eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
339 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
مقام معظم رهبری : 🔎🎓 تولید علم در کشور با پشتوانه تحقیق و پژوهش ، جدّی گرفته شود . ____________________________ ____________________________ 📂دسته بندی : ____________________________ 🇮🇷 @rasooll_khalili
🌷روحیه و اعتقادات جوان مومن انقلابی است که ما را مثل کوه در مقابل حوادث نگه میدارد ________________ ____________________ 📂دسته بندی : ____________________ 🇮🇷 @rasooll_khalili
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 🌾سفرنامه2️⃣1️⃣ 🚩فتح قله های امنیت ✌️فاتحان قله های افتخار گمنامند....🍂 از دور دستانش را باز می کند و به استقبالمان می آید. در تپه مجاور ده ها کندوی زنبورعسل، منظم چیده شده اند. کاک علی فرزند دارد. جوان همراه کاک علی، دامادش است.حسین ساکن روستای قبرحسین و آرایشگر است. با او هم کلام می شوم و می پرسم؛ شما در اینجا چه فرقی با پیش از سال گذشته کرده است؟❓ حسین با می گوید؛ قابل مقایسه نیست. قبلاً نه راهی بود و نه . باید به سختی و فقط سالی چند بار برای دیدن خانواده زنم می آمدیم حالا تقریباً هر هفته بهشان سر می زنیم. حسین عمیق به جاده می کند، سری تکان می دهد و با که گویا از عمق دلش می آید، می گوید؛ این جاده را 10 سال پیش کشیده بودند.کاک علی که 10 سال است در این منطقه کار و زندگی می کند، گوید؛ من در این مدت هیچ بدی از ندیدم و سپاه همیشه کمک حال مابوده است. این جاده هایی هم که شده خیلی به مردم کوچ نشین منطقه کمک کرده است. دراین منطقه بیشتر از 300 خانوار کوچ نشین می کنند. مردم منطقه از سپاه محبت دیده اند و سپاه برای آنها کرده است. عشایر از سپاه خیلی هستند. دو تا از پسرهای خودم هستند.👌✌️ دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 1️⃣ گروه جهاد و مقاومت مشرق، "خیلی چیزها از ایمان (محمد) یاد گرفتم و آرامش عجیبی داشت؛ یک بار از او پرسیدم نظامی تو در سپاه چیست؟⁉️ : هر درجه ای داشته باشم مهم نیست آخرش همان ام و به این درجه افتخار میکنم."✌️ این جملاتیست که یک شهید درخصوص فرزندش می گوید. منتظرقائم (غلام نژاد) در تاریخ 25 شهریور 1363 در شهرستان در استان مازندران به دنیا آمد و تولد او همزمان بود با نبی اکرم(ص) مادرش می‌گوید: باوجود اینکه پیشنهادهای کاری مختلفی داشت اما بخاطر علاقه به فعالیت در و ارادت زیادی که به مقام معظم داشت، تمام تلاش خود را کرد و 4 روز بعد از ازدواج، به یگان ملحق شد. در کودکی اش خوابی دیدم و حالا که شهید شده است تعبیر آن خواب را بیشتر میکنم . محمد امانتی در دست من بود که به برگردانده شد و امیدوارم خوبی بوده باشم. ادامه دارد◀️
‍ نوشتیم کوفیان خواندند نوشتیم کوفیان خواندند نوشتیم کوفیان خواندند نوشتیم کوفیان خواندند هر کس بخواهد ما را بشناسد داستان را بخواند... گر و نبوده ایم، حال هستیم گر نبوده ایم، حال هستیم ای مردم عالم همگی گوش کنید ... ؟ @rasooll_khalili
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 ۱۰ ⚜️سه شب سر مزارش ماندم مجتبی قاسمی دوست شهید مجتبی قاسمی جوان و پایگاه کمیل از تعهد و قراری می‌گوید که با شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی داشتند. سجاد دوست صمیمی من بود. از ۱۰ سالگی تا روز همراه و دوست هم بودیم. ما با هم بچه محل، هم‌پایگاهی، هم‌مسجدی، هم‌هیئتی و هم‌مدرسه‌ای بودیم. سجاد به عنوان بسیجی نمونه پایگاه مقاومت ، تکاور نیروی ویژه هم بود. من طبق قرار با سجاد بعد از سه شب بر سر مزارش ماندم. قرار این همراهی هم از روزهای دبیرستان و قول و قراری آغاز شد که به هم دادیم. من و سجاد در دوران دبیرستان سه‌شنبه‌ها یا پنج‌شنبه‌ها به قم و جمکران می‌رفتیم. در یکی از این سفرها صحبت از مرگ و شب اول قبر پیش آمد و اینکه چه مراحلی دارد و چقدر سخت است. به من گفت قول بده اگر من از دنیا رفتم تو سه شب تا صبح سر قبرم بیایی و تنهایم نگذاری. من هم گفتم که اگر من زودتر از تو مردم تو باید بیایی. آقا قبول کرد و با هم قول و قرار گذاشتیم. در سال‌های گذشته چند بار صحبت این قول شد. این اواخر باز هم قول‌مان را یادآور شد. گفتم حاجی بی‌خیال سه شب زیاد است، چیزی نگفت ولی معلوم بود ناراحت شده است. تا اینکه خبر را شنیدم. سه شب تا صبح رفتم سر مزارش. قرآن و دعا و ذکر و صلوات و فاتحه و… خواندم. ⏮ادامه دارد..
