eitaa logo
از تبار رئیسعلی
604 دنبال‌کننده
433 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 نقاشی شهید محمد باقر ارجمند ۲۳/۶/۱۳۵۹ 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شب شهادتش خواب دیدم طوفان شدیدی همراه با ابرهای سفید شروع به وزیدن کرده و بطرف خانه ما می‌آید، وقتی به ما رسید خانه ما را کاملاً با خودش برد ولی من و بچه‌ها همگی سالم ماندیم، فردای آن روز خبر دادند که اسماعیل در عملیات شهید شده است. 🔻راوی: همسرشهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸 خط شهید محمد باقر ارجمند ۲۳/۶/۱۳۵۹ شیوه مردان نباشد بر ضعیفان تاختن خانه ها ویران نمودن کاخ زیبا ساختن ناجوانمردیست اندر مذهب آزادگان بر سر خوانی نمک خوردن ُنمک نشناختن بهر جمع مال و کسب جاه در این دنیای دون روزها اندر کمین شب‌ها کمند انداختن 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شب ۲۶ ماه مبارک رمضان سال ۶۱ بعد از شهادت اسماعیل در حیاط منزل خوابیده بودیم (هنوز جنازه اسماعیل پیدا نشده بود زیرا بعد از شهادتش تا حدود ۴ ماه پیکر ایشان در منطقه عملیاتی مانده بود) درب حیاط را یادم رفته بود ببندم نزدیکی‌های سحر مادر اسماعیل آمد منزل ما و برایمان سحری آورده بود، غذا را گذاشت و می‌خواست برود ولی من از او خواستم که بماند و با ما سحری بخورد.چون قبل از آمدن مادرش اسماعیل را در خواب دیده بودم که وارد حیاط شد، همراه با یک خانم که روانداز انداخته بود و دوتا بقچه سبز و مشکی در دستش بود من خیلی در عالم خواب گریه و زاری کردم و او مرا تسکین داد و گفت گریه نکن ما هم مثل تو گمشده داریم و ناراحت نباش، ان‌شاءالله فردا نتیجه می‌گیری و بعد از آن چهار انگشتر به من داد سه تای آن نگین قرمز و یکی نگین سبز داشت، فردای آن روز خبر آوردند که جسد شهید پیدا شده و آورده‌اند. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
سال آخر دبيرستان بود كه انقلاب اسلامي ‌شروع شد و فعاليت شهيد نيز متعاقب آن، آغاز گرديد. محمدباقر، در اين ايام، به تهران و قم مى‌رفت و اطلاعيه‌ها و اعلاميه‌هاى حضرت امام و پوسترها و كتاب‌هاى مذهبى را به گناوه مى‌آورد و با يكى از دوستانش، كه هم‌اكنون از جانبازان جنگ تحميلی است، در بين مردم توزيع مى‌كردند. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
آخرین مرخصی کلأ در مدت خدمتش یک بار به مرخصی آمد. آخرین باری که مرخصی آمده بود به کنار تربت رفته بود و قبری را در کنار ایشان حفر کرده بود. شخصی شهید را در حال حفر قبر دیده بود و از ایشان پرسیده بود که: «چه کسی مرده و قبر را برای چه کسی حفر می کند؟» شهید جواب داده بود: «کسی نمرده و این قبر مال من است. به زودی این مکان جای خواهم گرفت.» یک هفته بعد از این جریان حسین شهید شد. 🔻 کتاب نزدیک به آسمان 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
دائم به جوانان وصيت می‌كرد به جبهه بروند و می‌گفت: نترسيد تا دستور شهادت كسى نرسيده و لياقت پيدا نكرده به چنين عروس زيبايى دست پيدا نمی‌كند. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
من افتخار می كنم كه در اين راه مقدس و به سوى هدف خود جان و مالم را فدا كنم و اميدوارم كه بعد از من كسى يا كسانى باشند كه بتوانند به نداى رهبر و شهيدان و براى رضاى خدا و خانواده شهيدا جاى شهيدان را پر كنند و بر عليه كفار بجنگند و اسلحه هایی كه بر روى زمين افتاده بردارد و راهشان را ادامه دهند ان‌شاءالله. 🔻فرازی از وصیت‌نامه 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
تا دستور شهادت كسى نرسيده و لياقت پيدا نكرده به چنين عروس زيبايى دست پيدا نمی‌كند. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
Audio_899046.mp3
3.42M
🔊وصیت‌نامه شهید یونس افشين 🔻گوینده: خانم موسوی بابایی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید اسماعیل بسیار شجاع و نترس بود، بچه‌های محله او را چمران بنمانع صدا می‌زدند. از طرفی او عاشق شهادت بود. گاهی در منزل می‌خوابید و خودش را به مردن می‌زد وقتی عکس العمل ما را می‌دید، می‌گفت: من شهید شده‌ام چکار می‌کنید؟ او دو بار به جبهه رفت. یکبار در سال ۶۰ بود که حدود سه ماه در جبهه ماند و بار دوم که زیاد هم بین آنها فاصله نبود برای عملیات آزادسازی خرمشهر به جبهه رفت که در همین مرحله هم به‌شهادت رسید. هنوز احساس می‌کنم زنده است و با ما زندگی می‌کند، گاهی اوقات احساس می‌کنم در خانه راه می‌رود یا احساس می‌کنم که در یخچال را باز می‌کند و درون آن را نگاه می‌کند، انگار همیشه با ما و در کنار ماست. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
مدتی از پیروزی انقلاب گذشته بود که صدام بعثی به ایران حمله کرد، حسین آن زمان وارد جهاد سازندگی شده بود که برای حضور در جبهه اقدام کرد. به یاد دارم در اولین حضورش به جبهه، دچار مجروحتی سخت شد که انتظار زنده ماندنش را نداشتیم. حسین از ناحیه‌ سر و بدن مجروح شده بود و حدود ۲ ‏تا ۳ ‏ماه در بیمارستان فاطمه‌ زهرای بوشهر بستری شد. چند ماهی از دوره استراحتش گذشت، حالش که بهتر شد مادرم زمینه ازدواجش را فراهم کرد. مراسم خواستگاری انجام شد و قرار مراسم ازدواجش را گذاشتیم اما او گفت: «تا من به جبهه بروم و ‏برگردم، بعد از آن مراسم را برگزار می‌کنیم، الان وقت ازدواج من نیست چون که در جبهه به راننده ی لودر نیاز دارند». 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir