خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌
🌸 آیه الکرسی 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ
منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃
🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃
🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا
أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃
❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️
⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️
🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺
❤️❤️
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_واقعی_ایلای به قلم پاک #یاس گلویی صاف کردم و گفتم خیلی ممنون که به ما این همه
🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_زندگی_واقعی
#ایلای
به قلم پاک #یاس
ابوالفضل که رسید بهم زنگ زد از اتاق بیرون اومدم
خانم و آقای پارسا تو سالن نشسته بودند و منتظر بودند
ازشون عذرخواهی کردم و با رسیدن ابوالفضل همگی به محوطه بیمارستان رفتیم
ابوالفضل گفت اینجا محل مناسبی برای صحبت کردن نیست محمد هم که باید برگرده پیش خانمش
اگر وقت دارین لطفاً تشریف بیارین برین اداره آگاهی
آقای پارسا گفت راستش کمی عجله داریم چون خواهرم زنگ زده
مثل اینکه بچهها یعنی دختر کوچیکم اذیت میکنه
ولی با این حال چشم بریم
گفتم ابوالفضل جان اگه اینجوریه امکان نداره یه وقت دیگه بیان آگاهی؟؟
ابوالفضل نگاه عاقل اندر سفیحی بهم انداخت و رو به آقا و خانم پارسا گفت
__میتونم کارت شناساییتون رو داشته باشم ؟؟
آقای پارسا کارت شناسایی خودش و همسرش رو به ابوالفضل داد و قرار شد فردا ۱۱ صبح به اداره آگاهی بروند
بعد از رفتن خانم و آقای پارسا ابوالفضل گفت
_اولاً بهت تبریک میگم خدا را شکر که خانومت زنده است
دوماً این چه حرفی بود زدی
__اولا ممنون دوما خودتم میدونی اینا ریگی به کفششون نیست
اگه از چیزی خبر داشتن اینجوری با خیال راحت اینجا نمیموندند
تو هم که کارت شناساییشون رو گرفتی
شماره پلاک ماشینشون رو هم داری
پس دیگه مشکلی نیست
دیدی که بچه دارن بچشونم برا خاطر اونا گریه میکنه
کمی با ابوالفضل که صحبت کردیم ابوالفضل خداحافظی کرد و رفت
قرار شد منم فردا با خانم و آقای پارسا به آگاهی برم.
و بعد سریع به اتاق برگشتم
الای داشت به هوش میومد رفتم جلو و دستای لاغرشو گرفتم و آروم گفتم
_ایلای جانم عزیز دلم ...
چشماشو تکونی داد و آروم آروم باز کرد
_خوبی؟؟عزیزم ....
انگار منو نمیشناخت زیر لب حرفایی میزد
که نمیفهمیدم
گوشمو نزدیکش کردم و دوباره صداش زدم
ناله ای کرد و گفت
__من شوهر دارم تورو خدا به من کاری نداشته باش
با شنیدن این جمله لرزی به تنم گفت و از تصور اون چیزی که باعث شده کار ایلای من با اتاق عمل برسه قلبم تیکه تیکه شد....
🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
#حدیث_روز
🔹 امیرالمؤمنین عـلے عليهالسلامـ
إنّ المَغبونَ مَن غَبَنَ عُمرَهُ، و إنَّ المَغبوطَ مَن أنفَذَ عُمرَهُ في طاعةِ رَبِّهِ.
بازنده كسى است كه عمر خود را ببازد و نكو حال (برنده) كسى است كه عمرش را در طاعت پروردگارش بگذراند.
📚 غرر الحكم، حدیث ۳۵۰۲
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
این هم عکس از محله زیبای ما وهوای پاییزی شهر اصفهان
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
❤ذکر یاجوادالائمه برای حاجت روایی از اول رجب❤
سلام🌷
.
ماه رجب مبارکهممون باشه😍😍😍ان شاالله بتونیم از این ماه قشنگ،بهترین استفاده ها رو ببریم 😊.امروز اول ماه رجب هست وامشب شب لیلة الرغائب،پس امشب رو از دست ندیم🥺
پست امروزمون،رو بادقت بخونید،کاملا واضح توضیح میدم،دقیق بخونید لطفا😉
👈ختم چهارده هزار مرتبه ذکر یا جوادالائمه،
👈از روز اول رجب شروع میشه تا روز دهم رجب که ولادت امام جواده،
👈هرروز هزارو چهارصد مرتبه ذکر یاجوادالائمه.
