eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
38هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ ﴿۲﴾ 🔸 این (قرآن عظیم و) آیات کتاب حکیم است. 🔅 هُدًى وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ ﴿۳﴾ 🔸 که هدایت و رحمت است برای نیکوکاران عالم. 🔅 الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾ 🔸 آنان که نماز به پا می‌دارند و زکات می‌دهند و به عالم آخرت کاملا یقین دارند. 🔅 أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾ 🔸 هم آنان از (لطف) پروردگار خویش به راه راستند و هم آنان رستگاران عالمند. 💭 سوره: لقمان 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ ۚ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ ۚ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿۸۸﴾ 🔸 و در آن هنگام کوهها را بنگری و جامد و ساکن تصور کنی در صورتی که مانند ابر (تند سیر) در حرکتند. صنع خداست که هر چیزی را در کمال اتقان و استحکام ساخته، که علم کامل او به افعال همه شما خلایق محیط است. 🔅 مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿۸۹﴾ 🔸 کسانی که (در قیامت) کار نیکو آورند پاداش بهتر از آن یابند و در آن روز از هول و هراس ایمن باشند. 🔅 وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۰﴾ 🔸 و کسانی که بدکار و زشت کردار آیند به رو در آتش جهنم افتند. (و به آنها خطاب شود که) آیا (این عذاب آتش دوزخ) جز آن است که جزای اعمال شماست؟ 💭 سوره: نمل 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی #سرنوشت 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌱 و کیمیا با همون لبخند گفت نمی‌دونید چقدر فرق کرده بود لاغر شده بود و از قیافش غم و ناراحتی می‌بارید اومد جلو منو بغل کرد گفت که از ماجرای پیش اومده خبر داره و متاسف شده بعدم با حسین احوال پرسی کرد که حسین محلش نداد خواستیم راه بیافتیم خواهش کرد با ما بیاد حسین نمیخواست ولی من گفتم باشه خلاصه من رفتم پیش آقای محمدی این دوتا تو ماشین موندن تا با هم صحبت کنند قرار شد همون جا جلوی ساختمون تو ماشین صحبت کنن ولی وقتی من بیرون اومدم خبری از حسین نبود چند بار به حسین زنگ زدم جواب نداد زهرا کنجکاوانه گفت خوب... هیچی دیگه فکر کنم با رویا بحثش شده بود منم دیدم بهم جواب نمیده خوب راستش... کمی معطل کرد و بعد یادآوری احساس خوب خانواده‌اش به سبحان گفت قبل رفتنم سبحان اصرار می‌کرد با اون برم ولی من قبول نکرده بودم دیدم حسین نیست منم کیف پولمو نبرده بودم برای همینم زنگ زدم سبحان اومد دنبالم زهرا با حالت خنده‌داری که مثلاً عصبانیه گفت ذرت مکزیکی و سیب زمینی سرخ کرده رو سبحان خانتون برات خریده بود کوفت بخوری فکر نکردی یه زهرایی اینجاست که هیچکی بیرون نمی‌برتش الان من هوس کردم جواب دلمو چی بگم زینب خانوم همچنان تو فکر بود کیمیا جواب داد برو به رضا بگو بره برای تو و کوثر بخره من که نمی‌تونستم به سبحان بگم برا آبجیامم بخر اتفاقاً باید می‌گفتی سبحان از اونجور آدما نیست که با به اینجور چیزها حرف درست کنه مگه خاله زنکه مطمئنم خوشحال می‌شد قراره بعدتون کی هست کیمیا زیر چشمی به مادرش نگاه کرد و گفت فردا می‌خوایم بریم خرید کتاب واسه تخصصم زهرا بشکنی زد و گفت ایول همینه فردا هرچی خریدی برای منم می‌خری وگرنه رو مخ مامان بابا کار می‌کنم دیگه نذارم بری بیرون متوجه شدی کیمیا از این حالت زهرا خندش گرفته بود و میون خنده گفت باشه بابا من از کجا باید می‌دونستم زینب خانوم مشکوکانه به کیمیا نگاه کرد و گفت __اصلاً با چه جرعتی دوباره پا شده اومده دم در خونه ما مگه اون دختر همونی نیست که بچه منو پس زد و گفت ترجیح میده با یه مرد پولدار ازدواج کنه اونم بعد اون همه عشق و عاشقی که با هم کردن خجا لت نمی‌کشه دوباره تو روی حسین من نگاه می‌کنه.... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🔆پيشگوئيهاى حضرت على عليه السلام در مورد سرانجام جنگ جمل بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ طلحه و زبير به مكه رفتند، در آنجا با همسر پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم يعنى عايشه همدست شدند، عايشه كه از دير باز كينه اميرالمؤمنين عليه السلام را در دل داشت و با وجود اينكه خود يكى از مخالفين سر سخت عثمان بود، و فرياد او هنوز در گوش مردم طنين انداز بود كه مى گفت : اين پيرمرد خرفت (يعنى عثمان ) را بكشيد و در حاليكه لباس پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را در دست داشت گفت : اين لباس ‍ پيامبر است هنوز از بين نرفته ولى عثمان دين پيامبر را تحريف كرده است .او با اين وجود، با طلحه و زبير براى خونخواهى عثمان متحد شد و مردم را بر عليه حضرت على عليه السلام تحريك كرد، و نخستين جنگ خانمان سوز ميان مسلمانان و برادركشى و شورش بر عليه حاكم اسلامى را تدارك ديد. وقتى خبر حركت طلحه و زبير و عايشه و سپاهيان آنها به طرف بصره به گوش حضرت على عليه السلام رسيد بر منبر رفت و فرمود: اى مردم ، عايشه به طرف بصره حركت نمود، طلحه و زبير با او هستند، هر كدام از ايندو نفر خود را شايسته خلافت مى داند (رقيب يكديگرند) سپس در ادامه سخن فرمود: به خدا قسم اگر آن دو به آرزوى خود پيروز شوند كه هرگز نمى شوند قطعا ميان آن دو اختلاف افتاده به گونه اى كه يكى از آنها گردن ديگرى را خواهد زد. به خدا سوگند آن سوار بر شتر قرمز (عايشه ) از هيچ گردنه اى نمى گذرد و گرهى باز نكند مگر اينكه در معصيت الهى و خشم او قرار دارد، تا آنكه سرانجام خودش را و هر كه با اوست به هلاكت كشاند. بله به خدا قسم ، يك سوم آنها فرار خواهند كرد و يك سوم باقيمانده توبه مى كنند، همانا عايشه همان زنى است كه سگهاى ناحيه حواءب بر او پارس خواهند كرد. و همانا ايندو به اشتباه خود آگاه هستند و چه بسيار عالمى كه كشته نادانى خويش است در حاليكه دانش او همراه اوست و برايش سودى ندهد، خدا ما را كافيست و او بهترين وكيل است . هم اكنون فتنه اى از جانب گروه شورشى برپا شده است كجايند اهل ايمان و آنها كه براى حق تلاش مى كنند؟ مرا با قريش چه كار؟ به خدا سوگند (قبلا) ايشان را در حاليكه كافر بوده اند كشته ام و هم اكنون نيز ايشان را مى كشم در حاليكه فريب خورده اند، (يافتنه جو هستند) (اما نسبت به عايشه و همسر پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و سلم ) ما در مورد او كارى نكنيم جز اينكه او را نزد خود آوريم . بخدا سوگند باطل را چنان خواهيم شكافت تا حق از درون آن نمايان شود. سپس فرمود: به نوحه گر قريش بگو (از هم اكنون ) بر عزاى قريش ناله كند (يعنى كار آنها تمام است ) و از منبر فرود آمد. 📚شرح ابن ابى الحديد، ج 1، ص 233. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام به همه دوستان برای ناز گل عزیزم خییییییییییییییلی خییییییییییییییلی برات خوشحالم عزیزم⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩ اولشو که خوندم خیلی ناراحت بودم و هر لحظه هر جا به اون سیمین لعن میفرستادم ولی به آخراش که نزدیک میشدم خوشحال بودم و با خوندن داستان زندگیت اشک میریختم⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩ خیلی برات خوشحالم که زندگی قشنگی داری و آرزوی موفقیت برات دارم خدارو شکر ناز گل قشنگم 🌸🌸 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸**