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🌷 مشخصات فردی شهید شهید مدافع حرم نام : #شهیدسیدمحمدمصطفوی تاریخ تولد : ۱۳۶۵/۲/۱۵ تاریخ شهادت : ۱
🍂 🍂🌺🍂 🌺 ‍ 🌷 نگاهی مختصر به زندگینامه خادم الشهدا 🌷 عشق به ‌آقا الحسین علیه السلام عشق به خانم حضرت زینب کبری سلام الله در وجودش بود. تارپود وجودش مملو از عشق و خدمت به خلق الله بود از هیچ کاری برای جوانان مضایقه نمی کرد همه جوانان در قلبش جای داشتند چقدر جوانان به واسطه او و در اثر مصاحبت و همنشینی با او مسجدی و نماز خوان شدند و با حضرت حق آشتی نمودند. هر چه ویژگی خوب که باید در یک انسان باشد در وجودش بود , از مناعت طبع و تواضع تا شوخ طبعی و مهربانی همه و همه از وجناتش پیدا بود. باید مانند باشی که مال و منال دنیا را بگذاری و دارایی های را فدای لذتی بالاتر که همانا و همنشینی با سید الشهداست بکنی . مهندس عمران بود و از دارایی های دنیا چیزی کم نداشت که همه را فدای یک آجر حرم آل الله کرد. بِابی اَنتَ وَاُمی وَنَفسی وَمالی وَعُسرتی ✨نمازش همیشه اول وقت بود حتی وسط میدان یکی از مسابقات ✨احترام عجیبی به پدر و مادر و خانواده اش می گذاشت. ✨به خانواده های شهدا سر می زد نزدیک چهارده سال خادم الشهدا در مناطق جنوب بود. ✨دو سال آخر قبل از شهادتش نماز شبش ترک نشد. در زمینه ورزش هم بسیار فعال بود. در ورزش جودو کمربند مشکی داشت و مقام دوم و سوم کشوری را به دست آورده بود. به تیم ملی دعوت شد و همزمان در ورزش زورخانه ای هم مهارت داشت و برای ورزش به زورخانه می رفت. شهیدسید میلاد مصطفوی را می گویم! اهل شهر بهار استان همدان. مخلص الشهدا که بالاخره بعد از چهارده سال مزد خدمت صادقانه خود را از سید الشهدا گرفت. دوستی عمیقی که با برقرار کرده بود باعث شد که همانند آنان باشد همانطور که حضرت علی علیه السلام فرموده اند کسی که خود را شبیه هر امت و طایفه ای کند عاقبت مانند آنان گردد. این شهید گرانقدر هم این قدر خود را شبیه شهدا کرد که خودش نیز آسمانی شد چرا و چگونه , شاید برایتان سوال باشد. چون از بسیجیان گردان ۱۶۵ امام حسین علیه السلام شهرستان بهار بود برای رفتن به سوریه شد و وقتی به او خبر دادند که می توانی به سوریه بروی بسیار خوشحال و شادمان گردید. بدین گونه این سید عزیز و اولاد پیغمبر راهی سوریه شد. هنگامی که دشمن در حال پیشروی بود از ناحیه گلو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به خیل عظیم نائل گردید. دوستانش که موفق نشده بودند پیکر شهید را به عقب برگردانند ناگزیز ایشان را در جای امنی قرار دادند , و به عقب برگشتند. که قضیه به اینجا ختم نشد و پیکر مطهر دست دشمنان لعنت شده آل اللّه افتاد و بدنش اربا اربا شد مطهر را از بدن جدا کردند و با خود به غارت بردند لا یَوم کَیومُک یاابا عبداللّه 😭 دستت اما حکایتی دارد رَضیَ اللّهُ عمی العباس اینجاست که می گویند عاشق رنگ بوی را می گیرد . مانند ارباب بی کفن شهید شدن می خواهد که سید میلاد لیاقتش را داشت ایام