eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
529 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
11 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی زیر مراجعه کنید @Malek53 درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 به ساعتم نگاه کردم، وقت بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم را بخوانم. انتظارم برای آمدن طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نیست، همین جا را می‌خوانم. تا تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از رفتم و را که همراه داشتم به انداختم و مشغول شدم. در حال خواندن بودم که متوجه شدم وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ را ادامه بدهم یا ؟ بالاخره گفتم، را ادامه می‌دهم، هر چه بخواهد همان خواهد شد. سرانجام را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از معذرت ‌خواهی کردم. پس از چند لحظه نگاه به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما بر این است که در ساعت‌های از باید با به بپردازیم و در این ساعات آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در استفاده کردم و این را انجام دادم. با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از و من به و فرهنگ و نباختنم در برابر جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای خود نویس را از جیبش بیرون آورد و را کرد. سپس با حالتی از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی دارم. من هم متقابلاً از او کردم. احترام گذاشتم و از خارج شدم. آن روز به اولین محل که رسیدم به پاس این بزرگی که به من کرده بود، دو رکعت خواندم . 🌹 🌹 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 بچه ها سعي کنيد باشيد ... خدمت کردن ... منتظر نباشيد که کسی به شما بگويد ، کسی از شما کند و یا کسی کار و تلاش و مشقتی را که کشیده اید بداند . بگذارید👇👇 @rastegarane313
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷 فقط یادمان باشد که این کسی است که هنوز به نرسیده ولی نگران است که از او سر زده... بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله : از این که کردم... از این که به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم... از این که زیبایی را به رخ کسی کشیدم... از این که در غذا خوردن به یاد نبودم.... از این که را فراموش کردم.... از این که در راهت کردم.... از این که زبانم را به لغات بیهوده آلودم..... از این که در سطح افراد جامعه زندگی نکردم.... از این که منتظر بودم تا دیگران به من کنند.... از این که شب برای بیدار نشدم.... از این که دیگران را به کسی ، غافل از این که خنده دارتر از همه هستم.... از این که لحظه ای به ابدی بودن و تجملاتش فکر کردم.... از این که در مقابل متکبرها، و در مقابل اشخاص متواضع، نبودم.... از این که شکمم سیر بود و یاد نبودم.... از این که گفت بفرمایید ولی گفت نفرمایید. از این که نشان دادم هستم، خدا کند که پست و مقام نکند.... از این که ایمانم به بیشتر از ایمانم به بود.... از این که منتظر تعریف و تمجید بودم، از این که بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری..... ‌از این که در سخن گفتن و راه رفتن دیگران را درآوردم.... از این که پولی و دلم خواست از من کنند.... از این که از گفتن غیر لازم خودداری نکردم و کردم.... از این که کاری را که باید می کردم ، نفع شخصی ، مصلحت یا رضایت را نیز در نظر داشتم.... از این که را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار در نماز شدم.... از این که بی دلیل و کمتر سعی کردم باشم و یا هر کسی را کردم.... از این که را در همه کارهایم دخالت ندادم.... از این که کسی زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به زدم... .... و اما .... به حال من و امثال من خدای من 💠 بگذارید👇👇 @rastegarane313