eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
339 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
داداش رسول #پنجشنبہ ات بہ خیر ... ڪجایـے؟ چہ مےڪنے ؟ اینجا شلوغ ڪرده خیالتان درون ما ... راستے از آسمان چہ خبر ؟؟! شب جمعہ است از ڪربلا چہ خبر ؟! از ارباب برایمان بگو ... پیش ارباب از ما یادے مےڪنید؟! داداش #رسول امشب ڪہ انبیا و اولیا و شهدا همـہ جمعند ڪربـــلا دعا ڪنید برای دل جامانده ها .... #شهید_رسول_خلیلی 🌷 #جامانده #یادشان_باصلوات ═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═ @rasooll_khalili ═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═
مهمان کوچک آقا 🔰فطرت پاک و بیدار انسان ها همیشه روشن کننده مسیر و است . 💠عشق به و نمیشناسد ...💠 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
غروب مقبره ی شهدا..شهرک شهید محلاتی... هفته ی پیش.. یعنی دقیق پیش همچین روزی بود که این عکس رو به عنوان دومین پست اینستاگرام گذاشتم... و محمدرضا.. با پیج خلیلی که ساخته بود زیرش کامنت گذاشت.. میدونی.. اخه رسول خلیلی رو خیلی دوست داشت.. میگفت شبیهشه... یعنی کلا حرم بی بی زینب واسش خیلی دوست داشتنی بودند.. و کی فکر میکرد دو سال دیگه همچین روزایی بشه غروب نزدیک ترین برادرم.. ... و دو ماه.. دقیقا دو ماه پیش بود که واسه ماموریت دو ماهش بهم وعده برگشت داد.... دو ماه جدایی واسمون سخت بود... دو ماه پیش که تا ساعت 12:30 شب با موتور تو خیابونا میچرخیدیم و شوخیامون بوی شهادت میداد... وقتی میگفتم کل خیابون آزادی رو به نامت میکنم تو فقط شهید شو.. اونم میگفت همین بن بست دوازدهم کافیه.. شب اخر که تا رفتن به قرارگاهشون با هم بودیم.. اون شبی که دلش گرفته بود میگفت محرم امسال دیگه تهران نیستم با هم بریم هییت.. بریم چیذر... بریم تهران رو زیر پا بزاریم... از شب سوم محرم هم تماس های تلفنیش شروع شد و سفارشش این بود که ... خلاصه.. قسمت این بود که عهد اخوتی که عمرش به چهارسال رسیده بود ختم به شهادت محمدرضا بشه... بعد مجاهدت دو ماهت... دقیقا چند روز قبل از سالگرد رسول خلیلی.. با سرو صورت خونی آوردنت محمدرضا.. به وعده ی اومدنت عمل کردی... وعده زنده بودن در ماه محرم زیر پرچم حضرت زینب... 🌹 ✨ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 ✨ بِسمِ رَبِّ الشُهَدا ✨ 💠شبِ شهادت #رسول رسید #شش سال پیش ۲۷ #آبان #دوشنبه بود 💠و امسال نیز #دوشنبه است 💠چه با خدای خود نجوا میکردی در این شب 💠چقدر به وصال نزدیک بودی در این شب 💠در دلت چه غوغایی بود برادر 💠وقتی بعد مدتها انتظار به وصال نزدیک میشدی چقدررررر شیرین بود 💠 #شش سال یک عمر است به ظاهر نبودی اما در دلها جایِ خود را پیدا کردی 🥀به مناسبت سالروز #شهادت برادر شهیدمان #شهید_رسول_خلیلی و به نیت به آرامش رسیدن اوضاع جامعه میخوانیم و هدیه میکنیم سوره حدید را التماس دعا بسم الله در صورت تمایل تعداد قرائت "ختم سوره حدید" به آیدی زیر ارسال کنید👇 @Khoshname_HALAB 👈مهلت اتمام قرائت ختم ها تا پایان فردا ۲۷ آبان میباشد. ✨خرم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست ✨به امید سر کویش،پر و بالی بزنم.... ✨من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم ✨آن که آورد مرا باز بیارد وطنم.... ✨مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ✨چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم... 