eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
37.3هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
روز بخیر 🌻🌞 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨ ⎾@ranjkeshideha ⏌ ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸 علم پزشکی ثابت کرده است که شکستن دل واقعیت است. یعنی وقتی دل کسی میشکند در قلب اتفاقی می افتد؛ مثل یک خون ریزی کوچک یا یک جراحت... که حتی می تواند منجر به سکته قلبی شود... تو دوست خوب من... هم مراقب دل خودت باش هم دل دیگران... دل شکستن هنر نیست... مواظب عواقبش باش از عواطف انسانی که ارگانهای بدن را ضعیف میکند: ۱- عصبانیت: کبد را ضعیف میکند. ۲- غم و غصه: ششها را ضعیف میکند. ۳- نگرانی: معده را ضعیف میکند. ۴- استرس:قلب ومغز را ضعیف میکند. ۵- ترس: باعث از کار افتادن کلیه ها میشود. جلوگیری از این عواطف منفی میتواند باعث سلامتی شما گردد، پس خونسرد باشید، خوب نگاه کنید، خوب احساس کنید و خوب عمل کنید. شاد باشید و درهمه حال لبخند بزنید. هر روز، پلکهایت،فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند، سطر اول همیشه این است: "خدا همیشه با ماست" پس بخوانش با لبخند... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️💚 فروردین از سمتش پیامهایی رو دریافت میکنی ک نشون میده ک عشقش واقعیه .برات یه قدمی برمیداره ک باورت نمیشه.یه مسیله ای رو باهمدیگه ب جشن میگیرین اردیبهشت برات بدخواه و حسود میبینم.عشقت خیلی پرطرفدار ب نظر میاد.حواست بیشتر ب رابطتت باشه.مراقب باش چیزی نگی ک بعدش پشیمون شی خرداد برات هزینه ای میکنه ک خوشحال میشی از اینکه تو زندگیشی خوشحاله ولی از یه سری از رفتارات خوشش نمیاد بهتره ک اصلاح کنی تیر دوری و کاتی براتون هست ک عصبیت میکنه ولی خودش تحمل و طاقت این دوری رو نداره مجدد به سمتت برگشت داره مرداد طرفت آدم منطقی و باهوشیه.خیلی باید حواست به حرفاتو کارات باشه.چون آدم زودرنجیه و از طرفی قصدش روت جدیه،مراقب باش باعث خرابی رابطه نشی شهریور مدتی رابطتتون ب سردی میگذره ولی بعد از مدتی باهم اوکی میشید.از اینکه زیاد بهش گیر بدی خوشش نمیاد.توزندگی شخصیش مشکلاتی رو داره بهش زمان بده مهر خانمی باعث اعصاب خردیت تو این رابطه میشه قصدش روت جدیه و دلش میخواد باهات بمونه پشت سرت حرفهایی میزنن ک گاها طرفت باور میکنه آبان محدودیت تو دیدار براتون هست. بهت وابسته شده و دوری از توبراش سخته. مجدد رابطتتون اوج میگیره آذر خودت بیش از حد عاشقش میشی.جوری ک روش همش حساس میشی و نسبت ب کاراش حساسیت نشون میدی.بهتره کمی آروم باشی و کاری نکنی ک پای رقیب تو رابطه باز شه دی کار پنهانی اگر داری انجام میدی مراقب باش نفهمه.دیداری دارید ک بسیار خوشحالی و هدیه هایی بینتون ردوبدل میشه.حرفو حدیث هایی پشت سرت هست ک اذیتش میکنه بهمن طرفت آدم دم دمیه.نمیتونی ب راحتی بشناسیش ولی اگر صبر داشته باشی رابطتت میتونه خیلی عالی ترم شه.ازت خوشش میاد،فعلا نمیتونی روی قولهاش حسابی باز کنی اسفند بعد از یه دوری طولانی مدت بهم برمیگردین و رابطتتون گرمتر از قبل میشه.طرفت آدم مغرور و لجبازیه.خودت برای بهتر شدن رابطه بهتره ک تلاش کنی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
آبرومو جلو شوهر و خانواده شوهرم برد، داد و بیداد که چطور سر من گفتی همینقدر دارم و واسه ما خرج نکردی
