🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#خبر_سقوط_ما_را_میداد!
🌷عملیاتی از پایگاه هوایی بوشهر همراه با خلبان سیروس باهری برای زدن اسکله البکر و الامیه انجام دادیم. علت واگذاری این هدفها وجود بالگردهای مسلح و سلاحهایی بود که با آن کشتیهای متعلق به ایران یا آنها که برای ما کالا و نفت جا به جا میکردند را مورد هدف قرار میدادند.... قرار بود در این عملیات از موشک هوا به سطح ماوریک استفاده کنیم. من مدتی روی پروژهای با نام امید که آزمایش نصب و شلیک این نوع موشک از روی بالگرد و در ارتفاع پست بود، کار کرده و تجربه خوبی به دست آورده بودم.
🌷در این پرواز روش قبل را انجام نداده و موشک را از ارتفاع پایین به سمت هدف شلیک کردیم. هدف با دقت مورد اصابت قرار گرفت و موفق شدیم برای مدتی این دو اسکله را ناامن کنیم. در خاتمه عملیات متوجه شدیم هواپیمای میراژی که در آن نزدیکیها پرواز گشتزنی رزمی انجام میداد، به سمت ما آمده و آماده شلیک موشک شده بود. به همین دلیل با سرعت هرچه تمام ارتفاع را کاهش داده و نزدیک سطح آب پرواز کردیم.
🌷در این کش و قوس فرستنده رادیوی هواپیما دچار مشکل شد و دیگر با جایی تماس نداشتیم اما شنیدم خلبان بالگرد نیروی دریایی خبر داد که یک فروند فانتوم خودی در دریا سقوط کرد. در واقع خبر سقوط ما را میداد. بعد از دست و پنجه نرم کردن با خطرات و مشکلات زیاد توانستم به سلامت در پایگاه بنشینم. در اخبار بعدی متوجه شدیم هواپیمایی که در آب سقوط کرده همان میراژی بوده که به تعقیب ما پرداخته بود.
#راوی: خلبان مسعود مافی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#لطف_محبت_اعضا ❤️🌺
سلام عزیزم خوبی سال نو مبارک انشالله. امیدوارم سالی پر از موفقیت و بهروزی داشته باشید و در سایه حضرت زهرا سربلند و پیروز باشی خیلی دوستون دارم 💐💐💐🌷🌷🌷🌷
🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃
سلام خدمت شما و بازهم مثل همیشه اعضای محترم این کانال بسیار اموزنده و بی نظیر.سال نو رو میخواستم به شما و تمامی اعضای محترم این کانال خوب،تبریگ بگم و ان شاالله سالی پر از برکت و شادی در کنار عزیزانتون داشته باشید.😍😍😍
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَالتَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ
🔅 از جمله کفاره هاى گناهان بزرگ، به فریاد بیچاره و مظلوم رسیدن و تسلّى دادن به افراد غمگین است
📚 نهج البلاغه
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً ۖ وَكَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿۳۴﴾
🔸 بلقیس گفت: پادشاهان چون به دیاری حمله آرند آن کشور را ویران سازند و عزیزترین اشخاص مملکت را ذلیلترین افراد گیرند و رسم و سیاستشان بر این کار خواهد بود.
🔅 وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۵﴾
🔸 و (صلاح این است که) حال من هدیهای بر آنان بفرستم تا ببینم فرستادگانم از جانب سلیمان پاسخ چگونه باز میآرند.
💭 سوره: نمل
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #سرنوشت🌱 آروم سرش رو برگردون و نگاهی به کیمیا کرد کیمیا هم نگاهش به او بود ولی تا
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت🌱
گلی و کیمیا به سمت سرویس رفتن
سبحان دلسرد از این رقابت نابرابر به رفتن کیمیا نگاه میکرد
قلبش شروع به تند تند تپیدن کرد
دستشو روی قلبش گذاشت و آروم گفت
_ اونی که تو میخواهی تورو نمیخواد
کاش اینقدر اذیتش نمیکردم
با یادآوری کیمیا علاوه بر هیجان آرامش نیز به قلبش افتاد
به طرف سرویس رفت و درست روبروی در سرویس منتظر کیمیا وپ گلی موند
کمی بعد کیمیا و گلی خنده کنان بیرون آمدن
گلی داشت روش های ناز کردن رو به کیمیا یاد میداد
کیمیا میخندید
لبهای سبحان از دیدن لبخند کیمیا کشیده شد
جلو رفت
کیمیا با دیدن سبحان خنده روی لب ماسید
نگاه سردی کرد گلی آروم به رفتنش ادامه داد تا این دو عاشق لجباز رو تنها بزاره
سبحان خیره به صورت کیمیا گفت
_خوبی کیمیا
کیمیا از نصیحت های گلی استفاده کرد
طوری خودش را نشان داد که انگار مایل به صحبت نیست و کلافه گفت
_کار دارم آقای دادگر
_آقای راهبر سبحان کمی من من کرد و گفت
_ داری میری پیش استاد میرزاده
_ بله مثل اینکه کارم داره
_جوابت بهش چیه
_جواب چی
_ خودت میدونی کیمیا
خودشو کمی جلو کشید و با صدای خیلی آروم گفت
_چرا قبول نکنم
سبحان ناراحت و عصبی گفت
_ پس من چی
چون تو مال منی
کیمیا مثل خودش عصبیتر گفت
اگه نخوام نباشم چی...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 آنقدر عاشقش بودم، که حتیٰ خاطرات پنج شش سالگیام را با او خوب به خاطر دارم... 🍃🍃🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
🦋🦋«هنر عاشق کردن و عاشق نگهداشتنِ دیگران»
✍ آقاجان کارگر بود که در زمینهایِ کشاورزیِ این و آن کارگری میکرد!