💠🔹حضرت آیت الله ناصری زدودن رذائل از نفس و آرایش آن به فضائل و در یک سخن تهذیب نفس تنها راه ورود به جرگه منتظران است منتظران واقعی در بالاترین سطح ممکن از تهذیب نفس قرار دارند 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام عزیزم. خانمی که گفته بودم بچه پنج ماهشون هراز گاهی تب می‌کنه و... اگه تب فرزندتون از عفونت باشه ببینید چه چیز کثیف رو داخل دهنش می‌ذاره. اگه با شیشه شیر چیزی بهش میدین سر شیشه رو عوض کنید و شیشه هم ترجیحا جنسش از شیشه باشه. دستش رو هم مدام بشورید. اگه دندون کشی یا چیزی میدین دستش اون رو هم حواستون باشه هر از گاهی همراه شیشه و ... تو آبجوش چند دقیقه ای بجوشانید. این تجربه من بود امیدوارم به دردتون بخوره. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام خدمت ادمین و اعضای کانال خدمت خانمی که خونشون سمور دارند به اتش نشانی زنگ بزنید میایند یا میگیرند یا خودشون تله توی لونه ها میزارند و بعدا که به تله بیوفتند میایند میبرند ...این مدل از همه بیخطرتر است وگرنه گوشت سمی هم میتونید بزارید ولی واقعا حیوان خداست و گناه داره ...به تله بیوفته اونا به طبیعت برش میگردونند 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🌸🍃 ✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨ 💌 ❣مهدے جان! 🍃چشم مهربان خدا ▫️وقتی که ضعف بر تنم غالب می‌شود، این و آن می‌گویند باید طعام قوّت‌دار بخوری تا جان بگیری. ▪️پیدا کردن طعام‌های مقوّی کار سختی نیست. می‌خری و می‌خوری و جان می‌گیری؛ ▫️ امّا وقتی جانم ضعیف می‌شود و قوّت روحم رو به زوال می‌رود، جز ناز و نوازش تو، جز نگاه مهربانت، جز لحن پر از عطوفت تو، چیزی هست که قوّتم بخشد؟ ▪️من یقین دارم که بارش مهر تو، هم به تن قوّت می‌بخشد و هم روح را قوی می‌کند. ▫️آقا! هم تنم ضعیف شده و هم روحم نایی ندارد. عجیب محتاج نگاه مهربانت هستم. به دادم برس مهربان! جمعه ات بخیر چشم مهربان خدا! اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام وقت بخیر من پرستار هستم .در خصوص موردی که مامان بنیامین در مورد کبودی لبها بعد از فعالیت بیان کردند لطفا خیلی زود فرزندتون رو به پزشک اطفال ویا فوق تخصص قلب اطفال ببرید تا معاینه بشن .یک همچین مواردی باید جدی گرفته بشن تا مشکلات جدی تری برای کودک پیش نیاد .در مورد کودک پنج ماهه که هر ماه تب میکنه حتما یک متخصص اطفال خوب کودک رو معاینه کنه و بهتره یک چکاب کامل شامل آزمایش خون و ادار از نظر عفونت انجام بشه .چون حتی ممکنه عفونت مقاوم ادراری داشته باشه که به علت عدم مصرف داروی مناسب اون عفونت به طور دوره ای عود کنه.با آرزوی سلامت برای همه کوچولوهای دنیا 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ✅ 💕يك سری از آدم‌ها را حاضری همه‌جوره كنار خودت داشته باشی؛ به عنوان هر چيزی كه می‌شود و امكان دارد. عشق، دوست، رفيق! مهم بودنشان است، اينكه مطمئن باشيم كه هستند، چه دور چه نزديك، حتی اگر غريبه‌ترين آشنا شوند! حتی اگر ديدنشان سالی يكبار آن هم در كافه با دوستانِ مشترك باشد. باز هم به همين قانع هستيم؛ ما برای داشتن و بودنِ يک سری از آدم‌ها در زندگيمان از خودمان و احساسمان گذشته‌ايم. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منی که از تولدم تو کشوری بزرگ شدم که از سر ماذنه هاش اسم علی و بچه هاش پیچیده سمت هر طرف دل میره ایوون نجف می خوام که نوکرش باشم غلام قنبرش باشم
