eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
339 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
اذان حاج عباس در حرم حضرت رقیه.mp3
4.13M
☘🕊 اذان در حرم حضرت رقیه 🌷 ای شهیدان عزیز، دعا گوی ما باشید که محتاجیم به دعایتان 🍃🌺التماس دعا دوستان🌺🍃 ═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═ @rasooll_khalili ═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═
🍃❣🕊🍃 نه پرواز بلدم، نه بال و پرش را دارم.. دامهای اسیرم ڪرده اند.. ولے.. من‌ میخواهم اسیر نگاه شما شوم و بس.. ═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═ @rasooll_khalili ═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═
👌 گرچه از فاصله ماه به من دور تری 🕊 ولی انگار همین جا و همین دور و بری 🌙 ماه می تابد و انگار تویی می خندی 🎈 باد می آید و انگار تویی می گذری... ═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═ @rasooll_khalili ═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═
شهدای #مدافع_حرم تبریز #مارامدافعان_حرم_آفریده_اند✌ ❤ #شهـادت ، بـال نمـی خـواهـد ! حـال مـی خـواهـد .. بـال را پـس از #شهـادت میدهنـد نـه پیـش از آن..
🔰چند خواهش دارم : یکی اینکه اول وقت که گشایش از مشکلات است دوم : صبر و تحمل سوم: به یاد باشیم... 🍃🌸فرازی از ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃❣🕊🍃 نه پرواز بلدم، نه بال و پرش را دارم.. دامهای #دنیایی اسیرم ڪرده اند.. ولے.. من‌ میخواهم اسیر نگاه شما شوم و بس.. #مدافع_حرم #شهید_نوید_صفری_طلابری #اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
. غروب مقبره ی شهدا..شهرک شهید محلاتی... هفته ی پیش.. یعنی دقیق پیش همچین روزی بود که این عکس رو به عنوان دومین پست اینستاگرام گذاشتم... و محمدرضا.. با پیج خلیلی که ساخته بود زیرش کامنت گذاشت.. میدونی.. اخه رسول خلیلی رو خیلی دوست داشت.. میگفت شبیهشه... یعنی کلا حرم بی بی زینب واسش خیلی دوست داشتنی بودند.. و کی فکر میکرد دو سال دیگه همچین روزایی بشه غروب نزدیک ترین برادرم.. ... و دو ماه.. دقیقا دو ماه پیش بود که واسه ماموریت دو ماهش بهم وعده برگشت داد.... دو ماه جدایی واسمون سخت بود... دو ماه پیش که تا ساعت 12:30 شب با موتور تو خیابونا میچرخیدیم و شوخیامون بوی شهادت میداد... وقتی میگفتم کل خیابون آزادی رو به نامت میکنم تو فقط شهید شو.. اونم میگفت همین بن بست دوازدهم کافیه.. شب اخر که تا رفتن به قرارگاهشون با هم بودیم.. اون شبی که دلش گرفته بود میگفت محرم امسال دیگه تهران نیستم با هم بریم هییت.. بریم چیذر... بریم تهران رو زیر پا بزاریم... از شب سوم محرم هم تماس های تلفنیش شروع شد و سفارشش این بود که ... خلاصه.. قسمت این بود که عهد اخوتی که عمرش به چهارسال رسیده بود ختم به شهادت محمدرضا بشه... بعد مجاهدت دو ماهت... دقیقا چند روز قبل از سالگرد رسول خلیلی.. با سرو صورت خونی آوردنت محمدرضا.. به وعده ی اومدنت عمل کردی... وعده زنده بودن در ماه محرم زیر پرچم حضرت زینب... . یا زینب کبری 🌹 ✨ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🔹چه اتفاقی باعث شد که شهید بابک نوری که متحول شوند⁉️ بابک از همون اولشم عاشق امام رضا(ع) بود!❤️ عشق میکرد با آقــا... بابک یه بچهِ فعال و فوق العاده مهربونی بود... از بچگیش حال دلش حال دل بود... با همه قشری میپرید... اصلا یه آدم فوق العاده اجتماعی بود...👌 عاشق خونه وخانواده بود... هم پایه هیئت بود وهم پایه دور دور های دوستانه وفوتبال...