👈که تو ده روز میشه چهارده هزارمرتبه.
👈این ختم خیلی تجربه شده برای حاجت روایی ،مخصوصا حاجات مادی مثل رزق وروزی وخرید خونه وماشین و افزایش فروش و رونق کسب وکار،
👈من خودم سالهاست هرسال اول رجب شروع میکنم و واقعاتاثیرات عجیبشو دیدم😋
👈مهم اینه که تا روز دهم رجب تمام چهارده هزارمرتبه گفته بشه ،اگه دیرتر از اول رجب شروع کردید اشکالی نداره،روزانه تعدادبیشتری بگید تا روز دهم رجب تموم بشه ختمتون.
👈من هرروز یاداوری میکنم براتون.
✅این پست رو بالینک کانال برای همه ی دوستانتون بفرستید و استوری کنید ،ان شاالله به برکت ذکر یاجواد همتون حاجتای قشنگتون رو بگیرید.
✅دعابرای سلامتی وظهور امام مهربونمون فراموش نشه.
#ماه_رجب#رجب#دعاهای_من
#اعمال_شب_اول_رجب #شب_اول_رجب
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#ایده_معنوی_اعضا ❤️🙏
سلام وقت بخیر به فاطمه خانم عزیز و گروه خوبشون و هم گروهی های عزیز، در جواب دوست عزیزی که دو باز ازدواج نا موفق داشتن و میگن ممکنه سحر و جادو شدن،شما برای پاک سازی 21شب سوره بقره رو دانلود کنید و بزارید در منزل پخش بشه صداش کم هم باشه مشکلی نداره ان شاء الله که منزل تون پاک سازی میشه
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🏴🏴🏴🏴🏴
ما سامرا نرفتہ
گداے تو مےشويم
اے مهربان امام
فداےتو مےشويم
هادےِ خلق،
ڪورے چشمان گمرهان
پروانگان شمع
عزاے تو مےشويم
#شهادت_امام_هادی علیه السلام تسلیت باد. 🏴
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
**🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام عزیزم خوبی ببخشید یه سوال دارم ازتون تورو خدا بذارید تو گروه الان، پسرعمه من دو روزچپ کرده ماشینش بیمارستان بستریه ،مهره گردنش آسیب دیده گردنش رو بستن درد داره مرفین بهش میدادن امروز دکترش گفته بره آیسیو توروخدا اگه ذکری چیزی کسی می دونه که زودتر از این وضعیت دربیاید مرخص بشه بگه خواهش میکنم 😔😔
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
سخنرانی سیره امام هادی علیه السلام.mp3
5.41M
🔶 سخنرانی بسیار شنیدنی
🏴 #ویژه_شهادت
💢 سیره امام هادی علیه السلام
📎 #امام_زمان
📎 #شهادت_امام_هادی
💠 پرسمان اعتقادی
🎤حجه الاسلام استاد محمدی
✾
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
🌟در قعر تاریکی،
جایی که دیگر امید نوری نیست؛
گاهی دستی میآید و بالا میکشد تو را!
🦋رجب، ماه طناب انداختنِ خود خداست،برای بندهای که گم شده!
#ماه_رجب 🌙
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #رعنا🌱 به قلم پاک آسمان از طرفی بردیا بهم گفته بود که از یه دختر خوشش اومده و چون دختره هم
🍃🍃🍃🌸🍃
#رعنا🌱
به قلم پاک آسمان
۳۷خودمم نمیدونم چی شد که به اینجا رسیده بودم اگه یه روز صداشو نمیشنیدم دپرس و افسرده میشدم...توی این مدت کم بدجوری بهم وابسته شده بودیم و منتظر بودیم پای پدرش خوب بشه تا بیان برای خواستگاری...لیلا هم کم و بیش در جریان رابطه ما بود و همچنان منو نصیحت و حتی گاهی سرزنش میکرد که چرا انقد به فرهاد رو دادی و یه مدت بهش محل نذار تا سختی بکشه اگه واقعا دوست داره بیاد جلو و از این حرفا ولی من واقعا دیگه نمیتونستم با عقلم تصمیم بگیرم و دلم همه کارم شده بود ولی خدا رو شکر هنوز برای خودم چارچوبهایی داشتم و اعتقاداتی داشتم حتی اجازه نمیدادم توی صحبتهامون هم فرهاد از یه حدی پاشو فراتر بزاره و به محض اینکه یکم صمیمی میشد میزدم تو پرش و باهاش سرسنگین میشدم اونم دیگه اخلاقم دستش اومده بود و مواظب حرف زدنش بود و موقعی که باهم جایی میرفتیم ((البته خیلی کم باهم میرفتیم بیرون )) مواظب بود دستش به دستم نخوره که ناراحت بشم و در کل خیلی مراعاتمو میکرد...
