eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
37هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 منو داداشم.... 🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 منو داداشم.... 🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت اول منو دادشم سلام منم میخوام قصه ی زندگیمو براتون تعریف کنم منم مثل خیلی ها توی زندگیم سختیهایی داشتم ناراحتی هایی بوده اشکهای شبانه ای بوده پدر مادرمو وقتی خیلی کوچیک بودم از دست دادم من موندمو یه برادر که کل زندگیم شد چه شبهایی تو بغلش گریه‌میکردم و بهونه ی مامانمو میگرفتم اون موقع که من ۵ سالم بود داداشم ۱۶ سالش بود چیزی کم نداشتیم جز پدر مادر که خداروشکر داداشم هیچ وقت نزاشت کمبود پدرمادرمو حس کنم در همه ی شرایط کنارم بود هیچ وقت اشکمو درنیاورد ناراحتم نکرد روزها که میگذشت ومن بزرگتر میشدم حسم به داداشم بیشتر میشد انگار دنیامه یا اینطوری بگم انگار بابام بود یه شانس دیگه ای هم که آورده بودیم از لحاظ مادی چیزی کم نداشتیم که محتاج کسی باشیم برای همینم صبر داداشم خیلی بیشتر شده بود تمام وقت داداشم برای من بود هیچ وقت برا خودش زندگی نکرد همه جوره هوامو داشت کلاس اول بودم که روز اول مدرسه رو با داداشم رفتم گریه میکردم نه اینکه از مدرسه بترسم از اینکه نکنه داداشم بره و منو اونجا تنها بزاره😔داداشم منو بوسید و بهم قول داد که وقتی مدرسه تموم شد اون اولین نفری باشه که من میبینم 😍 ادامه دارد 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت اول منو دادشم سلام منم میخوام قصه ی زندگیمو براتون تعریف کنم منم مثل خیلی ها توی
🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت دوم منو داداشم همینطوری هم شد هر روز منو مدرسه میبرد و موقع تعطیلی اولین نفر بود یادمه آخر هفته ها منو شهربازی می برد کلی بهمون خوش میگذشت شبها پیش داداشم میخوابیدم اما صبح که چشمهامو باز میکردم اون تو اتاق خودش خوابیده بود همه چی قشنگ بود داداشم بعد از تموم شدن درسهاش شروع به کار کرد علاقه ی زیادی به ورزش های رزمی داشت برای همین کارشو در زمینه ی ورزشهای رزمی شروع کرده بود کم کم یه باشگاه بزرگ راه انداخت که همه کاره ی اونجا خودش بود شخصیت جالبی داشت هیچ وقت ناراحت و عصبی بودنشو خونه نمیاورد با همه کس رفت و آمد نداشت اهل هیچی نبود جز سیگار 🤦‍♀که اونم بعدها فهمیدم میکشه  بامن خیلی خوب بود تمام حرفهام درد و دلهام و به اون میگفتم یه وقت هایی از دوستهام میشنیدم که با برادرشون دعواشون شده تعجب میکردم 😐مگه میشه آدم با برادرش دعوا کنه یا با هم قهر کنن 🤔یادمه یه روز ازخواب بیدار شدم قرار بود صبح ساعت ۸ داداشمو بیدار کنم طفلی خسته بود چند بار صداش زدم تا بیدار شه اما خواب بود که یهو شیطنتم گل کرد یه لیوان آب ریختم روش 🤦‍♀از خواب پرید صداشو بلند کرد که اح چیکار کردی 😔ترسیدم اون اولین ترسی بود که تجربه کردم 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌷 🌷 .... 🌷چند روز مانده بود تا عملیات بدر. جایی که بودیم از همه جلوتر بود. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی‌ها. توی سنگر کمین، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و دیده‌بانی می‌کردم. دیدم یک قایق به طرفم می‌آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد، دیدم آقا مهدی است. 🌷....نمی‌دانم چه شد، زدم زیر گریه!! از قایق که پیاده شد، دیدم؛ هیچ چیزی هم راهش نیست، نه اسلحه‌ای، نه غذایی، نه قمقمه‌ای، فقط یک دوربین داشت و یک خودکار از شناسایی می‌آمد. پرسیدم: «چند روز جلو بودی؟» گفت: «گمونم چهار، پنج روز....» 