eitaa logo
تربیت و حکمرانی|مرتضی رجائی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
718 ویدیو
44 فایل
🔰نویسنده حوزه #تربیت تربیت اسلامی از نگاه رهبر فرزانه انقلاب (۵جلد)، قالب‌های برنامه‌سازی تربیتی (۵جلد)، تربیت با کتاب (۴جلد)، خلوت ناامن. 🔰دانش‌پژوه دکتری رشته #حکمرانی در مدرسه عالی حکمرانی شهید بهشتی (ره) 🆔️ @rajaaei
مشاهده در ایتا
دانلود
📌تفاوت بین دانش توصیفی و دانش دستوری را نمی‌دانند؛ اقتصاد اسلامی را انکار می‌کنند! وقتی می‌گوئیم اسلامْ اقتصاد دارد، مقصودمان این نیست که مثلاً روش محاسبه نرخ تورم در فلان آیه و یا روش محاسبه منحنی فلاکت در فلان آیه است؛ (این‌ها مباحث اقتصاد توصیفی است). اقتصاد توصیفی بر عهده آیات و روایات نیست؛ آنچه وظیفه قرآن و حدیث است، اقتصاد دستوری است. برخی از دوستان چون اساساً فرق بین دانش‌های دستوری و توصیفی را نمی‌دانند و احتمالاً در طول عمرشان هم با این اصلاح‌ها برخورد نکرده‌اند، سعی می‌کنند با توسل به مثال‌هایی، وجود اقتصاد در اسلام را انکار کنند. (استاد هادوی تهرانی، درس خارج فقه مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ۱۳ مهر ۱۳۹۹) 🆔️ @rajaaei_ir
📌وجود همه مؤلفه‌های اصلی یک مکتب اقتصادی در آیات و روایات مگر اختلاف سوسیالیسم و سرمایه‌داری، به عنوان دو مکتب مهم اقتصادی، بر سرِ محاسبه نرخ تورم یا محاسبه سود و زیان است که برخی با استناد به نبود این مباحث در آیات و روایات، وجود اقتصاد اسلامی را انکار می‌کنند؟! آن چیزهایی که عامل اصلی اختلاف سوسیالیسم و سرمایه‌داری است و درباره آن‌ها بحث دارند، اسلام درباره همه آن‌‌ها نظر دارد؛ مثل بحث مالکیت یا نقش دولت در اقتصاد. مثلاً سرمایه‌داری می‌گوید: اقتصاد آزاد بدون نقش دولت، سوسیالیسم می‌گوید: اقتصاد دولتی بدون بازار آزاد، اسلام می‌گوید: نه آن و نه این؛ اسلام نقش خاصی برای دولت ترسیم می‌کند و برای این نقش، امکانات و وسایلی هم در نظر می‌گیرد. این اقتصاد است دیگر. (استاد هادوی تهرانی، درس خارج فقه مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ۱۳ مهر ۱۳۹۹) 🆔️ @rajaaei_ir
📌انکار اقتصاد اسلامی؛ نتیجه ناآگاهی از اسلام و عدم شناخت مؤلفه‌های شکل‌دهنده یک مکتب اقتصادی اگر شما نظام‌های اقتصادی دنیا را حتی در حد یک مطالعه اجمالی مطالعه بفرمائید، می‌بینید آن چیزی که محل بحث سیستم‌های اقتصادی است، در اسلام در قالب آیات و روایات مختلف بیان شده است. من در سال ۱۳۶۸ و در مقاله "ساختار کلی اقتصاد اسلامی در قرآن"، که اکنون به صورت کتاب چاپ شده است، فقط به استناد قرآن و بدون استفاده از احادیث، ساختار کلی اقتصاد اسلامی را توضیح داده‌ام. (استاد هادوی تهرانی، درس خارج فقه مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ۱۳ مهر ۱۳۹۹) 🆔️ @rajaaei_ir