شال صورتی رنگمو که تازه خریده بودم پوشیدم و به سمت نونوایی حرکت کردم ساعت ۱۱ و ۴۰ دقیقه بود و بیست دقیقه وقت داشتم وارد نونوایی شدم فرهاد تنها بود و بقیه رفته بودند فقط همون همکارش که گاهی جای فرهاد می موند مشغول جارو زدن بود سلام بلندی دادم همکارش با دیدن من یه نگاه به فرهاد انداخت و لبخندی زد و زیر لب گفت چشمت روشن آقا فرهاد!!
و جارو رو کنار گذاشت و به رختکن رفت تا ما تنها باشیم...
فرهاد لبخند گل و گشادی نثارم کرد و گفت سلااااام به روی ماهت خانومم!!
و صداشو آرومتر کرد و ادامه داد
چقدر خوشگلتر شدی امروز.با این رنگ صورتی شدی عین یه دسته گل رز صورتی....
خندیدم و گفتم خودتم که صورتی پوشیدی...
خندید و به حالت آواز گقت
پیرهن صورتی دل منو بردی
بردی دلمو غممو نخوردی...
+خوبه...بسه نمیخواد آواز بخونی حالا شاید یه مشتری برسه ...
-خب چه خبر؟چه عجب از این ورا!!!
+گفتم که بیکار بودم حوصلم سر رفته بود از طرفی دلمم برات تنگ شده بود گفتم بیام ببینمت نون هم بخرم و برم...
-نه رعنا خانوم اینجوری قبول نیس باید مُفصل ببینی نه اینکه زود بری...بعد از ظهر ما آرد نداریم نونوایی تعطیله میای بریم کافه؟؟
+نه بعد از ظهر مشتری دارم...
-خب مشتری رو که رد کردی بهم بزنگ بریم کافه..چند وقته باهم بیرون نرفتیم بیا بریم که خبرای خوب دارم برات...
+حالا ببینم چی میشه
فعلا ۲۰ تا نون بده برم دیرم شد...
-به روی چشم...این نونا رو ببر بده مادر گرامی بگو داماد گلت سفارشی پخته....و هرهر خندید
یه دفعه یه خانومی وارد نونوایی شد و نشد که جواب فرهادو بدم...فرهاد نونا رو شمارد و دستم داد و پولشو گذاشتم روی سکو....با این کارم اخماش تو هم رفت و گفت خانم یه لحظه صبر کنید
(خیلی بدش مییومد وقتی نون میخریدم پولشو پرداخت کنم همیشه میگفت خودم حساب میکنم ) رفت که مثلا نونا رو داخل پلاستیک برام بذاره ولی میدونستم پولمو برگردونده....آروم خداحافظی کردم و از نونوایی خارج شدم ساعت ۱۲ شده بود....