🌹خاطره اى به ياد فرمانده مفقود الاثر شهيد مهندس مهدى باكرى 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❌ اگر همسرمان را برای مدت طولانی تحت فشار و زور قرار دهیم؛ به جایی خواهیم رسید که ممکن است هرگز دوباره صمیمیتی بین ما ایجاد نشود و بازگشتی وجود نداشته باشد! ❎ برای ایجاد و نگهداری رابطه با همسرمان، باید از رفتارهای مخرب و قطع کننده ارتباط دست برداریم. 👈 رفتارهایی از قبیل زور، اجبار، تحمیل، تنبیه، شکایت، سرزنش، پاداش، کنترل، ریاست، غرغر، مقایسه، قهر و کناره‌گیری و... ✅ به جای این رفتارهای تخریبگر، رفتارهای مهرورزی و پیوند دهنده را جایگزین کنیم. 👈 این رفتار عبارتند از گوش کردن، حمایت کردن، مذاکره، تشویق و دلگرمی، عشق و دوستی، اعتماد، پذیرش، گشاده‌رویی، احترام گذاردن و... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅 الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ ۚ فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿۱۹۴﴾ 🔸 ماه‌های حرام را در مقابل ماه‌های حرام قرار دهید، که اگر حرمت آن را نگاه نداشته و با شما قتال کنند شما نیز قصاص کنید. هر که به ستم بر شما دست دراز کند او را از پای در آورید به قدر ستمی که به شما رسانده است، و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است. 🔅 وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۹۵﴾ 🔸 و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید (لیکن نه به حد اسراف)، و خود را به مهلکه و خطر در نیفکنید، و نیکویی کنید که خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد. 💭 سوره: بقره 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا ۖ فَصَبْرٌ جَمِيلٌ ۖ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۸۳﴾ 🔸 (آنها نزد پدر آمده و قضیه را اظهار داشتند) یعقوب گفت (این قضیه هم مانند یوسف و گرگ حقیقت ندارد) بلکه چیزی از اوهام عالم نفس بر شما جلوه نموده، پس من باز هم راه صبر نیکو پیش گیرم، که امید است خدا همه ایشان را به من باز رساند، که او خدایی دانا و درستکار است. 💭 سوره: یوسف 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی #سرنوشت 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌱 پا شد قدم زنان به سمت کتاب‌هاش اومد دلش کمی شعر خواست کتاب شعر رو باز کرد دوباره شعر از مولانا بود در هوایت بی قرارم روز و شب سر ز پایت بر ندارم روز و شب یک ساعت عشق صد جهان بیش ارزد صد جان به فدای عاشقی باد ای جان لبخندی زد و گفت _نخیر من عاشق نیستم کتاب رو بست چشماشو بست و دوباره بازش کرد این بار شعر دیگری بود از عشق 🍃اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها به بوی نافه‌‌ای کآخر صبا زان طرّه بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها به می سجّاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بی‌خبر نبْوَد ز راه و رسم منزل‌ها شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفل‌ها حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْه🍃 کلافه کتاب رو بست و گفت _تو هم مثل گلی توهم زدی در اتاق زده شد و حسین داخل اومد کیمیا ساکت به حسین نگاه می‌کرد که حسین با دیدن کتاب شعر در دست کیمیا خنده بلندی کرد و گفت شنیده‌ام امروز از صف خواستگارهات یک نفر رو کم کرده‌ای خواهر کیمیا کتاب رو سر جاش گذاشت و گفت _ کاش همشون مثل ایلیا با منطق بودند �تا شنید کس دیگه‌ای رو دوست دارم و به زودی نامزد می‌کنم عذرخواهی کرد و سرشو پایین انداخت و رفت _منظورت از کسای دیگه همون سبحان دیگه کیمیا با تعجب به حسین نگاه کرد و گفت _ سبحان کیه حسین جلو اومد و با خنده یک دسته کوچک موی بلند کیمیا دستش گرفت و دور انگشت اشاره‌اش پیچ داد و گفت _ همون عاشق پیشه‌ای که اومد تا از نامزدی با میلاد منصرفت کنه کیمیا چشماشو ریز کرد و گفت _ کی گفته اصلنم اینجوری نیس حسین در حالی که همچنان موی فرفری کیمیا را دور انگشتش پیچ می‌داد گفت _ کاملاً مشخصه همون روز اول که دیدم از ماشینش پیاده شدی و عصبی داخل اومدی فهمیدم قضیه‌ای هست اگه دلت خواست من می‌تونم بهت مشورت بدم با ناراحتی ادامه داد به هر حال یک بار شکست عشقی داشتم به قول سهراب سپهری من یکی دو پیرهن بیشتر ز تو پاره کرده‌ام... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🔆درخشش کاذب یک روز صبح به همراه یکی از دوستان آرژانتینی ام در بیابان ” موجاوه ” قدم می زدیم که چیزی را دیدیم که در افق می درخشید . هرچند مقصود ما رفتن به یک ” دره ” بود ، برای دیدن آنچه آن درخشش را از خود باز می تاباند ، مسیر خود را تغییر دادیم . تقریباً یک ساعت در زیر خورشیدی که مدام گرم تر می شد راه رفتیم و تنها هنگامی که به آن رسیدیم توانستیم کشف کنیم که چیست . یک بطری نوشابه خالی بود و غبار صحرایی در درونش متبلور شده بود . از آن جا که بیابان بسیار گرم تر از یک ساعت قبل شده بود ، تصمیم گرفتیم دیگر به سمت ” دره ” نرویم . به هنگام بازگشت فکر کردم چند بار به خاطر درخشش کاذب راهی دیگر ، از پیمودن راه خود باز مانده ایم ؟ اما باز فکر کردم ، اگر به سمت آن بطری نمی رفتیم چطور می فهمیدیم فقط درخششی کاذب است ؟ 💥💥نکته اخلاقی : هر شکست لااقل این فایده را دارد ، که انسان یکی از راه هایی که به شکست منتهی می شود را می شناسد . 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام برای اون خانم که گفتن بدن شوهرشون کهر میزنه نمیدونم کجا ساکن هستید ولی هر وقت هوا گرم بود شاتره وماست باهم مخلوط کنید به تمام بدن بمالید وحدود نیم ساعت تحمل کنید خیلی اذیت میشید ولی درمان میشید چند بار انجام بدهید شاتره وماست هم بخورید 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام شبت بخیر فاطمه بانو.ب دوست عزیزمون عزیزم پماد کالاندولا خیلی زود جواب میده برا ادرار سوختگی.ان شاالله ک بهتر بشه یاد داداش خودم افتادم اونم کوچیک بود ی بار همین جور شده بود 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 سلام خوبید برای اون خانمی که گفتندنوه شون اسهال داره،منم بچه ام وقتی ۴ماهش بوداسهال گرفت هرچی دکتربردیم وبهش دارو دادیم فایده نداشت تااینکه یه نفرگفت لعاب برنج بدید منم فکرکنم تایک هفته بهش دادم البته همون رواول ودوم جواب دادواسهالش خوب شدبعد دیگه بهش ندادم تا۶ماهش که شد. 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 سلام .در مورد اون خانمی که نوه ۴ ماهشون ادرار سوختگی داره .بچه من یک سال و ۴ ماه داره به خاطر دندوناش پاهاش می‌سوخت من بهش دو بار وازلین زدم زود خوب شد .البته من از فکر خودم زدم حالا اگه دوست داشتید یه بار امتحان کنید 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 سلام عزیز در رابطه با خواهرمون که بدن همسرشون کهیر زده یکی از دوستای من اینجوری شده بود رفته بود دکتر بعد از آزمایش متوجه شده بود میکروب معده گرفته بعد از داروهای آنتی بیوتیک استفاده کرده بود خوب شد حالا این پیام را در کانال قرار دهید شاید به دردشون بخوره 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 سلام برای اون خانم که گفتن بدن شوهرشون کهر میزنه نمیدونم کجا ساکن هستید ولی هر وقت هوا گرم بود شاتره وماست باهم مخلوط کنید به تمام بدن بمالید وحدود نیم ساعت تحمل کنید خیلی اذیت میشید ولی درمان میشید چند بار انجام بدهید شاتره وماست هم بخورید 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c