eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
526 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
11 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی زیر مراجعه کنید @Malek53 درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🌹🕊🥀🕊🌹🇮🇷 پس از برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا، امکان همکاری مشترک سپاه و ارتش میسر شد. با صدور پیام در جهت شکسته شدن ، نیروی زمینی ارتش با طراح این عملیات و محول کردن آن به لشکر ۷۷ خراسان در ساعت یک بامداد ۵ مهر ۱۳۶۰ با نام عملیات و با رمز در سه محور ، و جاده به به اجرا درآمد. در این عملیات چند گردان از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، لشکر ۷۷ خراسان و تیپ ۳۷ زرهی شیراز از ارتش جمهوری اسلامی ایران و یک گردان تانک از تیپ ۲ لشکر ۱۶ زرهی قزوین و یک گردان از ژاندارمری به مصاف حدود ۳۰ گردان دشمن رفتند که تا ساعت ۱۴ ضمن شکستن ، دو جاده مهم و را آزاد کردند. محوریت اصلی عملیات با لشکر ۷۷ خراسان بوده و پس از آن با نام لشکر ۷۷ پیروز خراسان شناخته می شود. بگذارید👇👇 @rastegarane313
🇮🇷🌹🕊🥀🕊🌹🇮🇷 امام خمینی (ره) فرمودند: باید شکسته بشود. به دنبال این فرمان، برای شکستن تلاش شد. ، در خلال یک فداکاری بزرگ شکسته شد و حرف تحقق پیدا کرد. کسانی در دنیا بودند که از دور فکر می‌کردند که قضیه‌ی جنگ با از دست رفتن حل خواهد شد و قضیه‌ی جمهوری اسلامی هم حل خواهد گردید! جمهوری اسلامی که نتواند خود ، یعنی شهر صنعتی و چشم و چراغ آن منطقه از کشور را نگه بدارد، دیگر چه‌طور حکومت و دولتی است!؟ معلوم بود که اگر می‌رفت، هم با این شهر می‌رفت و دیگر هم قابل دفاع نبود. آن روز دشمن در ده، دوازده کیلومتری بود و خمپاره‌های ۶۰ او در این شهر به زمین می‌خورد. یعنی دشمن جلو می‌آمد، تا حدی که در بُرد خمپاره‌های ۶۰ او قرار می‌گرفت و می‌زد و هیچ‌چیز باقی نمی‌ماند. آن نقطه‌ی اصلی را پیدا کردند و گفتند که باید شکسته بشود، و شکسته شد . بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی 🍁بہ دستور تا آخر تصرف در آنجا ماندیم . حالا دیگر گروه ما زیر نظر فرماندهے قرار داشت . بیشتر افرادے کہ از مراکز دیگر رانده میشدند جذب مے شدند . او فرماندهے بســيار خوش برخوردے بود . با شــناختے که از داشــت . بيشــتر اين افراد را به گروه او يعنے مے فرستاد . 🍁در شــخصے بود کہ بہ مشــهور بود . مے گفتند گنده لات اينجا بوده . تمام بدنش جاے چاقو و شکسـتگے بود . وقتے را دید با همان زبان عاميانہ گفت : ببينم ، ميگن يہ روزے گنده لات بودے . ميگن خيلے هم جيگر دارے ، درســتہ !؟ اما امشب معلوم ميشہ ، با هم ميريم جلو ببينم چيکاره اے ! 🍁شــب بہ سنگرهاے عراقيہـا نزديک شديم . بہ مجيد گفت : ميرے تو سنگراشون ، يہ رو ميکشے و اســلحہ اش رو ميارے . اگہ ديدم دل و جرأت دارے مييارمت تو گروه آدم خوارها . يہ چاقو از تو کيفش برداشت و حرکت کرد . دو ساعت بعد اومد . 🍁 يک دفعہ دستش رو داخل كوله پشتے کرد و چيزے شبيہ توپ را آورد جلو . يک دفعہ داد زدم : واے !! يک عراقے در دسـتش بود . که خيلے عادے به نگاه مےکرد گفت : سر کدوم سرباز بدبخت رو بريدے ؟ کہ عصبانے شــده بود گفت : به خدا سرباز نبود ، بيا اين هم درجہ هاش ، کندم . سرے بہ علامت تائيد تکان داد و گفت : حالا شد ، تو ديگہ نيروے ما هستے . ... 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی 🍁قضیہ ڪلہ پاچہ و بریدنهاے فرماندهاے دشمن بد جورے باعث ترس ها شده بود . یکے از بچہ ها ڪہ اخبــار مهــم را از رادیو عراق می شنید و براے مےآورد یہ بار تا مرا ديد گفت : يازده هزار دينار چقدر مي شــہ !؟ با تعجب گفتم : نمي دونم ، چطور مگہ !؟ گفــت : الان در مورد صحبت مي کردنــد ! با تعجب گفتم : خودمون ! فرمانده گروه پيشرو ؟! گفــت : آره حســابـے هم بہـش فحش دادنــد . انگار خيلـے ازش ترســيدند . گوينده مي گفت : اين آدم شبيہ ميمونه . اون آدم خواره هر کے سر اين جلاد رو بياره جايزه مي گيره ...!! 🍁چند روز بعد با رفتند براے شناسایے قرار بود عملیات بشہ . اونا چند ساعتے طول کشیده بود ڪہ رفتہ بودند و خبرے ازشون نبود . راديو هم اعلام کرد یکے از فرماند هان بہ نام را اسیر گرفتیم ، همہ ے بچہ ها ناراحت بودند و از اونجایـے ڪہ براے سر جایزه تعین کرده بودند نگرانـے همہ بیشتر شده بود . بعد از چند ساعت صداے بچہ ها بلند شد . از شناسایـے برگشتند . 🍁صبح فردا جلســہ اے با حضور فرماندهان برگزار شد و در آخر قرار شــد در غروب روز نيروهاے فدائيان اسلام با عبور از خطوط نبرد در شــمال شرق بہ مواضع دشمن حمله کنند . ســہ روز تا شــروع مانده بود . شــب جمعہ براے به مقر رفتیم ، همہ نيروهايــش را آورده بود . رفتار او خيلے عجيب شــده بود . وقتے دعاے کميل را مي خواند بہ شدت گریہ مے کرد . 🍁 دستانش را بہ سمت آسمان گرفتہ بود مرتب مےگفت : ... خيلے ســوزناك مي خواند . آخر دعا گفت : عمليات نزديڪہ ، خدايا اگہ ما لياقت داريم ما رو پاک کن و رو نصيبمان کن . هم سرش را گذشت روی سجده و بلند بلند گریہ میکرد . بچہ هایـے ڪہ از گذشتہ خبر داشتند مانده بودند ڪہ دم مسیحایـے امام با چہ کرده است . صبح فرداش یکے از خبرنگاران تلوزیون بہ منطقہ آمد و با همہ مصاحبہ کرد . وقتے مقابل رسید از او پرسید چہ آرزویـے دارے ؟ بدون مکث گفت : پیروزے نہائے براے رزمندگان اسلام و براے خودم . ... 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