متن فارسی خطبه غدیر.pdf
490K
📣 ترجمه فارسی خطبه غدیر 🔺از این فرصت استثنایی عید غدیر استفاده کنیم و حداقل یک بار در عمرمان متن خطبه غدیریه پیامبر را بخوانیم. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ ✨ حسـاب و کتـاب ✨ راه غلبه بر نفس، محاسبه است. ✍ بعضی اولیای خدا یک دفتری همراه خود داشتند و هر کاری که می کردند می نوشتند، در آخر روز هم نشسته و حساب کارهای خود را می کردند که ما در این روز چه کردیم، چه مقدار اطاعت خداوند متعال را نمودیم، چه مقدار سرپیچی و نافرمانی کردیم. 💠 امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: از ما نیست کسی که هر روز به حساب نفس خود نرسد؛پس اگر کار خوبی انجام داده بود خدا را شکر کند و از خدا بخواهد که آن کار را بیشتر و بهتر بتواند انجام دهد و اگر کار بدی انجام داده بود استغفار و توبه نماید. (بحار الأنوار، ج‏67 / 72) 💠 حضرت رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمودند: انسان مؤمن نخواهد بود، تا این که به حساب نفسش برسد؛ شدیدتر از حسابرسی شریک با شریکش و مولی با بنده اش (بحار الأنوار، ج‏67 / 72) 💠 امام صادق (علیه السلام) نیز فرمودند: قلب، حرم خداوند متعال است پس در حرم او غیر او را ساکن نکن. 📚(بحار الأنوار ج‏67 /25) (جامع الاخبار 518) 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام به فاطمه جووون ودوستان گلم عید همگی مبارک ،مخصوصا عید سادات عزیزمون مبارک😘😍دوستتون دارم همیشه شادو سلامت باشید😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌼🌼 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 فدایی داری عید غدیر بر شما مبارک🌹 عالم همه قطره اند ودریاست علی ع خوبان همه بنده است ومولاست علی ع ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش از بس که کرم دارد ومولاست علی ع🌹🌿🌺🍃🌹🌹🌹🌹 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
وقتی طوفان تمام می‌شود، یادت نمی‌آید چطور از دل آن گذشتی، چطور از آن جان به در بردی. حتی مطمئن نیستی که آیا واقعا طوفان تمام شده است یا نه! اما در این میان یک چیز قطعی‌ست، وقتی طوفان را پشت سر می‌گذاری دیگر همان آدم قبل از وقوع طوفان نیستی! همه‌ی قصه طوفان همین است. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃💕💕 😊 اصل لبخند😁 💛لبخند ✨ در انسان از علائم داشتن اعتماد به نفس و خودباورى و عامل ارتباطات زيبای انساني است. انسان‌هايى كه لبخند بر لب دارند و چهره‌اى گشاده از خود نشان مى‌دهند، كسانى هستند كه خود را عالى باور دارند. انسان‌هاى خجالتى و تحقير شده كمتر لبخند می‌زنند. بنابراين سعی كنيد چهره‌ی درهم خود را باز كنيد و به انسان‌ها و كائنات لبخند بزنيد.😁💛 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🌸🍃 همه‌چیز برای کسی که می‌داند چگونه صبر کند، به موقع اتفاق می‌افتد... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی بازی سرنوشت 🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #بازی_سرنوشت اتاق گندم..... گوشمو به در چسبوندم صدای نمیشنیدم دوباره چسبوندم یهو صدای م