یه دفعه صدای گوشیم بلند شد شماره ی ناشناسی زنگ میزد
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#پیشنهاد_اعضا ❤️
سلام عزیزم خوبی ممنون از کانال عالیتون😍برا اون خانومی که لاغر هستن عزیز دل منم مثل تو لاغرم هر راهی امتحان کردم تا ولش میکردم دوباره لاغر میشدم برا همین کلا از چاق شدن گذشتم چه عیبی داره سنتم کم نشون میده خودمون دنبال چاقی هستیم خارجیا آدمای با کلاس هزار عمل میکنن که لاغر باشن من خو دیگه دوست ندارم چاق بشم فقط از صورتت برس تا چروک نشه .در مورد ابروهات اتفاقا ابروهای منم باریکه😂ببین مردا به زنای خودشون زیاد دقت نمکنن .بعد اسم تتو اینا میاد فک میکنن تو میخوای چکار کنی من شوهرم گفتم ایقد مخالفت کرد الان چهار ساله رفتم همی ابرو خودم مرتب کردم جا خالیاش پر کردم هنوز نفهمیده تو هم پول جمع کن برو مرتب کن ولی بگو اصلا نمخام کسی متوجه بشه انشالله که نفهمن 😂بعدم شوهر منو تو اینجورن همه مردا دوست دارن زناشون برن آرایشگاه منم مثل خودتم😒
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
واقعا جای تعجب هست این همه عبارات و بحث هایی ک قضاوت های نا ب جا انجام میشه
چطور بعضی ها میگن اگر کسی میاد نظر میده یعنی مطالعه نداشته یا بی سواد و بی اطلاع هست😳😅
خود بنده کارشناسی ارشد دارم و مطالعاتم در این امور بسیار زیاده..
تمام حرف ما اینه ما مسلمان ایرانی هستیم
هیچ ایرادی اگر هر دو کنار هم باشند و یک فراز از سخنان مولا خونده بشه و یک تفال هم ب حافظ بزنیم
این چ جبهه گیری غیر منطقی هست ک الا و للا این کار غلطه🤦♀🤦♀
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #رعنا🌱 به قلم پاک آسمان ۳۷خودمم نمیدونم چی شد که به اینجا رسیده بودم اگه یه روز صداشو
🍃🍃🍃🌸🍃
#رعنا🌱
به قلم پاک آسمان
دختره بود که تماس میگرفت تماسو وصل کردم و در پارک سر کوچه باهاش قرار گذاشتم تا اون بیاد من زودتر رسیدم....با دیدن من به سمتم اومد و هردو روی نیمکت نشستیم....
+ من اصلا نمیدونم اینجا چکار میکنم ولی دوس داشتم بدونم شما کی هستین و منو از کجا میشناسین؟؟
-ممنون عزیزم که اومدین من رعنا سلطانی خواهر بردیا سلطانی هستم...
با شنیدن اسم بردیا صورت دختره رنگ خجالت گرفت...سرشو پایین انداخت و من ادامه دادم:
داداشم بهم گفته بود که از شما خوشش اومده و گویا خواسته خودش حرف دلشو بزنه که شما اجازه ندادین...البته از نجابتتون مشخصه که خانوم باوقار هستین و به پسرا محل نمی ذارین...ولی باور کنید قصد داداش من ازدواجه اهل دختربازی و دوستی نیست ..نه اینکه داداشم باشه بخوام تعریفشو کنم نه...اینکه من اینجا هستم اینو میرسونه که قصدش واقعا ازدواجه...
+بله من آقای سلطانی رو میشناسم.پدر من یه مغازه کوچیک توی بازار داره بعضی وقتا براش غذا میبرم و گاهی دیده بودم برادر شما توی فرش فروشی کار میکنه که دو سه بار اومدن جلو که شماره بدن و حرف بزنن که من محل ندادم...کلا به پسرا رو نمیدم
-مشخصه...دقیقا عین خودمی عزیزم!حالا من اینجام که آدرستونو بپرسم برای امرخیر مادرم بیان با مادرتون صحبت کنن...
+آخه ما که همو نمیشناسیم نه خانواده هامون همو میشناسن نه منو برادرتون!!
-خب خواستگاری و نامزدی رو واسه این چیزا گذاشتن دیگه...شما آدرس بدین بقیش با بزرگترا
بعد از کمی ناز کردن آدرسو نوشت و بهم داد معلوم بود از خداشه زن بردیا بشه توی خواب هم نمیدید یکی مثه بردیا بیاد خواستگاریش حالا یکم ناز هم کرد که من فک نکنم هوله ولی منم یه دختر بودم همجنس خودمو خوب میشناختم....