🌼🌼🌼 سلام خدمت اون خانمی ک 6 ماهه عقد کرده عزیزم من خانم داداشم همینجوری دردم زیاده شاید حرفمم طولانی بشه پس ببخشید برای دخترشون کم نذاشتیم از طلا و لباس و جشن و همه چیییییی اما همش ی چی میگفتن و دخترشون رو علیه داداشم میکردن. مثلا براش ی لباس برد ک پنج سال پیش 1تومن پولش رو داده بود اصلا این دختر تو کمدش کل لباس هاش شاید اینقد نمی شد اینقد چرت و پرت گفتن ک لباس رو داد ب داداشم و گف من لباس دست دو نمیپوشم حالا مارکش و سکه نویی لباس بماند خلاصه از این موارد زیااااااااد بود اخرش چی شد طلاق گرفت دختره الان خوشبخته اصلا گیر ی ادمی افتاده ک ی قرون هم خرجش نمیکنه چون دوستش دوستمه دورادور خبرش رو دارم و اما مامان عزیزش هیچی لام تا کام حرف نمیزنه اونم همش میگه دل شکوندم حالا حقمه مامانشم هیچی نداره بگه کی ضرر کرده این وسط؟ حواست ب خودت باشه ی بار جدی با مادرت صحبت کن و بگو اصا از این رفتارش راضی نیستی و دیگ تکرار نکنه خودتم حواست باشه و از زندگیت چیزی نگی 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام به همگی ..🌸✨ اون دوست عزیزمون که روز عروسیشون عروسشون اومد دعوا راه انداخت عزیزم اون باید شرمنده و خجالت زده باشه تو که کار اشتباهی نکردی مشکل از اونه...اول زندگیته سرد نباش تو خونه از تعریفاتون معلومه خداروشکر همسر فهمیده ای دارید اگه بابت ماجرای عروس خانمتون ناراحت نشده از دلسردی و ناراحتی شما اونم دلسرد و ناراحت میشه بلند شو زندگیتو جمع و جور کن و به اون ماجرا فکر نکن سعی کن حال مادرتو هم خوب کنی و اون ماجرا رو از خاطرشون کم رنگ تر کنید و نقطه ضعف دست خانواده شوهرت ندی..... کلمات خیلی کارها میتونن انجام بدن شما با طرز برخوردتون آرامشو به زندگی خودت و مادرت برگردون عزیزم اون قضیه رو فراموش کن.. امیدوارم زندگیتون سرشار از محبت و آرامش و عشق باشه💓✨ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام خانومی که همسرت جهازتو خریده، دختر خوب زن داداشت از حسودی اینکارا را کرده که زندگی تورو ازهم بپاشه، توچرا همون کاری را میکنی که زن داداشت میخواد. بچسب به زندگیت وشوهرت وبا خانواده شوهرت هم با نهایت احترام رفتار کن، خودشون میفهمن که زنداداشت از روی حسودی وبی فرهنگی این کارا را کرده، همین که شما زندگیت خوش باشه یه قوت قلبه برای مادرت،بزار زنداداشت هم از حسودی دق کنه. به همه هم بگید از حسودی داره اینجوری میکنه، زن داداشت داره آبروی خودشو میبره نه شما را. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
من احساس می کردم خوب میشه ولی اینجوری نبود. بعد از ازدواج سعی کردم بهش نزدیک بشم ولی اصلا هیچ علاقه
به حسین گفتم مهریه منو بده .... گفت برو گمشو عملی برم شکایت کنم به جرم معتاد بودنت یه چیزی هم بدهکار میشی بدبخت مهریه میخوای؟ ترسیده بودم ، اگه شکایت می کرد مادرم می‌فهمید دوباره منو میبرد کمپ ترک میداد گفتم طلاقم بده میخوام برم ...