eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
551 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
12 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی های زیر مراجعه کنید @Malek53 @Alignb درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایتی از شهیدی که حین صبحانه وقتی دید شِکر به اندازه بچه‌های دسته نبود، به پدرش چای‌شیرین نداد. پدرش گفت شهید خواهی شد! 🔹ماجرای این شهید را باید همه مسئولین بشنوند! بگذارید👇👇 @rastegarane313
یه جمله ی خیلی قشنگ تو یه کتاب خوندم که نوشته بود همه چیز برای کسی که می داند چگونه صبر کند به موقع اتفاق می افتد خلاصه که ریلکس باش ببین، بشنو، بگذر خرده نگیر و یادت بمونه که گاهی صبر خود تلاشه🌺🌺 بگذارید👇👇 @rastegarane313
از قرآن 🔸 درس پانزدهم: هجرت @rastegarane313
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ! ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ، دﺭ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﮐﺎملا  ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻔﺮ ﻭ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ ... بگذارید👇👇 @rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حشرات بی تفاوت و حشره ی نیکوکار هم وجود دارد 😳😳 حتما ببینید ما چقدر به نجات دیگران اهمیت می دهیم؟ بگذارید👇👇 @rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
التماس دعا يعني چه؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮسی ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﺎ ﺯﺑﺎنی ﺩﻋﺎ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی ﺗﺎ ﺩﻋﺎﻳﺖ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﻮﺩ ﻣﻮسی ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : ﭼﮕﻮﻧﻪ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﻋﺎﻛﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی ( و این است فلسفه ی التماس دعا) التماس دعا 🙏.🌺. بگذارید👇👇 @rastegarane313
پنجشنبه است، شاخه گلی بفرستيم برای تمام آنهایی كه دیگر در بين ما نيستند، ولی دعای آنها هنوز كارگشاست يادشان هميشه با ما هست اما جای آنها بين ما خاليست دلمان خيلی وقت‌ ها ، هوای آنها را می‌ كند، اما دیدار با آنها می‌افتد به قیامت ... شاخه‌ گلی بفرستیم به زيبايی يک فاتحه به همراه صلوات بگذارید👇👇 @rastegarane313
❖‏من پولدار ترین آدمای این شهرو دیدم که یه ماشین معمولی سوار میشن. عاشق ترین آدما رو دیدم که حتی یه استوری هم از عشقشون نمیذارن. خیر ترین آدما رو دیدم که اصلا هیچکس نمیشناستشون. با کلاس ترین آدما رو دیدم که یه گوشی معمولی داشتن. با معرفت ترین آدما رو دیدم که هیچوقت دم از رفاقت و معرفت نمیزدن. خلاصه گول ظاهر زندگی آدما رو نخورید، چیزای واقعی نمایشی نیستن! بگذارید👇👇 @rastegarane313 💫💫💫💫💫👍👍👍
تکلیفِ ما این است که از نــاموس شیعــه دفاع کنیم و جان خود را در این راه بدهیم... خون بهای شهیدان است خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت امانت دادم. بگذارید👇👇 @rastegarane313
ولی امسال عجب ماه رمضانی شد! نظر شخصی من اینه؛ میتونستی تو تعطیلات بری مسافرت و روزه نگیری خب! هیچ مشکلی هم نداشت... ولی میتونستی برا انجام واجب خدا پا رو دلت بزاری،از تفریح و لذت دنیاییت بگذری و ماه رمضان رو تو شهر خودت باشی! اینجا معلوم شد اولویت زندگیت چی بوده! خودت بودی یا خدا؟ بعضی موقع ها خیلی ساده امتحان میشیم:) بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد آن روزگاران یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 خلبانی که به دست منافقین خفه شد و به رسید . سوم آبان ماه سال ۵۹ بود که از فرماندهش درخواست می‌کند تا به مرخصی رفته و ضمن دیدار با خانواده خود در تهران کمی هم استراحت کند. با مرخصی او موافقت شد و قرار می‌شود تا فردای آن روز با هواپیمای سی ۱۳۰ به تهران برود. اما اتفاقی باعث می‌شود که این هواپیما تاخیر داشته باشد و او هم از این فرصت استفاده می‌کند تا به یک ماموریت پروازی برود. صبح چهارم آبان ماه ۵۹ بود که شهید محمدعلی فرزین با یک فروند جنگنده اف ۵ جهت بمباران نیروهای دشمن در حوالی اهواز به پرواز در می‌آید. پس از بمباران موفق اهداف موردنظر توسط شهید فرزین به ناگهان پدافند دشمن جنگنده وی را از ناحیه چرخ عقب، خروجی موتور و چتر دم مورد هدف قرار می‌دهد و جنگنده او به سرعت آتش می‌گیرد. او که چاره‌ای جز اجکت (خروج اضطراری) نداشت این کار را انجام می‌دهد و از جنگنده خود خارج می‌شود و در فاصله چند متری از نقطه سقوط هواپیمای خود فرود می‌آید. او آسیب شدیدی دیده بود و زخم‌های بسیاری هم بر بدنش داشت و در حال خونریزی شدید بود. از طرفی پای او آسیب دیده بود و او لنگان لنگان راه افتاد تا از چنگ دشمن بعثی رهایی پیداکند. اما به ناگهان حضور یک ایرانی توجهش را به خود جلب می‌کند که او را به چادر خود برای استراحت و مداوا دعوت می‌کند. ... بگذارید👇👇 @rastegarane313
چه خوش رفتند رندان طریق عشق از آب گذشتند به آسمان رسیدند..! خوزستان ۱۳۶۳ منطقه هورالهویزه شط علی به طرف الصخره محور لشکر۱۴ امام حسین (ع) گردان حضرت ابوالفضل (ع) به فرماندهی شهید مسعود شعرباف عکاس : مرتضی اکبری بگذارید👇👇 @rastegarane313
نشانی بهشت را برای مادر آورده است " پلاک "...! بگذارید👇👇 @rastegarane313
رواق دل بگشاییم ‏امشب با دعای مُجیر با تَعَالَيْتَ يَا كَريم ؛ يا كَريم کریمانه نگاهمان کن بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ شعری سروده ام به نام خاک و تو بر روی بیت هایش، با نعش آلود افتاده ای . کتابی نوشته ام که پلاکت را در همه صفحاتش آویزان کرده ‏ای. هر روز برایم سخنرانی می کنی، می گویی جان شما و فرمان ! هر روز برایم شعر می خوانی . هر روز برایم نقاشی می کنی . هوا بوی سرخی می دهد و واژه ها و زندگی، رنگ نام شما گرفته . ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 بگذارید👇👇 @rastegarane313
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 18 فروردین 1402ه.ش 🗓 16 رمضان 1444ه.ق 🗓 7 آوریل 2023میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 🔸صفحه 464 🔸جزء 24 جهت سلامتی و و هدیه به روح بگذارید👇👇 @rastegarane313
من منعه الصوم من طعام يشتهيه كان حقا علي الله ان يطعمه من طعام الجنة و يسقيه من شرابها. كسي كه روزه او را از غذاهاي مورد علاقه اش باز دارد برخداست كه به او از غذاهاي بهشتي بخورانند و از شرابهاي بهشتي به او بنوشاند. 📚 بحارالانوار ، ج 93 ص 331 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 ای رهروان توحيد ، بدانيد تنها زماني مي توان در كنار انقلاب زندگي كرد و اسلام را ياور بود كه پيرو خط امام بوده و كمترين انحرافي از خط او كه خط الله است پيدا نكنيد، تنها مطيع امر او باشيد و قدم به قدم به دنبال او در حركت باشيد . 🌹 🕊 🌹 🌹 بگذارید👇👇 @rastegarane313
💐🌼🌺🌴🌺🌼💐 غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد از شما دور شدن زار شدن هم دارد هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت چشم بیمار شده تار شدن هم دارد همه با درد به دنبال طبیبی هستیم دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد ای طبیب همه ، انگار دلت با ما نیست بد شدن ، حس دل آزار شدن هم دارد آنقدر حرف در این سینه ما جمع شده است این همه عقده تلنبار شدن هم دارد از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد نکند منتظر مردن مایی آقا ؟ این بدی مانع دیدار شدن هم دارد ما اسیریم اسیر غم دنیا هستیم غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 شفای خونریزی معده در ماه مبارک رمضان من مدت مدیدی را در اردوگاه خونریزی معده داشتم. خونریزی معده‌ام نتیجه اذیت و آزارهای اوایل اسارت بود که سربازان عراقی به ما داده بودند و گرسنگی‌هایی که بر اثر ندادن غذا و تنبیه کشیده بودیم. خونریزی معده آنقدر اذیتم می‌کرد که نمی‌توانستم غذایی را که دیگر اسرا می‌خوردند را بخورم. فقط مقداری نان را سرخ کرده و خشک می کردم و مصرف می‌کردم. حتی وضعیتم آنقدر وخیم شده بود که برخی از بچه ها فکر می‌کردند دیگر زیاد دوام نمی‌آورم و این درد مرا از پا درمی‌آورد. با وضعیتی که من داشتم، مسئولین مذهبی اردوگاه می‌گفتند روزه برایت ضرر دارد و نباید بگیری، اما من زیربار نرفتم و گفتم ماه رمضان امسال برای من سال تعیین است، یا می‌میرم و یا خوب شده و زنده می‌مانم و به همین نیت روزه‌هایم را خواهم گرفت. روز اول که روزه گرفتم حوالی ساعت 10 صبح معده‌ام شروع به خونریزی کرد. روز دوم نزدیک ساعت 12 معده‌ام خونریزی کرد. روز سوم ساعت چهار و پنج بعد از ظهر خونریزی معده‌ام آغاز شد و روز چهارم دیگر خونریزی نکرد. از روز چهارم خونریزی معده‌ام به طور کلی برطرف شد و روزه آن سال من در ماه رمضان باعث شفای ناراحتی معده‌ام شد. از آن روز به بعد آنقدر بهبودی ناگهانی در معده‌ام حاصل شد که توانستم مانند دیگر اسرا غذای اردوگاه را بخورم . راوی : یاد باد آن روزگاران یاد باد شادی روح و و سلامتی
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 روزی در حالی که روزه هم بودم یک ساعت مانده به مغرب ۵۰ تا ۶۰ نفر از افراد آسایشگاه را بیرون آوردند که من هم جزو آنها بودم. وقتی به محوطه اردوگاه آمدیم فی البداهه و به صورت خبردار ما را حدود نیم ساعت روبروی آفتاب نگه داشتند و می‌گفتند که مستقیم به آفتاب نگاه کنید یا مثلاً می‌گفتند انگشت سبابه را روی زمین بگذار و دور خودت دور بخور و در همان حال هم ما را با کابل می‌زدند یا اینکه می‌گفتند روی محوطه سیمانی به صورت سینه خیز بخوابید و دست را از پشت به صورت حلقه در آورید و با بازو سینه خیز بروید که بعد از حدود ۱۰ متر سینه خیز متوجه شدیم خون از بازوان ما جریان پیدا کرده است. بعد از یک ساعت آزار و اذیت ما را بردند در یک زندانی که فقط یک روزنه برای دید داشت. البته قبل از آن برای شستن دست و صورت رفته بودیم که همانجا هم با نوشیدن مقداری آب افطار کردم. در هر حال داخل زندان دو اتاق ۹ متری بود یک محوطه هم بود یک دستشویی هم داشت که سرریز شده بود. بوی کثافت و لجن آزارمان می‌داد. ما را در دو اتاق ۹ متری جا دادند یعنی بیش از ۲۰ نفر در هر اتاق و هوا هم فقط از زیر در جریان داشت. این وضعیت در حدود سه ساعت ادامه داشت تا اینکه در حدود ساعت ۱۰ شب در بازشد. درجه دارهای عراقی با چوب آمدند. طناب هم آورده بودند. تَشت هم داشتند. درب اتاق باز شد. به دو نفر از بچه‌ها گفتند دو طرف چوب را بگیرید. دو طناب به دو طرف چوب بستند. گفتند پا را در طناب بگذارید برای فلک کردن! یکی یکی بچه‌ها برای فلک می‌آمدند. کابل مورد استفاده هم خیلی درد داشت. هر کدام از بچه‌ها ۴۰ یا ۵۰ ضربه در کف پایشان می‌خورد. عراقی‌ها به این که دلیل کف پا بر اثر ضربه‌ها ورم می‌کرد یک درجه دار را مأمور کردند که دست بچه‌ها را بگیرد و آنها را به حالت دو راه ببرد اما در حین دویدن با دمپایی به صورت بچه‌ها سیلی می‌زد. بعد از اینکه طول سالن را طی می‌کردیم پای ما را در تشت آب می‌گذاشتند که بدجور پایمان می‌سوخت. این زندان معمولاً یکی دو روز طول می‌کشید و غذا هم نمی‌دادند. بچه‌ها در آن مدت حسابی ضعیف می‌شدند. آب را هم خیلی ناچیز به ما می‌دادند بنابراین من شانس آوردم که آن شب در حالی که روزه بودم هنگام شستن دست و صورت مقداری آب نوشیدم هرچند گرم. در هر حال غیر از آن مقدار آب تا صبح روز بعد هم چیزی برای خوردن نداشتم. این جور مواقع گاهی بچه‌ها از بیرون مقداری نان از لای در می‌انداختند داخل که خود غنیمتی بود. راوی : یاد باد آن روزگاران یاد باد شادی روح و و سلامتی بگذارید👇👇 @rastegarane313