از مادرم خواهش دارم اگر شهيد شدم برايم گريه نكند و اگر میخواهد گريه كند به یاد على اكبرحسين علیهالسلام گريه كند زيرا جان من از علىاصغر و علیاکبر بهتر نيست.
🔻فرازی از وصیتنامه شهید شهید منصور بیچیز
#شهید_منصور_بی_چیز
#بردخون #دیر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
وقتی مىخواست به جبهه برود، دست همسرش را بوسيد و حلاليت طلبيد و گفت:
«آرزوى من شهادت است!»
#شهید_علی_نکیسا
#تلاشکی #بوشهر
#چزابه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
زمانى كه در مقر اصلى گردان مستقر بوديم. نيروهایی كه از خط بر مىگشتند. چون فصل زمستان و منطقه هم باتلاقی بود. لباس تمام بچه ها مملو از خاك و شل می شد و تعدادى هم خونين، ايشان شبانه مىرفت و لباس تمامى نيروها را مىشست. و تا روزهاى آخر مأموريت از كار وى، كسى متوجه نشد.
تا اينكه يك شب كمين كرديم و فهميديم كه كار اين عزيز بزرگوار است او مانند سربازى فداكار، و با قامتی به بلندى آبروى اسلام در جمع همرزمان فداكارى كرد. و مىتوان گفت:
«انسان بىنظير بود كه راه استقامت و بردبارى را به همهٔ ما نشان داد.»
#شهید_عالی_زنده_بودی
#قباکلکی #تنگستان
#فاو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
همسرش ۲ ماهه باردار بود که شهید شد...
حتی قبل از شهادتش اسم برای فرزندش انتخاب كرده بود و حتى لباس دخترانه و پسرانه هم خريده بود كه شايد دختر باشد يا پسر...
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_اسدالله_بهادری
#جم
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شخصيت اين عزيز طوری بود كه به گفته قديمىها اگر سرش برود نمىگذاشت نمازش به عقب بيفتد.
هميشه نمازش را سر وقت میخواند، بعد از نماز دعا و در هنگام دعا كردن گريه میکرد طورى كه اطرافيان را نيز به گريه میانداخت.
انگار بزرگترين مشكل را در زندگى دارد. ولى وقتى از او سؤالی میكردى كه چرا در نماز و در حال دعا كردن گريه میكنى؟
میگفت: بخاطر اينكه میترسم نمازم را اشتباه خوانده باشم.
#شهید_سهراب_آیشته
#چهلزرعیعجم #دشتستان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
گاهی اينقدر در مورد رفتن به جبهه بىتابی مىكرد كه زار زار گريه میكرد. اما فرماندهان به علت سن كم او ممانعت مىكردند.
و او بارها با گريه میگفت: پس كی ما هم به فيض شهادت مىرسيم.
و بعدها برايم معلوم شد كه باغ شهادت راههاى متعدد دارد.
آن شب كه از نيمه شب گذشته بود با يك دنيا عشق و معرفت به انجام وظيفه مشغول شد و در حالت نگهبانی به عالمى ديگر فكر میكرد. وقتى آن حادثه رخ داد و عليرضا به شهادت رسيد، وقتى پيكر مطهر او را ديدم معنى اشكهای گرم او را كه براى شهادت دعا میكرد فهميدم.
🔻راوی: دوست شهيد، حسين رضائی
#شهید_علیرضا_اخلاقی
#خورموج #دشتی
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
نسبت به نماز و روزه خيلى توجه داشت. هميشه توصيه مىكرد قبل از غروب به خانه بيائيد و خودتان را براى نماز آماده كنيد.
او بيش از هر چيز روى نماز خواندن ما حساس بود. البته او فقط روى مسائلى چون نماز و روزه حساسيت نداشت، بلكه مواظب كارها و رفتارهاى جزئى ما نيز بود و سعى مىكرد ما را متوجه رفتارها و حرفهايمان كند.
اگر كسى به او مىگفت كه بچههايت در كوچه و خيابان با مردم رفتار بدى داشتهاند، بسيار ناراحت مىشد و به طور جدی به ما تذكر مىداد. به پیشدستی در سلام كردن هم خيلى اهميت مىداد و هميشه دوست داشت كه بچههايش در اين كار پیشقدم شوند.
