📌شهدای شهرستان دیلم
۱. #شهید_سید_عبدالمجید_حسینی_زاده
۲. #شهید_احمد_درویشی
۳. #شهید_ضرغام_ابراهیمی_زاده
۴. #شهید_جعفر_امام_حسنی
۵. #شهید_مبارک_زورقی
۶. #شهید_ابراهیم_قصابکار
۷. #شهید_عبدالعلی_کنارکوهی
۸. #شهید_علی_پور_ابراهیم
۹. #شهید_بهزاد_بهزادی
۱۰. #شهید_مرتضی_دشتی
۱۱. #شهید_عوض_درویشی
۱۲. #شهید_عباس_طوفانی
۱۳. #شهید_عبدالحسن_عبادی
۱۴. #شهید_عبدالرحیم_زارع
۱۵. #شهید_ماشاالله_بازیار
۱۶. #شهید_علی_موتوری
۱۷. #شهید_عزیز_پیکانی
۱۸. #شهید_مصطفی_صالحان
۱۹. #شهیده_فاطمه_پیرو
۲۰. #شهید_اسماعیل_روشن_روان
۲۱. #شهید_غلامرضا_خلیجی
۲۲. #شهید_غلامحسین_دشتی
۲۳. #شهید_خلیفه_قنبری
۲۴. #شهید_خلف_ایرانیان
۲۵. #شهید_غلامرضا_فرجادی
۲۶. #شهید_ابوالقاسم_خادمی
۲۷. #شهید_عباس_بچه_لر
۲۸. #شهید_محمود_عباسی
۲۹. #شهید_حسن_حیدری
۳۰. #شهید_مرتضی_ناطق_زاده
۳۱. #شهید_ایرج_عباسی_نیا
۳۲. #شهید_خسرو_گشتی
۳۳. #شهید_نصرت_الله_روغنی
۳۴. #شهید_نادر_پهلوانی
۳۵. #شهید_حاج_نگهدار_موری_زاده
۳۶. #شهید_فتح_الله_پیران
۳۷. #شهید_سید_مرتضی_موسوی
۳۸. #شهید_حسن_گله_گیری
۳۹. #شهید_مرتضی_حق_گوی
۴۰. #شهید_مرتضی_ناطق_زاده
۴۱. #شهید_اسدالله_خدام
۴۲. #شهید_محمد_مرادی
۴۳. #شهید_عبدالرضا_افتخاری
۴۴. #شهید_عیسی_باقری
۴۵. #شهید_محمدرضا_بازویی
۴۶. #شهید_نصرالله_دشمن_زیاری
۴۷. #شهید_محمد_انصار
۴۸. #شهید_سید_محمدعلی_محمدی
۴۹. #شهید_محمد_خلیفه
۵۰. #شهید_عبدالله_زارع
ادامه دارد...
حدود ۱۱ ماه از شهادت مرتضی و دوسال از ازدواج مبارک می گذشت روزی پسر کوچکم به خانه آمد و گفت: مبارک می خواهد فردا به جبهه برود.
وقتی از صحت موضوع مطلع شدم به خانه مبارک رفتم و از غروب تا ساعت ۲۳ با عواطف مادرانه و دلسوخته بخاطر مرتضی هرکاری کردم نتوانستم او را از رفتن منصرف کنم. آخر سر هم خواهرش زهرا آمد همین که می خواست حرفی بزند مبارک گفت: زهرا از غروب تا الان مادرم برایم روضه خوانده ولی از این گوش شنیدم و از گوش دیگر بیرون کردم. من فردا حتما به جبهه خواهم رفت.
حرفهای من و زهرا کارساز نبود آخر سر با ناراحتی گفتم: اگر فردا بروی شیرم را حلالت نمی کنم.
مطمئنا این جمله را فقط از روی احساسات گفتم نه چیز دیگری. اما مبارک باز هم بر رفتن اصرار کرد.
من هم از خانه آنها بیرون آمدم و به خانه خود برگشتم. وقتی به خانه برگشتم از گفتههایم پشیمان شدم و با خود گفتم: نکند مبارک فردا برود و دیگر برنگردد و این حرف تا ابد در دل من بماند. به هر حال آن شب را به سختی به صبح رساندم.
صبح روز بعد مقداری شکلات برداشتم برای بدرقه مبارک به محل اعزام رفتم بههرحال او رفت.
رفتن او ۹ سال به طول انجامید. در سال ۱۳۷۱ انتظار به سر رسید و شاهد دیدن تابوتی بودم که بر شانههای مردم حمل میشد...
بله از مبارک فقط چند تکه استخوان مانده بود. این بار تنها چیزی که در مقابلش گفتم نه از روی احساس بلکه حقیقی این بود: مبارک جان شهادتت مبارک.
🔻راوی: مادر شهید
#شهید_مبارک_زورقی
#دیلم
#عین_خوش
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شهید مبارک زورقی (1).mp3
3.12M
🔊وصیتنامه شهید مبارک زورقی
🔻گوینده: خانم تقوی
#شهید_مبارک_زورقی
#دیلم
#عین_خوش
#صوت_وصیت_نامه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir