eitaa logo
از تبار رئیسعلی
604 دنبال‌کننده
433 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
به شهادت علاقه وافری داشتند و از آنجا كه نوجوانی با جرأت و نترس بود برای رفتن به جبهه داوطلب شد و با گروهی از برادران و دوستانش راهی جبهه‌ شدند؛ برای حسین زندگی كردن بر روی كره خاكی معنا و مفهومی نداشت و همیشه جمله «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً» بر زبان داشت. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
حسین دفعه اول که از جبهه برگشت، چهره نورانی تر از همیشه بود. انگار می خواست پرواز کند. روزی مشغول پخت نان بودم، حسین تازه از جبهه برگشته بود، آمد کنارم نشست. از من پرسید مادر دوران سختی است؛ دورانی که عشق به سراغ تمام انسان های واقعی خواهد آمد و من تمام وجودم را عشق فرا گرفته. مادر می گوید: من حیران مانده بودم که چه می خواهد بگوید. یکدفعه گفت مادر سه راه انتخاب نمودم و تو یکی از این سه راه را با دقت و افتخار برایم گلچین کن: پشت جبهه و خدمت به رزمندگان، اسیری و شهادت. من گفتم: اگر پشت جبهه را انتخاب کنم، خود او قبول نخواهد کرد، بنابراین گفتم راه اول را که من قبول ندارم، در مورد دومی نیز نمی خواهم همیشه چشم انتظار باشم. یکدفعه حسین لبخندی زد و گفت احسنت مادر فقط «شهادت» 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در سن ۷ سالگی نماز را ادا می کرد و روزه را می گرفت و تا نیمه های شب قرآن را تلاوت می نمود. حسین در سن ۷ سالگی خواب می بیند که ملائکه الله او را به آسمان الهی می برند، جایی بسیار سرسبز و معطر که با میوه های بهشتی از او پذیرایی می کنند و بعد از پذیرایی او را از پلکانی بالا برده و در جایی که قبلا مشخص شده بود می نشانند و دو دفتر بزرگ جلوی او قرار می دهند و به او میگویند یک دفتر مربوط به پدربزرگش می باشد و یک دفتر مربوط به مادربزرگش. حسین می گوید: دفتر پدربزرگم را برداشتم دیدم تمام صفحاتش با خط خاصی نوشته شده و هیچ صفحه خالی از دفتر باقی نمانده بود و فهمیدم که دفتر پدربزرگم مدت زیادی است تمام شده و به رحمت ایزدی شتافته است. اما از دفتر مادربزرگم هفت برگ دیگر باقی مانده بود. از خواب بلند شد و قضیه را برای ما تعریف کرد و ما با شنیدن این خواب عجیب آن را برای سردار تعریف کردیم و او به ما سفارش کردند که احترام حسین را نگه دارید که مقامی بلند در انتظار اوست. اما ناگفته نماند که بعد از هفت سال دیگر طبق خواب شهید مادربزرگش از دنیا رفت. و بعد از این خواب بود که حسین پیش هر مریضی می رفت، مریض شفا می یافت. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir