#النکت_الشهریة
#النكت_الرمضانية
#نکتههای_سوره_قدر (۷)
🔹بسم الله الرّحمن الرّحیم
↪️🔹اشاراتی پیرامون آیۀ اول
6⃣ تحلیل دقیق مرجع ضمیر
🔹بنا بر آنچه گذشت، ضمیر «أنزلناه» به قرآن کریم بر میگردد. تا به این حدّ، چنانکه گذشت، مورد اتّفاق مفسّران است. امّا اینکه دقیقا به چه بخشی از قرآن بر میگردد، اختلاف است:
🔸 ۱. بیشتر مفسّران قائلند که به کلّ قرآن و مجموع آن بر میگردد.
🔸 ۲. برخی قائلند که به بخشی از قرآن بر میگردد. یعنی آیات نخستین سورۀ علق.
🔹امّا احتمال اینکه به خود سورۀ قدر برگردد یا به آیات و سور نازلۀ پیش از سورۀ قدر برگردد، دو احتمالی است که جدّا ضعیف است. (نک: الفرقان في تفسیر القرآن بالقرآن والسنّة، ج ۳۰، ص ۳۷۲». در قول دوم نیز برخی احتمال دادهاند که مراد بیشتر قرآن است. (نک: تفسیر «في ظلال القرآن» سیّد قطب، ج ۲، ص ۱۷۱). به همین خاطر به کلّ، نسبت داده شده است. این احتمال نیز بدون دلیل است. (نک: التمهید في علوم القرآن، ج ۱، ص ۱۱۵) در قول نخست نیز نباید احتمال داد که مراد نزول کلّ قرآن مفصّل با خصوصیّات زمانی و مکانی و تعبیریِ آیات و سور به زمین است؛ زیرا قرآن به این کیفیّت به تدریج در طول ۲۳ سال نازل شده است نه یک شب خاصّ. (برای توضیح بیشتر: نک: الفرقان، همان والتمهید، همان، ص ۱۱۳ و ۱۲۱).
🔹بنابراین، سه قول معقول و قابل پیگیری است:
🔸 ۱. مقصود نازل کردن کلّ قرآن به صورت جَمْعی و یک حقیقت نوری یکپارچۀ محکم خالی از عوارض زمانی و مکانی و قوالب لفظی و عبارتی است.
🔸 ۲. مقصود نازل کردن کلّ قرآن به همین شکل ظاهری با خصوصیّات زمانی و مکانی و تعبیریِ آیات و سور به آسمان چهارم در محلّی به نام بیت المعمور است.
🔸 ۳. مقصود از «إنزال القرآن» «إنزال بعض القرآن» حقیقتاً یا مجازاً است. یعنی آیات نخستین سورۀ علق. یا مقصود «ابتداء إنزال القرآن» است. در صورت نخست، بعضیّت، از ضمیر مفعولی و در صورت دوم، از فعل «أنزلنا» برداشت شده است.
🔺هر کدام از این اقوال سهگانه قائل و شاهد یا شواهدی دارند که در ادامۀ بحث به آنها میپردازیم.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
هدایت شده از روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
#سخن_معصوم
💥 وداع با ماه مبارک رمضان، در آخرین جمعه
✔️ عن جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ:
🔹 دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله و سلّم فِي آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَمَّا بَصُرَ بِي قَالَ لِي:
🔹يَا جَابِرُ! هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَوَدِّعْهُ وَ قُلِ:
🔹«اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إيَّاهُ، فَإنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوماً»
🔹فَإنَّهُ مَنْ قَالَ ذَلِكَ ظَفرَ بِإحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ: إمَّا بِبُلُوغِ شَهْرِ رَمَضَانَ مِنْ قَابِلٍ، وَ إمَّا بِغُفْرَانِ اللَّهِ وَ رَحْمَتِهِ.
📚 وسائل الشيعة، ج ۱۰، ص ۳۶۵.