📌انکار اقتصاد اسلامی، جفای به اسلام است امروز در برخی مقالات اقتصادی غرب، خودشان اذعان می‌کنند که اقتصاد نمی‌تواند صددرصد آزاد باشد و دولت باید نقش داشته باشد، همان‌طور که نمی‌تواند صددرصد دولتی باشد و بازار باید نقش داشته باشد. این، اعلام ورشکستگی نظری سوسیالیسم و سرمایه‌داری است. البته این‌ها (در توجیه این شکست تئوریک) می‌گویند که ما پیشرفت کرده‌ایم و دیدگاه‌هایمان را تعدیل کرده‌ایم؛ ولی اسلام ۱۴۰۰ سال قبل، این دیدگاه را مطرح کرده است. حالا ما بگوئیم که اسلامْ اقتصاد ندارد و آن‌ها اقتصاد دارند، خیلی جفاست به اسلام. (استاد هادوی تهرانی، درس خارج فقه مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ۱۳ مهر ۱۳۹۹) 🆔️ @rajaei_ir
📌خطرناک‌تر از منکران اقتصاد اسلامی، کسانی هستند که به زبان طرفدارند، ولی باور ندارند و کارشکنی می‌کنند. بعضی از دوستان ما این‌قدر صداقت و صراحت دارند که بگویند اسلامْ اقتصاد ندارد؛ هرچند این نظر نادرست است. ولی متأسفانه عده‌ای هم هستند که نه این‌قدر صداقت ندارند و این‌قدر صراحت؛ می‌گویند اسلام اقتصاد دارد، اما در واقع باور ندارند؛ می‌گویند اسلام اقتصاد دارد، اما در واقع دنبال این هستند کاری بکنند که اقتصاد اسلامی تحقق خارجی پیدا نکند؛ می‌گویند اسلام اقتصاد دارد، ولی زیرآب هر نوع اندیشه‌ای را که بتواند اقتصاد اسلامی را به نحو جدی مطرح کند، می‌زنند. این‌ها خطرناک‌اند که به اسم طرفداری از اقتصاد اسلامی جلوی رشد آن را می‌گیرند. (استاد هادوی تهرانی، درس خارج فقه مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ۱۳ مهر ۱۳۹۹) 🆔️ @rajaaei_ir
📌گزارش کتاب ساختار کلی نظام اقتصادی اسلام در قرآن یکی از کتاب های موجود دربارۀ «نظام اقتصادی اسلام»، ساختار کلی نظام اقتصادی اسلام در قرآن، نوشتۀ آیت الله مهدی هادوی تهرانی است. این کتاب فقط یک بار و در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است، اما ویژگی هایی دارد که آشنایی با آن را برای علاقه مندان موضوع اقتصاد اسلامی ارزشمند می کند. برای آشنایی با این کتاب ۱۵۰ صفحه ای، پس از بررسی فرآیند پیدایش و آگاهی از ویژگی هایش، نگاهی گذرا به ساختار آن می اندازیم. نخستین گام برای آشنایی با این کتاب، آگاهی از روند تولید و نگارش آن است. محتوای این کتاب سال ها قبل در مجموعه مقالات پنجمین کنفرانس تحقیقاتی علوم و مفاهیم قرآن کریم منتشر شده است. این کنفرانس پیرامون موضوع «قرآن و جامعه» در روزهای ۲۶ و ۲۷ دی ماه سال ۱۳۷۲ شمسی، در جمع گروهی از علما، اساتید، دانشمندان و محققان حوزه و دانشگاه، در مدرسۀ علمیۀ آیت الله العظمی گلپایگانی برگزار شد. این کنفرانس پنج کمیسیون داشت که یکی از آن ها، کمیسیون «جامعه و اقتصاد از نظر قرآن» بود. (گزارشی از پنجمین کنفرانس تحقیقاتی علوم و مفاهیم قرآن کریم، فصلنامۀ پیام قرآن، شماره۲، بهار ۱۳۷۳، ص۹۳) ریاست این کمیسیون بر عهدۀ آیت الله هادوی بود که در آن زمان ۳۲ سال داشت و دو سه سالی بود که تدریس دروس خارج را آغاز کرده بود. ایشان از ده نفر از شاگردان خود خواست تا فهرستی از پرسش های اقتصادی تهیه کنند و سپس، کل قرآن را برای پاسخ به این پرسش ها مرور کنند؛ چراکه