شهادتش روز ۲۵ مهر ماه سال ۹۴ برابر با سوم محرم در عملیات محرم در مانند ارباب بی کفن بی سر به دیدار سید و سالار شهیدان رفت و پیکر مطهرش چندین روز زیر آفتاب ماند..... خواسته قلبی سید میلاد گمنام شهید شدن بود ولی از آنجا که پدر شهید خیلی بی قراری می کرد , سیدمیلاد به خواب یکی از همرزمانش رفته و گفته بود دوست داشتم گمنام بمانم به خاطر بیقراری پدر و خواهرم بیایید مرا ببرید و آدرس محل پیکرش را به دوست و همرزمش در خواب گفته بود. بالاخره بعد از۲۱ روز پیکر مطهرش در میان عزاداران وارد کشور شد و در هفدهم آبان ماه سال ۹۴ در گلزار شهدای شهر بهار در جوار مزار مطهر و نورانی آیت الله شیخ محمد بهاری پیکر مطهر به خاک سپرده شد. شادی ارواح طیبه جمیع شهدا بالأخص شهدای مدافع حرم صلوات 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄ 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
{😌💭} تو اگر بسیجے هستے‌، نشون بده بہ بقیہ ببیـنم؛🤔 درڪار ڪردن، در درس خوانـدن، ‌درخـدمت ڪردن‌، ۲برابر دیگران ڪار میکنے؟💪 ۲برابر دیگران درس میخونے؟📖 ۲برابر دیگران بے ادعایے؟☺️ ۲برابر دیگران مظلومـیت تحمل میکنے؟😓 ۲برابر دیگران مهربانے میکنے؟😍 ۲برابر دیگران لبخـند میزنے؟😊 این یعنی ...❤️ [ ✨] ═▩ஜ••💔••ஜ▩═ @rasooll_khalili ═▩ஜ••💔••ஜ▩═
خداحافظ ای ماه گلگون کفن خداحافظ ای شهید وطن خداحافظ ای خون جوش آمده علی اکبر لاله پوش آمده خداحافظت ای شهید خدا 🌹محمدمهدی هم آسمانی شد... تابوت شهید رضوان😭😭 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🔰 بسیج یعنی این ... 🔻 رهبر انقلاب: افتخار خود من این است که یک باشم؛ سعی کرده‌ام این‌جوری عمل کنم. سال آخر ریاست جمهوری -دو، سه ماه مانده بود به آخر ریاست جمهوری من- در یکی از دانشگاهها برای یک جمع دانشجو صحبت میکردم و به سؤالات پاسخ میدادم؛ یکی از سؤالات این بود که شما بعد از ریاست جمهوری قصد دارید چه کار کنید و شغلتان چه باشد؟ گفتم: اگر امام به من بگوید برو بشو رئیس عقیدتی سیاسی فلان پاسگاهِ مرزىِ منتهاالیه جنوب شرقی کشور، من با افتخار میروم آن‌جا و مشغول خدمت میشوم! اگر این کار از من برمی‌آید و این کار را از من میخواهند، من حاضرم و به آن‌جا میروم؛ توطین نفس کردم. این را از باب اینکه شما فرزندان من هستید، به شما دارم میگویم. صحبت پدرفرزندی است؛ نمیخواهم راجع به خودم صحبت بکنم. هر جا و در هر زمانی به شما نیاز هست، آن‌جا حاضر باشید. این میشود بسیجی؛ بسیج یعنی این. حضور در مراسم به نیابت از و ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
پوتین های #شهید_رسول_خلیلی ┄┅─✵💖✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵💖✵─┅┄