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 حس خوبی نداشتم رفتم خونه کنار بهار دراز کشیدم محمد رفت سرکلاس و محسن رفت بیرون رفتم به کارهای خونه رسیدگی کنم داشتم پذیرایی مرتب میکردم جمیله اومد جاروبرقی از دستم کشید و گفت بده خودم انجام میدم تعجب من بیشتر شد رفتم غذا بپزم جمیله پذیرای ناتمام ول کرد اومد اینبار عصبی تر گفت چرا تو کارهای من دخالت میکنی آخه مگه وقتی اسما زنده بود اینکاررو میکردی اومدی تو کارم دخالت میکنی ؟؟ بغض کردم گفتم اسما خانوم ... جمیله پرروتر گفت اسما یا هرخری...برو بیرون ... قلبم شکست رفتم خونه تا اومدن محسن بیرون نیومدم محسن رفت عمارت منم رفتم آشپزخونه جملیه یه دهن کجی کرد بی اعتنا بهش میز شام چیدم گندم و محسن که این روزها باهم می‌اومدن اومدن نشستن گندم برای محسن خورشت کشید گفت مامان مرمر برا شمام بکشم مرمرسلطان ابروی انداخت گفت نه گندم گفت میتونی بری رفتم بعد شام براشون قهوه بردم فنجان گندم پر کردم داشتم برمیگشتم فنجان محمد پر کنم نمیدونم چی شد مرمرسلطان آخی گفت برگشتم دیدم فنجان روی دامن مرمرسلطان ریخته گندم عصبی داد زد چتههههه وای مرمرجون چی شد ببخشید منو هول داد گفت ایقدر مفت خوردی خوابیدی بد عادت شدی برو از جلو چشمام گم شو نتوستم به بقیه نگاه کنم داشتم میرفتم صدای محمد شنیدم گفت گندم خانوم شما ریختی رو دامن مامانجون نه سهیلا .‌....نیاستادم دیگه رفتم خونه خودم بهار جلو تلویزون نشسته بود داشت کارتون میدید اشکامو دید عین یه آدم بزرگ گفت مامانی کی دعوات کرده نازش کردم گفتم چیزی نیست ..... روزها میگذشت من تو خونه بیکار بودم هیچکاری انجام نمیدادم فقط شب ها قبل خواب مرمرسلطان میگفت بیا برام کتاب بخون هر روز نیم ساعت براش از کتاب‌های اسما جون میخوندم روز چهلم اسما رسیده بود جملیه و مرمرسلطان تو حیاط داشتن حلوا می‌پختن بوی حلوا تو حیاط پیچیده بود در ظرف حلوا رو برداشتم که هم بزنم ولی معده ام بهم ریخت حالت تهوع گرفتم دستمو گذاشتم جلو دهنم دویدم سمت سرویس.... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 روان‌شناسی می‌گوید: آدم سالم، آدمی است كه با خودش و با آدم‌های اطرافش در حال جنگ و ستيز نيست، نتيجتاً حضورش به آدم انرژى می‌ده! بيشتر از اينكه انتقادگر باشه، مشوقه! بيشتر از اينكه منفى باشه، مثبته! بيشتر از اينكه متكبر باشه، متواضعه! بيشتر از اينكه بخواد خودنمايى كنه، دوست داره در یک فضاى اشتراكى، ديگران رو ببینه و همین‌طور خودش ديده بشه... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام عزیزم ممنون از کانال خوبت و ممنون از اعضای گروه که با درمیون گذاشتن سرگذشت زندگی هاشون باعث میشن تجربه خواننده هم بالابره برای اون آقایی که زده تو گوش خانومش و الان پشیمونه باید بگم که شما باید شاکر و شکرگذار باشید که خانومتون باهاتون حرف میزنه حرف زدن نشانه علاقه . خیلی از زوج ها هستن که در طول روز چهارکلمه باهم حرف نمیزنن زن که ساکت باشه اتفاقا باید ازش ترسید که حرفاش رو به یکی دیگه بزنه دنبال گوش شنوا یکی دیگه باشه نزارید زن خونه سکوت کنه که زندگی تون سرد میشه اگه نسبت به موضوعی نگرانه و مدام تکرار میکنه یعنی به شما و زندگیش اهمیت میده اون