هدایت شده از دیباج
✅گویند علی میزده صد وصله به کفشش!
🔶من نیستم از بادهیِ این بادیه خشنود
کو آتشِ جامی که که کُنَد دردِ مرا دود
🔶از شیخ بپرهیز که یک عمْر عمل کرد
برعکسِ همان چیز که خود یکسره فرمود
🔶دلخستهام از خرقهی موسایی فرعون
از این همه اطوارِ خَلیلانهی نَمرود
🔶دلخستهام از شهرِ ریا! شهرِ تظاهُر
ای شهرِ پُر از رنگ و پر از حاشیه، بدرود!
🔶باید بروَم شهرِ نجف، جایِ من آنجاست
ما را ببَر ای عشق، به سَرمنزلِ مقصود
🔶ای کاش به گیسوی ضریحَش بزنم چنگ
تا چند بسوزیم و بسازیم چُنان عود
🔶گویَند علی میزده صد وصله به کفشَش
ای کاش دلِ خستهی من کفشِ علی بود
🔶گفتند علی کیست؟ همان کعبهی سیار
گفتند علی کیست؟ همان قبلهی موجود
🔶آن کوهتر از کوهتر از کوهتر از کوه
آن رودتر از رودتر از رودتر از رود
🔶آن مرد که مبهوتِ جمالش شده یوسُف
آن مرد که مبهوتِ صدایش شده داوود
🔶یک دانهی انگورِ ضریحَش به لَبَم خورد
دیگر پس از آن این لبِ وامانده نیاسود
🔶هرچند که نوشیدم از این جام کمی دیر
با هیچ شرابی نشدم مَست چنین زود
🔶قرآن و نماز و حرم و روزه وحج هم
جز عشقِ علی هیچ به عُشاق نَیَفزود
🔶پس ای تَرکِ کعبه بگو کیست، بگو کیست
در خانهی معبود به جز حضرتِ معبود؟!
🔶از بادهی باد است لَبَش تر لبِ دریا
هو میکشد از عشق علی مَست و کف آلود
🔶ما نیز ببینیم همه روی علی را
بر کعبه اگر تکیه زَنَد حضرت موعود...!
#علی_علیه_السلام
#شعر
#عشق
#زهد
#محسن_کاویانی
@Deebaj