• آنقدر عاشقش بودم، که حتیٰ خاطرات پنج شش سالگیام را با او خوب به خاطر دارم.
• میماندم خانهی آنها و سعی میکردم در نزدیکترین فاصله به ایوان بخوابم. همانجایی که سحرها بیدار میشد و وضو میگرفت و میرفت مینشست آنجا سر سجاده و ساعتها نجوا و ناله داشت...
• و من در همان سن چهار پنج سالگی از زیر رواَندازم، تمام این چند ساعت را با او بیدار بودم و تماشایش میکردم اما جُم نمیخوردم.
• آسمان بینالطلوعین که به روشنی میرفت دیگر سماورش به جوش رسیده بود، چای دم میکرد و سفره صبحانه را پهن...
و همینطور که زیر لب آواز میخواند سوار دوچرخهاش میشد تا برود نان تازه بخرد.
• نان را که میآورد از پرچین کنار حیاط رد میشد و میرفت خانهی ننهجان!
ننه جان، مادرزنِ آقاجان بود! که اصلاً آقاجان را دوست نداشت. اصلاً که میگویم یعنی خیـــلی....
او معتقد بود آقاجان مرد فقیری است که دختر زیبارویش را عاشق خودش کرده و دلش را دزدیده و گولش زده بود. وگرنه هیچکس به این مرد یکلاقبا زن نمیداد و او مجبور شد این کار را بکند.
• آقاجان تا آخر عمرش با نداری دست و پنجه نرم کرد! من این را از بیسکوییتهای کوچولویی که برایم میخرید میفهمیدم، اما بالاخره دست خالی نمیآمد خانه.
تا وقتی زنده بود هرگز بچههایش احساس فقر نکردند چه برسد به من... نوهها عزیزترند آخر!
• بنظر من اما، بزرگترین جنگ پیروزمندانهی زندگی آقاجان، که از او مرد عارفی ساخت که مناجات نیمهشبهایش مرا در خردسالی عاشق خودش کرده بود، «جنگ ندید گرفتنِ تحقیرها و تهمتهای ننه جان» بود.
√ آقاجان، صاحبِ اسم مبدّل شده بود.
دیگر آنقدر بزرگ شده بود که:
نه اینکه نخواهد نشنود، نه،
انگار اصلاً نمیشنید ننه جان نفرینش میکند، از او کینه دارد و پشت سرش حرف میزند!
باز فردا صبح، از کنار پرچین رد میشد و نان تازه میگذاشت سر ایوان ننه جان.
آقاجان شصت ساله بود که رفت. همهی قبرستان پُرِ آدم بود!
اندازهی سه تا شهر ....مردم آمده بودند.
و ننه جان، حیرت زده از این جمعیت!
آن روز ننه جان گفت: من بازندهی این بازی بودم ... این جمعیت گواهی میدهد که او فقط دل دختر مرا نبرده بود. آنقدر اهل عشق بود که ریز و درشتِ اهالی روستاهای کناری هم اینجایند...
• امروز او ثروتش را به رخ من نکشید!
او سالهاست با محبتِ همراه با سکوتش ثروتش را به من نشان داده بود، ولی من نمیخواستم باور کنم.
من حرف ننه جان را فهمیدم:
اما چند سال بعد وقتی بزرگتر شده بودم، روزی که ننه جان را به خاک میسپردند، تازه فهمیدم منظورش از ثروت چه بود!
به جمعیتی که فقط جمع خانواده و دوستان بود خیره شده بودم، و نیکنامی آقاجان و عشقش را مرور میکردم که هنوز هم در میان اهالی شهر جریان داشت.
آقاجان یک ولیالله بود در لباس کارگری فقیر!