بعد از گرفتن آدرس و زنگ زدن به بردیا و دادن آمار به راهی خونه شدم از یه طرف شاد بودم برا داداشم از یه طرف غمگین واسه خودم...داشتم فکر میکردم اگه یه پسر واقعا دختری رو بخواد حتی یه روز هم مَعطل نمیکنه ولی نمیدونستم چرا انقد فرهاد دست دست میکرد نکنه منو نمیخواد و فقط داره وقت گذرونی میکنه.خب پای باباش تو گچه چرا قضیه رو به مادرش نمیگه که لااقل اون بیاد با مامان حرف بزنه بعدا همگی بیان خواستگاری ....با این فکرا حسابی بادم خوابید و ناراحت و دپرس شده بودم به نونای توی دستم نگاه کردم یعنی واقعا فرهاد منو دوس داشت؟؟؟؟؟
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸**
📌شهادت امام هادی علیهالسلام
▪️حضرت امام علی بن محمد مشهور به امام هادی یا امام علی النقی علیهالسلام متولد ۱۵ ذیالحجه سال ۲۱۲ و دهمین امام شیعیان ، فرزند امام جواد (ع) است. ایشان از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۴ سال، امامت را به عهده داشتند. ایشان در سن ۸ سالگی به مقام امامت رسیدند و جوانترین امام محسوب میشوند که از همان کودکی به علم و تقوا شناخته شدند.
🔹امام هادی (ع) با هدایت معنوی خود، جامعه شیعی را در برابر انحرافات حفظ کردند و شاگردان برجستهای تربیت نمودند. ایشان در مقابل سیاستهای ظالمانه حاکمان عباسی ایستادند و با انتشار دعاهای پرمحتوا و نامههای ارزنده، معارف ناب اهل بیت (ع) را گسترش دادند.
🔸دوران امامت امام هادی (ع) با حکومت ستمگرانه شش خلیفه عباسی همزمان بود. متوکل عباسی، دشمن سرسخت اهل بیت (ع)، امام را به سامرا تبعید کرد و ایشان را تحت نظارت شدید قرار داد. با وجود همه فشارها، معنویت و دانش امام موجب گرایش بیشتر مردم به حقیقت شد.
🔹امام هادی (ع) سرانجام در سوم رجب سال ۲۵۴ هجری قمری به دست معتز عباسی مسموم شدند و به شهادت رسیدند. ایشان در غربت و دوری از وطن و در سامرا به خاک سپرده شدند.
#تقویم_تاریخ
#رجب_۳
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸
#رسوایی
در سکوت کنارش نشسته بودم و او از هر دری سخن می گفت، عادت به خاموش ماندن
نداشت. به قدری که کم کم قفل زبانم را باز کرد و من نیز در بحث هایش نظر می
دادم .
بعد از خوردن املتی که عمران به روش های خودش در آن هزاران ادویه اضافه کرده
بود برای رفتن به خانه ی خان جون لباس هایم را تعویض کردم .
لبخندهای نیمه و نصفه را عمران بعد از تماسش با سامان و خبر بهبودی کامل
ساسان پیشه کرده بود .
خیابان طول و دراز مولوی با آن برگ ریزان کاج هایش و مردی که دست روی فرمان
گذاشته بود و مچش را با ریتم تکان می داد و ترافیکی که هر دویمان را غرق در رویا
کرده بود، نیز عادی بود! نه نبود، نام این حال و هوایم را چه می گذاشتم؟ !
به یک باره شیشه ی سمت مرا بالا کشید .
-چلغوز بیام پایین دهنت سرویسه ها...
گردنش را به سویم آورده بود و مخاطبش پسر جوانی بود که در ماشین کناری نشسته
بود و سنگینی نگاهش را حس می کردم .
دستش به روی دستگیره رفت که عجول بازویش را چنگ زدم .
-ولش کن، دعوا نکن تو رو خدا...
در نیمه باز ماشین را کوبید، چند فحش رکیک نثار آن پسرک پرو کرد. خیلی طول
نکشید تا آن ترافیک در هم پیچیده که نشات از دسته های عزاداری بود، باز شد عمران با چرخاندن فرمان راه ماشین کناری را بست . صدای بوق های ممتد و فریاد
پسر را از پشت سر می شنیدم. دنده عقب گرفت و سپر ماشین ش را به شدت به چراغ
ماشین پشتی کوبید .
دندان هایش را با لذت به نمایش گذاشته بود و سرش را از پنجره بیرون برده بود .
-سری بعد خواستی ناموس مردم و دید بزنی یادت باشه همه مثل من دل رحم
نیستن، خودتو می ترکونن نه چراغ ماشینتو...