به باور ایشان، بی درد نمی توان درمانی از قرآن جست و باید پرسشی داشت تا قرآن پاسخ گوی آن باشد. پس از جست و جوی مکرر در قرآن، مجموعه ای از آیات به عنوان پاسخ آن پرسش ها به دست آمد که باید منسجم می شد. اینجا بود که وجود یک نظریۀ راهنما برای سامان دادن به دستاوردهای قرآنی ضرورت یافت. این چنین بود که جرقۀ «نظریۀ اندیشۀ مدون در اسلام» در ذهن استاد هادوی خورد و این نظریه متولد شد. (مهدی هادوی تهرانی، ساختار کلی نظام اقتصادی اسلام در قرآن، ص۱۴-۱۳) محتوای این کتاب که در آغاز به صورت یک مقاله منتشر شده بود، ویژگی هایی دارد که سبب انتشار آن به صورت یک کتاب مستقل شد. نخست آن که زادگاه «نظریۀ اندیشۀ مدون در اسلام» است. دیگر آن که محتوای این کتاب، تنها به آیات قرآنی در حوزۀ اقتصاد اسلامی نظر دارد؛ از این رو، همان طور که یک منبع مناسب برای محققان اقتصاد اسلامی است، می تواند یک تفسیر موضوعی نیز تلقی شود. همچنین، این اثر، سرچشمۀ کتاب مکتب و نظام اقتصادی اسلام است که آخرین روایت «نظریۀ اندیشۀ مدون» را دربردارد. در سومین قدم برای شناخت کلی این اثر، ساختار دو بخشی آن را از نظر می گذرانیم. در بخش نخست کتاب، نخستین روایت از «نظریۀ اندیشۀ مدون» ارائه شده است. بخش دوم دربردارندۀ چهار فصل است که نویسنده در تبیین جایگاه آن ها چنین نوشته است: «در هر مکتب نظام مندی، مبانی، اهداف و اصول، محورهای اصلی آن نظام را تشکیل می دهند». (همان، ص۷۳) در آغاز این بخش و به عنوان مقدمۀ ورود به اصل موضوع، بحثی با عنوان «تعریف مال و اهمیت آن در اقتصاد» مطرح شده و به موضوع «مال از دیدگاه قرآن» نیز اشاره شده است. نخستین فصل از بخش دوم کتاب، «مبانی نظام اقتصادی اسلام در قرآن» نام دارد. «مبانی نظام اقتصادی، اعتقادات بنیادین یک مکتب در عرصۀ اقتصاد است. این مبانی، خاستگاه راه کردهایی است که برای رسیدن به اهداف اقتصادی ارائه می شوند». (همان، ص۷۳) مبانی مورد بحث در این فصل عبارت اند از: مالکیت، مباحات عامه، آزادی اقتصادی، کفالت همگانی یا مسئولیت مشترک، ارزش کار و سرمایه و حق. فصل دوم از این بخش، به «اهداف نظام اقتصادی اسلام در قرآن» اختصاص دارد. در این فصل توضیح داده شده است که «نظام اقتصادی اسلام، دو امر را به عنوان هدف ارائه می کند: عدالت اجتماعی (نسبت به درون جامعۀ اسلامی)، قدرت اقتصادی حکومت اسلامی (نسبت به بیرون جامعه)». (همان، ص۱۰۳) در سومین فصل بخش دوم، از «اصول نظام اقتصادی اسلام در قرآن» گفت و گو شده است. «اصول نظام اقتصادی، راه کردهایی برخاسته از مبانی آن نظام است که در راستای وصول به اهداف نظام اقتصادی به کار گرفته می شوند». (همان، ص۷۳) نویسنده از دو دوسته اصول نظام اقتصادی سخن می گوید و آن ها را چنین تعریف می کند: اصول مثبت اموری هستند که راه دستیابی به اهداف نظام اقتصادی را ترسیم می کنند و اصول منفی اموری هستند که مانع رسیدن به اهداف هستند. (همان، ص۱۱۴) اصول مثبت معرفی شده در این فصل عبارت اند از: فعالیت اقتصادی، توزیع مجدد ثروت، قرض الحسنه، مدیریت لایق. همچنین، چهار عنوان «ربا»، «بیماری های اقتصادی»، «أکل مال به باطل» و «افراط و تفریط» به عنوان اصول منفی معرفی شده است. فصل چهارم نیز به ضمانتهای اجرایی پرداخته است. @rajaaei
