eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
34.8هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 😍 امروز آموزش یه مدل پیراشکی گوشت رو براتون اوردم که خیلی سریع آمده میشه چون خمیرش بدون مخمر تهیه میشه نیاز به استراحت زیاد نداره ⠀ مواد لازم خمیر: دوغ کفیر - 500 میلی لیتر تخم مرغ ۱ عدد جوش شیرین 1 قاشق چایخوری نمک 1 قاشق چایخوری آرد حدود 450-500 گرم ⠀ مواد میانی: گوشت چرخ کرده 400 گرم 3 عدد پیاز متوسط نمک ، فلفل سیاه در صورت دلخواه زیره ⠀ طرز تهیه: دوغ، تخم مرغ، جوش شیرین و نمک را مخلوط کنید سپس آرد را کم کم اضافه کرده مخلوط کنید تا خمیر نرمی حاصل شود که به دست نچسبد. روی خمیر را بپوشانید و مواد میانی را درست کنید. با غذاساز پیازها را پوره کنید، گوشت چرخ کرده ، نمک، فلفل و زیره را اضافه کنید و مخلوط کنید. خمیر را خوب ورز دهید و ۵ دقیقه استراحت دهید. سپس خمیر را با وردنه باز کنید ، با کاتر دایره برش بزنید در هر برش مقداری از مواد میانی گذاشته و مانند فیلم خمیر را از کناره‌ها جمع کنید و در روغن با حرارت ملایم سرخ کنید ✦ 👩‍🍳 یک هنره,کدبانوی هنرمندخونت باش😌 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✔️فوروارد واسه کدبانوها یادت نره 😍
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام بخشی از ... 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام #گندم بخشی از #زندگی_اعضا ... 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 مگه چقدرمی خوریم نرجس خانم وحسین بااشتهاناهارخوردن منم دلم می خواست اماحال نداربودم وچندلقمه بیشتر نخوردم بعدناهاریکساعتی توحیاط نشستیم وبعدوسایل جمع کردیم وداخل ساختمان رفتیم وهرسه خوابیدیم چشمام بازکردم هواروبه تاریکی بود دلم می خواست هنوزم بخوابم پلکهام دوباره روی هم گذاشتم باصدای حسین بیدارشدم گندم چقدرخوابیدیم هواکلاتاریک شده حسین خوابم میاد صدای نرجس خانم توگوشم پیچید حسین فکرکنم خبرهایی هست به خیالم خانمت حامله باشه حسین گفت فکرنکنم دستهای حسین توموهام کشیده شد گندم پاشودیگه چشام به زوربازکردم چکارم داری بگذاربخوابم توپاشومادرم هم بیدارشده به زورسرم ازروی بالش جداکردم ابی به صورتم زدم کتری رواب کردم وروی شعله گذاشتم وبرای نرجس خانم چای درست کردم خودتون نمی خوریدمن تنهاچای بخورم نه من که چای دوست ندارم حسین تلویزیون روشن کرد نرجس خانم گفت عروس چندروزه زحمتت دادم من فردامیرم توچشماش نگاه کردم وگفتم کجاخوب بمونید درحالی که استکان سرمی کشید نه مادربه امیدخداشمادیگه بیایید دوست داشتم بهش بگم من اصلاانجارودوست ندارم واندفعه هم بخاطرمرگ بابای حسین مجبور شدم که بیام توبامن کاری کردی که برام خیلی سخته اون همه قول وقرار اخرش چی شدمن وحسین بایک ساک لباس فرستادی این شهر اگربابابزرگ نبودمعلوم نبودما چه روزهایی روبایدمی گذرونیدیم برای توفقط زیورمهمه سرم پایین انداختم وبادکمه ی فلاسک خودم سرگرم کردم گفتن این حرفهاچه فایده داره جز مروراعصاب خوردی ها چه راحت قول دادبعدش هم زدزیر همه چی وخودش هم امد به روی خودش نمیاره چه قول وقرارهای بینمون بودوزدزیرش بغضم گرفت پاشدم وبه حیاط رفتم نفسم پرصدابیرون دادم... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام فاطمه جان دل من دیگه ازسنگ شده بس که مصیبت دیدم بعضی دوستان می خونند و ناراحت میشن بعضی ها میگن بهتر باید مینوشت، نمی دونن کلمه به کلمه ی این نوشتن ها یاد آوریشون قلب ادم درد میاره و مجبوره خلاصه کنه شاید یک قصه یا روایت بود اغراق می کردیم و آب و تابش می دادیم این ها خلاصه ای از دردهای هست که من کشیدم😔 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❓ سلام عزیز. برای رفع شوری و چشم زخم بعد از خواندن نماز انگشتان دست راست و چپ را روی چشم ها گذاشته و آیه الکرسی بخوانید. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام فاطمه خانم گروهتون عالی ممنون میشم این پیام روبزارید دوستان کمکم کنندمن مشکلی که دارم قدبلندم ولاغر م شکمم خیلی بزرگه پریودیم هم افتضاح در حدکم شده دکتررفتم سونو دارم گفتن سالمی قرص ال دی برای جلوگیری استفاده می کنم می خواستم ببینم برای آب کردن شکم چی خوبه رژیم هم گرفتم بیشتر لاغر شدم ولی شکمم تکون نخورد ببخشید طولانی شد ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید ببخشید میخواستم بپرسم کسی تو گروه هست که از کرم های شرکت آفاق نیک اندیشان استفاده کرده باشه اگه استفاده کردن چطور بوده؟ ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ ماجرایی بیماری علامه عسکری در کودکی 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_آموزنده❤️ ماجرایی بیماری علامه عسکری در کودکی 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🍂حضرت علامه عسکری می گفتند:در ایامی که در سامرا بودم به مرض حصبه مبتلا شدم و هرچه در آنجا معالجه نمودم مفید واقع نشد مادرم با برادرانم مرا از سامرّه به کاظمین برای معالجه آوردند و در آنجا نزدیک صحن مطهر یک اتاق در مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجه من پرداختند. 🍂این معالجات مؤثر واقع نشد و من بیهوش افتاده بودم. وقتی از معالجه اطبای کاظمین مایوس شدند یک روز به بغداد رفته و یک طبیب را برای من به کاظمین آوردند. 🍂 همین که نزدیک بستر من آمد و می خواست مشغول معاینه شود من در اتاق احساس سنگینی کردم و بی اختیار چشمم را باز کردم دیدم خوکی بر سر من آمده است. بی اختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب کردم. 🍂گفت چه می کنی چه می کنی من دکترم نسخه ای را تهیه کرد که ابدا مؤثر واقع نشد و من لحظات آخر عمرم را سپری می کردم. 🍂تا اینکه دیدم حضرت عزرائیل وارد شد.با لباس سفید و بسیار زیبا پس از آن پنج تن علیهم السلام حضرت رسول اکرم و حضرت امیر المومنین و حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السلام به ترتیب وارد شدند. و همه نشستند و به من تسکین دادند و من مشغول صحبت کردن با آنها شدم وآنها نیز مشغول گفتگو با هم بودند. 