در کار این بشر مانده بودم. هزاران حس از کارهایش داشتم، یک بار عصبانیت و بار
دیگر تعجب و حالا دلم قهقهه زدن می خواست .
خیلی خوب حال آن پسر پرو را جا آورده بود .
خانه ی خان جون دیگر آن خانه ی سابق نبود. شور و گرما نداشت، نه زمانی که
صاحب خانه با آن چهره ی جدی در صدر نشسته بود و آبی هایش کدر بودند. من این
خان جون را نمی شناختم !
آرزو سینی چای را مقابل عمران گرفت . جز او و خان جون کسی در خانه نبود .
ساعت ایستاده ی گوشه ی دیوار، زمان را به رخم کشید. پنج دقیقه زیر سقف این
کاشانه، یک ساعت برایم گذشته بود .
استکان را در نعلبکی گذاشتم .
-ممنون.
آرزو لبخندی به رویم پاشید آن آغوش سفت و سختش و دستان جدا نشدنی اش ا ز دور گردن عمران عمق
دلتنگی اش را نشان داده بود، دختری که سرنوشتی مشابه به من داشت اما غمی در
نگاهش نبود .
فضا به قدری خفگان آور بود که چادرم را از سرم در نیاورده بودم، عمران با گره ی کور
ابروانش به پشتی تکیه داده بود و جز یک سلام به خان جون و چند کلمه هم صحبتی
با آرزو دیگر کلامی نگفته بود .
نفرات بعدی عمه لیلا و آقا جعفر بودند. چنان در لاکشان فرو رفته بودند که دلم به
حالشان سوخت. تنها فرزندشان خیلی زود پرپر شده بود. نگاه آتشین عمه روی عمران
مانور می داد اما او هم مثال من از آن اخم و تخم خان جون روضه ی سکوت گرفت و
چیزی نگفت .
ربع ساعت بعد از تماس آرزو با بهزاد، دوباره زنگ خانه به صدا در آمد .
بر خلاف تصورمان عمو و زن عمو بودند. عمویی که گرم و مهربان بود و زن عمویی که
جواب سلام نیز نداد .
-خوش اومدی پسرم .
پوزخند عمران آشکار بود ولی عمو ندیدش گرفت .
نبود عباس تحمل این خانه و آدم هایش را برایم آسان کرده بود اما طولی نکشید که
برادرانم به همراه عباس سر و کله یشان پیدا شد .
این مجلس و دور همی خانوادگی نبود، بیشتر شبیه به یک جلسه ی کاری بود، چرا که
ادامه دارد...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸**
🍃🍃🌸🍃
#درخواست_اعضا ❤️❓
سلام عزیزم خوبی ببخشید یه سوال دارم ازتون تورو خدا بذارید تو گروه الان، پسرعمه من دو روزچپ کرده ماشینش بیمارستان بستریه ،مهره گردنش آسیب دیده گردنش رو بستن درد داره مرفین بهش میدادن امروز دکترش گفته بره آیسیو توروخدا اگه ذکری چیزی کسی می دونه که زودتر از این وضعیت دربیاید مرخص بشه بگه خواهش میکنم 😔😔
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیه ۶ سوره مبارکه صف.
🔎 جستجوی سوره: #صف
#مصحففارسی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تلاوت دلنشین آیه ٧٧ سوره مبارکه نحل.