بازگشت به لیبرالیسم.pdf
412.7K
📌هرگونه قضاوت دربارۀ شوخی بودن یا نبودن اقتصاد اسلامی، بدون درک دقیقی از ذات علوم اجتماعی، خود یک شوخی است! پس از انتشار سخنان یکی از مدرسان حوزۀ علمیۀ قم دربارۀ نفی اقتصاد اسلامی، در شمارۀ ۳۸۸۸ روزنامۀ فرهیختگان، یادداشتی از دکتر مهدی حسین زاده یزدی منتشر شد با عنوان «انکار اقتصاد اسلامی؛ بازگشت به لیبرالیسم». عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، یادداشت خود را این گونه آغاز کرده است: یکی از علمای حوزه علمیه قم، در گفت‌وگوی اختصاصی با «اکو ایران» مدعی شده‌اند اقتصاد اسلامی نداریم. ایشان این ادعا را به جامعه‌شناسی و روانشناسی و سایر علوم انسانی نیز تسری داده‌اند. درباره این ادعا ملاحظاتی وجود دارد که در قالب نکاتی چند تقدیم می شود. وی در نخستین نکتۀ خود در این یادداشت، این گونه نوشته است: "یکی از اشکال های اساسی موجود در این گفت و گو، نادیده انگاشتن خواسته یا ناخواستۀ تفاوت های بنیادین علوم اجتماعی (یا علوم انسانی) و علوم طبیعی است؛ [در حالی که] میان علوم اجتماعی و علوم طبیعی، تفاوت های ماهوی وجود دارد. با استفاده از آثار دیلتای، این تفاوت ها را می توان در سه لایه بررسید: موضوع و روش و تجربه...توجه به این مهم ضروری است که هرگونه قضاوتی دربارۀ شوخی بودن یا نبودن اقتصاد اسلامی یا به طور کلی، علوم اجتماعی اسلامی، متوقف بر درک دقیقی از ذات علوم اجتماعی (اگر قائل به ذاتی برای آن باشیم) است". @rajaaei
بازگشت به لیبرالیسم.pdf
412.7K
📌آقای علوی بروجردی با مغالطۀ پهلوان پنبه به سراغ انکار اقتصاد اسلامی رفته است! پس از انتشار سخنان یکی از مدرسان حوزۀ علمیۀ قم دربارۀ نفی اقتصاد اسلامی، در شمارۀ ۳۸۸۸ روزنامۀ فرهیختگان، یادداشتی از دکتر مهدی حسین زاده یزدی منتشر شد با عنوان «انکار اقتصاد اسلامی؛ بازگشت به لیبرالیسم». عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در نکتۀ سوم خود در این یادداشت، نوشته است: «یکی از مغالطات مشهوری که متأسفانه در مباحث علمی فراوان به چشم می خورد، مغالطۀ پهلوان پنبه یا strawman است... بیان تقریر ضعیفی از یک مکتب یا جنبش و نقد آن یکی از مثال های بارز این مغالطه است که در این گفت و گو به روشنی مشاهده می کنیم. کدام عالم یا پژوهشگر اقتصاد اسلامی بر این باور است که اقتصاد اسلامی یعنی اینکه مثلاً امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه دربارۀ تورم فرموده باشند که اگر تورم بالا رفت، چه جور بخواهیم کنترلش بکنیم؟ یا رشد اقتصادی با چه فرمولی باید درست شود؟...اگر چنین عالمی روی کرۀ خاکی وجود داشته باشد، یقین بدانید در داشبور خود رویش قرآن می گذارد تا اسلامی شود! @rajaaei