⚽️ موقع سربازیش که شد تو اون منطقه ای که خدمت میکرد همه اطارفیانش بچه هیئتی و مذهبی بودن، خصوصا بچه های عزیزِ !🌸 اونجا بابک باتوجه به اینکه خیلی خوش اخلاق و اجتماعی بوده بااونا دوست میشه و کلی باهاشون مَچ میشه... بابک وقتی از نزدیک بااون بچه ها روبه رو میشه متحول میشه...✨ انسانیت رو درک میکنه... سعی میکنه از خودش یه انسان کامل بسازه! بعدها بعد از همه متوجه شدیم که بابک بدون خبر تو زمان خدمت به صورت داوطلبانه میرفته سر مرزهای کردستان...!! از اونجا فکر از حرم حضرت زینب(س) و دفاع از میهن و ناموس کشورش تو ذهنش محکم میشه...👌 و آخر راهش ختم میشه به اینکه رو سنگ مزارش حک میشه؛ 💔🌿 ✨ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨رفتیم که شمع ظلمتِ شب باشیم ✨آغوش گشودیم که در تب باشیم 💥گفتید اما 💥ما رفتیم که در حصار باشیم... شهید روح الله قربانی شهید قدیر سرلک ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
غروب مقبره ی شهدا..شهرک شهید محلاتی... هفته ی پیش.. یعنی دقیق پیش همچین روزی بود که این عکس رو به عنوان دومین پست اینستاگرام گذاشتم... و محمدرضا.. با پیج خلیلی که ساخته بود زیرش کامنت گذاشت.. میدونی.. اخه رسول خلیلی رو خیلی دوست داشت.. میگفت شبیهشه... یعنی کلا حرم بی بی زینب واسش خیلی دوست داشتنی بودند.. و کی فکر میکرد دو سال دیگه همچین روزایی بشه غروب نزدیک ترین برادرم.. ... و دو ماه.. دقیقا دو ماه پیش بود که واسه ماموریت دو ماهش بهم وعده برگشت داد.... دو ماه جدایی واسمون سخت بود... دو ماه پیش که تا ساعت 12:30 شب با موتور تو خیابونا میچرخیدیم و شوخیامون بوی شهادت میداد... وقتی میگفتم کل خیابون آزادی رو به نامت میکنم تو فقط شهید شو.. اونم میگفت همین بن بست دوازدهم کافیه.. شب اخر که تا رفتن به قرارگاهشون با هم بودیم.. اون شبی که دلش گرفته بود میگفت محرم امسال دیگه تهران نیستم با هم بریم هییت.. بریم چیذر... بریم تهران رو زیر پا بزاریم... از شب سوم محرم هم تماس های تلفنیش شروع شد و سفارشش این بود که ... خلاصه.. قسمت این بود که عهد اخوتی که عمرش به چهارسال رسیده بود ختم به شهادت محمدرضا بشه... بعد مجاهدت دو ماهت... دقیقا چند روز قبل از سالگرد رسول خلیلی.. با سرو صورت خونی آوردنت محمدرضا.. به وعده ی اومدنت عمل کردی... وعده زنده بودن در ماه محرم زیر پرچم حضرت زینب... 🌹 ✨ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊خادمیِ #شهید #مدافع_حرم #نوید_صفری در کفشداری حرم #حضرت_رقیه (سلام‌الله‌علیها) #شهیدنوید_شهادتت_مبارڪ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🖋پست اینستاگرام مادر شهید رسول خلیلی در سالروز شهادت شهید رسول خلیلی 🔹روزی که برای دیدن رسول رفتیم معراج، رسول را غسل و کفن کرده بودن و زمانی که رسیدیم تابوت را آوردن روی زمین گذاشتن و سر کفن را کمی باز کردن و صورت رسول دیده شد. ما همگی از سمت وجهتی نشسته بودیم که طرف صورت مجروح رسول دیده میشد، چون صورت کاملا به سمت بالا نبود، یک طرف به سمت بالا بود که اون هم طرف مجروحش، بطوری که در نگاه اول شناخته نمیشد. من با خودم گفتم این رسول منه ؟! خواستم صورتش را ببوسم که جای سالمی نبود به غیر از قسمتی از چانه که سعی کردم به آرامی ببوسم که مبادا فشاری بیاد. بعدها که عکسهای پیکر رسول را در معراج دیدم متوجه شدم، نیمه ی دیگر صورت سالم بوده و من خیلی دلم سوخت که نتوانستم برای لحظه ی اخر درست با رسولم وداع کنم و ببوسمش. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🇮🇷 🇮🇷 ▫️خدایا! میدانم که کم کاری از من است ▫️خدایا! میدانم که من بی توجهم ▫️خدایا! میدانم که من بی همتم ▫️خدایا! میدانم که من قلب امام زمان (عج) را رنجانده‌ام، اما خود میگویی که به سمت من بازآیی ◽️آمده‌ام خدا! کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