رو آسوده خاطر کنید و بهش اطمینان بدین که حرف هاش برای شما اهمیت داره وقتی خیالش از موضوعی راحت باشه دیگه اونو تکرار نمیکنه امیدوارم زندگی شادی داشته باشین در کنار هم 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❓ سلام فاطمه گلی خانم عزیز خدا سلامتت کنه . من همیشه سوال میذارم ولی متاسفانه کسی جوابگو نیست الان یه سوال داشتم از دوستای عزیزمون یا خودشون یا فامیل کاربلد داشته باشن راهنماییم کنن امروز گوشی خواهرم زنگ خورده شماره من افتاده خواهرم جواب داده بدون اینکه اصلا من زنگی زده باشم و طرف هیچی هم پشت خط نگفته چند دقیقه بعدش گوشی خودم زنگ خورد پیش خواهرم بودم در صورتی ک اون اصلا دست ب گوشیش نزد ک زنگ ب من بزنه .عینه شماره خواهرم با همون اسم ک همو سیو کردیم .بخدا شوکه شدیم چند بار این تماسا ادامه داشت بدون اینکه ما دست ب گوشی بزنیم .هربارم هیچ صدایی از پشت خط نمیمومد .چند ثانیه هم تماس طول داشت تا خودمون قطع کردیم . توروخدا راهنمایی کنید نکنه هک گوشیمون کرده باشن .خیلی ترسیدیم هر چی زنگ زدیم پلیس فتا جوابگو نبود .از شما ممنونم پاسخ بدین. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #سرنوشت🌱 و کیمیا با همون لبخند گفت نمی‌دونید چقدر فرق کرده بود لاغر شده بود و از قیا
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌱 کیمیا با صدای آرومی گفت وای مامان حرفی نزنیا شاید حسین دوست نداره در این باره صحبت کنه خودش بچه که نیست بهترین تصمیمو می‌گیره نه آخه من واقعاً موندم این دختر رو چه حسابی دوباره اومده سر وقت حسین مامان من که نمی‌دونم به حسین چیا گفته شاید فقط اومده طلب حلالیت کنه ما که نمی‌دونیم نه دختر انقدر ساده نباش کاملاً مشخصه که دوباره اومده حسین منو شست و شوی مغزی بده نه مامان این حرفو نزن حسین بچه نیست که این همه تجربه تو زندگی داره مطمئنم هیچ وقت گلی رو ول نمی‌کنه دوباره به رویا بچسبه احتمال زیاد رویا روزهای قبل هم بهش زنگ می‌زده ولی حسین جواب نداده زینب خانوم عصبی گفت خجالتم خوب چیزیه مادر تو تجربت کمه یک زن هر چقدرم خطاکار باشه بازم دوباره می‌تونه مرد رو از راه به در کنه باید هرچه سریع‌تر به خواستگاری گلی بریم زهرا که از ژست تهدیدگر و عصبی خودش خارج شده بود خیلی عاقلانه گفت نه باید صبر کنیم ببینیم تکلیف دل حسین چیه اگه هنوز دلش با رویاست ازدواج کردنش با گلی خطرناکه البته من مطمئنم که حسین حتی یک ثانیه هم دچار تردید نمی‌شه و عاشق گلی عشقش با رویا از سر جوانی بود ولی عشقش با گلی بوی پختگی میده صدای خشدار حسین تو آشپزخونه پیچید که گفت برم برات ذرت مکزیکی بگیرم زهرا خوب منو شناختی همه با تعجب به در نگاه کردند که حسین با لبخند غمگینی اونجا وایستاده بود جلو اومد تکه‌ای از کتلت که غذای مورد علاقه‌اش است برداشت مقدار زیادی سس رویش زد تو دهنش گذاشت و گفت رویا برای من تموم شده اصلاً دلم نمی‌خواد گلی هیچ حرفی در این باره بشنوه ذهنش ناخودآگاه مشکوک میشه یه دو هفته دیگه که برادرش برگرده میریم خواستگاری و مراسم عقد و خواستگاری رو همون شب میشه چون اونام تحقیقاتشون رو کردن ما هم که گلی رو خوب می‌شناسیم زینب خانوم خوشحال گفت آره مادر این بهترین فکره نباید گلی رو از دست بدیم حسین حالت شادی به خود گرفت اشاره به کیمیا کرد و گفت با این خانم خبرچی که رفته با سبحان خانش ذرتم خورده به ما نیاورده کاری ندارم ولی برای تو خواهر خوبم الان