‌ حسین از خدا خواسته بود هیچ علاقه و غیرتی نسبت به من نداشت می گفت از روز اول تا حالا با عشقش ارتباطش رو قطع نکرده بود . این حرفهاش خوردم می کرد ، با هم رفتیم توافقی طلاق گرفتیم . مامان و بابام فکر می‌کردند خیلی زندگی خوبی داریم ، می‌دونستم اگه بفهمن اجازه نمیدن طلاق بگیریم و می خوان رابطه رو درست کنند از همونجا بی خانمان شدم اگه میرفتم خونه بابام منو میبرن کمپ ، به سعید زنگ زدم ولی جایی برام پیدا نکرد هرجا رفتم سرپناه پیدا نکردم.. چند شب رو توی خونه ی دوستام سر کردم تلفنی با التماس یه مقدار پول از حسین گرفتم تا اینکه با یه خانمی آشنا شدم . یه خونه تو وسط های شهر داشت داشت و دخترهایی رو که مثل من بی پناه بودند و پناه میداد. سر پناه و غذا بود و خیاطی یادمون میداد و کار میکردیم اولاش سختم بود ولی بازم بهتر از اوارگی بود راضی بودم به هر کاری تن بدم ولی یه سر پناه داشته باشم پیش پدر مادرم برنگردم. تو اون کمپ لعنتی برنگردم ، ازدواج اجباری نداشته باشم. من قزبس ۲۷ساله... بی کس و تنها ... و آواره ی شهر تهرانم..... راوی ناشناس پایان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❣ یک چیزها هم هستند که روزمان بی حضورشان روز نمی‌شود انگار... مثل چایِ تازه دم اولِ صبح مثلِ عطرِ نان گرم مثل بوی خاکِ باران زده مثل بنان خواندنِ رادیوی قدیمیِ همسایه مثلِ... نه! نشد! از سر خط می‌نویسم یک چیزها هم هستند که روزمان بی حضورشان روز نمی‌شود هرگز یک چیزها هم هستند که باید باشند که باشیم که اگر نباشند نمی‌شود اصلا یک چیزها هم هستند که بودمان وصل است به بودنشان مثلِ خنده های دلبر... مثلِ خنده های بی ریایِ دلبر! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 سلام میشه پیام من رو داخل کانال بزارید تا دوستان راهنماییم کنند من یه ماسک برای رشد سریع مو میخام اگر کسی هست که اطلاع داره و استفاده کرده و راضی هست جواب گرفته لطفا کمکم کنه و یه راه حل دیگه ام میخام برای رشد ناخن، ناخن هام خیلی دیر بلند میشن😢 ممنون میشم کمک کنید🙏🙏 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام من میخواستم مشکل یکی از اشنایامون و بهتون و بگم دختر یکی از فامیل هامون که ۹ ماهش هست مشکل کلیه داره بعد دکتر ها گفتن خوب نمیشه چون کوچیک هست نمیتونن عملش کنن الان کلا تمام بدنش خشکی زده کلا پاهاش دور دهنش خیلی بی حال میخواستم از دوستان بپرسم ایا راه دیگه ای هست ایا درمان گیاهی چیزی هست ؟ ممنون میشم کمک کنید 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام خواستم کسی راه کار واسه ریزش سکه ای یا تاسی در یه قسمت از سر واسه خودم که خانم هستم دارن در ضمن دارو گیاهی یا شیمیایی باشه اشکال نداره معرفی کنید ممنون میشم از راهنماییتون 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام توروخدا پیام منم بذارید به کمک اعضا احتیاج دارم خواهش میکنم مشکل من باخانواده همسر هست بخصوص خواهرشوهرام،همسرم خوبه و زندگیمون بهتره،اما نگرانی بیش از اندازه اونا دخالت میاره ب زندگیمون،بخصوص یکیشون که اخلاقش دمدمی مزاجو عصبی و پرخاشگره،گیر الکی میده،همسر از بعد ازدواج لاغر شده میگن تو لآغرش کردی غذا نمیدی بهش،یه اشتباه کوچک ازم سربزنه بزرگش میکنن و هی تکرار میکنن؛باخواهرشوهر بزرگم واتساب حرف میزدیم هم نوشتاری فرستاده بود هم ۴ تا ویس،ک دوتاشو باز کروه بودم دوتاشو نه،بخاطر منو کلی مواخذه کرد گف تو به مااهمیت نمیدی میخای تنها باشی و ال و بل،خواهرشوهرکوچکم میگ مارو از برادرمون جدا کردی،درحالیک اصلا همچین ادمی نیستم،الکی میگن نمیذاری تصویری حرف بزنیم(درحالیک ما بخاطر بدهیایی ک بخاطر ساخت خونه داریم اونم باهمین خواهرشوهرم،پول اضافی نت نداریم ولی از حساب مامانم برمیدارم ک اونم درتماس