💠التماس دعای فرج ═▩ஜ••💔••ஜ▩═ @rasooll_khalili ═▩ஜ••💔••ஜ▩═ 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍃❤️ دورےاز گناه از همان کودکی👦 ، به بچه ها یاد داده بودیم که به شدت از گناه دوری کنند ❌. مثلا اگر قرار بود به مجلس عروسی برویم😐 و مجبور بودیم در آن عروسی برویم به خاطر صله رحم ، موقع شام می رفتیم که تمام شده باشد☺️ . در رادیو📻 وتلویزیون📺 هم اگر احساس می کردیم که موسیقی🎤 ای پخش می شود که شرعا گوش دادنش صحیح نیست☝️ ، صدا را قطع می کردیم❌ و اینها باعث می شد که ☺️ ، مسایل دینی را بیاموزد👌 . یادم می آید یک بار زمانی که بچه بود👦 ، سوار تاکسی شدم🚕 و راننده موسیقی حرام گذاشته بود❌ . یکهو دیدم گوش هایش را گرفته☺️ و سرش را بین دستانش پنهان کرده و انداخته پایین😊 . گفتم : چیه مامان !!! گفت : گناه دارد نمی خواهم بشنوم .👌☺️ مدافع‌حرم رسول خلیلی 💔🕊 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
💠💠💠 #رسول جان آغوش باز امام عشق حسین (ع‌‌) را دیدی و لبخند زدی و عاشقانه در خون خویش غلتیدی ودر آغوشش آرام گرفتی . 💠 خوشا به سعادتت ای #رسول عاشق 💞میگن که وقتی کسی رو دوست داری 🌹شبیه اون میشی شبیه حرفاش... ☘شبیه حرفای قشنگت شدم 🌸آقا رسول خودت مراقبم باش ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
﴾﷽﴿ قسمتی از کتاب به مناسبت شهادت شهید رسول خلیلی : بیست‌و‌هفتم آبان‌ماه روح‌الله مانند روزهای دیگر به دانشکده رفته بود. از صبح کارهایش را بر طبق روال همیشه انجام داد و ظهر همراه مهران به سالن غذاخوری رفتند. وقتی وارد سالن شدند، گرم صحبت بودند که عکسی روی دیوار نظر روح‌‌الله را به خود جلب کرد. وسط حرفش پرید و گفت: «مهران یه لحظه صبر کن!» ـ چی شده؟ روح‌الله به‌سمت عکس روی دیوار رفت. همان طور که به عکس اشاره می‌کرد، خندید و گفت: «اینجا رو نگاه کن. زده . اینکه محمدحسن نیست، این رسوله، دوستمه، می‌شناسمش!» مهران با تعجب به او نگاه می‌‌کرد. هنوز حرفی نزده بود که روح‌الله گفت: «خب حالا چرا زده شهید؟ نکنه واقعاً شهید شده؟ این رسوله نه محمدحسن؛ اما عکس خودشه.» بعد با ترسی که از چشمانش می‌بارید، به مهران خیره شد. ـ نکنه واقعاً شهید شده؟ بیچاره می‌‌شم. مهران همچنان در سکوت به او خیره شده بود و چیزی نمی‌گفت. نمی‌دانست باید چه عکس‌العملی نشان بدهد. روح‌الله غذایش را گرفت و سر میز نشست، اما یک قاشق هم نخورد. به یک نقطه خیره شده بود و با غذایش بازی می‌کرد. مهران چند بار صدایش کرد. - کجایی داداش؟ چرا غذات رو نمی‌خوری؟ روح‌الله که با صدای او به خودش آمد، از سر میز بلند شد و گفت: «اصلاً اشتهام کور شد، می‌رم یه پرس‌وجو کنم ببینم خبر صحت داره یا نه.» این را گفت و از سالن غذاخوری رفت بیرون. چند دقیقه‌ بعد مهران رفت سراغش، نگران حالش بود. وقتی به اتاقش رفت، دید که روح‌‌الله اشک‌هایش را پاک می‌کند. از حال‌وروزش پیدا بود که خیلی ناراحت است. رفت کنارش نشست و گفت: «چی شد؟ پرسیدی؟» روح‌‌الله سرش را به‌نشانۀ تأیید تکان داد و با بغض گفت: «آره پرسیدم. خبر صحت داره. حالا چه‌کار کنم؟» ـ می‌دونم دوستت بوده، خیلی ناراحتی. اما باید خوشحال باشی که شهید شده و نمُرده. روح‌الله که سعی می‌کرد بغضش را مخفی کند، گفت: «درد من فقط این نیست. آره شهید شده، خوش به حالش. اما رسول خیلی بلده بود. به کارش وارد بود. می‌خواستم برم پیشش ازش کار یاد بگیرم. کلی سؤال داشتم ازش. قرار بود چیزهایی رو که از یاد گرفته بود، بهم یاد بده. خیلی قرارها با هم گذاشته بودیم. فکرشم نمی‌کردم این‌جوری بشه.» مهران بازهم سعی کرد که دلداری‌اش بدهد، اما خودش هم می‌دانست خیلی فایده‌‌ای ندارد. روح‌الله خیلی ناراحت بود. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
💠رفــتــه بــودی ڪــه بــیــایــی چــقــدر طــول ڪــشــیــد... 💠 به نرسید خودش را به رساند ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
ولادت امام حسن عسکری (ع) مبارک باد (به وقت تولد قمری آقا رسول) ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️ قرار بود اسمش بشه ولی چون شب ولادت امام حسن عسکری(ع) به دنیا اومد اسم شناسنامه ای شد 🌸🍃بخاطر اینکه مادر اسم دوست داشت صداش میزدن و چه برازنده بود برایش اسم او و ای شد برای ✨او آور خوبی ها شد ✨پیام آور الهی ♦️رسول خلیلی : رسول = پیام آور ، فرستاده خلیل = دوست ی = من 💥دوست من خداست 💥 ✨پس پیام آور و فرستاده خداست✨ برادر شهیدم تولدت مبارڪ ☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
سلام علیکم خدمت اعضای محترم دیشب یکی از عزیزانمون،خواب رو دیدن😭😭😭😭😭 عین همون خواب رو که برام تعریف کردند،گذاشتم هرجا دلتون شکست،خادمین کانالو دعاکنید🍃 💠بسم الله الرحمن الرحیم💠 آقای نریمان پناهی میشناسی؟ یه مداحی داره میگه همه منتظرن مادرش برسه😭 رفته بود هیئت ریحانه النبی شهید آورده بودن😭 داداش رسول اونجا بود اما هیچکس نمی تونست ببینتش😔 اونجا که آقا نریمان پناهی گفت همه منتظرن مادرش برسه داداش رسول گریه کرد😔 هیچی نمیگفت فقط گریه میکرد😭😭 بعد شهیدو بردن داداش رسول هم باهاش رفت نمیدونم چه جوری بود انگار شهید قرار بود اونجا دفن کنن داداش رسول رفت جای اون شهید خوابید تلقین خوندن😭 رفتم جلو😭 دیدم رو کفن نوشته پارچه رو کفن بود😭 خاک ریختن خاک ریختن😭 آقای نریمان پناهی دوباره خوند همه منتظرن برسه😭 داداش اما نمیدونم چرا آقای نریمان پناهی گفت ...😭😭 😭😭😭😭 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
و در فردا روزی آغوش باز میکند برای قدوم تو‌... برای شیر مردی از تبار ... برای که زمینی شد تا دلها را آسمانی کند.... تا دلها را حضور اصلی اشان کند... تا جامانده را با زمانشان آشتی دهد... وقتی زمین پر پرواز اش میشود و آسمان جایگاه عاشقی اش،دلش در زمین میماند و میشود دلها.... میشود قلب ها.... یک روز مانده تا زمینی شدنت رسول عشق.... 💖❤💖❤💖❤💖 ═▩ஜ•••💖🍁•••ஜ▩═ @rasooll_khalili ═▩ஜ•••💖🍁•••ஜ▩═
🕊 شـهیـدانــه 🕊
💠از دوستدارنت در زمین خاکی به یار آسمانی مان عزیز 🌼🍃سلام یار و یاور تنهایی هایمان .. 🌺🍃امروز سالروز تولدت و برادر دار شدن ماست . روز تو روز زنده تر شدن شما و روز تولد دوباره ماست . 