میرم ذرت بخرم کیمیا با خنده گفت اگه نری کوثر تا صبح بالا سرت می‌شینه و با صدای گریه و نق نوقش همه سلول‌های مغز تو می‌کشه حسین الکی خندید و گفت نخیرم فقط و فقط به خاطر زهرا جونم میرم زهرا با ذوق گفت فدایی داری داداش داری میری بزار خودم آماده شم سه تایی با هم بریم کیمیا رو هم نمی‌بریم حسین گفت پس زود آماده شو الان بابا میاد مامان سفره رو می‌ندازه زهرا بدو بدو به اتاق خواب رفت و گفت الان میام حسین نصف خیارشور تو دهنش گذاشت و گفت سبحان چیکار می‌کرد خوب بود کیمیا کمی معذب شد و گفت خوب بود و حسین کمی با حالت جدی گفت پس عقدتون موند بعد آزمون کیمیا زیر چشمی به زینب خانوم که بعد ماجرای میلاد خیلی حساس شده نگاه کرد و گفت آره دیگه تا اون موقع منم کمی فرصت دارم هم برای امتحانم بخونم هم کمی خودمو پیدا کنم زهرا کلاه به سر اومد و حسین با گفتن یک ایشالله همراه زهرا و کوثر رفتند تا از چهارراه نزدیک خونشون ذرت مکزیکی بخرند... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
❈  📢 یک خبر عاشقانه برای فردا 💌 ❈ 🌸 چهارشنبه ۶  تیر ۱۴۰۳🌸   🌷 : تحولاتی در زندگی عاطفيت ايجاد می‌شود كه باب ميل تو نيست؛ اما تو می‌توانی خودت را با شرايط تازه هماهنگ سازی. پس از اين دوران سخت، زمان خوشحالی و شادی فراخواهد رسید. 🌻 : اگر به مسائل حاشيه‌ای توجه نكنی و جزئيات را بزرگ نكنی قطعاً روابط عاطفی خوبی خواهی داشت. 💐 :اگر در رابطه علاوه بر حسن‌نیت، هوشمندی و دقت داشته باشی و اجازه ندهی كه ديگران از تو سوء استفاده كنند، روابط عاشقانه‌تری خواهی داشت. 🌹 : عشق در همسايگی توست. اما تو هنوز نمی‌دانی چه میخواهی و چه نمی‌خواهی!! بايد زمان بگذرد تا تو متوجه بعضی حقايق بشوی. 🥀 : به محض ايجاد يك رابطه جديد، روابط قديمی و دوستانت را فراموش نکن، زیرا این رفتار باعث جدایی تو از دوستانت خواهد شد. بهتر است در روابط اعتدال را رعایت کنی‌. 🌼 : به راحتی میتوان رابطه‌ای را قطع كرد؛ اما به دشواری می‌توان دوباره آن را ساخت. پس توجه داشته باش که حفظ روابط از هر چيز مهم‌تر است. 🌷 :یارتان به سوی شما می‌آید و سعی می‌کند تا با يك گفتگوی جدی و صريح مشكلات‌تان را حل و فصل كنيد. 🌻 :فردا می تواند برای شما روزی باشد که تغییرات عاطفی‌ای که زمان‌های گذشته رخ داده‌، دوباره برایتان یادآوری شود.   💐 : يک خوشبیاری عاطفی کوچک؛ اما مؤثر در انتظار توست. 🌹 :  از طرف كسی برای تو پيغامی می‌رسد كه تو فكرش را هم نمی‌كردی. تو آنقدر درگير مسائلت هستی كه متوجه پيرامون خود نمی‌شوی و بعضاً، كسانی كه دوستت دارند را نمی‌بينی. اين اتفاق بايد تو را نسبت به آينده اميدوار كند. 🥀 :فردا زمان مناسبی برای ابراز احساسات به عشقتان است. با درایت کامل این امر صورت می‌گیرد. 🌼 :با يك گفتگوی دوستانه و صميمی مشكلات و سوء‌تفاهم‌ها حل خواهد شد.    🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی #سرنوشت 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌱 فردای اون روز طبق قرار سبحان با کیمیا برای خرید کتاب رفتن این روزها حال سبحان بسیار کوک بود همه این‌ها به خاطر کیمیا بود کیمیا با لذت به جللد کتاب‌ها دست می‌کشید و دوران مدرسه رو تو ذهنشون مرور می کرد چقدر سر به سر لاله می‌گذاشت روزی که دماغ رویا رو شکست چقدر احساس پیروزمندی داشت و اتفاقات بد بعدی که پشت سر اون اتفاق اومد قدم زنان تو کتاب فروشی بزرگ که حس و حال خوبی داشت و میز و صندلی