هستیم اکثرا)نمیدونم چرا اینطوری میکنن این چند وقت هم خیلی از این کارا میکنن و من واقعاموندم چیکا کنم،ناحق حرف میزد داشتم از خودم دفاع میکردم میگ چقد پررو شده،هروقت فامیلاشون از روستا میادمن پذیرایی میکنم اجترام میکنم ایشون بهم میگ بخاطر این اخلاقت طرف ما کسی دخترتو نمیگیره😑دخترم هنوز ۱ سالشه،من ذاتا ادم ارومی هستم و خیلی بهشون احترام میذارم تاالانم بی احترامی نکردم بهشون ولی اینا جواب داد و از حق خود دفاع کردنو میگن بی احترامی منم از بعد زایمان دچار افسردگیه بعدزایمان شدم و صبرم گم شده رفته بودم خونه مادرشوهرم،پدرشوهرم هی بهم گیر میداد و خوب صجبت نمیکرد و تیکه میپروند،اخرش با لبخند و شوخی واره گفتم بابا یکم دیگ منو تحمل عصری میرم مهمون اومدم نیومد ک بمونم؛اونو علم عثمان کردن و منو محاکمه کردن کلی ایدی ادمین❣👇🏻 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱 روزی ابلیس بافرزندانش ازمسیری میگذشتند به طایفه ای رسیدند که درکنار راه چادر زده بودند، زنی رامشغول دوشیدن گاو دیدند، ابلیس به فرزندانش گفت : تماشاکنیدکه من چطور بلا بر سر این طایفه می آورم بعد بسوی آن زن رفت وطنابی را که به پای گاو بسته بود تکان داد. باتکان خوردن طناب، گاو ترسید و سطل شیر را به زمین ریخت و کودک آن زن را که در کنارش نشسته بود لگد کرد و کشت. زن با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربات چاقو از پای درآورد. وقتی شوهرش آمد و اوضاع را دید، زن رابه شدت کتک زد و او را طلاق داد. فامیلِ زن آمدند و آن مرد رادبه باد کتک گرفتند و آنقدر او را زدند که کشته شد. بعد از آن اقوامِ مرد از راه رسیدند و همه باهم درگیر شدند و جنگ سختی درگرفت . هنوز در گوشه و کنار دنیا بستگان آن زن و شوهر همچنان در جنگ هستند. فرزندان ابلیس بادیدن این ماجرا گفتند: این چه کاری بود که کردی؟ ابلیس گفت : من که کاری نکردم، فقط طناب را تکان دادم! ماهم در اینطور مواقع فکر میکنیم : کاری نکرده ایم درحالیکه نمیدانیم، حرفی که میزنیم، چیزی که می نویسیم، نگاهی که میکنیم ممکن است حالی را دگرگون کند، دلی رابشکند، مشکلی ایجادکند آتش اختلافی برافروزد، و... بعدازاین وقایع فکرمیکنیم که کاری نکرده ایم،فقط طناب راتکان داده ایم! مواظب باشیم طنابی راتکان ندهیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
✅ ⛔️لطفا مقايسه ممنوع! هی نشستیم و گذاشتیم ما را مقایسه کنند، "از پسر عموت یاد بگیر!" "پسر فلانی رو ببین چقدر موفقه!" "نصف توئه، ببین به کجا رسیده!" یا که بدتر، خودمان، خودمان را مقایسه کردیم! "چرا مثل فلانی توی فامیل درآمد ندارم؟" "چرا مثل فلانی از زندگیم راضی نیستم؟" "چرا مثل فلانی خونه و ماشین خوب ندارم؟" "چرا مثل فلانی توی فلان دانشگاه دولتی قبول نشدم؟" و هزار جور چرای مختلف و قیاس های اعصاب خرد کن دیگر که خودمان بریدیم و خودمان هم دوختیم! نپرسیدیم فلانی که خودمان را با او مقایسه میکنیم، واقعا تماما مثل و مانند ماست؟ را مثل ما گذرانده؟ مشکلاتش، دغدغه هایش، خوشی هایش، آرزوهایش، همگی با ما برابر بوده اند؟ فرصت هایش چطور؟ یا زحمتی که برای رسیدن به آن جایگاه کشیده؟ بدون در نظر گرفتن تمامی عوامل، هیچوقت، تکرار میکنم، هیچوقت نمیشود و نباید دو چیز را مقایسه کرد، آن هم دو آدم کاملا متفاوت! تنها کسی که باید خودمان را با او مقایسه کنیم، خودِ دیروزمان است! تنها چیزی که باید مقایسه کنیم، حال امروزمان با دیروز است! باقی مقایسه ها را بخواهیم یا نه، مردم خود به خود برایمان انجام میدهند، حداقل خودمان به آنها دامن نزنیم! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸🌱 سلام عزیزم. روی صحبتم با خانمی هست که زنداداشش زندگیش رو بهم ریخته. همه خانمها در مورد کار اشتباه زنداداشتون و فرهنگ پایینش گفتند منم تایید میکنم ولی دیگه تکرار مکررات نمیکنم. ولی خب عزیزم کاش شما هم قبلش زنداداشتون رو در جریان میگذاشتین. چه اشکال داشت؟ مثلاً می‌گفتین قضیه اینجوریه و همسرم خودش میخواد بخره که مامانم اینا تو زحمت زیاد نیوفتن. شاید اونم بنده خدا واقعا فکر کرده در حقش اجحاف شده. ناعدالتی شده. انصافا فرق گذاشتن و ناعدالتی بده. 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 سلام خوبی ستاره جان درباره داستان خانم قزبس خواستم بگم بهشون بگین برگردن پیش خانوادشون دنیا ارزش جدایی نداره شما که همون بار اول فهمیدی آقا حسین دنبال عشق قدیمیش باید جدا میشدی نه الان عزیزم الانم دیر نشده هنوز سنی نداری میتونی خودت رو ازشر مواد کوفتی پاک کنی عاشق شی وخوشبخت شی تنها کسی هم که میتونه بهت کمک کنه خودتی پس دستات بزار روی زانوت بگو یا علی خودت برای خودت خوشبختی درست کن واز خدا بخواه بهت کمک کنه میگن خدا کسی رو که دوست داره دچار گرفتاری میکنه تا همیشه به یادش باشه پس یه یاعلی بگو توکل کن به خودش. امیدوارم یه روز پیام بزاری که زندگیت روبه راه شده وعاشق شدی . 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 سلام قزبس عزیز دخترخوب این راهی که پیش گرفتی فقط نابودی تهش می بینی😔 اگه بخوای میتونی این مواد لعنتی را کنار بگذاری و طعم یک زندگی خوب رابچشی، پس یک یاعلی بگو و خودت را از بند مواد مخدر رها کن. الان میتونی کار کنی و خرج خودت را دربیاری ولی چندصباحی بیشتر نمی گذره که بدنت دیگه جواب نمیده ونه میتونی ترک کنی ونه جون داری که کار کنی عزیزم من خیلی از این افراد را دیدم که بعد یک عمر دربدبختی و فلاکت میمیرند😞 چرا خودت بادست خودت زندگیت را نابود میکنی انسان فقط یک بار زنده هست و یکبار میتونه زندگی کنه پس نگذار حسرت یک زندگی خوب به دلت بمونه تورا خدا به خودت بیا وبه خودت و پدرومادرت رحم کن. برات دعا میکنم که ان شاء الله به حق امامان معصوم شفا پیدا کنی و زندگیت روبه راه بشه دوستان برای شادی روح برادرم ورفع مشکل منم هرکس دوست داره یک صلوات بفرسته🌹 خداخیرتون بدهد 🌺 🌹اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 : دوستان ،خانم قز بس خودشون توی کانال نیستن دوستشون تشریف دارن و قصشونو از زبون خودشون برامون فرستادن🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🍃🌼 گاهی نباش... خودت را بردار و کمی دورتر از قافله بایست، وجودت را از همه‌ی آدم‌های اطرافت دریغ کن... ببین چه کسی نبودنت را حس می‌کند؟! چه کسی حواسش به حال و احوالاتِ توست؟! سکوت کن و منتظر بمان و ببین کدام آدمِ با معرفتی برای پیدا کردن تو، پس کوچه‌های تنهایی‌ات را زیر و رو می‌کند؟! کدامشان نگرانت می‌شود؟! و اصلا چه کسی، برای نگه داشتنِ تو، به خودش زحمت می‌دهد؟! اگر نبودی و دیدی آب از آبِ روزمرِگی‌هایشان تکان نخورد، تعجب نکن! رسمِ آدم ها همین است؛ اگر بودی که هیچ... اگر نبودی، دیگران هستند! این تویی که باید عاقل باشی و خودت را برای چنین جماعتِ بی تفاوت و بی عاطفه‌ای، خرج نکنی! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱 من مریم هستم ۳۷ساله. و مادر ۳تا کوچولوی زیبا. داستانی که براتون میگم برمیگرده به حدودا ۲۰سال پیش زمانی که من فقط ۱۷ساله ام بود... ازوقتی چشم بازکردم پدرومادرم باهم مشکل داشتن زمانی که فقط ۹ساله بودم مادرم از پدرم جدا شد و من و خواهرو برادرم رو رها کرد...پدرم ازدواج کرد و زندگی جدیدی تشکیل داد، نامادری ام زن خوب و محترمی بود و من هم قلبا دوسش داشتم اما خب هیچ وقت عين مادر واقعی ام دلسوزم نبود... مادر خودم هم ازدواج مجدد کرد اما همیشه دورادور مراقب ما بود و هرماه مارو ميديد و لباس مارو همیشه مادرم تامین میکرد... همین باعث شده بود که من هرگز حس بدی نسبت به مادرم نداشته باشم و بدونم بلاخره اون نمیتونست خودش رو فدای ما کنه و همیشه میگفت که من تصمیم به طلاق گرفتم چون نمیتونستم با پدرت به تفاهم برسم... گذشت و من ۱۷ساله م شد و سجاد اولین خواستگار من شد... یک پسر ۲۴ساله که نه کار داشت و نه سرمایه و نه متاسفانه عرضه کارکردن...به مادرم زنگ زدم و گفتم بابا میخواد منو شوهر بده (مادرم که اون زمان با همسرش ارتباط بسیار خوبی داشت؛ دقیقا ۲سال بعد جدایی از پدرم بامردی هم سن و سال خودش که بسیار متمول و فهیم بود ازدواج کرد) مادرم گفت من با همسرم صحبت میکنم بیا پیش من و همین جا بمون... مادرم گفت الان وقت ازدواج تو نیست بیا پیش من ، اما نشد...ینی پدرم نذاشت...گفت مادرت حالا مادری کردن یادش افتاده؟! من پدرتم و صلاحتو میدونم باید با این جوون ازدواج کنی...و ازدواج کردیم...بعد از ۳سال عقد سجاد نتونست عروسی ای بگیره...مادرم که در جریان کامل ازدواج ما بود با همسرش حسین آقا صحبت کرده بود و مارفتیم خونه مادرم و مادرم توی خونه ای که خودشون زندگی میکردن به ما یک اتاق دادن و حسین آقا تو شرکت خودش به سجاد کار داد تا ما بتونيم خونه اجاره کنیم و از پس خودمون بربیایم... اما سجاد مرد زندگی نبود و این اواخر اعتیاد پیدا کرده بود و چند مرتبه به بهانه های مختلف منو کتک زد، مرتبه آخر مادرم متوجه شد و به حسین آقا جریان رو گفت و حسین آقا و دایی بزرگم حسابی جلوئه سجاد دراومدن... بعد از ۵ماه سجاد یهو گذاشت و رفت... و درخواست طلاق داد...و مهريه من که ۱۴سکه بود رو پدرش تقبل کرد و پرداخت و من در اوج جوانی جدا شدم... حسین آقا در حق من پدری کرد...خرج تحصيل من رو داد و من تونستم شبانه دیپلم بگیرم و بعد هم کنکور دادم و رشته حسابداری قبول شدم... نمیدونید که چه روزهای تلخی رو گذروندم... چه قدر برام همه چیز سخت بود...بعدها چ در یک شرکت مشغول به کارشدم و همزمان داشتم تلاش میکردم که کنکور ارشد بدم که یکی از مشتریان شرکت ازمن خوشش اومد...و چند مدت کوتاه ما با اطلاع مادرم باهم رفت و آمد میکردیم... سهيل بسیار پسر خوب و باخانواده ای بود و خداروشکر دستش هم به دهنش میرسید. بعد چند ماه اومدن خواستگاری و ما باهم ازدواج کردیم و بعد از ازدواج هم چون من خیلی سریع باردار شدم دیگه سرکار نرفتم...والان مادر ۳تا کوچولوی نازنینم... داستان زندگیم رو گفتم تا اگر کسی در شرایط من هست بدونه دنیا به آخر نرسیده و خدا خیلییییی بزرگه و حواسش همیشه به بنده هاش هست.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••