🍂در این حال که من به صورت ظاهرا بیهوش افتاده بودم دیدم مادرم پریشان شده و از پله های مسافرخانه بالای بام بالا رفته و رو به گنبد حضرت موسی بن جعفر کرده و عرض کرد: یا موسی بن جعفر من به خاطر شما بچه ام را اینجا آوردم شما راضی هستید بچه ام را اینجا دفن کنند ومن تنها برگردم؟ 🍂حاشا و کلا (البته این مناظر را ایشان با چشم دل و ملکوتی می دیدند نه با چشم سر آنها به هم بسته وبدن افتاده وعازم ارتحال است.) 🍂همین که مادرم با حضرت موسی بن جعفر مشغول تکلم بود دیدم آن حضرت به اتاق ما تشریف آوردند. و به رسول خدا عرض کردند:خواهش میکنم تقاضای مادر این سید را بپذیرید. 🍂حضرت رسول الله رو کردند به جناب عزرائیل و فرمودند برو تا زمانی که خداوند مقرر فرماید.خداوند به واسطه توسل مادرش عمر او را تمدید کرده است ما هم می رویم ان شاءالله برای موقع دیگر. 🍂مادرم از پله ها پایین آمد و من نشستم و آنقدر از دست مادرم عصبانی بودم که حد نداشت و به مادرم گفتم: چرا این کار را کردی ! 🍂من داشتم با پیامبر امیرالمومنین و حضرت فاطمه و حسنین علیهم السلام می رفتم و تو آمدی جلوی ما را گرفتی نگذاشتی حرکت کنیم 📚 منبع : معاد شناسی علامه طهرانی ره ج 1 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 📜 حسد، بهتان، تهمت، افترا در روایات 1) امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : هيچ بي شرمي و وقاحتي چون بهتان زدن نيست. لا قحَةَ كَالبُهتِ. غرر الحكم، حدیث 4438 ----------------------- 2) رسول خدا صلي الله عليه واله می فرمایند : هر كس به مرد يا زن مؤمن بهتان زند يا درباره او چيزي بگويد كه از آن مبراست، خداوند متعال در روز رستاخيز او را بر تلّي از آتش نگه دارد تا از حرف خود درباره آن مومن برگردد. مَن بَهَتَ مُؤمِناً أَو مُؤمِنَةً أَو قَالَ فِيهِ مَا لَيسَ فِيهِ أقَامَهُ اللهُ تَعَالي يَومَ القِيَامَةِ عَلَي تَلٍّ مِن نَّارٍ، حَتَّي يَخرُجَ مِمَّا قَالَهُ فِيهِ. عيون الاخبار الرضا - عليه السلام -، جلد 2، صفحه 33 ------------------------- 3) رسول خدا صلي الله عليه واله می فرمایند : فاسق چهار نشانه دارد: (اشتغال به) لهو، لغو، دشمني و بهتان. وَ أَمَّا عَلامَةُ الفَاسِقِ فَأَربَعَةٌ: اَللَّهوُ، وَ اللَّغوُ، وَ العُدوَانُ، وَ البُهتَانُ. بحار الانوار، جلد 1، صفحه 120 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ﷽ 📌چگونه فرزندی را از خدا درخواست کنیم؟! 🔰امام علي عليه السلام: ما سَأَلْتُ رَبِّي أَوْلاَداً نَضِرَ اَلْوَجْهِ وَ لاَ سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ اَلْقَامَةِ وَ لَكِنْ سَأَلْتُ رَبِّي أَوْلاَداً مُطِيعِينَ لِلَّهِ وَجِلِينَ مِنْهُ حَتَّى إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ مُطِيعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ عَيْنِي. 🔰من از پروردگار خود، نه فرزندانى زيبا رو خواستم و نه فرزندى خوش قد و قامت، بلكه از پروردگارم فرزندانى خواستم كه فرمانبردار خدا باشند و از او بترسند تا وقتى به او نگاه كردم و ديدم از خداوند فرمان مى برد شاد شوم. 📗ميزان الحكمه ج13 ص482 👆چه خوب است در نشر خوبی‌ها سهیم باشیم. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز....