🌸🍃و ان شالله شاهد روز ظهوری باشیم که دوشادوش در کنار امام زمان و ولی مان رجوع و برگشت شما را شاهد باشیم 🌹🍃 آسمانیان و زمینیان به یُمن ورودت جشن گرفته اند بی شک کادوی تولدت را از دستان مبارک عمه ی سادات به پاس پاسداری از حرمش خواهی گرفت و ای کاش ما هم عیدی و هدیه از شما بگیریم . درکنارعباس بودن چه لذتی دارد سرباز خیمه ی زینب تولدت مبارک🌹 🌺🍃برادر شهیدم اما امروز درزمین ودر روز میلاد تو،درکنارمزارت اشک هایی ست که برگونه های عاشقانت جاری ست وقلب های که درد دوری وفراغت را فریاد می زنند ☘ برای تولدت یک نفر اینجاست که بی بهانه گریه می کند ودلش برای نبودنت بهانه می گیرد 💐ای کاش من هم کنار مزارت بودم وسربرسنگ مزارت عشق را نجوا و تمام بغض های فرو خورده از پرواز رفقایم را فریاد می زدم تومتولد شدی که سالها بعد با شهادتت آبرو و شفیع من نزد پروردگارباشی. تو شدی که سربه راه شوم 🎈درواپسین لحظات دستانم را گرفتی و راه آسمان رابه من نشان دادی بودم و شرمنده از گناهانم روسیاهیم نزد پروردگار تو برادرانه دستانم راگرفتی وگفتی را بالا کن سرم را که بالا کردم پرمهرخداوندرا درچهره ی نورانیت دیدم واینگونه شد که حُر مرامت شدم 🍁اینکه این منم روسیاهِ،ذلیلِ،حقیرِ،سرافکندهِ،شرمنده از بارسنگین گناهان سالهای قبل که همراهی ورفاقتم باتو مراهم شبیه آسمانیان کرده حرم زینب(س) تولدت مبارک🎊 از مادر بزرگوارشهید ═▩ஜ••🍃❤🍃••ஜ▩═ @rasooll_khalili ═▩ஜ••🍃❤🍃••ஜ▩═
🕊 شـهیـدانــه 🕊
سلام علیکم خدمت اعضای محترم این روزا اتفاقا جالبی رو میشنویم که از طرف #شهید_رسول_خلیلی افتاده😭😭😭😭
💠💠من باشهید از سال #۹۵ تو امام رضا آشنا شدم ... و رو بر من تمام کردن. 🌸🍃خواهر زاده ای دارم که به واسطه من و همسر برادرم با شهید آشنا شد و به شدت باهاشون مانوس شد اون موقع دوازده سالش بود. 🌷🍃 ینی پیش از طرفی وقتی پدر شهید به زادگاهشون میان برای مراسم یادواره ... 💠🍃آقا ابوالفضل به واسطه شغل پدرش با آقای حضوری صحبت می‌کنه و شماره شونو میگیره یادمه چقدر با ذوق و شوق اومد بهم گفت خاله یافتم شماره پدرشو یاافتم . 🌸🍃ازون به بعد گاهی بهشون پیام میداد یا زنگ میزد ...برای شهید .. شهادتشون به یه 🌺🍃 واین پسر توی این عوض شد ... خیلی عوض شد ... 🌹🍃الان که فکر میکنم بخوام زندگی نامه ش رو بنویسم فرقی با زندگی شهدا نداره😭😭😭 ☘🌸همیشه هم میخواست به کسی بگه دعام کن ...می‌گفت دعام کن مثل شم 🌹🍃 این آقا ابوالفضل تواین رشد کردن تا رسید به شب 🌀که وقتی از روستایی که مراسم بود برمیگشتن ... تصادف میکنن و با به دیدار اربابش میره و به آرزو ش میرسه😭😭😭 🌷🍃و مادرش هم روز بعد بعد از اینکه از کما خارج نشد به پسرش 🌷🍃و از طرف ابولفضل برای رسول تبریک بگید .. 🌼🍃بگید خودش توی کنار اما من وظیفه ام دونستم بگم . 🌷🍃توی این سن زده بود و زندگی شهدا رو میداد 💠 شهید اول هم داداش بود در ادامه کارهای آقا ابوالفضل رو برای آقا میبینید خیلی از این کارا میکرد مختلف درست میکرد از عکسای و کلیپ و ... گرامی خدا ان شاءالله آقاابوالفضل را با جوان امام حسین(ع) محشورشان کنه😭😭😭😭😭😭😭 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
❤️ ❣🍃من از خــودم برای خدا ڪم گذاشتم او از خــودش برای رضاےخدا گذشت... ☀️ ┄┅─✵💖✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵💖✵─┅┄
💠💠💠💠 🌟۲۱ آبان تو این روزهایی ڪه همه بعد دَم از زدن تنها ڪسی بودی ڪه شدی💥 🌟دقیقا ڪسی شدی ڪه خدا دید تورو و خریدَتت مثل خود 💥 🌟راهشم به ما یاد بده که فقط رو به سینه نزنیم💥 و ┄┅─✵💖✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵💖✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ ❣🍃من از خــودم برای خدا ڪم گذاشتم او از خــودش برای رضاےخدا گذشت... ┄┅─✵💖✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵💖✵─┅┄