😔 💠من سوریه نبوده ام،هیچ کاسه آبی پشت سرم ریخته نشده... 💠هیچڪس به حضرت زینب(س) نسپرده... 💠هیچوقت پایم به سرزمین شام نرسیده است... 💠سوار هواپیمای نظامی نشده ام و هیچ فرودگاهی را به مقصد پرواز نڪرده ام... 💠ڪوچه های باریڪ منتهی به حرم را با قدم های سنگین طی نڪرده ام.من دستم به آن ڪه ستون ها احاطه ڪرده اند نرسیده است و پای عمه جانمان خون گریه نکرده ام... 💠پوتین هایم ریف جنوبی را قدم رو نرفته... 💠فرنچِ نظامی نپوشیده ام... ڪلاش دو خشابه دستم نگرفته ام و پشت هیچ بیسمی نام را فریاد نزده ام... 💠موج هیچ مرا نگرفته است 💠و پایم از هیچ لنگ نمیزند... 💠به ستون دو از رد نشده ام... 💠با اسم رمز به دل تڪفیری ها نزده ایم... 💠من روی تپه های نبوده ام... 💠قطع شدن را ندیدم... 💠لخته های خون هیچ ای روی نپاشیده... 💠 سوختن دست و پای رزمنده های ڪنار تویوتا را حس نڪرده ام... 💠با اولین ڪنار تابوت رفیق هایمان برنگشتم،بقیه الله نشدم و هیچ دڪتری بالای سرم گریه نڪرده است... 💠هرماه قرص هایم را با نگاه های متعجب به داروخانه چی ها نمیدهم... 💠و هیچڪس از دیدن حجم قرص های یڪ جوان بیست و دو ساله نمیخورد... 💠من نبوده ام،وصیت نامه ای میان قرآن نگذاشته ام،با هیچ دلم نلرزید 💠در هیچ قرنطینه نشده ام، در هیچ لیست اعزامی نبوده است... 💠پشت هیچ احساس غرور نڪرده ام و با صدای صوت دلهره نگرفته ام... 💠من را به چشم ندیده ام 💠هر چه بود و ماند برایم بود و ڪه مرهمی جز خون ندارد،تنها برای من 💠ڪه و چریکی است ┄┅─✵💖✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵💖✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
پوتین های #شهید_رسول_خلیلی ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
😔 💠من سوریه نبوده ام،هیچ کاسه آبی پشت سرم ریخته نشده... 💠هیچڪس به حضرت زینب(س) نسپرده... 💠هیچوقت پایم به سرزمین شام نرسیده است... 💠سوار هواپیمای نظامی نشده ام و هیچ فرودگاهی را به مقصد پرواز نڪرده ام... 💠ڪوچه های باریڪ منتهی به حرم را با قدم های سنگین طی نڪرده ام.من دستم به آن ڪه ستون ها احاطه ڪرده اند نرسیده است و پای عمه جانمان خون گریه نکرده ام... 💠پوتین هایم ریف جنوبی را قدم رو نرفته... 💠فرنچِ نظامی نپوشیده ام... ڪلاش دو خشابه دستم نگرفته ام و پشت هیچ بیسمی نام را فریاد نزده ام... 💠موج هیچ مرا نگرفته است 💠و پایم از هیچ لنگ نمیزند... 💠به ستون دو از رد نشده ام... 💠با اسم رمز به دل تڪفیری ها نزده ایم... 💠من روی تپه های نبوده ام... 💠قطع شدن را ندیدم... 💠لخته های خون هیچ ای روی نپاشیده... 💠 سوختن دست و پای رزمنده های ڪنار تویوتا را حس نڪرده ام... 💠با اولین ڪنار تابوت رفیق هایمان برنگشتم،بقیه الله نشدم و هیچ دڪتری بالای سرم گریه نڪرده است... 💠هرماه قرص هایم را با نگاه های متعجب به داروخانه چی ها نمیدهم... 💠و هیچڪس از دیدن حجم قرص های یڪ جوان بیست و دو ساله نمیخورد... 💠من نبوده ام،وصیت نامه ای میان قرآن نگذاشته ام،با هیچ دلم نلرزید 💠در هیچ قرنطینه نشده ام، در هیچ لیست اعزامی نبوده است... 💠پشت هیچ احساس غرور نڪرده ام و با صدای صوت دلهره نگرفته ام... 💠من را به چشم ندیده ام 💠هر چه بود و ماند برایم بود و ڪه مرهمی جز خون ندارد،تنها برای من 💠ڪه و چریکی است ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