هم چیده بودن کتاب‌ها نگاه می‌کرد تا به کتاب‌های رمان رسید یه موقعی بود تو دوران مجردیش کتاب‌های رمان می‌خوند اون روزا چون اکثر مواقع روحیش شاد بود و روحیه جنگنده‌ای داشت ترجیح می‌داد رمان‌های جنایی بخونه ولی قطع به یقین اگر الان می‌خواست کتاب رمانی بخونه رمان‌های عاشقونه و درام رو انتخاب می‌کرد کجایی چنان با لذت زل زدی به کتاب‌ها ... یادش بخیر مهر ماه که می‌رسید من از خوشحالی رو ابرا بودم بوی کتاب‌های نو منو به آسمون می‌برد آخه مدرسه تنها جایی بود که اون همه انرژی رو می‌شد تخلیه کرد تو خونه تا می‌خواستم تکون بخورم مامان می‌گفت سر و صدا نکن بابات خوابیده حسین و رضا هر که با هم بازی می‌کردند زهرا اون موقع‌ها بچه بود بعدشم که یکم قد کشید عقلش به یه چیزایی رسید افتاد رو دور ازدواج و خانومی و اینجور حرفا تنها کسی که تو خونه ذوق همه چیو داشت و همیشه دنبال دردسر بود من بودم _^ سبحان با خنده گفت باورم نمی‌شه تو به این ساکتی و مظلومی اونجوری آتیش پاره باشی کیمیا با ذوق و خنده گفت اوف خبر نداری من چه آتیشا سوزوندم مگه کسی جرات داشت به من متلک بده یا اذیتم کنه یکی از دوستام تو درس خوندن با من کل کل کرده بود از اون بچه خرخونای کلاس بود البته بعداً با هم دوست شدیم خلاصه چون یکم اذیتم کرد جوری برنامه‌ریزی شده باعث شدم زمین بیفته دماغش بشکنه که خود معلم هم نفهمید کار منه سبحان با ذوق گفت شوخی میکنی؟!!! تو کیمیای همیشه ساکت... نقشه کشیدی دماغ همکلاسیتو بشکنی واو این روی کیمیا رو دیگه ندیده بودیم کیمیا با خنده گفت گفتم حساب کار دستت بیاد دیگه به هر حال من هنوزم همون کیمیام شلوغ کنی حرف گوش ندی فاتحه دماغتو بخون چه اشکالی داره خانومم می‌خواد متخصص زیبایی بشه دماغ منم یکم عیب و ایراد داره بهتر می‌کنم یه سربالایی خوشگلشو برام می‌سازه کیمیا بلند خندید از اینکه کیمیا رو خانومم تلفظ کرده بود تو دل احساس شیرینی می‌کرد نه دیگه قرار شد تخصص قلب انتخاب کنم نه زیبایی لحظه ای صورت شاد سبحان به غمگینی رفت و گفت آره یادم نبود توام می‌خوای متخصص قلب بشی چی شد چرا ناراحت شدی سبحان کمی تعلل کرد و گفت کیمیا میدونی که من ناراحتی قلبی دارم وضعمم زیاد جالب نیست کیمیا هم ناراحت گفت درست میشه سبحان با لبخند گفت مطمئنم درست میشه وقتی دکترم تو هستی چرا درست نشه هر دو لبخند زدند ولی ته دلشون دلشوره داشتن سبحان...؟ __ جونم می دونی دلم می‌خواد یه روز منم بشینم داستان زندگیمو بنویسم به نظرم داستان زندگی منم عجیب و غریبه خبر داری که من بچه واقعی مامان بابام نیستم در واقع من دختر دوست مامانم هستم مامان واقعیم سال‌هاست از دنیا رفته همون موقع که من به دنیا اومدم... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ ۚ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ ۖ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ ۚ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ﴿۱۸﴾ 🔸 یهود و نصاری گفتند: ما پسران خدا و دوستان اوییم. بگو (ای پیغمبر): اگر چنین است پس او چرا شما را به گناهانتان عذاب می‌کند؟ بلکه شما هم بشری هستید از آنها که خدا خلق کرده، هر که را بخواهد می‌بخشد و هر که را بخواهد عذاب می‌کند، و فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه بین آنها است از آنِ خداست و بازگشت همه به سوی اوست. 💭 سوره: مائده 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c