❤️ ❣🍃من از خــودم برای خدا ڪم گذاشتم او از خــودش برای رضاےخدا گذشت... # معراج_شهدا @rasooll_khalili
🌷🍃سلام علیکم خدمت دلدادگان شهدا🍃🌷 🌼🍃میخواستم از حاجت رواییم از توسل به شهدا و بگم😭 بعد مدت ها سختی،هربار میخواستم به نیت بردارم،اما نمیشد😭😭 🌴روزی که داشتم برای مراسم ۵ آذر۹۸ که یاد بود برای میگرفتیم،رزق مراسمو آماده میکردم،نیت کردم و قسمشون دادم به حضرت زینب(س) که در حقم برادری کنن و مشکلم حل بشه😭 🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 زیارت عاشورا را از #۱۱آبان ماه شروع کردم،به نیابت از هدیه به امام حسین(ع) 🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌀درست در روز #۱۴آذر یه خبر خوبی بهم رسید،درست شب ولادت و در شب تولد مراسم نامزدیمون برگزار شد🌸🌸 🌹🍃دقیقا روزِ داداش رسول،که توی مدرسه به مناسبت و تولد داداش،کیک و هدیه داشتیم 🌸🍃وسط مراسم،مادرم تماس گرفت،گفت امشب،میان برای نشون کردن😭😭😭 واقعا داداش رسول به قولش وفا کرد😭😭😭😭😭😭 ❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ آخه خیلی قبل تر از اینا،یه روز که دلم گرفته بود،خواب داداش دیدم که بهم گفت، 😭😭😭😭😭 💠🍃شهدا واقعا ناظرن،فقط کافیه به خدا و حکمت هاش ایمان داشته باشیم،واقعا از ته دل دعا کنیم و راضی باشیم به رضای خدا💠🍃 🌷🍃به لطف خداوند و عنایت ویژه امام زمان(عج) و و و یک روز مونده بود به مراسم عقدمون برگزار شد 🌷🍃این زندگی امام زمانی و شهدایی را مدیون امام زمان(عج) و شهدا هستیم ان شاءالله همیشه شفاعت شهدا شامل حالمان باشد 🌸🍃برای زندگی شهداییمان دعایمان ڪنید محتاج دعای خیر شما ارادتمندان شهدا هستیم🍃🌸 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
طرح جدید به مناسبت شهادت شهید رسول خلیلی 💛💫 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه عاشقانه در گوش مردم این شهر میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد❣ . 🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکی ست که خبر از آورده از اولین های هفت سال پیش. آن موقع که هیاهوی گوش زمانه را کر کرده بود، کفتار ها به گرد زوزه می‌کشیدند زمان غرش شیران بود🌹 . 🍃اولین هایی که رفتند و صدای شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد ، در ، آن زمان که صدای پای به گوش می‌رسید😔 . 🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های دیگر می‌آورند ولی من هنوز گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی پیچیده در این حوالی، بوی . . 🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا نباشی شهید نمی‌شوی‌. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند: منزل وصل پس از رد شدن از است وصل اگر می‌طلبی روی خودت پا بگذار😓 . 🍃همه ‌معادلاتم را همین یک بیت بهم می‌ریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمین‌گیر شدیم کاری بکن، میشنوی چه میگوییم؟ از نبودت گذشته و امسال هفتمین پاییزی ست که در یادها شدی❤ . . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۶۵ . 📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۲.حلب سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا .
🕊 شـهیـدانــه 🕊
ولادت امام حسن عسکری (ع) مبارک باد (به وقت تولد قمری آقا رسول) ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️ قرار بود اسمش بشه ولی چون شب ولادت امام حسن عسکری(ع) به دنیا اومد اسم شناسنامه ای شد 🌸🍃بخاطر اینکه مادر اسم دوست داشت صداش میزدن و چه برازنده بود برایش اسم او و ای شد برای ✨او آور خوبی ها شد ✨پیام آور الهی ♦️رسول خلیلی : رسول = پیام آور ، فرستاده خلیل = دوست ی = من 💥دوست من خداست 💥 ✨پس پیام آور و فرستاده خداست✨ برادر شهیدم تولدت مبارڪ ☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
امروز نه فقط تولد تو بلکه سرآغاز زندگی تمام آنانیست که بار دیگر با تو متولد شدند پس تولدمان مبارک.
💠از دوستدارنت در زمین خاکی به یار آسمانی مان عزیز 🌼🍃سلام یار و یاور تنهایی هایمان .. 🌺🍃امروز سالروز تولدت و برادر دار شدن ماست . روز تو روز زنده تر شدن شما و روز تولد دوباره ماست . 🌸🍃و ان شاءلله شاهد روز ظهوری باشیم که دوشادوش در کنار امام زمان و ولی مان رجوع و برگشت شما را شاهد باشیم 🌹🍃 آسمانیان و زمینیان به یُمن ورودت جشن گرفته اند بی شک کادوی تولدت را از دستان مبارک عمه ی سادات به پاس پاسداری از حرمش خواهی گرفت و ای کاش ما هم عیدی و هدیه از شما بگیریم . درکنارعباس بودن چه لذتی دارد سرباز خیمه ی زینب تولدت مبارک🌹 🌺🍃برادر شهیدم اما امروز درزمین و در روز میلاد تو،درکنارمزارت اشک هایی ست که برگونه های عاشقانت جاری ست وقلب های که درد دوری وفراغت را فریاد می زنند ☘ برای تولدت یک نفر اینجاست که بی بهانه گریه می کند ودلش برای نبودنت بهانه می گیرد 💐ای کاش من هم کنار مزارت بودم وسربرسنگ مزارت عشق را نجوا و تمام بغض های فرو خورده از پرواز رفقایم را فریاد می زدم تو متولد شدی که سالها بعد با شهادتت آبرو و شفیع من نزد پروردگارباشی. تو شدی که سربه راه شوم 🎈درواپسین لحظات دستانم را گرفتی و راه آسمان رابه من نشان دادی بودم و شرمنده از گناهانم روسیاهیم نزد پروردگار تو برادرانه دستانم راگرفتی وگفتی را بالا کن سرم را که بالا کردم پرمهرخداوندرا درچهره ی نورانیت دیدم واینگونه شد که حُر مرامت شدم 🍁اینکه این منم روسیاهِ،ذلیلِ،حقیرِ،سرافکندهِ،شرمنده از بارسنگین گناهان سالهای قبل که همراهی ورفاقتم باتو مراهم شبیه آسمانیان کرده حرم زینب(س) تولدت مبارک🎊 از مادر بزرگوارشهید ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از تصور نبودنت رو شونه ی تو گریه می کنم منی که دل بریدم از همه ببین برای تو چه می کنم! بوی عطرِ فاصله های و قلبی که به تو نزدیک است ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم کجا؟ گفتا دمشق.... گفتم چرا؟.... گفتا که عشق....!!!! گفتم نرو..... خندید ورفت😭😭😭 ماه به این بزرگی... گاهی میگیرد.... خورشید هم گاهی می گیرد دل کوچک ما انسان ها جای خود دارد.... دلتنگم... نعم الرفیق فی قلبی الرسول💔💔💔💔 حواست هست! زمین گیر شدیم... بال و پر بهمون بده...😭 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🎈 #تولد 🔹سحر با صدای مامان بیدار شدم ,قبل از اینکه آبی به دست و صورتم بزنم ;مامان گفت: "رسول بیا ا
💠از دوستدارنت در زمین خاکی به یار آسمانی مان عزیز 🌼🍃سلام یار و یاور تنهایی هایمان .. 🌺🍃امروز سالروز تولدت و برادر دار شدن ماست . روز تو روز زنده تر شدن شما و روز تولد دوباره ماست . 🌸🍃و ان شاءلله شاهد روز ظهوری باشیم که دوشادوش در کنار امام زمان و ولی مان رجوع و برگشت شما را شاهد باشیم 🌹🍃 آسمانیان و زمینیان به یُمن ورودت جشن گرفته اند بی شک کادوی تولدت را از دستان مبارک عمه ی سادات به پاس پاسداری از حرمش خواهی گرفت و ای کاش ما هم عیدی و هدیه از شما بگیریم . درکنارعباس بودن چه لذتی دارد سرباز خیمه ی زینب تولدت مبارک🌹 🌺🍃برادر شهیدم اما امروز درزمین و در روز میلاد تو،درکنارمزارت اشک هایی ست که برگونه های عاشقانت جاری ست وقلب های که درد دوری وفراغت را فریاد می زنند ☘ برای تولدت یک نفر اینجاست که بی بهانه گریه می کند ودلش برای نبودنت بهانه می گیرد 💐ای کاش من هم کنار مزارت بودم وسربرسنگ مزارت عشق را نجوا و تمام بغض های فرو خورده از پرواز رفقایم را فریاد می زدم تو متولد شدی که سالها بعد با شهادتت آبرو و شفیع من نزد پروردگارباشی. تو شدی که سربه راه شوم 🎈درواپسین لحظات دستانم را گرفتی و راه آسمان رابه من نشان دادی بودم و شرمنده از گناهانم روسیاهیم نزد پروردگار تو برادرانه دستانم راگرفتی وگفتی را بالا کن سرم را که بالا کردم پرمهرخداوندرا درچهره ی نورانیت دیدم واینگونه شد که حُر مرامت شدم 🍁اینکه این منم روسیاهِ،ذلیلِ،حقیرِ،سرافکندهِ،شرمنده از بارسنگین گناهان سالهای قبل که همراهی ورفاقتم باتو مراهم شبیه آسمانیان کرده حرم زینب(س) تولدت مبارک🎊 از مادر بزرگوارشهید ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
بعد تشییع پیکر رسول از مقبرة الشهداء سریع خودمو رسوندم به ماشین... یه دفعه روح الله رو با خانمش دیدم گفت: جا داری منم بیام بهشت زهراء (س) ؟ با خانمم هستم گفتم: آره داداش... با خانمش اومدن جلو نشستن! جاشون یکم تنگ شد ناراحت شدم... روح الله گفت: خبر نداشتم رسول شهید شده موبایل هم نداشتم تو دانشکده بودم یکی از بچه ها گفت شهید شده... منم که به اسم میشناختمش زیاد دقت نکردم رفتم آشپزخونه دانشکده غذا بگیرم یهو عکس رسول رو دیدم رو دیوار غذا خوری...رعشه افتاد به بدنم ، بغض کردم...میخواستم بشینم زمین گریه کنم یاد بار آخری افتادم که من و رسول و صابر افطاری اومدیم خونتون چقدر اون شب خوش گذشت... من که پشت فرمون بودم برگشتم نگاهش کردم... وقتی داشت اینارو میگفت خودشو نگه داشته بود گریه نکنه جلو بقیه... روح الله خیلی رسول رو دوست داشت بارها میومد پیشم میگفت : "فلانی سفارش منو بکن رسول بهم کار خنثی سازی بمب یاد بده" گفتم: داداش این همه کار بلد تو تشکیلات هست برو پیش اونا گفت: "میخوام از رسول کار یاد بگیرم ..." 📚به نقل از دوست صمیمی شهیدان و ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