بسم الله 📌منکران حوزوی اقتصاد اسلامی قابل ترحم اند! شما هرچه می خواهید بگویید؛ باز من می گویم کسانی که عمرشان را به تحصیل و تدریس علوم حوزوی گذرانده اند و موی و سر و صورتشان را در حوزه های علمیه سپید کرده اند و پس از عمری تحمل محدودیت های زندگی طلبگی و شنیدن طعنه ها و ناسزاهای برخی جاهلان، کارشان به انکار هویت صنفی خودشان رسیده است، شایستۀ دلسوزی اند، نه توبیخ و سرزنش! از نظر من، انکار کنش گری اسلام در یکی از ساحت های زندگی اجتماعی، از سوی یک شخصیت حوزوی که خیلی ها او را جزو علمای حوزه می شمرند، دلایل مختلفی می تواند داشته باشد: 🔸️ممکن است در آغاز طلبگی، خاتمیت پیامبر اکرم (ص) و قرآن و دین اسلام را سرسری و طوطی وار پذیرفته و بعد از چند صباحی که لوازم آن را درک کرده، جرئت پس گرفتن حرفش را نداشته است، تا حالا که فرصتی پیش آمده تا حرف دلش را بزند، و بیچاره چه رنجی را تحمل کرده در این مدت! 🔸️شاید هم واقعاً و عمیقاً این مبانی کلامی را پذیرفته و هنوز هم به آن ها پایبند است، ولی از سویی در طول سال های حیات طلبگی اش پس از انقلاب اسلامی، همواره مردمی را دیده است که دست نیاز به سوی او و دوستان حوزوی اش دراز کرده اند تا مشکلات اجتماعی آن ها را حل کنند، و از سوی دیگر تنبلی ها و بی برنامگی های خودش و همپالکی هایش را دیده است که عزم و توانی برای استخراج برنامۀ دین اسلام درزمینۀ ادارۀ جامعه ندارند؛ پس تصمیم گرفته یک بار برای همیشه خیال خودش را راحت کند و با ریختن آب پاکی روی دستان دراز به سوی حوزه های علمیه، امید مردم دنیا را به کنش گری فعال اسلام ناامید کند، تا این قدر عذاب روحی نکشد! 🔸️اگر هیچ یک از این دو نباشد، احتمالاً او هم جزو کسانی است که مقهور هیمنۀ پوشالی تمدن رو به افول غربی است؛ کسانی که می گویند درست است که اسلام دین خاتم است و قرار است نیازهای زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی مردم عالَم را تا قیام قیامت اداره کند، ولی در عصر غیبت که ما ایتام آل محمد از اماممان دوریم، وظیفه نداریم که حکومت تشکیل دهیم و با درگیر شدن با ابرقدرت ها خودمان را به هلاکت بیفکنیم، که خدا هم در کریمۀ «و لاتُلقوا بأیدیکم إلی التهلکه» ما را از این کار نهی کرده است؛ همۀ این ها و تشکیل تمدن اسلامی بماند برای زمانی که خود حضرت ظهور فرمودند! 🔸️بالأخره گروهی ساده لوح هم هستند که هم خدا را می خواهند و هم خرما را؛ هم تشکیل حکومت اسلامی و آقایی و سروری بر مردم جامعه را دوست دارند و هم بدشان نمی آید با کدخداهای خودخواندۀ دنیا زد و بند داشته باشند و در چارچوب نظام های تعریف شده از سوی آن ها و با فرمول های آن ها جامعۀ اسلامی را اداره کنند؛ از این رو اقتصاد اسلامی را انکار می کنند تا با اقتصاد لیبرالیستی جامعه را اداره کنند، همان طور که هر جا دستشان برسد، توی دهان فقیهان سیاسی می زنند که شما زبان سیاسی دنیا را نمی دانید و مائیم که دیپلماتیم و می دانیم چگونه باید با مذاکره مشکلات کشور را حل کنیم. این ها هم در حقیقت منکر سیاست اسلامی اند