eitaa logo
از تبار رئیسعلی
604 دنبال‌کننده
433 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
📌شهدای شهرستان دیلم ۱. ۲. ۳. ۴. ۵. ۶. ۷. ۸. ۹. ۱۰. ۱۱. ۱۲. ۱۳. ۱۴. ۱۵. ۱۶. ۱۷. ۱۸. ۱۹. ۲۰. ۲۱. ۲۲. ۲۳. ۲۴. ۲۵. ۲۶. ۲۷. ۲۸. ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴. ۳۵. ۳۶. ۳۷. ۳۸. ۳۹. ۴۰. ۴۱. ۴۲. ۴۳. ۴۴. ۴۵. ۴۶. ۴۷. ۴۸. ۴۹. ۵۰. ادامه دارد...
حدود ۱۱ ماه از شهادت مرتضی و دوسال از ازدواج مبارک می گذشت روزی پسر کوچکم به خانه آمد و گفت: مبارک می خواهد فردا به جبهه برود. وقتی از صحت موضوع مطلع شدم به خانه مبارک رفتم و از غروب تا ساعت ۲۳ با عواطف مادرانه و دلسوخته بخاطر مرتضی هرکاری کردم نتوانستم او را از رفتن منصرف کنم. آخر سر هم خواهرش زهرا آمد همین که می خواست حرفی بزند مبارک گفت: زهرا از غروب تا الان مادرم برایم روضه خوانده ولی از این گوش شنیدم و از گوش دیگر بیرون کردم. من فردا حتما به جبهه خواهم رفت. حرف‌های من و زهرا کارساز نبود آخر سر با ناراحتی گفتم: اگر فردا بروی شیرم را حلالت نمی کنم. مطمئنا این جمله را فقط از روی احساسات گفتم نه چیز دیگری. اما مبارک باز هم بر رفتن اصرار کرد. من هم از خانه آنها بیرون آمدم و به خانه خود برگشتم. وقتی به خانه برگشتم از گفته‌هایم پشیمان شدم و با خود گفتم: نکند مبارک فردا برود و دیگر برنگردد و این حرف تا ابد در دل من بماند. به هر حال آن شب را به سختی به صبح رساندم. صبح روز بعد مقداری شکلات برداشتم برای بدرقه مبارک به محل اعزام رفتم به‌هرحال او رفت. رفتن او ۹ سال به طول انجامید. در سال ۱۳۷۱ انتظار به سر رسید و شاهد دیدن تابوتی بودم که بر شانه‌های مردم حمل می‌شد... بله از مبارک فقط چند تکه استخوان مانده بود. این بار تنها چیزی که در مقابلش گفتم نه از روی احساس بلکه حقیقی این بود: مبارک جان شهادتت مبارک. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید مبارک زورقی (1).mp3
3.12M
🔊وصیت‌نامه شهید مبارک زورقی 🔻گوینده: خانم تقوی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir