eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
339 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺 🌺🌺 💝 بشارت باد بر اهل زمین که سیب سرخ بهشت، جوانه زد 💝 نام تو، ریشه شرّ را خشکاند و خانه وحی، با درخشش نامت، شد 💝 تا نشانی باشی بر حرمت زن در آئین (ص) فرارسیدن سالروز میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا(س) و و مبارکباد🌹 @rasooll_khalili
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 1️⃣ گروه جهاد و مقاومت مشرق، "خیلی چیزها از ایمان (محمد) یاد گرفتم و آرامش عجیبی داشت؛ یک بار از او پرسیدم نظامی تو در سپاه چیست؟⁉️ : هر درجه ای داشته باشم مهم نیست آخرش همان ام و به این درجه افتخار میکنم."✌️ این جملاتیست که یک شهید درخصوص فرزندش می گوید. منتظرقائم (غلام نژاد) در تاریخ 25 شهریور 1363 در شهرستان در استان مازندران به دنیا آمد و تولد او همزمان بود با نبی اکرم(ص) مادرش می‌گوید: باوجود اینکه پیشنهادهای کاری مختلفی داشت اما بخاطر علاقه به فعالیت در و ارادت زیادی که به مقام معظم داشت، تمام تلاش خود را کرد و 4 روز بعد از ازدواج، به یگان ملحق شد. در کودکی اش خوابی دیدم و حالا که شهید شده است تعبیر آن خواب را بیشتر میکنم . محمد امانتی در دست من بود که به برگردانده شد و امیدوارم خوبی بوده باشم. ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ️⃣ ⏬ فرزند این خانواده در 12 شهریور 1390 در درگیری با گروهک تروریستی و جدایی طلب پژاک در منطقه سردشت به شهادت می رسد. متن زیر گفتگویی‌است با بزرگوارشهید محمد منتظر قائم:🕊🌹 * نام خانوادگی از غلام نژاد به منتظرقائم در سال 1384 به يكي از اقوام ( شوهر خواهرم) با ايشان آشنا شدم، اولين جلسه ديدار ما هم در منزل خواهرم در نكا بود. اصلي ايشان در شناسنامه محمد نژاد بود يكسال قبل از اينكه به شهادت برسد، فاميلي اش را تغيير داد و من كسي از اين موضوع اطلاع نداشت. در واقع يك رازي بود بين من وشهيد. از آنجائيكه و ارادت زیادی به شهيد محمد منتظر قائم فرمانده سپاه يزد وشهيد واقعه طبس داشت، تصميم گرفت اين كار را انجام دهد. مي گفت: به اين فاميلي علاقه مندم. دارم فاميلي ام را "منتظر قائم" بذارم. احترام زيادي براي خانواده، مخصوصاً قائل بود. به ايشان گفتم: مي خواهيد اين موضوع را به خانواده و پدرتان اطلاع دهيد؟ : بالاخره يك روزي خودشان خواهند شد. بعد از شهادت، روزي كه به پدر شهيد گفتند: منتظر قائم شهيد شده، كرد و وقتي كه به منزل تشريف آوردن موضوع را برایشان دادند ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ️⃣ اين دوباره تکرار شد. آنروزي كه جنازه شهيد را آوردند، وارد سردخانه شدم، چند لحظه بعد خودم رو با شهيد توي سردخانه تنها ديدم، بالاي سرش و به صورتش نگاه كردم و به ياد آنروزي افتادم كه محمدآقا خواست عکس‌العمل من را بعد از شهادت اش ببيند، جمله اي كه آن روز گفتم را تكرار كردم: عزیزم! 🕊🌹مبارك، بالاخره به آرزويت رسيدي! از شهید یک چندساله به نام به یادگار مانده است، محمدطاها را زياد نمي ديد. وقتي هم كه به مرخصي مي آمد زياد در آغوشش نمي‌گرفت. مي ترسيد و تعلق ايجاد شود. محمد منتظر قائم زندگي و بچه اش را دوست داشت اما هدفش را بیشتر دوست داشت و به خاطر هدفش كه خدا و حفظ دين و وطن و ناموسش بود به رسيد.🕊🌹 باري كه به مرخصي آمد قرار بود يك هفته پيش ما بماند روز بيشتر از مرخصي اش نگذشته بود كه ديدم روي مبل نشسته و دارد لباس مي پوشد : كجا مي‌خواي بري؟ :بايد برم. گفتم: تو كه تازه اومدي ؟ : دشمن يك درگيري سختي در منطقه ايجاد كرده دعا كن به خير بگذره. یكي از همرزم هاي محمدآقا بعد از شهادت ايشان مي گفت: كه به منطقه آمد به ايشان گفتيم: براي چي اينقدر زود آمدي؟ مرخصي نداشتي؟ گفت: من توي اين عمليات حضور داشته باشم. وقتي داشت مي رفت لحظه آخر برگشت بهم گفت: توي اين عمليات شهيد بشم اگر برگشتم با هم ميريم تهران زندگيمان را شروع مي‌كنيم. اگر برنگشتم به خدا را فراموش نكن، مواظب باش،‌ محمدطاها را تربيت كن. مرگ حقه، همه ما يك روزي از اين دنيا مي‌رويم.ما توي اين دنيا ، را رو به آسمان دراز كرد و گفت: توي اين عمليات قسمت من را شهادت قرار بده. چند روزي گوشيش خاموش بود يك روز ديدم گوشيم داره زنگ ميخوره بهش گفتم قطع كن من زنگ ميزنم. گفت:نه، اين جايي كه من هستم به سختي آنتن ميده. تيراندازي به خوبي از پشت تلفن مشخص بود. : محمدآقا چيه؟ چه خبره؟ و گفت: ها اينجا درگيري سختي داشتند. بعضي از اونها هم شدند. گفت: اگه شهيد شدم و برنگشتم به خدا باشه. مواظب خودت و محمد طاها باش. منم گفتم: را به خدا مي‌سپارم هرچه خدا همان مي شود. ادامه دارد،،،
