eitaa logo
از تبار رئیسعلی
615 دنبال‌کننده
431 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
از نظر شخصيت آن‌قدر بلند پرواز بودند که چند دقيقه قبل از شهادت به تمام همرزمانش که ۱۰ نفر در سنگر بودند، گفتند: شماها به داخل سنگر برويد، من خودم جلو گلوله‌ها را مى‌گيرم. 🔻راوی: احمد آقایی (همرزم شهید) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
31.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜 روایت معلم و شاگرد شهیدی که پس از ۴۰ سال در کلاس عاشقی دیدار کردند ۴۰ سال پیش که به روستای لاور آمدم سردرگم بودم که باید کجا بروم؟! تو با قد و قامت کوچکت سمتم آمدی و مرا راهی مدرسه کردی... از فردای آن روز من شدم معلم و تو شدی شاگردم... ۴۰ سال از آن روزها میگذرد اینک من دوباره به روستا آمده ام... به دنبالت میگردم .... حتما تو هم مثل خیلی ها از روستا رفته ای... سراغت را از دوستانت میگیرم، آری تو کوچ کرده ای... به شهر و دیاری که مختص عاشقان است. محمد مهربان پورعزیز، تو مدرک خودت را از مکتب عشق خمینی کبیر گرفتی و جایزه ات شد بهشت برین پروردگار... حالا که فکر میکنم تو در کلاس معلم بودی. معلم ایثار، معلم تقوا، معلم اخلاص و گذشت و فداکاری... معلم واقعی شما هستید که در عمل ایثار را صرف کردید و دفتر عشق را با خط خونین خود رنگین نمودید‌... اینک به رسم ادب من به سراغ تو آمده ام، این بار هم از تو میخواهم دستم را بگیری و مرا راهنمایی کنی... تا همچون تو در مدرسه عشق درس اخلاص را فرا بگیرم و هم چون تو راه آسمان را پیدا کنم... 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
از خبر شهادت ایشان قبل از اینکه ما مطلع شویم، اهالی روستا آگاهی داشتند. یک روز علت ناراحتی زن همسایه را جویا شدم که ایشان مریض بودن دخترش را بهانه کرد. در صورتی که خبر شهادت فرزندم را فهمیده بودند، ولی ما نمی دانستیم. شهید در انجام کارها خیلی مسئولیت پذیر بودند و کاری را که به عهده اش می گذاشتند به نحو احسن انجام می داد. اراده بسیار خوبی داشت و هر کاری را طبق برنامه انجام می داد. برای پاکیزگی و نظافت و نظم و انضباط هم اهمیت بسیاری قائل بود. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این انگشتر همه چیز من بود برای من خیلی با ارزش بود. یادگاری شهید بود که می‌خواستم به دست عروسم بدهم. برای من هیچ چیزی ارزشش بالاتر از این نبود و تقدیم پویش ایران همدل کردم. رهبرم سلامت باشه و زیر سایه‌اش زندگی کنم. جانم فدایت. من یک بار امام را از دور دیدم. دوست دارم رهبرم را هم ببینم. 🔻همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜 مردان بی ادعا... 🎙سخنران: حجت الاسلام تشکری سخنرانی در جمع نماز گزاران - ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ 💻 استودیو فاطمیون بوشهر 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
از چيزى غير از خدا نمى‌ترسيد. هر کجا که سخت تر بود مى‌رفت. يادم هست که روزى در آبادان يک دکل ديده‌بانی بر پا بود، ايشان گفتند: به خدا قسم اگر فرمانده لشکر دستور بدهد به بالاى آن مى‌روم! حتى اگر زير باران گلوله باشد. اين نمونه‌اى از اطاعت ايشان بود 🔻راوی: احمد آقایی (همرزم شهید) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 فتوکلیپ | بچه های قرن پانزدهم هجری 🔻 تصویر جمعی از رزمندگان استان بوشهر در جنگ‌های نامنظم جنوب، سال ۱۳۶۰ 📱| معاونت هنری و فضای مجازی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بوشهر 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
اواخر سال‌هاى ابتدايی درس جعفر مصادف شد با روزهاى شور و شوق روزهاى انقلاب. اگرچه نوجوانى بيش نبود اما مى‌توان گفت: رهبر و راهنماى معترضان به نظام طاغوتی در روستا بود. او هماهنگ‌كننده تجمعات در روستا بود. شهيد به همراه چند نفر از دوستانش و معلم روستا، تشكيل دعای توسّل و كميل مى‌داد و در جلسات، مردم را نسبت به هدف انقلاب آگاه مى‌ساخت. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
علاقه زيادی به بچه هاى من داشت. با دوچرخه يا موتور سيكلت بچه ها را به نوبت سوار مى‌كرد و مى‌گرداند. وقتى در سربازى به سر مى برد بچه هاى من از شدت علاقه اى كه به او داشتند شب ها او را به خواب مى ديدند و صبح براى همديگر تعريف مى كردند. بسيار مهربان بود. يادم نمى‌رود، زمانى كه امكانات زندگى در بردخون كم بود و ما نان را با هيزم مى پختيم، با آن قيافه نازنينش مى‌رفت و با دوچرخه هيزم مى‌آورد!  🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
يك روز بعد از ظهر بود كه يكی از همرزمان ايرج كه با او در جنگ بودند به خانه ما آمد و گفت كه ايرج مجروح شده و تا چند روز ديگر خودم او را براى استراحت به خانه مى آورم و شما هيچ ناراحت نباشيد. من حرف‌هاى او را باور نكردم. مادر ايرج هم خيلى گريه مى كرد و مى گفت: نه، ايرج شهيد شده و شما به من دروغ مى‌گوئيد. من دوست ايرج را به بيرون از خانه بردم و از او خواستم كه راستش را به من بگويد و بالاخره گفت كه ايرج شهيد شده و تا دو سه روز ديگر او را از طرف سپاه به شما تحويل مى‌دهند. من خيلى ناراحت شدم و خيلى برايم سخت بود كه فرزند بزرگ خانواده ام را از دست داده‌ام، اما بعد از اينكه آرام شدم با خودم فكر كردم كه پسرم آرزويش شهادت بود پس من بايد به چنين فرزندى افتخار كنم و خودم نيز تصميم گرفتم كه به جبهه بروم و در آنجا، جاى خالى پسرم را پر كنم. بالاخره شهيد ايرج را بعد از چند روز با ماشين بنياد شهيد تحويل سپاه دادند و از حسينيه اعظم تا گلزار شهدا تشييع شد. مردم نيز حضور بسيار خوبى را از خود، نشان دادند و در غم ما شريك بودند و مثل اين بود كه فرزند خودشان شهيد شده. 🔻راوی: پدر شهید ✍اعلامیه چهلم شهيد ايرج عباسی نیا 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در تاریخ ۱۳۶۴/۱/۲۵  وقتی که از گناوه میخواستم اعزام شوم برادرم نمی‌گذاشت به جبهه بروم میگفت برای چه میخواهی بروی مگر دولت برای ما چه کرده است و من چون دانش آموز بودم میگفت اگر نمیخواهی به مدرسه بروی برو کار کن و کمکی به وضع ما کن چون وضع مادی ما به آن صورت خوب نبود .ولی غافل از آن بود که من میخواهم بحق بروم و برای اسلام و میهنم بجنگم من اینطور فکر میکردم که اگر من نروم دیگری نرود این وطن ایران ما بدست کفار نادان و غافل از آخرت می‌افتد و چه کاری که نمی کردند. 🔻خاطرات شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
هميشه سعى مى‌كرد به فقيران و مستمندان كمك كند و اين كار را براى رضاى خدا انجام مى‌داد. ۱۵ روز قبل از اينكه خدمتش تمام شود،  فرمانده به او گفته بود كه شما ديگر نمى‌خواهد به شناسايى بروى؛ ولى او قبول نكرده بود و در منطقه‌ «سومار» هنگام شناسايى، عمليات آنها لو رفت و ايشان  مفقودالاثر شد. 🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir