💐🍃عجب آدمی بود! یک طرف آر پی جی می زد 💣و یک طرف تیربار شلیک می کرد. یکی از اون سه نفرپرید توی حرفش و گفت:همه شهدا رو ته کانال هم می چید .آذوقه وآب رو💦 پخش می کرد،به مجروح ها می رسید.اصلاً این پسر خستگی نداشت.
🌷🍃گفتم :مگر فرمانده ها ومعاون های دوتاگردان شهید نشدن ، پس از کی داری حرف می زنید؟
🌹🍃گفت:یه جوونی بود که نمی شناختیمش ، موهایش این جوری بود ... ، لباسش اون جوری و چفیه... داشت
🍃روح از بدنم جدا می شد.سرم داغ شده بود.آب دهانم را قورت دادم.اینها همه مشخصه های ابراهیم بود.با نگرانی نشستم ودستانش را گرفتم وگفتم:آقا ابراهیم الان کجاست؟
گفت: تا آخرین لحظه که عراق آتش🔥 می ریخت زنده بود وبه ما گفت :تا می تونید سریع بلند بشیدو تا کانال رو زیر ورو نکردند فرار کنید. یکی ازاون سه نفر هم گفت:من دیدم که زدنش.با همون انفجار اول افتاد روی زمین.😭
🌻🍃این گفته ها آخرین اخباری بود که از کانال کمیل داشتیم و ابراهیم تا به حال حتی جنازه ای هم ازش پیدا نشده ، همیشه دوست داشت گمنام شهید شود.
🌼🍃چند سال بعداز عملیات تفحص شهدا، محمودوند از بچه های تفحص که خود نیز به درجه رفیع شهادت رسید نقل می کند: یک روز در حین جستجو، در کانال کمیل شهیدی پیدا شد که دروسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سالها هنوز قابل خواندن بود، درآخرین صفحه این دفترچه نوشته شده بود:😭😭
🌼🍃امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب و غذا را جیره بندی کردیم، شهدا انتهای کانال کنارهم قرار دارند، دیگر شهدا تشنه نیستند.فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س)😭😭😭😭
💠سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم (شهید ابراهیم هادی)عقب موتور نشسته بود.
✳️از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا! من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم. چی شده؟! گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه بنده خدا! من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم.
🌀با ابراهیم داخل یک خانه رفتیم. چند بار یاالله گفت. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوانها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهرهای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجب این طرف ها!
🔶ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمیکنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت میکردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب میشناسد حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد.
❎وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. خواهش میکنم این طوری حرف نزنید بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. انشاءالله در جلسه هفتگی خدمت میرسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و به بیرون رفتیم.
🔷بین راه گفتم: ابراهیم جون، تو هم به این بابا یه کم نصیحت میکردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره! با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی میگی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی!؟ گفتم: نه، راستی کی بود!؟
♥️جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلیها نمیدانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبی محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده.😭😭😭
🔶🔹جاوید الاثر🔶🔹
🔵و سرانجام ابراهیم، در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچههای گردان کمیل و حنظله در کانالهای فکه مقاومت کرد اما تسلیم نشد و در ۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچههای باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید
🔷🔸ابراهیم همیشه از خدا میخواست گمنام بماند؛ چرا که گمنامی صفت یاران خداست.🔷🔸
🍃 وصیت نامه شهید هادی🍃
💠بسم رب الشهداء و الصديقين💠
🌀اگر چه خود را بيشتر از هر كس محتاج وصيت و پند و اندرز ميدانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا ميكنم قدرتي به بيان من عطا فرمايد كه بتوانم از زبان يك شهيد، دست به قلم ببرم چرا كه جملات من اگر لياقي پيدا شد و مورد عفو رحمت الهي قرار گرفتم و توفيق و سعادت شهادت را پيدا كردم، به عنوان پرافتخارآفرين وصياي شهيد خوانده ميشود.
🌴خدايا تو را گواه ميگيرم كه در طول اين مدت از شروع انقلاب تاكنون هر چه كردم براي رضاي تو بوده و سعي داشتم هميشه خود را مورد آزمايش و آموزش در مقابل آزمايشها قرار دهم.
اميدوارم اين جان ناقابل را در راه اسلام عزيز و پيروزي مستضعفين بر متكبرين بپذيري.
🌟خدايا هر چند از شكستگيهاي متعدد استخوانهايم رنج ميبرم، ولي اهميتي نميدادم؛ به خاطر اينكه من در اين مدت چه نشانههايي از لطف و رحمت تو نسبت به آنهايي كه خالصانه و در اين راه گام نهادهاند، ديدهام.
💫خدايا، اي معبودم و معشوقم و همه كس و كارم، نميدانم در برابر عظمت تو چگونه ستايش كنم ولي همين قدر ميدانم كه هر كس تو را شناخت، عاشقت شد و هر كس عاشقت شد، دست از همه چيز شسته و به سوي تو ميشتابد و اين را به خوبي در خود احساس كردم و ميكنم.
⚡️خدايا عشق به انقلاب اسلامي و رهبر كبير انقلاب چنان در وجودم شعلهور است كه اگر تكهتكهام كنند و يا زير سختترين شكنجهها قرار گيرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
✨و به عنوان يك فردي از آحاد ملت مسلمان به تمامي ملت خصوصاً مسئولين امر تذكر ميدهم كه هميشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشيد و هيچ مسئله و روشي شما را از هدف و جهتي كه داريد، منحرف ننمايد.
🌈ديگر اين كه سعي كنيد در كارهايتان نيت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرك و ريا، حسادت و بغض پاك نماييد تا هم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد مسئوليت خود را آنچنان كه خداوند، اسلام و امام ميخواهند، انجام داده باشيد اين را هرگز فراموش نكنيد تا خود را نسازيم و تغيير ندهيم، جامعه ساخته نميشود.
💥والسلام و عليكم و رحمه الله و بركاته
ابراهيم هادي💥
🌸🍃روحش شاد و یادش گرامی🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈صوت شهید ابراهیم هادی، پنج روز قبل از شهادت که با دوستانش عهد شفاعت می بندد برای اولین بار پس از ۳۵ سال این صوت پیدا شد و به خواهر شهید اهدا گردید و در مراسم یادواره شهید رونمایی شد.
کپی مطالب معرفی شهیدان با ذکر صلوات آزاده🌸
برای همین لینک نگذاشتم که راحت باشید✋
#هدف نشر زندگی و سیره شهداست
🌷ان شاءالله که همه درس بگیریم و در زندگیمون پیاده کنیم
💠بنده حقیرو حلال بفرمایید
ان شاءالله #شهیدهادی قبول کنند و شفاعتمان کنند
🎋ان شاءالله با اهل بیت علیهم السلام محشور بشن...
🌸ان شاءالله شفیعمون باشن
یاعلی مدد
#التماس_دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهدا در عروسی...
💢حضور پنج شهید در یک عروسی
🎊داماد: شهید میثم علیجانی
حاضرین:
🌹شهید مدافع حرم سالخورده
🌹شهید مدافع حرم فیروزآبادی
🌹شهید مدافع حرم علی عابدینی
🌹شهید مدافع حرم سیدرضا طاهر
#شهید_میثم_علیجانی
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
@rasooll_khalili
💠 روایت یک خواب
📌ارسالی از مخاطبین
🌷در خواب دیدم، مزار شهید روحالله نور سبزی روشن است. فضای نورانی و آرامش بخشی داشت. یک #قرآن زیبا هم روی مزارش بود.
🌷گاهی نگاه میکردم به قرآن زیبا و گاه به عکس شهید روی مزار.
سر که چرخاندم دیدم شهید #رسول(شهید خلیلی) و #روحالله(شهید قربانی) و #نوید(شهید صفری) کنار هم ایستادند. با خودم گفتم چه جالب این شهدا با هم هستند.
🌷قرآن را برداشتم. باز که کردم. سفید رنگ و واضح نوشته شده بود:
#تقوا #تقوا #تقوا
صفحه بعد هم همین بود.
صفحه قبل را ورق زدم دیدم باز هم نوشته تقوا...
با خودم گفتم این کدوم سوره است که انقدر تقوا داره که از خواب بیدار شدم...
🔻کلام شهید روحالله قربانی:
شهادت خوب است ولی تقوا بهتر، تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز کند.
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@rasooll_khalili
#مـــے_خوایـد_شهیـــــد_بشیــد؟؟
اگــر خیلــــے دوسـت داریـــد بـه اجــرشهـــــ✨ـــــادت برسیــــد .....
آرزوے شهـــادت داریــــد ...☺️
دعــا نکنیـــد جنـــگ بشـــه ....
بریـــد مثل شهـــــدا #گنـــــاه_کنیـد ...!😳
گناه کنیــــد تـا زمینــه ی شهــــــادت براتــون فــراهـم بشـــه....!😍😐
ولی مثــل شهــــــدا گنــاه کنیــم !....🤔
نــه مثــل من ، نـه مثــل رفیقـــامـون تــو خیابــون!
شهیـــــد حسیـن ... فرمانــده گــردان سلمــان یه دفتــر داشـت گنـاهـاشـو تـوش مــے نــوشـت....☺️✨🌹
یـه مــدت دفتـــرش دسـت مــن بــود...
نگــاه ڪــردم یـه روز یڪــی دو خـط زیادتـــر نـوشتــه بـود .🍃🌹
گفتــم چـه گنــاه بزرگــے ڪـــرده ڪـــه این جــا نـوشتــه ...
دیــــدم نـوشتــه :
مــــــے خــوام بــرم دو رڪــعت نمـــاز بخونـــم استغفـــار ڪــــنم ...
از ساعت 10 تا 10.10دقیقه با بچه ها خـندیدیــم ....
10 دقیقــه وقـت خـــــــدا رو ضــایـع ڪـــردم ...وقــت خــدا رو تلــف ڪـــردم.
حــالا مــا امــروز چقـــدر جـــڪ می گیــم؟🤔
اس ا م اس مـے زنیــم، همیــن جورے چـت مے کنیــم ...همـــه چــــے ...
چـــهـ قـــدر از ایــن 10 دقیقــــه هاے وقـت خـــــدا رو مـا داریــم تلــف مے کنـیم؟ بیایـــم مثــل حسیـــن ✨... گناه کنیــــم دیـگه، نـــه؟
مثــل اون بچـــه 15 سالــه ڪــه تـازه نمــاز بهــش واجــب شـده بـود تـو اردوگــاه ڪــارون ...
شـــ🌙ـــب نمــے تونستـــے راه بــرے از بــس قــبر ڪـنــده بـودن بچــه ها تــو اردوگــاه ...
شـــب مـــے رفتــن مـــے نشستــن تــو این قبـــر ها زیــارت عاشـــورا مــے خون ـدن نمــاز شــب ...گریــه زارے ...کـــه چـــے؟
ڪـــه خـــــــ❤️ـــــدایا گنـاهـان مـن رو ببخــش ، آخـــه یــه بچــه 15 سالــه مگـــه چـــه گناهـــے داره؟
گیــــر مــے دادے بهشـــون ڪــه مگــه گــناه تـو چیــه ڪه ایــن قدـدر گریـه مـے ڪنــی؟ ....
زار مـے زنــے: خــدایا مــن رو ببخــش.
گفــت : دیشــب مــے خــواستم نمــاز شب بخونــم خواب مونــــدم ...
نماز ظهـــرم☀️ رو اول وقـــت نخونـــدم .
این گنـــاه یه بچــه بسیجـــي خـط مقــدمــه دیگـــه نه؟😭
بیایــم مثل اونــا گنــاه ڪنیـــم ،
اگــر مــے خوایــم گنــاه بڪـــنیم مثــل اونـا گنـــاه ڪنــیم😔
🍃🍃🌹🍃
@rasooll_khalili
🍃🍃🌹🍃
#سخن_بزرگان 🍃
🌸 آیت الله حق شناس(ره) :
✨ ملک الموت هرروز دراوقات نماز شما رابررسی می کندو اگر درحال نماز باشید
☘برای شما دعا میکندو وعده می دهد که در هنگام مرگ،شهادتین را به شما القاء کند.
🍃🌸
@rasooll_khalili
🎥مستند ابراهیم ساره
🌷روایتی از زندگی شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه
📺سه شنبه ساعت ۲۰ شبکه افق
🌹 @rasooll_khalili
27.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌دعوت مادر شهید قربانخانی و خواهر شهید ابراهیم هادی برای حضور در اجتماع روز پنجشنبه دختران انقلاب
#دختران_انقلاب
#هوای_شهر_را_تازه_میکنیم
#پنجشنبه_۲۰تیر_همه_میآییم
@rasooll_khalili
دلم گرفته
زمین خوردم
دور شدم از شما ..
دلم محتاجِ نیم نگاهی از شماست؛
اجابت کن دلِ خسته ام را...
#محمدحسن_رسول_خلیلی
#دستانمان_را_بگیر
#دلتنگی
#شبتون_شهدایی
🕊🌿
@rasooll_khalili
اَعـــوذُ بِالله مِنَ الشَّیـــطانِ الرَجیــــم
بِســـمِ اللهِ الرَحمـــنِ الرَحیــــم
#قرارروزانه 🌸
#تلاوت_روزانه_قرآن_کریم 🌺
#صفحه ۴۴✋
✅نیــت ها:
🌸به نیـــت تعجـــیل در ظهــور مهـــدی موعــود
🌺هدیـــه به مـــادر پهلـــو شکســـته
🌷به نیـــت جمیـــع شهـــدا
به ویـــژه #شهیدمدافع_حرم_رسول_خلیلی
❤️و بــر آورده شــدن حاجــات
@rasooll_khalili
🍃🌸
زندگی
دقیقاهمانجایی شروع میشود
که یک نفر میخندد
و خنده ی او
بادیگران فرق دارد
#شهید_رسول_خلیلی
#صبحتون_شهدایی
@rasooll_khalili
💝 ﷽
من نمیدانم چه طعمی دارد؛اما گفته اند
آی میچسبد نسیم صبحگاه کربلا
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
صبحم ⛅️ به نام تو
از دور سلام🌺🍃
@rasooll_khalili
🔔 #تلنگـــــــــر
💢روزی از عارفی سؤال شد:
چرا ما #امام_زمان را نمیبینیم؟
💢عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من
بنشینید. #شاگرد این کار را انجام داد.
⁉️آیا الان میتوانید مرا ببینید؟
شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم
💢عارف فرمود: چرا نمیتوانی من را ببینی؟
👈شاگرد گفت: چون پشت من به شماست.
💢عارف فرمود: حالا متوجه شدید
چرا نمیتوانید #امام_زمان را بینید؟!
👈چون شما #پشتتان به امام زمان
است، با گناه کردنها و نافرمانیها
به امام زمان پشت کردهایم و در
عین حال تقاضای #دیدار امام زمان
را داریم
🌺أللَّھُـمَ عَـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفرج..
@rasooll_khalili