشتی‌های تدارکاتی. مدام ماموریت می‌رفت. به یاد دارم ساعت ۲ ظهر روز ۳۱ شهریور از رادیو خبر شنیدم که آمریکای جنایتکار شب قبل، ناو ایران را زده است. از شدت نگرانی با نیروی دریایی ارتش تماس گرفتم، اما آن‌ها هم خبری نداشتند. از بندر عباس به بوشهر پیش خانواده شوهرم رفتم. وقتی به کارخانه یخ بوشهر که خانواده همسرم آنجا زندگی می‌کردند، رسیدیم از پارچه‌هایی که نام شهید خلعتی رویشان نقش بسته بود، متوجه شهادت همسرم شدم. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir