فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای خوابی که دختر 🌹شهید دید و هدیهای که چند روز بعد از طرف پدر برای دختر آمد...
🕊شادی روح شهید مدافع حرم #محسن_الهی صلوات
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌺روز دختر که میشه
🌺روز پدر که میشه
🌺روز عقد که میشه
🌺برای دخترهای شهدا خیلی سخته
🌺دخترای شهدا روزتان مبارک
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌷خــادم_حرم_حضرت_معصومه_س
💠هیچ وقت در حرم حضرت معصومه (س) با کفش دیده نشد، از وقتی خادم حرم شد.
💐میگفت: به من مهدی نگویید ،بگویید غلام_کریمه،امضاهایش با نام مهدی ایمانی غلام کریمه نقش میبست.
🌹شادی روح پر فتوح شهید مدافع حرم مهدی_ایمانی صلوات🕊
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 آخرین صحبتهای خادم حرمی ڪہ شهید مدافع حرم شد . . .
🌹شهید_مهدی_ایمانی
خادم_حرم_حضرت_معصومه
(س)
http://eitaa.com/raviannoorshohada
تموم عالم میدونن
که دخترا بابایین
بابا نیاد نمیخوابن
منتظر لالایی اند . . .
بیاد دختران شهدا...
http://eitaa.com/raviannoorshohada
غمی ز معجزهٔ خندهاش نمیماند ؛
خوشا به حالِ پدرهــا
که دختری دارند ...
دختران_شهدا
روز_دختر_مبارڪ
🌹شهید_محمداسماعیل_عسگری
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#تلنگر
ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻔﺖ ،
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺤﺪﺛﻪ
ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺍﺵ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ ،
ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻡ ، ﻗﻨﺪﺍﻗﻪ ﻣﺤﺪﺛﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﻡ
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ...
ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮﮔﺰ
ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﺪ
ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ گفت
ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻭ
ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺪﺭ....
شهیدحبیب_الله_افتخاریان
http://eitaa.com/raviannoorshohada
عکس دخترش را در دفترش زده بود. گفتم: مرتضی این عکس را بردار. اینطور دلت میگیرد، نمیتوانی بپری. گفت: نه، میخواهم با همه وابستگیهایم فدایی امام زمان(عج) شوم. (همرزم شهید)
از پدر شهید نقل است که امکان نداشت مرتضی به خانه بیاید و دست مادرش را نبوسد.
🌹شهیدمدافع_حرم #مرتضی_مسیب_زاده
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختران شهدا💔
#روز_دختر مبارک🌹
http://eitaa.com/raviannoorshohada
ای عڪس هایتــ
روی زخم دل نمڪ پاش ...
یڪ بار هـم ،
بابای معلــوم الاثر باش ...
برگرد تنهـــا،
یڪ بغــل باباے من باش ...
🌹شهید محمد اینانلو
حلما_بابا
روز_دختر
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#وصیت_شهید
مهم نیست آینده نامی از من برده شود یا نه ، مهم این است که اسلام پیروز شود.
حتی مهم نیست به جهنم بروم یا نه !
مهم این است که بتوان خدا را از خود راضی نگه داشت.....
🌹شهیدجعفر_شیرسوار
http://eitaa.com/raviannoorshohada
تولدٺمبارڪحاجی🌟💔
امشبدعامونکناونبالاها☁️
🌹شهیدجواداللهکرم✨
http://eitaa.com/raviannoorshohada
📷مقام معظم رهبری بر مزار شهید
🌷سید اسدالله لاجوردی
مکان: قطعه شهدای هفتم تیر، در جوار مرقد مطهر امام خمینی رحمةالله علیه
http://eitaa.com/raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
📷مقام معظم رهبری بر مزار شهید 🌷سید اسدالله لاجوردی مکان: قطعه شهدای هفتم تیر، در جوار مرقد مطهر ام
💞ماجرای ازدواج شهید سید اسدالله لاجوردی از زبان زهرا گل گل (همسر شهید)💞
💍در سال ۱۳۴۰ ازدواج کردیم. آن موقع ۱۳ سال داشتم. یکی از اقوام ایشان در همسایگی عمویم زندگی میکرد و گفته بود ما دنبال دختری متدین هستیم. ایشان هم من را معرفی کرده بودند. روز خواستگاری مادرم گفت:
💐آماده شو، مهمان داریم. از آنجا که خیلی علاقه به درس داشتم گفتم: اگر با همین لباس هایم میتوانم بیایم،می آیم. در غیر این صورت نه! گفت: مسئلهای نیست. با همان لباس ها رفتم ولی از آنها خیلی خوشم آمد! گفتم:
چقدر خانواده خوبی🥰 بودند. مادرم سکوت کرد و بعد از چند روز گفت:
👈 کسانی که آمدند خواستگاری، تو را برای آقای لاجوردی انتخاب کردند. او از سادات است و عکس را به من نشان دادند.
وقتی فهمیدم متدین و از سادات است خیلی خوشم😍 آمد. یکسال عقد بودیم و بعد ازدواج کردیم.
🌻البته پدرم خیلی دل نگران بود که آیا من از عهده زندگی مشترک برمی آیم یا نه. حتی کار به آنجا رسید که گفتند: منصرف شدیم! تا اینکه اتفاقی افتاد.
💫پدرم خوابی دید. او در خواب دیده بود که در حسینیه ارشاد یک عالم نورانی با عمامه سیاه به پدرم اشاره کرده و گفته:
💫 بیا جلو . پدرم جلو رفته و آن عالم به ایشان گفته بود: از امروز نسل من با تو یکی میشود. صبح به مادرم گفته بود:
👈 من پشیمان شدم که جواب رد دادم. آن روز عید غدیر بود لذا به خانه آقای لاجوردی رفت و گفت: من خوابی دیدم و پشیمان شدم و حرفم را پس میگیرم.
🍀جلسه بعد پدرم گفت: حتما باید دخترم داماد را ببیند و ایشان هم دخترم را ببیند و نظر بدهد. جلسه بعدی آقای لاجوردی به همراه خواهرش به منزل ما آمدند...
💐به این ترتیب برنامه ازدواج ما شروع شد، آقای لاجوردی هم خودش خنچه عقد خیلی قشنگی درست کرد.
📝مهریه هم هشت هزار تومان شد، آن موقع آقای لاجوردی ۲۶ ساله بودند و در چوب فروشی کار میکردند ولی بعد از چند سال در بازار جعفری مغازه ای گرفت و همراه برادرش صادرات روسری به کشورها داشتند.
📗منبع: خبرگزاری رسالت
http://eitaa.com/raviannoorshohada
حجت جلوے #ڪاروان حرڪت
مےڪرد #میڪروفن رادر دستش
مےگرفت و مےگفٺ:
«هرڪےدوست داره برا
!امام زمانش تیڪہ تیڪہ
بشہ #صلواٺ بفرستہ».
تیڪه ڪلامشهمین بود
وبلند #صلوات میفرستاد...
🌹شهیدحجتاللهرحیمی🕊
http://eitaa.com/raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
خاکریز خاطرات🍃
شوق زیارت🌿
دوره اے رو تو اصفہان با شہید علےدوست بودم.
دوره همزمان با ایام محرم بود، بچہ هاے دوره با همڪاری مسئولین آموزشگاه تصمیم گرفتن با پولے ڪہ از خود بچہها جمع مےڪنن سہ نفر رو بہ ڪربلا بہ نمایندگے از طرف همہ بہ قید قرعہ اعزام کنند.
بالاخره روز قرعہ ڪشی رسید.
همہ بچہ ها تو حسینیہ جمع شده بودند. من و مہدی هم ڪنار هم نشسته بودیم ولے با این تفاوت ڪہ اشڪ همینجورے از چشمان نازنینش سرازیر بود و دعا مےڪرد ڪہ اسمش براے ڪربلا دربیاد.
حاج آقا شروع ڪرد بہ انتخاب اسامی، نفر اول انتخاب شد، نفر دوم هم انتخاب شد و مہدی همچنان اشڪ از چشمانش سرازیر بود. نوبت بہ نفر سوم هم رسید، حاج آقا ڪاغذ سوم رو هم برداشت و بہ همراه ڪاغذسوم، ڪاغذ دیگہ اے هم بالا اومد ڪہ چسبیده بہ ڪاغذ نفر سوم بود، با اصرار حاج آقا و بچہ ها ڪاغذ چسبیده شده ڪہ نفر چہارم مےشد انتخاب شد و قرار شد ڪہ هزینه سفر رو مسئولین بدن،همه مشتاق بودن بدونن نفر چہارم ڪیه و نفسہا تو سینہ حبس شده بود.ڪاغذ باز شد و حاج آقا گفت: آقاے مہدےعلےدوست.....فقط خدا مےدونه ڪہ مہدی چہ حالے اون موقع داشت، رفت به زیارت بارگاه سالار شہیدان و خوش به حالش ڪہ الان ڪنار خود اهل بیته.🍃
🌹شهید مدافع حرم مهدی علیدوست
http://eitaa.com/raviannoorshohada
💠دریکی از سنگرهای خط مقدم شلمچه به نماز ایستاد.
نافله ی صبح راخواند ودرحال ادای نماز صبح بود که تیر مستقیم تانک دشمن سنگرش را به آسمان برد🕊
🌹 شهید_سید_یوسف_کابلی
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید محمد رضا دهقان
آقا محمدرضا به یادت هستیم💔💚💛
http://eitaa.com/raviannoorshohada
من از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه «لاذقیه» یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی نظامیهای سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند.😔
اما حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه و موشکی داشت، با برنامهریزیها و مهندسی دقیق توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی بر داعشیها وارد آورده 💪و چنان وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای ترور حامد نقشههایی کشیده بودند.❗️
ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش به طوری بود که بسیاری از تکفیریها از دست او آواره شده بودند و زمانی که با موشک ضدتانک «تاو» مورد هدف قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری میشود و تا دو ماه این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای داعشیها بود.💔
شهید مدافع حرم حامد جوانی🌹
http://eitaa.com/raviannoorshohada