👉 @raveshsonnati
#النکت_الشهریة
#النكت_الرمضانية
#نکتههای_سوره_قدر (۸)
↪️🔹اشاراتی پیرامون آیۀ اول
6⃣ تحلیل دقیق مرجع ضمیر
🔹گفته شد که در کمیت و کیفیت نزول قرآن با عنایت به آیۀ نخست سورۀ قدر سه قول، معقول و قابل بحث است.
🔹قول نخست این بود که در شب قدر کلّ قرآن به صورت جَمْعی و یک حقیقت نوریِ یکپارچۀ محکم، خالی از عوارض زمانی و مکانی و قوالب لفظی و عبارتی بر قلب پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله نازل شده است.
🔹ظاهرا نخستین کسی که به این مطلب تصریح کرده است، محقق فیض کاشانی متوفای ۱۰۹۱ هجری در مقدّمۀ تفسیر صافی در مقدّمۀ نهم ج ۱ ص ۶۵ است. پس از او ابو عبدالله زنجانی متوفّای ۱۳۶۰ در کتاب تاریخ القرآن خود ص ۳۸ و پس از وی علامۀ طباطبایی با توضیح و تفصیل بیشتری در المیزان این قول را اختیار کرده اند. (نک: المیزان، ج ۲، ص ۱۵ و ۱۶).
🔹این قول مبانیای دارد که صحّت آن بر درستی و پذیرش آن مبانی استوار است. این مبانی عبارتند از:
🔸 ۱. ظاهر آیاتی که دلالت بر إنزال قرآن در شب قدر می.کنند، إنزال کلّ قرآن است نه ابتدای انزال آن و نه إنزال بعض آن. زیرا هر دو خلاف ظاهرند. (نک: المیزان، ج ۲، ص ۱۶)
🔸 ۲. آیاتی که دلالت بر إنزال قرآن در ماه رمضان و شب قدر می کنند، (۱۸۵ بقره، ۳ دخان و ۱ قدر) در آنها تعبیر به إنزال شده است نه تنزیل. فرق بین إنزال و تنزیل هم این است که إنزال دفعی و تنزیل تدریجی است. واین فرق معنوی باب إفعال و تفعیل است. (نک: المیزان، ج ۲، ص ۱۵ وج ۳، ص ۷ وج ۵ ص ۱۸۰ و ۳۰۵ وج ۱۲ ص ۲۶۱ وج ۱۵ ص ۲۰۹ و ۳۱۶ و ج ۱۸ ص ۱۳۰ و ج ۲۰ ص ۲۶۱ و ۳۳۰)
🔸 ۳. مقصود از البیت المعمور در روایاتی که دلالت دارند که قرآن یکجا و یکپارچه بر آن نازل شده است، قلب مبارک پیامبر است. (تفسیر الصافی، ج ۱، ص ۶۵ و تفسیر الفرقان، ج ۳ ص ۳۳ و تفسیر أطیب البیان، ج ۱، ص ۷۰)
🔺از این رو برای پذیرش یا عدم پذیرش این قول، لازم است درستی یا نادرستی این مبانی مورد بررسی قرار گیرد.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#النکت_الشهریة
#النكت_الرمضانية
#نکتههای_سوره_قدر (۹)
↪️🔹اشاراتی پیرامون آیۀ اول
6⃣ تحلیل دقیق مرجع ضمیر
🔹گفته شد که در کمیت و کیفیت نزول قرآن با عنایت به آیۀ نخست سورۀ قدر سه قول، معقول و قابل بحث است.
🔹قول دوم در کیفیّت و کمیّت نزول قرآن در شب قدر مطابق آیۀ نخست سورۀ قدر و آیات دیگری که گذشت، عبارت از این بود که کلّ قرآن به همین شکل ظاهری با خصوصیّات زمانی و مکانی و تعبیریِ آیات و سور به آسمان چهارم در محلّی به نام بیت المعمور نازل شده است.
🔹این قول مختار بسیاری از مفسّران و اهل حدیث و روایت است. مستند این قول در نزد شیعیان روایتی است که علی بن إبراهیم قمّی متوفّای اوائل قرن چهارم (۳۰۷ یا پس از آن) و عیّاشی متوفّای ۳۲۰ در تفسیر خود ج ۱ ص ۸۰ و مرحوم کلینی متوفّای ۳۲۹ در کافی شریف ج ۲ ص ۶۲۹ و محدّث صدوق متوفّای ۳۸۱ در أمالی ص ۶۲ و فضائل الأشهر الثّلاثة ص ۸۷ روایت کردهاند. متن روایت مطابق نقل کلینی این است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ دَاوُدَ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ» وَإِنَّمَا أُنْزِلَ فِي عِشْرِينَ سَنَةً بَيْنَ أَوَّلِهِ وَ آخِرِهِ» فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:
«نَزَلَ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً فِي شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَى الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ نَزَلَ فِي طُولِ عِشْرِينَ سَنَةً»
ثُمَّ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله:
«نَزَلَتْ صُحُفُ إِبْرَاهِيمَ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ لِسِتٍّ مَضَيْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَ الْإِنْجِيلُ لِثَلَاثَ عَشْرَةَ لَيْلَةً خَلَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَ الزَّبُورُ لِثَمَانِيَةَ عَشَرَ خَلَوْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَ الْقُرْآنُ فِي ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ».
🔸این حدیث را صدوق در دو کتاب خود با سند خود از أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ از سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْبَهَانِيِّ از سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ از حَفْصِ بْنِ غِيَاث روایت کرده است.
🔻حاصل آنکه وقتی راوی حدیث، حفص بن غیاث از امام صادق علیه السّلام میپرسد که با اینکه قرآن یقینا در طول بیست سال بر پیامبر نازل شده است، چطور خدا میفرماید: «قرآن در ماه رمضان نازل شده است»؟!. امام علیه السّلام در پاسخ میفرمایند: «قرآن یکجا و یکپارچه در ماه رمضان به البیت المعمور نازل شده است، سپس در طول بیست سال بر پیامبر نازل شده است.
🔹از طرق اهل سنّت نیز روایات بسیاری به طرق گوناگونی به این مضمون آمده است که قرآن نخست به
🔸۱. آسمان دنیا
🔸۲. یا البیت المعمور که جایگاه ستارگان در آسمان دنیاست
🔸۳. یا بیت العزّة در آسمان دنیا نازل شده است. (نک: الدرّ المنثور سیوطی، ج ۱، ص ۱۸۹).
🔹امّا در روایات ایشان سخنی در باب نزول قرآن از جایگاه بیت المعمور در آسمان چهارم نیست. گر چه در جای دیگر از جایگاه بیت المعمور در آسمان چهارم یا هفتم سخن گفتهاند. (نک: جامع البیان طبری، ج ۱۵، ص ۱۱ و تفسیر ابن أبی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۱۴).
🔹بنا بر ظاهر این روایات کلّ قرآن، نخست با همین تفصیل و تکثّر در شب قدر و ماه مبارک رمضان بر جبرئیل نازل شده است، حال یا در مکانی به نام البیت المعمور در آسمان اول یا چهارم یا هفتم، یا در مکانی به نام بیت العزّة در آسمان نخست، یا در خود آسمان نخست. البتّه روشن است که میان سه دسته از روایات تعارضی نیست جز در اینکه در کدامین آسمان بوده است.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#النکت_الشهریة
#النكت_الرمضانية
#نکتههای_سوره_قدر (۱۰)
↪️🔹اشاراتی پیرامون آیۀ اول
6⃣ تحلیل دقیق مرجع ضمیر
🔹گفته شد که در کمیت و کیفیت نزول قرآن با عنایت به آیۀ نخست سورۀ قدر سه قول، معقول و قابل بحث است.
🔹قول سوم در کیفیّت و کمیّت نزول قرآن در شب قدر مطابق آیۀ نخست سورۀ قدر و آیات دیگری که گذشت، عبارت از این بود که آنچه در ماه مبارک رمضان و در شب قدر نازل شده است، بعض قرآن است نه کلّ آن. مثل آیات نخستین سورۀ علق. بنا بر این قول، مقصود از «إنزال القرآن» «إنزال بعض القرآن» یا «ابتداء إنزال القرآن» است. در صورت نخست، بعضیّت، از ضمیر مفعولی و در صورت دوم، از فعل «أنزلنا» برداشت شده است.
🔹مستند این نظریّه عبارت از این است که آنچه مسلّم است، نزول قرآن در طول بیست سال و به صورت تدریجی است. دلیل قاطعی هم بر دوبار نازل شدن کلّ قرآن نیست. بنا بر این ناچاریم بگوییم: مقصود از «أنزل فیه القرآن» در سورۀ بقره یا «أنزلناه» در سورۀ دخان و قدر، إنزال قسمتی از قرآن است. حال یا بنا بر إطلاق قرآن بر بعض از باب مجاز یا حقیقت یا بنا بر إطلاق إنزال بر ابتدای به نزول حقیقتاً یا مجازاً.
🔹ابن عاشور در تفسیر التّحریر والتّنویر ج ۲ ص ۱۷۰ این باره گوید:
المراد بإنزال القرآن ابتداء إنزاله على النبي صلّى اللّه عليه وسلّم، فإن فيه ابتداء النزول من عام واحد و أربعين من الفيل فعبر عن إنزال أوله باسم جميعه؛ لأن ذلك القدر المنزل مقدّر إلحاق تكملته به كما جاء في كثير من الآيات مثل قوله: وَهذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ [الأنعام: ۹۲] وذلك قبل إكمال نزوله فيشمل كل ما يلحق به من بعد، وقد تقدم عند قوله: وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ. ودر ج ۳۰ ص ۴۰۲ گفته است: يجوز أن يراد به القرآن كلّه فيكون فعل «أنزلنا» مستعملا في ابتداء الإنزال لأن الذي أنزل في تلك الليلة خمس الآيات الأول من سورة العلق ثم فتر الوحي ثم عاد إنزاله منجما ولم يكمل إنزال القرآن إلا بعد نيف و عشرين سنة، ولكن لما كان جميع القرآن مقررا في علم اللّه تعالى مقداره وأنه ينزل على النبي صلى اللّه عليه و سلم منجّما حتى يتم، كان إنزاله بإنزال الآيات الأول منه لأن ما ألحق بالشيء يعد بمنزلة أوله فقد قال النبي صلى اللّه عليه وسلم: «صلاة في مسجدي هذا أفضل من ألف صلاة فيما سواه» الحديث؛ فاتفق العلماء على أن الصلاة فيما ألحق بالمسجد النبوي لها ذلك الفضل، وأن الطواف في زيادات المسجد الحرام يصحّ كلما اتّسع المسجد. ومن تسديد ترتيب المصحف أن وضعت سورة القدر عقب سورة العلق مع أنها أقلّ عدد آيات من سورة البينة و سور بعدها، كأنه إیماءٌ إلى أن الضمير في أَنْزَلْناهُ يعود إلى القرآن الذي ابتدئ نزوله بسورة العلق. و يجوز أن يكون الضمير عائدا على المقدار الذي أنزل في تلك الليلة وهو الآيات الخمس من سورة العلق فإن كل جزء من القرآن يسمى قرآنا، وعلى كلا الوجهين فالتعبير بالمضي في فعل أَنْزَلْناهُ لا مجاز فيه. و قيل: أطلق ضمير القرآن على بعضه مجازا بعلاقة البعضية.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
11.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توضیحات جالب یک دانشمند عربزبان درباره نسبت زبانهای مختلف با زبان عربی
إنا لله وإنا إليه راجعون
"بأيّ ذنب قتلت"
کشتار وحشیانه دختران شیعه افغانستانی که موجب تأسف و تألم شدید مسلمانان بلکه هر آزادهای شد، را خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه مسلمانان به ویژه مردم شریف افغانستان تعزیت میگوییم و خطاب به خداوند رحمان و منان عرضه میداریم:
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا [إِمَامِنَا] وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا، وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [آلِ مُحَمَّدٍ] وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَكْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِيَةٍ مِنْكَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
خدايا از نبود پيامبران كه درودهاى تو بر او و خاندانش باد و از ناپیدایی مولايمان، و بسيارى دشمنانمان و كمی نفراتمان، و سختى فتنهها به سويمان، و از جريان زمان بر زيانمان به درگاه تو شكوه مىآوريم، بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را در برابر اين همه يارى فرما به گشايشى از جانب خويش كه زود برسانى، و بدحالى كه برطرف كنى، و پيروزى با عزّت برايمان قرار دهى، و سلطنت حقى كه آشكارش فرمايى، و به رحمتى كه از سويت ما را فرا گيرد، و به سلامتى كاملى كه از جانبت ما را بپوشاند، اى مهربان ترين مهربانان.