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
🔸🔸 وصایای خدیجه کبری سلامالله علیها/ به بهانه وفات شهادتگونه حضرت خدیجه سلامالله علیها
🔻 زمانی که بیماری او شدت یافت؛ به رسول خدا عرض کرد: «یا رسول اللّه! اسمع وصایای؛ «أولا، فإنی قاصرة فی حقک، فاعفنی یا رسول اللّه؛ نخست اینکه من در حق شما کوتاهی کردم؛ تقاضا دارم مرا ببخشید».
🔻 رسول خدا در پاسخ فرمود:«حاشا و کلا، ما رأیت منک تقصیرا فقد بلغت جهدک و تعبت فی ولدی غایة التعب، و لقد بذلت أموالک و صرفت فی سبیل اللّه مالک؛ هرگز چنین نیست؛ نه تنها من از شما کوچکترین کوتاهی ندیدم؛ بلکه شما تمام تلاشت را کردی و در تربیت و رسیدگی به امور فرزندان نهایت سختی را به جان خریدی و آنچه از مال دنیا داشتی همه را در راه خدا صرف کردی».
🔻 عرض کرد: «یا رسول اللّه! الوصیة الثانیة؛ أوصیک بهذه- أشارت إلى فاطمة علیها السّلام- فإنها یتیمة غریبة من بعدی فلا یۆذینها أحد من نساء قریش و لا یلطمن خدّها و لا یصحن فی وجهها و لا یرینها مکروها؛ وصیت دوم من این است - در همین حال اشاره کرد به فاطمه سلامالله علیها - این دختر بعد از من یتیم و تنها می شود، مراقب باشید کسی از زنان قریش او را اذیت نکند؛ سیلی به صورت او نزند؛ کسی به روی او فریاد نکشد؛ کاری نکنند که او ناراحت شود».
🔻 «و أما الوصیة الثالثة، فإنی أقولها لابنتى فاطمة علیها السّلام و هی تقول لک، فإنی مستحیة منک یا رسول اللّه؛ و اما وصیت سوم که من آن را به دخترم فاطمه علیها السلام میگویم؛ او به شما عرض کند؛ زیرا حیا می کنم خودم مستقیما از شما بخواهم».
🔻 فقام النبی صلّى اللّه علیه و آله و خرج من الحجرة، فدعت بفاطمة علیها السّلام و قالت: در این هنگام رسول خدا برخاست و از اتاق خارج شد. خدیجه کبری، فاطمه زهرا علیهاالسّلام را به نزدیک طلبید و به او چنین گفت: «یا حبیبتی! و قرة عینی، قولی لأبیک: إن أمی تقول: إنی خائفة من القبر، أرید منک رداءک الذی تلبسه حین نزول الوحی؛ تکفننی فیه؛ عزیز دلم! و ای شادی قلبم! به پدرت بگو مادرم میگوید: من از قبر میترسم درخواست دارم مرا در آن عبایی که هنگام نزول وحی بر تن داشتید کفن کنید».
🔻 فاطمه علیهاالسّلام از اتاق خارج شد و پیام مادرش خدیجه را به پدرش رسول خدا رساند.
🔻 حضرت بلافاصله برخاست و آن عبا را تقدیم فاطمه علیهاالسّلام کرد. وقتی زهرا علیهاالسّلام عبا را آورد حضرت خدیجه علیهاالسّلام بسیار خوشحال شد.
🔻 وقتی حضرت خدیجه علیهاالسّلام رحلت کرد؛ رسول خدا، خود، او را غسل داد و حنوط کرد. وقتی نوبت به کفن رسید، جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد:
یا رسول الله! خداوند به شما سلام رسانده و به صورت ویژه مورد تحیت و اکرام قرار میدهد و به شما میفرماید: «إن کفن خدیجة من عندنا، فإنها بذلت مالها فی سبیلنا؛کفن خدیجه با ماست؛ چرا که ثروتش را در راه ما داد».
🔻سپس جبرئیل، کفنی آورد و گفت: «یا رسول اللّه! هذا کفن خدیجة و هو من أکفان الجنة، أهداه اللّه إلیها/ دختر حوا
📙 امالی طوسی(ره)، 175 ؛
📗 الخرائج و الجرائح 2/529 ؛
📘 الزهراء علیهاالسّلام فی الکتاب و السنة و الأدب 1/100 به نقل از الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء سلام الله علیها
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت
🌷 آثار روزه گرفتن:
یکی از منافع و نتایج روزه گرفتن این است که قوای حیوانی انسان موقتاً ضعیف میشود. قدرت حیوانی انسان وابسته به شکم است.
وقتی انسان یک وعده غذا نمیخورد و شکمش خالی میشود، قوای حیوانیاش رو به ضعف میرود و گرایش انسان رو به بالا تقویت میشود و توجه به خدا در او بیشتر میشود و توجه به کارهای خیر و خوب و فضیلت بیشتر میشود. این از آثار خوب روزه گرفتن است.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c