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 من هیچی از شما ندزدیدم نمیفهمم الان چی دارین میگید و زهره ادامه جمله من رو اینطوری گفت _ و اگه بیشتر از این مزاحم ما بشید همین الان زنگ میزنم پلیس به خاطر تهمت هایی که داری میزنی حتماً شکایت می کنم عصبانیت و خشم که از چشمهای عنایت میریخت باعث شد که کمی با تته پته انگشت اشاره اش رو به نشانه تهدید جلوی صورت من گرفت و گفت _به هم میرسیم حالیت می کنم دزدی از دفتر من یعنی چی این حرف رو زد و با عصبانیت برگشت و رفت زهره که انگار از رفتنش جری تر شده بود با کمی صدای بلندتر گفت _این ورا نبینمت ها ولی من استرس گرفتم و وارفتم فکر اینکه کافی شاپ رو از دست بدم برام عذاب آور بود تو چرا اینجوری رنگ عوض کردی _نشنیدی زهره میدونی من کجا کار می کنم اگه بیاد آبروریزی کنه من چیکار کنم _همچین کاری نمیکنه چون اگه بکنه پای خودش بیشتر گیره _اگه آدم پول بده بیاد اونجا چی _وای اگه اینکارو بکنه خیلی آدم لاشی و بیکاری هستش کار خودشو ول کرده چسبیده تو را تعقیب کنه که بفهمه کجا کار می کنی فکرشو نکن الان داری میری سر کارت دیگه آره؟؟؟ من امروز بیکارم میخوای آیسو رو برات نگه دارم قبل از جواب من آیسو زود گفت _ خاله من دوست دارم برم پیش عمو _نه زهره جان دستت درد نکنه اونجا پارک داره حوصلش که سر میره نیم ساعت می برمش پارک _باشه گفتم خسته میشه اونجا _خاله خسته که میشم میرم تو اتاق میخوابم زهره صورت آیسورو بوسید و گفت _ باشه خاله فدات مواظب خودت باش مواظب مامانیم باش باشه ؟ آیسو دستمو کشید و گفت _ مامان زود باش بیا بریم دیر شده منو زهره خندیدیم زهره گفت _ بله دیگه این خانوم رفته الان بالاشهری شده کلاس میزاره واسه ما _خاله امروز برات معجون میخرم میارم معجون های عمو خیلی خوشمزه است خندیدم و گفتم _اوه اوه چه کلاس میزاره میخرم میخرم انگار مثلا پول داره راستی ایلای دیروز که سرکار بودی دوباره صابخونه اومده بود می گفت قرار شده این دو هفته بهت فرصت بده که یک هفته گذشته گفت پشیمون شده و میخواد که هرچه زودتر خونه رو تخلیه کنی _ زهره حالا من چیکار کنم من فقط یک هفته از این جا کار می کنم هنوز حقوقی نگرفتم کرایه را هم از انعام هایی که میگیرم میدم هیچ پولی ندارم _ به خدا الای تو که میدونی منم دستم تنگه وگرنه می دادم تو بعدا بهم پس میدادی _زهره من از تو انتظاری ندارم همین که هوای منو رو داری برام دنیای ارزش داره _ پس غصه نخور عزیزم خدا کریمه حالا شاید یادش رفت یه هفته دیگه نیومد تو این یه هفته ام فرجی میشه دیگه برو به کارت برس موفق باشی خیلی ممنون فعلا خداحافظ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌺 برآوردن حاجت مردم🌺 💥ميمون بن مهران گفت : نزد امام حسن عليه السلام نشسته بودم كه مردي آمد و گفت : اي فرزند پيامبر صلي الله عليه و آله فلان شخص از من طلبي دارد ولي من پولي ندارم ، براي همين او مي خواهد مرا زنداني كند .   💥امام فرمود : در حال حاضر مالي ندارم كه بدهي تو را بدهم ؛ او عرض كرد : پس شما كاري كنيد كه او مرا زنداني نكند .  💥امام در حالي كه در مسجد مشغول عبادت (اعتكاف ) بود ، كفشهاي خود را به پا كرد . من گفتم اي فرزند رسول خدا مگر فراموش كرديد كه در حال اعتكاف هستيد (و نبايد از مسجد خارج شد) ؟ فرمود :  💥فراموش نكرده ام اما از پدرم شنيده ام كه رسول الله مي فرمود : كسي كه در بر آوردن حاجت برادر مسلمان خود بكوشد ، مانند كسي است كه نه هزار سال ، روز را به روز و شب را به عبادت مشغول بوده است. 📚روایت ها و حکایت ها ص122 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df