👉 @raveshsonnati
هدایت شده از روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
#سخن_بزرگان
❓چگونه بفهمیم از ماه رمضان استفاده کردهایم؟
✔️ آیت الله بهاءالدینی
🔹خدا توفیقتان بدهد که از ماه رمضان استفاده کامل کنید و ان شاء الله اگر بعد از ماه رمضان، وضعتان طوری شد که فهمیدید نمازتان مورد قبول خدا واقع شده است، روزهتان مورد قبول واقع شده است، محرمات را تعطیل کردهاید، بدانید از ماه رمضان درست استفاده کردهاید؛ و گرنه اگر گرسنگی و تشنگی خورده باشید، و دروغ همان دروغهاست و محرمات همان محرمات است، بدانید استفاده نکردهاید. ان شاء الله از عبادتها به نفع خودتان نتیجه گرفته باشید، موفق باشید از ماه رمضان استفاده کنید که به نفع خود شماست.
📚نردبان آسمان، درس ۳۱
👉 @raveshsonnati
#النکت_الشهریة
#النكت_الرمضانية
#نکتههای_سوره_قدر (۱۱)
↪️🔹اشاراتی پیرامون آیۀ اول
6⃣ تحلیل دقیق مرجع ضمیر
🔹گفته شد که در کمیت و کیفیت نزول قرآن با عنایت به آیۀ نخست سورۀ قدر سه قول، معقول و قابل بحث است.
🔹داوری دربارۀ صحّت و درستی هر کدام از این آراء و نادرستی دیگر نظریّات وابسته به تحلیل دقیق هر کدام از آنها و مبانیشان است که طرح آن به درازا میکشد و از حوصلۀ بحث ما خارج است. إجمالا عرض میشود که هر کدام از این نظریّات با مشکلات و بحثها و تأمّلاتی رو برو هستند.
🔸در قول اول إثبات اینکه تعبیر إنزال دفعیّت را میرساند یا اینکه مقصود از البیت المعمور قلب مبارک پیامبر است، مشکل است و با بحث علمی جدّی مواجه است.
🔸در قول دوم نیز تصحیح سندی و دلالی روایات آن با چالش روبروست و جدا از این، خبر واحد بودن آن روایات در مباحث اعتقادی و تفسیری مشکل دیگری است.
🔸در قول سوم نیز مشکل طرح روایات را داریم. جدا از آن تفسیر «أنزلناه» یا «أنزل فیه القرآن» به ابتدای به نزول یا نازل کردن بخشی از آن، اگر مجاز نباشد، خلاف ظاهر نخستین و تبادر اوّلیّه است.