﴾﷽﴿ فرازی از وصیت نامه شهید نوید صفری درباره استکبار ستیزی و دشمن واقعی اسلام ، امریکا ... ═▩ஜ••🍃🌷🍃••ஜ▩═ @rasooll_khalili ═▩ஜ••🍃🌷🍃••ஜ▩═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐خاطره ای گویی شهید بالای مزار شهید مدافع حرم 🕊سالروز شهادت شهید مدافع حرم " روح الله صحرایی " گرامی باد ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹 فرمانده لشکر به خیل یاران شهیدش پیوست🕊 📸 فرمانده شهید محمد جعفر حسینی به یاران با وفای حضرت زینب (سلام الله علیها) پیوست. شهادتت مبارڪ 🌹🕊 ┄┅─✵💖✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵💖✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🔷🔹رهروان این ره نه پیر بودند و نه سیر شده از دنیا...! آنها تنها عاشق بودند... مزار شهید رسول خلیلی ┄┅─✵💖✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵💖✵─┅┄
خاطره ایی از شهید حامد سلطانی @rasooll_khalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره پدر 🕊چهار روز قبل از شهادتش به من گفت : «دعا کن به رفیق شهیدم بپیوندم.»💔 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
همیشه در کار خیر پیش‌قدم بود و در واسطه‌گری 💍 پیش‌قدم‌تر. هرکس قصد ازدواج می‌کرد اول به سراغ سیدجواد می‌رفت آن‌قدر که در مدت یک سال نامزدی‌اش، بیش از پنجاه مراسم نامزدی به‌واسطه او به انجام رسیده بود🌹. بعد از شهادتش هم این رسم دیرینه‌اش ادامه دارد و خیلی‌ها از حاجت‌روایی‌شان به‌ واسطه شهید گفته‌اند. همیشه می‌گفت : «خدایا من به غیر از تو کسی رو ندارم.» همسرش ناراحت می‌شد و می‌گفت : «پس من و فاطمه چی❗️؟» در جواب می‌گفت : "آره، ولی اول و آخر خداست. از اول که میای این دنیا تا آخر که می‌خوای بری باید بدونی که باید باب طبع اون باشی؛ با خدات دوست باشی."🍃 همین‌طور هم شد. آن‌قدر غرق دوستی خود و خدایش بود و باب طبع او می‌زیست که از همسر باردارش، فاطمه چهارساله‌اش و زهرایی که هنوز طعم در آغوش گرفتنش را هم حس نکرده بود، گذشت💔. سی‌وهفت ساله بود که در تاریخ ۹۵.۰۷.۲۶ و در منطقه حلب، پیوندش با خدایش آسمانی شد. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🦋خيلی از رفتار و كردارهای هادی ذاتی بود. بدون اينكه از كسی چيزی ياد گرفته باشد، ذات پاكش او را به سوی كارهای خير می كشاند. يادم است سه، چهار سالش بود با هم به منزل يكي از اقوام رفتيم. خانم‌های آن منزل از نظر خيلي رعايت نمی ‌كردند😞. هادی با اينكه بچه خردسالی بود، گفت من داخل نمی ‌آيم. هرچه اصرار كرديم، گفت اينها حجاب ندارند و من نمی آيم.❗️ از همان بچگی‌هايش از پرهيز می‌كرد. روی يك كاغذ نوشته بود غيبت ممنوع🚫 و می چسباند روی ديوارهای خانه تا همه نوشته‌اش را ببينند و كسی غيبت نكند. به نقل از مادر شهید ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. گفتم که پریشان نکنم  اذهان را رویِ جگرم  گذاشتم  دندان را ماندم به خدا  چگونه  خون گریه کنم! مرثیه ی کربلایِ  خان طومان را... #شهدای_خان_طومان شهید، باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها، حیات دوباره می‌دهد. عشق شهید، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد. * به وقت خان طومان نثار شهدای و مخصوصا شهدای خان طومان فاتحه ای قرائت کنید ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