🔎 جستجوی سوره: #نحل
#مصحفعربی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_زندگی_واقعی #ایلای به قلم پاک #یاس ابوالفضل که رسید بهم زنگ زد از اتاق بیرون اومد
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_زندگی_واقعی
#ایل_آی
به قلم پاک #یاس
انگار خیلی درد داشت
صورت لاغرشو مدام جمع میکرد و دندوناشو رو هم فشار میداد
دستمو رو صورتش کشیدم و گفتم
_الای منم محمد
ولی انگار منو نمیشناخت
بدنش کاملاً میلرزید ولی نلرزی که از درد یا سرما باشه مشخص بود که میترسه
دستاشو فشاری دادمو گفتم
_نترس عزیزم منم محمد
از چی میترسی الای تو دیگه در امانی
چشمای قشنگشو چند بار باز و بسته کرد
نفس نفس میزد گریهاش گرفته بود با گریه گفت
درد دارم خیلی درد میکنه
دوباره دستمو نوازش بار روی صورتش کشیدم گفتم
_منتظر بودم به هوش بیای الان میگم پرستار برات مسکن بیاره
صورتشو بوس...یدم شوری اشکاشو چشیدم و گفتم آروم باش الای همه چی تموم شده عشقم
دیگه هیشکی نیست اذیتت کنه
آیسو الان برای دیدنت لحظه شماری میکنه
دستشو به شدت از تو دستم کشید و با گریه گفت
تو رو خدا به من دست نزن
من درد دارم .....من شوهر دارم به من دست نزن لعنتی
همه عضلات صورتش میلرزید نمیدونم این از خدا بیخبرا چه بلایی سرش آورده بودن که حتی وجود منم باور نمیکرد
فکر میکرد هنوزم داخل همون کابوسی که بود
دو طرف صورتش رو تو دستام گرفتم و گفتم نترس به من نگاه کن منم محمد
الای حالا دیگه منم نمیشناسی
دارم میگم همه چی تموم شد کابوست تموم شده دیگه نمیذارم کسی اذیتت کنه
بهت قول میدم
یه لحظه با دقت نگام کرد دوباره صورتش رو جمع کرد دندوناشو محکم رو هم فشار داد
متوجه شدم سنگینی دستم روی شکمش افتاده
سریع دستمو برداشتم و گفتم
الان به پرستار میگم برات قرصاتو بیاره
با قدمهای بلند سمت در رفتم داشتم دستگیره رو میکشیدم که الای میون گریههاش کمی صداشو بلندتر کرد و گفت
__محمد خودتی؟؟
🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸**
🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام فاطمه ی جان و دوستان گلم امیدوارم همگی خوب باشی.
توروخدا پیام منو اورژانسی بزار کانال تا اگه کسی تجربه ای داره بهم بگه.
جدیدا مشکلی برام پیش اومده،
چند ماهی میشه جفت س...هام درد میکنه،دردش دائم نیست،مثلا یک روز یا دو روز کامل درد،میگیره باز تا چندروز از درد خبری نیست،فرقی هم نداره که نزدیک دوره ام باشه یا نه ،این درد طرفای قفسه س..م،گاهی زیر بغلم،و به بالای سی..ه هام هم میرسه،طرفای کتفم.ولی بیشتر س... هامه.
سنم زیر چهل هست براهمین ماموگرافی گفتن مشخص نمیکنه ،سونو رفتم خداروشکر،گفت چیزی نیست،فقط کیست داره چند تا،اونم زیاد خطری نیست،کوچیکه.باید دارو مصرف کنم.
ولی دردش ولکن نیست،بعضی وقتا خیلی شدید میشه.خیلی اذیتم میکنه😔.
کسی تجربه ای داره از چنین دردی،
دکترهم معاینم کرد گفت چیزی نیست،نه ترشح داره،نه سایزش تغییر کرده.
لطفا راهنمایی م کنید و برای تسکین دردم اگه راهی بلدین پیشنهاد بدین،ممنون میشم از همتون و فاطمه عزیزم.🌷
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
به امام زمان کمفروشی نکنید... 🤍
▫️ #امام_زمان
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام فاطمه جون . خدا قوت❤️
لطفاا پیام منو بزارید کانالتون شاید دوستان بتونن راهنماییم کنن😞
راستش خیلی ناراحت غمگینم
دیگه خسته شدم
من سه ماه عقد کردم
و ازدواج دومم هستش
همسرمو خیلی دوسش دارم و خیلی ازش راضی هستم و به هیچ قیمتی نمیخام از دستش بدم خیلی بهش وابسته هستم و خیلی دوسم داره
اما تنها مشگل زندگی مون اینکه
همسر ناتوانایی جنسی داره
😔😔😔😔
من ازین موضوع خیلی رنج میبرم
اونم همینطور خیلی ناراحته و غصته میخوره
اما من هیچ وقت به روش نمیارم
بالاخره آدم یک نیاز های داره اما
همسرم نمیتونه نیاز منو برآورده کنه
هر دارویی که بگین مصرف کرده
دکترم رفته
اما هیچ فایده نداشته
روز خواستگاری هم این مشگلشو به من نگفت ....
نمیدونم چیکار کنم چ فکری بر دارم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