🔹به نظر میرسد، به قطع یا اطمینان رسیدن در این مسأله با وجود این مباحث، برای کسی که تمامی شواهد را بررسی کرده است، اگر متعذّر نباشد، قطعا بسیار سخت و متعسّر است. بله؛ استظهار عرفی و رسیدن به ظنّ و گمان با ترجیح شواهد و قرائن درونی و بیرونی ممکن و میسّر است. والله العالم وهو الموفِّق.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#النکت_الشهریة
#النكت_الرمضانية
#نکتههای_سوره_قدر (۱۲)
↪️🔹اشاراتی پیرامون آیۀ اول
7⃣ تحلیل واژۀ «إنّا»
🔹۱. ظاهراً واژۀ «إنّا» در اصل «إنَّنا» بوده که مرکّب است از دو لفظ «إنَّ» که از ادوات تأکید است به معنای «همانا» یا «به درستی» یا «قطعا» و تعبیراتی مانند این، و لفظ «نا» که ضمیر متکلّم است. گاهی یکی از نونها را (احتمالا نون دوم «إنَّ») حذف میکنند و واژۀ «إنَّنا» به «إنّا» تبدیل میشود.
🔹در آیات قرآن در بیشتر موارد (قریب ۲۰۰ مورد) «إنّا» به کار رفته است. و «إنَّنا» فقط در ۶ مورد به کار رفته است. (آیاتِ ۱۶ و ۱۹۳ آل عمران، ۶۲ هود، ۴۵ طه، ۵ فصّلت و ۴۹ زخرف). و این نشان میدهد که دستِکم در قرآن کریم «إنّا» اصل ثانوی شده است تا جاییکه تعبیر به «إنّنا» - با اینکه مطابق اصل اوّلی و قاعدۀ نخستین است - گویا تعبیری نادر و شاذّ و خلاف أصل است.
🔹نکتۀ حذف نون و عدول از اصل اوّلی در «إنّا» میتواند یکی از این دو امر باشد:
🔸 ۱. تخفیف لفظی و پرهیز از اجتماع سه نون در تلفّظ.
🔸 ۲. کم کردن تأکید آن، بنا بر پذیرش اصل و عکس قاعدۀ «زیادة المباني تدل علی زیادة المعاني» که عکس آن میشود: «نقص المباني تدلّ علی نقص المعاني». بنا بر این، تأکید «إنّا» از «إنَّنا» کمتر خواهد بود.
🔹۲. احتمال این هم هست که «إنَّنا» مرکّب است از دو لفظ «إنَّ» مشدّده و لفظ «نا» و «إنّا» مرکّب است از دو لفظ «إن» مخفّفه (به سکون نون) و لفظ «نا». بنا بر این نیز تأکید «إنّا» از «إنَّنا» کمتر خواهد بود، البتّه نه از باب قاعدۀ مذکور، بلکه از باب اینکه جزء نخست آن «إن» مخفّفه است که تأکیدش کمتر از «إنَّ» مشدّده است. فتأمّل.
🔹امّا نکتۀ إثبات نون در «إنّنا» - با لحاظ اصل ثانوی بودن «إنّا» وخلاف اصل ثانوی بودن «إنّنا» (بنا بر آنچه گذشت) - بعید نیست دلالت بر تأکید بیشتری باشد که مقام بیان، مقتضی و طالب آن است مانند آنچه در ۶ مورد مذکور به نظر میرسد. والله العالم.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
هدایت شده از روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
#ویژه
✔️ علی بن حماد بصری بغدادی از علما و شعرای قرن چهارم هجری
▪️بقاع فی البقیع مقدسات
▪️و اکناف بطف طیبات
▪️و فی کوفان آیات عظام
▪️تضمنها العری المتوثقات
▪️و فی الغربی و بغداد و طوس
▪️و سامرا نجوم زاهرات
▪️مشاهد تشهد البرکات فیها
▪️و فیها الباقیات الصالحات
▪️ظواهرها قبور دارسات
▪️بواطنها بدور لامعات
▪️جبال العلم فیها راسیات
▪️بحار الجود فیها زاخرات
▪️اناس تقبل الحسنات منا
▪️بحبهم و تمحی السیئات
▪️و لا تتقبل الصلوات الّا
▪️بحبهم و لاتزکو الزکوة
📚 یادداشتهای استاد مطهری، ج ۷، ص ۴۲۵.
👉 @raveshsonnati