️بسم رب الشهدا شب پنج محرم سال ۹۲ رو یادم میاد حاج محمود روضه رو شروع ڪرد... لحظه ے آخره... عمو داره میره... عمه یه ڪارے ڪن... منو نمیبره... ڪجا میخواب برے... چرا منو نمیبرے... اون لحظه ڪه شال مشڪے رو سرش بود و از گریه منفجر شد تو ذهنم ثبت شد... لحظه اے ڪه پیڪرش رو گذاشتن پایین...با خودم زمزمه مےڪردم،ڪجا مےخواے برے....😭💔 🔹نقل از ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
روایت شهید محمد تقی سالخورده تو هر ماموریتی که می رفت یا به سرش می بست یا دور گردنش مینداخت ... تو ماموریت آخرش هم همون شال دور گردنش بود که بعد شهادت برام آوردن ...👇 همسر سادات : چند ماہ بعد از عقد من و آقامحمد رفتیم بازار برای خرید. دو تا شال خریدم... یکیش شال سبز بود که چند بار هم پوشیدم اما یه روز به من گفت : خانومی اون شال سبزت رو میدیش به من؟ حس خوبی به من میده شما و وقتی این شال سبز شما همراهمه قوت قلب می گیرم... گفتم : آره که می شه... گرفت و خودش هم دوردوزش کرد و شد شال گردنش تو هر ماموریتی که می رفت یا به سرش می بست یا دور گردنش مینداخت ... تو ماموریت آخرش هم همون شال دور گردنش بود که بعد برام آوردن ... محمدم رو که نگاه می کردم بهش افتخار می کردم گاهی اوقات توی جمع یا مهمونی که بودیم فقط بهش نگاه می کردم انگار سال ها ندیده بودمش، بعد همون لحظه بهش پیام می دادم و می گفتم بهت افتخار می کنم به خودم می بالم که تو همسرم هستی. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌴🍃💥🌴🍃🌴💥🍃🌴🍃 💥در گیرو دار کارهای عروسیمان بودیم. مجروحیت اتفاق غیر منتظره ای بود و درعین حال بسیار ناراحت کننده. اما ذهن من در پس این اتفاق به ظاهر ناخوشایند به دنبال این ماجرا بود✨ 🍃. جای تامل داشت. شاید نشانه ای بود. در معنویات به قولی سیمش زود وصل می شد و ارتباط می گرفت . از عبادت📿 لذت می برد .✨ 💥 ذره ای ریا در عبادتش ندیدیم. تنها چیزی که به زبان نمی آورد همین خلوت هایش بود . در ها یا وقتی از ماموریت که بر می گشت برایم هدیه می آورد . حتی شده یک گل. 🌷آینده نگری منحصر به فردی داشت . 🌹 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍀شهر را بوی پر کرد وقتی قنداقه ات را به آغوش پدر دادند. و مقدر بود که وارث علم باشی🍃 . 🍀هر چه در زمان علی_علیه‌السلام_ خفقان شیعه را به انزوا برده بود، میلاد تو بالی شد برای پریدنش و نسیمِ تولدت جانی دوباره بر کالبد دمید🕊 . 🍀از بدو تولد شما بود که خودمان را شناختیم و مریدانِ علی میدانی برای عرض اندام یافتند. اصلا وجود شما؛علم را در سرتاسر عالم گستراند🙂 . 🍀نامِ مبارکتان که بر زبان جاری است؛ تمام حواس‌ها معطوف هزاران عالِمی می‌شود که را به جهان عرضه کردند و شما راهی شدید برای . . 🍀وجودتان، دم مسیحایی بود بر جانِ مرده شهر که ای اهل عالم؛ آمده است.وارث علم نبی(ص) بیایید و قطره ای از دریای وجودش را به کام بکشید و علم را توشه کنید بیایید و هوای را تنفس کنید که او پسری است از دامانِ آل‌الله_علیه‌السلام_ و او رئیسِ است. . 🍀آقای من؛ شما متولد شدی تا ما خودمان را بشناسیم و نام شیعه در تمام عالم طنین انداز شود🍃 شما آمدی تا فخرِ جهانِ شوی و ما عاشقانه پای مکتبتان دل به و دهیم😊 . 🍀میلادتان بر تمام عالم؛ و بر تمامِ جهانِ شیعه مبارک💚 . _علیه‌السلام_ : اذا أراد الله بعبد خيرا فقهه في الدين . چون خدا خير بنده اي خواهد ، او را در دين دانشمند كند . (اصول كافي ، ج 1 ، ص 39) . ✍نویسنده: . 💐به مناسبت سالروز «ع» . 📅تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۳۹۹ .