و قبل از آنکه بدانند که موضوع مذاکره در نظام سیاسی اسلام چه حکمی دارد، گزاره هایی را که در کلاس های درس دانشگاه های اروپایی و آمریکایی خوانده اند، برای پیشبرد اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی به کار می گیرند! هر کدام از این ها که باشد، فرقی نمی کند؛ از نظر من، برای منکر اقتصاد اسلامی و نیز همۀ منکران حوزوی دیگر علوم اسلامی باید دل سوزاند؛ چراکه آن ها ناخواسته و ناآگاهانه دارند هویت صنفی خود را انکار می کنند. راستی، آن بزرگوار به این فکر کرده است که اگر اسلام (و به تعبیر درست، حوزه علمیه) نتواند زیرساخت ها و مبانی تولید علوم کاربردی مورد نیاز برای ادارۀ جامعه را در اختیار دانشگاه قرار دهد، دیگر چه نیازی به این همه آخوند عمامه به سر داریم؟ مگر استخراج احکام فردی و عبادی مؤمنان، این همه دفتر و دستک می خواهد؟ آیا چگونگی ادارۀ زندگی اقتصادی و معیشت مردم در عصر مدرنیته و هجوم گرگ های درندۀ وال استریت به منابع محدود ثروت در دنیا، جزو «حوادث واقعه» نیست؛ همان حوادثی که امام زمان، این پدر امت، ایتام خویش را به دنباله روی از علمای دین دربارۀ آن ها سفارش کرده است: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا». با این همه، نباید برای منکران اقتصاد اسلامی و سیاست اسلامی و دیگر علوم اسلامی دل سوزاند؟ ۱۶مهر۱۳۹۹، قم المقدسة. 🆔 @rajaaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم آیت الله حائری شیرازی: در دوره‌ای فقهای ما چون موضوع شناس نبودند، بانکدارها توانستند سرشان را کلاه بگذارند و ربا را با پوشش عقود اسلامی جا انداختند. علمایی که هنوز هم معتقدند بانک‌ها مشکلی ندارند و عقود آن‌ها اسلامی است، بهتر است یک سال بیایند بانکداری کنند و بعد بروند سراغ فتوا دادن. چند نفرتان تا به‌حال این حرف یا مشابه آن را شنیده بودید؟ اصلاً می‌دانید چیست و چه نقشی مهمی در استنباط و صدور فتوا دارد؟! پ.ن: آیت‌الله در سال آخر حیات مبارکشان قرار بود درس خارج فقه الاقتصاد را شروع کنند، ولی اجل مهلت نداد، و کاش این درس‌ها برگزار می‌شد و ایشان شاگردانی در این زمینه تربیت می‌کردند. نشانی در ایتا و تلگرام: 🆔 @rajaaei_ir
📌تفاوت بین دانش توصیفی و دانش دستوری را نمی‌دانند؛ اقتصاد اسلامی را انکار می‌کنند! 🔰وقتی می‌گوئیم اسلامْ اقتصاد دارد، مقصودمان این نیست که مثلاً روش محاسبه در فلان آیه و یا روش محاسبه در فلان آیه است؛ (این‌ها مباحث اقتصاد توصیفی است). 🔰 بر عهده آیات و روایات نیست؛ آنچه وظیفه قرآن و حدیث است، است. 🔰برخی از دوستان چون اساساً فرق بین دانش‌های دستوری و توصیفی را نمی‌دانند و احتمالاً در طول عمرشان هم با این اصلاح‌ها برخورد نکرده‌اند، سعی می‌کنند با توسل به مثال‌هایی، وجود را انکار کنند. (حجت‌الاسلام و المسلمین استاد ، درس خارج فقه مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ۱۳ مهر ۱۳۹۹) پ.ن: عطف به سخنان حجت‌الاسلام در انکار اقتصاد اسلامی و بی‌مشکل بودن . 🆔 @rajaaei_ir