با افراد فقير رفت و آمد داشت و با سادات منطقه هم خيلى خوب بود.
خودش به ما قرآن ياد داد و تكيه كلامشون هميشه اين شعر حافظ بود كه:
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرّس شد
🔻راوی: فرزند شهید
#شهید_علی_نکیسا
#تلاشکی #بوشهر
#چزابه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
باسمه تعالى
شهادت مرتبهاى نيست که همه لايق آن باشند. اين وصيّت نامه را هم از آن بابت مىنگارم که احتمال شهادت برايم بعيد است، ولى به هر حال آرزو بر جوانان عيب نيست، آنچه به وحشتم مىاندازد روز قيامت و شدت گناهان دنيا و اينکه هر چه کنيم اميد به رهایى از اتش دوزخ نيست تنها يک راه نجات است که مىتوان اميدوار بود و آن شهادت، چرا که شهيد اولين قطره خونى که از او ريخته میشود تمام گناهانش پاک مىشود. البته اين را هم مىدانم که شهيد بايست مراحل مقدماتى در اين دنيا طى کند و هيچ کس بدون طى مراحل لازم به اين افتخار نائل نمىشود.
🔻فرازی از وصیتنامه شهید
#شهید_محمد_جواد_اجرایی
#جم
#شلمچه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
سيد محمود خیلی به نماز اهميت میداد. در محله ما مسجد نبود، سيد محمود يك بلندگو و ضبط صوت داشت، هنگام اذان آنها را برمىداشت و بالاى پلهی آهنی كه در حياطمان بود مىرفت.
اول نوار قرآن با صداى عبدالباسط و بعد هم اذان را پخش مىكرد تا همه صداى آن را بشنوند.
🔻راوی: پدر یا همسر شهید
#شهید_سيد_محمود_مصلح
#کنگان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
هميشه به پدرم مىگفت اگر كسی در حق شما بدى كرد، در حقش خوبى كنيد و نگوئيد حالا كه در حق من بدى كرده، من هم بايد در حقش بدى كنم.
🔻راوی: برادر شهید
#شهید_سهراب_ابراهیمی
#بردستان #دیر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
9.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽خاطرات همرزمان شهید مصطفی انجم افروز
#شهید_مصطفی_انجم_افروز
#خورموج #دشتی
#چنگوله #مصاحبه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شب حمله به طور اتفاقی، با مبارک جمالی برخورد کردم. یکی دو ساعت کنار هم نشستیم و با هم گپ زدیم. او به من تذکری داد و گفت: «پس از شهادتم، نبینم که هر روز از کنار گلزار شهدای چغادک رد بشی و با خودت بگی برم بر سر مزار شهید جمالی فاتحه بخونم، لازم نیست هر روز این کار رو بکنی»، در همین حین گفت: «من بدشانسم، میترسم از دوستانم که به خط مقدم میروند جا بمونم». پس از این حرف از من خداحافظی کرد و رفت...
حدوداً ساعت ۸ شب بود. ما در حال برگشتن از مأموریت بودیم. هنوز نمازمون رو نخوانده بودیم. در همین حین گروهی از رزمندگان را دیدم که آب و مقداری تدارکات دارند. به خود گفتم برم هم آبی بنوشم و هم وضویی بگیرم تا نمازم را بخونم.
وقتی به سمت بچهها رفتم، دو مرتبه در آن جا جمالی را دیدم. او به من گفت: «شما نمیتونید در این شلوغی وضو بگیرید، قمقمه من پر از آب است، با آب این قمقمه وضو بگیرید». من گفتم: «شما در حال آماده باش هستید و این درست نیست که من با آب ذخیره شما وضو بگیرم، شاید آب به شما نرسد». اما او به اصرار زیاد قمقمه را به من داد.
نماز مغربم را خواندم و آماده خواندن نماز عشاء شده بودم که فرمان حرکت رسید، آمد و از من حلالیت طلبید و خداحافظی کرد و رفت.
جمالی در آن لحظات آخر بسیار خوشحال، شاد و مسرور بود و کمترین اثری از خستگی و یا ناراحتی در او دیده نمیشد. تصور میکنم که یکی دو ساعت پس از خداحافظی، به شهادت رسید.
🔻راوی: همرزم شهید
#شهید_مبارک_جمالی
#چغادک #بوشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir