تنها دل بیچارهے من نقش زمین شد
یا هرڪه نگاهش بہ تو افتاد چنین شد؟
#شب_جمعه
#شب-زیارتی-ارباب
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
سلام ما به لبخندشهیدان
به ذکرروی سربندشهیدان
سلام مابه گمنامان لشگر
به تسبیحات یازهرای معبر
همانهایی که عمری نذرکردند
اگررفتنددیگربرنگردند
سلام صبحتون منور به نور شهدا✋
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
✨
#کلام_شهید
«هرخانمـی که چادر به سرکند و عفت ورزد، وهر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امام حسین علیه السلام خواهم کرد و او را دعا می کنم».
#شهید_حسین_محرابی
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸🌱🌸
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
📚یادت_باشد
قسمت-بیست-سوم
یک جوری اوضاع راباحرف هاورفتارش جمع وجورمیکرد.
باپدرومادرم سرساعت چهاربه محضررسیدیم؛خیابان فلسطین،محضرخانه ی 125،روبه روی مسجدمحمدرسول ا...صلی ا...علیه وآله.بعدازنیم ساعت پدرومادرحمیدوسعیدآقارسیدند.
باآنهااحوال پرسی کردم ونگاهم به دربودکه حمیدهم بیاید،ولی خبری ازاونشد.خشکم زده بود.این همه آدم آمده بودیم،ولی اصل کار،آقای دامادنیامده بود!
جویاکه شدم دیدم بله،داستان سری قبل بازتکرارشده است!آقاوسط راه متوجه شده شناسنامه همراهش نیست!تاحمیدبرسدساعت ازپنج هم گذشته بود.
چون پدرمن نظامی بود،روی وقت حساس بود.
ساعت چهارباساعت چهاروپنج دقیقه برایش فرق داشت.ماهم به همین شکل بزرگ شده بودیم.ازاین دیرآمدن ناراحت شده بودم.کاردمیزدی خونم درنمی آمد.
حمیدباپدرومادرش یک طرف اتاق نشسته بودند،من هم باپدرومادرم دقیقاروبه روی آن ها بودیم.عاقدگفت چون به موقع نرسیدیم وبقیه ازقبل نوبت گرفته اند،بایدصبرکنیم تاکارهمه انجام بشودونفرآخرعقدمارابخواند.
عروسهاودامادها
یکی یکی می آمدندوبرای خطبه عقدداخل میرفتند؛ماهم شده بودیم تماشاچی!
حمیدوقتی دیدناراحت هستم،
پیام داد:"دارلینگ من!ناراحت نباش.حتماحکمتیه که من شناسنامه رودوبارجاگذاشتم."وقتهایی که میدانست ناراحتم،به من میگفت"دارلینگ"؛به زبان انگلیسی یعنی"همسرعزیزمن"
.آن موقع هاکه وقت خالی داشت کلاس زبان میرفت.خیلی دوست داشت زبان انگلیسی رایادبگیرد،.میگفت برای بچه شیعه لازم است.یک روزی به دردمان میخورد.گاه وبیگاه ازاین کلمات استفاده میکرد.
پیام راخواندم،ولی جواب ندادم.واقعاناراحت شده بودم.دوباره صدای پیامک گوشی من بلندشد.وقتی نگاه کردم دیدم این باربرایم جوک فرستاده بود!نتوانستم جلوی خنده ام رابگیرم.
حمیدتاخنده ی من رادیدلبخندزد.همین طوری خیلی راحت ازدل هم درمی آوردیم.اگرهم بحثی یاناراحتی ای پیش می آمد،ساده میگذشتیم؛خیلی ساده!
حمیدکت قهوه ای روشن باشلوارقهوه ای تیره ولباسی که خریده بودیم راپوشیده بود.پرسیدم:"پیراهن اندازه شد؟خوب بود؟
"عمه تااین سوال من راشنیدبه حمیدنگاهی کردوخندید.مادرم پرسید:"آبجی میخندی؟چیزی شده؟"عمه گفت:"حمیدکه خونه رسید،بهش گفتم پیراهنت رواتوکردم،آماده است.بپوش تادیرنشده بریم سمت محضر.زیربارنرفت.
گفت همین پیراهنی که تازه خریدیم رومیخوام بپوشم.هرچی گفتم این پیراهن اتوشده،آماده است به خرجش نرفت.کلی هم وقت گذاشتیم این پیراهن رواتوکردیم!"خیلی خوشحال شدم که سلیقه من تااین اندازه برای حمیدمهم است.
هفت عروس ودامادقبل ماعقدشان خوانده شد.
محضرزیبایی بودباپرده های کرم قهوه ای که دوطرف عروس ودامادصندلی چیده شده بود.بالای سرسفره ی عقدهم حجله ای باپارچه های نباتی رنگ درست شده بود.
نوبت ماکه شد،داخل رفتیم وکنارسفره ی عقدنشستیم.عاقدپرسید:"عروس خانم مهریه رومیبخشندکه صیغه ی موقت روفسخ کنیم؟
"هرهفت عروسی که قبل ازماداخل رفته بودندمهریه عقدموقت رابخشیده بودند.به حمیدنگاه کردم،گفتم:"نه،من نمیبخشم!"
نگاه همه باتعجب به سمت من برگشت.ماتشان برده بود
.پدرم پرسید:"دخترم،مهریه رومیگیری؟"رک وراست گفتم:"بله،میگیرم"حمیدخندیدوگفت:"چشم،
مهریه رومیدم.همین الان هم حاضرم نقداپرداخت کنم."
عاقدلبخندی زدوگفت:"پس مهریه طلب عروس خانوم،حتمابایدآقاداماداین مهریه روپرداخت کنه."بعدازفسخ صیغه،مقدمات راخواند.
میخواستم قرآن رابااستخاره بازکنم،ولی حمیدپیشنهاددادسوره یاسین رابیاورم.
لحظه ای که خطبه خوانده میشد،گفت:"فرزانه!دعاکن.ازخدابخواه دعایی که من دارم مستجاب بشه."نگاهی به چهره ی حمیدانداختم.نمیدانستم دعایش چیست.
دوست داشتم بدانم درچنین لحظه ای به چه دعایی فکرمیکند.ازته دل خواستم هرچیزی که ازخداخواسته،اگربه صلاح وخیراست همان طوربشود.
حاج آقاسه باراجازه خواست که وکیل عقدماباشد.گل راچیدم،گلاب راآوردم
وبعدگفتم:"اعوذبالله من الشیطان الرجیم،بسم ا...الرحمن الرحیم.بااجازه ی امام زمان عجل ا...تعالی فرجه الشریف وپدرومادرم وبزرگترها،بله."حمیدهم دقیقاهمین جمله راگفت.عاقدخیلی خوشش آمده بود.
گفت:"خیلیهااومدن اینجاعقدکردن،ولی نه بسم ا...گفتن،نه ازامام زمان عجل ا...تعالی فرجه الشریف اجازه گرفتن."
این بارهم تابله راگفتم،اذان مغرب شد.حمیدخندید.دست من راگرفت وگفت:"دیدی حکمت داشته.قسمت این بوده توبله هابه من روموقع اذان بگی.
ادامه دارد...
شهید مدافع حرم
#حمید_سیاهکالی_مرادی
#جان-فدا❤
☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
💢شهید خلبان سید علی اقبالی،که به دستور صدام،در حالی که اسیر بود،بدن او را به دو جیپ ارتشی بستند و با سمت مخالف به دو نیم کردند.
🔹شهید عزیز،دو دست قلم شده ات که یاد آورِ دستان قلم شده قمر منیر بنی هاشم است را هرگز فراموش نمیکنیم و تا پای جان اهداف شما را ادامه میدهیم.
«یونس سیفی»
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
ؒ ٖؒ﷽ღٖٖؒؒ﷽
❣️سلام بهانهی خورشیــد برای تابیدن
❣️سلام، بهانهی بــاران برای باریدن...
هر روز بي تو
روز مباداست.
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
سلام ، هفته تون متبرک به نگاه پر مهر مولامون🌱
#امام_زمان
#جان-فدا❤
☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
یک شب از خواب بیدار شدم دیدم که یک سگ بسیار بزرگ که شبیه یک گرگ بود کنار حاجی و پشت سرش نشسته بود. بعد از تمام شدن نماز به حاجی شکایت کردم که چرا داخل چادر نماز نمی خواند شاید آن سگ بزرگ یا یک مار و عقرب او را بکشند ایشان گفت از کجا می دانی که آن سگ و مار و عقرب مأمور حفاظت از من نشده باشند مگر ما اینجا آمده ایم که اینطوری کشته شویم ما آمده ایم که شهید شویم.
#شهید_حاج_یونس_زنگی_آبادی
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
💞به یاد شهدای غواص💞
تعداد زیادی از شهدای غواص با دستان بسته به داخل اروندرود انداخته شده و اینگونه به شهادت رسیده بودند». تعداد قابل توجهی از شهدای غواصی که تفحص شده بودند مربوط به عملیات کربلای ۴ در دیماه سال ۱۳۶۵ بودند. آن زمان سردار باقرزاده گفته بود: «وقتی ما برخی از شهدای دفاع مقدس را پیدا میکنیم، چیزی جز معجزه الهی را مشاهده نمیکنیم. این را در ۱۷۵ شهید هم غواص دیدیم چرا که پیکرهای پاک آنها جایی پیدا شدند که تصور آن را هم نمیکردیم».
🌺یاد شهدا به دلخواه صلوات 🌺
#شهدای_غواص
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
سلام؛
بزرگوارانی که تمایل دارند فردا (دوشنبه) در برنامه دیدار با خانواده ی معظم شهید،حضور داشته باشند، لطفا اطلاعیه درج شده در کانال به لینک ذیل را ملاحظه و ثبت نام فرمایند👇👇👇
⚘☘ 🌹
http://eitaa.com/sayarimojtabas
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸🌱🌸
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
📚یادت_باشد
قسمت-بیست-چهارم
باعمه ومادرم روبوسی کردیم.برای زیرلفظی یک النگوخریده بودندکه به دستم کوچک بود.قرارشدببرندعوض کنند،دستبندبخرند.
یک چمدان پرازوسیله هم آورده بودند؛قرآن،چادرنماز،اسپند،مسواک،به همراه یک ادکلن خیلی خوشبوکه همه راحمیدباسلیقه ی خودش انتخاب کرده بود.
وقتی داشتیم ازمحضربیرون می آمدیم،حمیدگفت:"وقتی رفته بودم کربلامیخواستم برات چادرعروس بخرم،ولی گفتم شایدبه سلیقه ی تونباشه.
ان شاءا...باهم که کربلارفتیم،باسلیقه ی خودت یه چادرعروس قشنگ میخریم."
مراسم که تمام شد،سعیدآقاکه بانامزدش آمده بود،گفت:"شماتازه عقدکردین،باماشین مابرین بیرون شام بخورید."سعیدآقامامورنیروی انتظامی بودومعمولابرای ماموریت ودوره ی آموزشی به سیستان وبلوچستان میرفت.
خیلی کم پیش می آمدکه قزوین باشد.حتی روزی که صیغه کردیم وهمه ی فامیل مهمان مابودند،آقاسعیدزاهدان بود.حمیدگفت:"نه داداش،شماتازه ازماموریت اومدی باخانمت بروبیرون.ماپای پیاده رفتنمون بدنیست."
ازبقیه خداحافظی کردیم وبعدازخواندن نمازدرمسجدبه سمت بازارراه افتادیم.به خاطررانندگی شوماخری حمیدونحوه ی پارک کردن ماشین وافتادن درجوی آب،فرصت نکرده بودم دنبال جوراب بگردم.
باعجله یک جفت جوراب سفیدپوشیده بودم.به حمیدگفتم:"بااین جورابهای سفیدخیلی معذبم.اولین مغازه ای که دیدیم،بریم جوراب مشکی بخریم."
پای پیاده نبش چهارراه عدل به خرازی رسیدیم.
فروشنده گفت:"جوراب نازک بدم بهتون یاضخیم؟"گفتم:"مهم نیست،فقط رنگ مشکی که توی چشم نباشه."حمیدبلافاصله گفت:"نه خانم،ضخیم باشه بهتره."خنده ام گرفته بود.این رفتارهایش خیلی تودل بروبود.این که احساس میکردم همه جاحواسش به من هست.
سبزه میدان که رسیدیم،به رستوران رفتیم.طبق معمول کوبیده سفارش داد.تاغذاحاضرشود،پانزده هزارتومان شمرد،به دستم دادوگفت:"این هم مهریه شماخانوم!"
پول راگرفتم وگفتم:"اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه!"حمیدخندیدوگفت:"هزارتومن هم بیشترگیرشمااومده
."پول رانشمرده دورسرحمیدچرخاندم وداخل صندوق صدقاتی که آنجابودانداختم وگفتم:"نذرسلامتی آقای من!"
دوران شیرین نامزدی مابه روزهای سردپاییزوزمستان خورده بود.لحظات دلنشینی بود.
تنهااشکالش این بودکه روزهاخیلی کوتاه بود.سرمای هواهم باعث میشدبیشترخانه باشیم تااینکه بخواهیم بیرون برویم.
فردای روزعقدمان حمیدرابرای شام دعوت کرده بودیم.
تازه شروع کرده بودم به سرخ کردن کوکوهاکه زنگ خانه به صدادرآمد.حدس میزدم که امروزهم مثل روزهای قبل حمیدخیلی زودبه خانه مابیاید.ازروزی که محرم شده بودیم هربارناهاریاشام دعوت کرده بودیم،زودتر
می آمد.
دوست داشت خودش هم کاری بکند.اینطورنبودکه دقیقاوقت ناهاریاشام بیاید.بعدازسلام واحوال پرسی بابقیه،همراه من به آشپزخانه آمدوگفت:"به به...ببین چه کرده سرآشپز!
"گفتم:"نه بابا!زحمت کوکوهارومامان کشیده.من فقط میخوام سرخشون کنم."روغن که حسابی داغ شد،شروع کردم به سرخ کردن کوکوها.
حمیدگفت:"اگه کمکی ازدست من برمیادبگو.
"گفتم:"مرغ پاک کردن بلدی؟باباچندتامرغ گرفته،میخوام پاک کنم."کمی روی صندلی جابه جاشدوگفت:"دوست دارم یادبگیرم وکمک حالت باشم.
"خندیدم وگفتم:"معلومه توخونه ای که کدبانویی مثل عمه ی من باشه ودخترعمه هاهمه کارهاروانجام بدن،شماپسرهانبایدهم ازخونه داری سررشته ای داشته باشین."گفت:"این طورهاهم نیست فرزانه خانوم.
بازمن پیش بقیه ی آقایون یه پاآشپزحساب میشم.وقت هایی که میریم سنبل آباد،من آشپزی میکنم.برادرهام به شوخی بهم میگن یانگوم!"
صحبت باحمیدحواسم راپرت کرده بود.موقع سرخ کردن کوکوهاروغن روی دستم پاچید.
تاحمیددیددستم سوخته،گفت:"بیابشین روی صندلی.بقیه اش رومن سرخ میکنم.بایدسری بعدبرات دستکش ساق بلندبخرم که روغن روی دستت نریزه."
روی صندلی نشستم وگفتم:"پس تاتوحواست به کوکوهاهست،من مرغ هاروپاک کنم.توهم نگاه کن یادبگیرکه وقتی رفتیم خونه ی خودمون،توی پاک کردن مرغ هاکمکم کنی.
"به خاطراینکه علاقه داشت درامورخانه کمک حالم باشد،سریع صندلی گذاشت وکنارمن نشست.دوربین موبایلش راروشن کردوگفت:"فیلم برداری میکنم،چون میخوام دقیق یادبگیرم وچیزی ازقلم نیفته!"گفتم:"ازدست توحمید!"
شروع کردم به پاک کردن مرغ ها.وسط کارتوضیح میدادم:"اول اینجاروبرش میدیم.حواسمون باشه که پوست مرغ رواین طوری بایدجداکنیم.این قسمت به دردبال کبابی میخوره و...".
ادامه دارد...
شهید مدافع حرم🕊🌹
#حمید_سیاهکالی_مرادی
#جان-فدا❤
☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
🌹روایت گری سر مزار سرداران شهید آقامهدی و آقامجید زین الدین؛
آقامهدی فرمانده لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب(ع) ؛
آقا مجید فرمانده اطلاعات عملیات تیپ دو لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب(ع)؛
🌷گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم
🌺 در جمع تعدادی از جوانان، نوجوانان و کودکان از سراسر کشور
⚘گلزار گردی☝☝☝
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
اطلاعیه مهم؛
👈🌹خدمات به سراسر کشور(ملی) و بین الملل
⚘طول سال👇
✅ روایت گری در جمع مخاطبین مختلف در:
۱) مراسم یادواره ها،کنگره ها، محافل انس، بزرگداشت و جشن تولد شهدا و حاج قاسم ۲) مدارس علمیه
۳) مدارس آموزش و پرورش
۴) دانشگاه ها
۵) هیئات
۶) منازل شهدا
۷) گلزارهای شهدا
۸) یادمان های شهدا
۹) راهیان نور
۱۰) راهیان مکتب حاج قاسم
۱۱) راهیان وطنی
۱۲) مراکز
۱۳) مساجد
۱۴) اردوها
ووو...
⚘لطفا درخواست خود را به شماره های
۰۹۹۲۹۱۱۶۶۹۵ یا ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ یا آیدی
@Xshahidegomnamefakkehvatalaeieh
اعلام فرمایید.
🌹جان فدا؛
🌷مکتب حاج قاسم عزیز؛
👈⚘کانال اطلاع رسانی برنامه ها، دیدارها، روایت گری ها، راهیان نور، مکتب و راهیان مکتب حاج قاسم، راهیان وطنی، راهیان پیشرفت، اردوها، دوره ها، کارگاه ها، یادواره ها، کنگره های شهدا و...
/محتوای جدید در خصوص شهدا، تبیین سیره ی عملی، رفتاری، سبک زندگی و معرفی شهدای عزیزمان👇👇👇
🌹🌷🌺
http://eitaa.com/sayarimojtabas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یہ چرخـے توے
برنامـہخودسـ🌼ــازے
شهید عباس دانشگر بزنیم...
#سبک_شهدا
#شهید_عباس_دانشگر
#برادر - شهیدم
#جان-فدا❤
☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
سلام؛
بزرگوارانی که تمایل دارند در برنامه ی دیدار با خانواده معظم و معزز
شهید عزیز آیت الله عباسعلی سلیمانی شرکت فرمایند، لطفا اطلاعیه درج شده در کانال برنامه ها با لینک ذیل را ملاحظه فرمایند👇👇👇
⚘☘ 🌹
http://eitaa.com/sayarimojtabas
🌹 اطلاعیه فوری🌹👇👇👇
سلام؛
افرادی که تمایل دارند به زیارت مرقد مطهر حاج قاسم عزیز و مزار شهدای گلزار بین المللی کرمان و راهیان مکتب حاج قاسم مشرف شوند،
لطفا اطلاعیه درج شده در کانال برنامه ها با لینک ذیل را ملاحظه فرمایند👇👇👇
http://eitaa.com/sayarimojtabas
⚘☘🌴🌱🌾🌿🍀🌺🌹🌷
توجه 📢 اطلاعیه مهم 📣 توجه
⚘⚘⚘⚘🌺🌺🌺
سلام، عرض ادب و احترام؛
👈 بزرگوارانی که تمایل دارند، به سفر راهیان نور غرب و شمال غرب؛
سرزمین مجاهدت های خاموش؛
مناطق عملیاتی در استان های کردستان و آذربایجان غربی و
شهرهای سنندج، بانه، سردشت، پیرانشهر و مهاباد؛
مقتل سرداران شهید آقا مهدی و آقا مجید زین الدین
(منطقه ی دارساوین)؛
یادمان شهدای مظلوم و غریب سیرانبند؛
و سایر یادمان ها؛
مشرف شوند؛
لطفا کانال برنامه ها با لینک ذیل را ملاحظه فرمایند:
👇👇👇
http://eitaa.com/sayarimojtabas
⚘🌺🍀🌿🌾🌱🌷⚘
حاج حسین یڪتا میگفت:
درعالم رویا به #شهید گفتم
چرا برای ما دعا نمیڪنیدڪه
شهید بشیم؟!
میگفت ما دعا میڪنیم
براتون #شهادت مینویسن
ولی گناه میڪنید پاڪ میشه...
#جان-فدا❤
☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
پنجشنبه و ياد درگذشتگان🙏
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّڪَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّڪَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّڪَ عَلَے ڪُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
پنجشنبه است
بیاد تمامے رفتگان
بیاد همه شهداے عزیزمان
شهید حاج قاسم سلیمانے 🖤
بیاد پدران ومادران آسمانی
بیاد همه آنان ڪه
خاطره شدند درڪنج
قلب و یادمان
فاتحه اے بخوانیم😔🙏
#شهدا_را_یاد_ڪنیم_با_ذڪر_صلوات
#اموات_را_فراموش_نکنیم_چشم_به_راه_هستند
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌹هر روز را بایــاد شهـــدا به شب می رسانیم اما پنجشنبه ها دلـــ💔ـــــتنگی مان جور دیگری است؟!!
پنجشنبه ها بوی شهدای گمنــــام بیشتربه مشام میرسد.🌷
روز پنجشنبه است ، شادی ارواح مطهرشهدا🌹و ارواح والدین بزرگوار شهدا که به دیار باقی شتافته اند، صلوات🌹
@raviannoorshohada
مـےدونـے چرا اصـرار داشتن
براے پـاڪ بودن... پـاڪ رفتن...
پیامبر (ص) مـےفرمایند
هنگامـے ڪه پاڪ از دنیا بروے در زمره شهیدان خواهـےبود...
📚سفینتهالبحار، ج۱
#جان-فدا❤
☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
سلام؛
بزرگوارانی که تمایل دارند در برنامه ی دیدار با خانواده معظم و معزز
شهید عزیز آیت الله عباسعلی سلیمانی شرکت فرمایند، لطفا اطلاعیه درج شده در کانال برنامه ها با لینک ذیل را ملاحظه و ثبت نام فرمایند تا آدرس خدمتشان ارسال گردد👇👇👇
⚘☘ 🌹
http://eitaa.com/sayarimojtabas
سلام، عرض ادب و احترام؛
👈 بزرگوارانی که تمایل دارند، به سفر راهیان نور غرب و شمال غرب؛
سرزمین مجاهدت های خاموش؛
مناطق عملیاتی در استان های کردستان و آذربایجان غربی و
شهرهای سنندج، بانه، سردشت، پیرانشهر و مهاباد؛
مقتل سرداران شهید آقا مهدی و آقا مجید زین الدین
(منطقه ی دارساوین)؛
یادمان شهدای مظلوم و غریب سیران بند؛
و سایر یادمان های تاثیرگذار؛
مشرف شوند؛
لطفا اطلاعیه درج شده در کانال برنامه ها با لینک ذیل را ملاحظه و ثبت نام فرمایند:
👇👇👇
http://eitaa.com/sayarimojtabas
💠پاییز پنجاه سالگی
🔹خاطرات مریم جمالی همسر سردار شهید مدافع حرم محمد جمالی
پاییز پنجاه سالگی به قلم فاطمه بهبودی، روایت همسر شهید مدافع حرم شهید محمد جمالی است. شهید جمالی، از فرماندهان لشکر ۴۱ ثارالله و از هم رزمان سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بوده که در ۱۳۴۲ در شهربابک کرمان به دنیا آمد و در آبان ۹۲ در حومه دمشق، شهد شیرین شهادت را نوشید.
این کتاب با عنایت و پیگیری های سید شهدای محور مقاومت، حاج قاسم سلیمانی تدوین و توسط انتشارات خط مقدم به چاپ رسیده است.
گزیده
دهه ی فاطمیه ،فروردین 1392 ، بنا بر روال همه ی سالهای بعد از جنگ ، به مجلس عزاداری خانه ی سردار سلیمانی رفت . رسم حاج قاسم است که دم در می ایستد و خودش به مهمان ها خوشامد می گوید . شب که به خانه آمد ، گفتم : " چه خبر شده که توی پوست خودت نیستی
گفت: حاج قاسم پرسید " چه کار میکنی گفتم هیچی ؛ بیکارم . گفت : میخوای بری سوریه گفتم : از خدامه
میخوای بری سوریه چه کار کنی....
شهید مدافع حرم🕊🌹
#محمد_جمالی
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
"انا لله و انا الیه راجعون"
✅ خانواده معظم و معزز شهیدان عزیز سردار حاج علیرضا (فرمانده عزیز تفحص) و آقا داور گل محمدی
سلام علیکم؛
عرض ادب و احترام؛
باخبر شدم که مادر بزرگوار این دو شهید عزیز آسمانی شدند...
درگذشت اسوه جهاد، صبر و مقاومت، بانو روحیه عبدالهی مادر بزرگوار شهیدان عزیز سردار حاج علیرضا و آقا داور را به شما و سایر بازماندگان تسلیت عرض می نمایم.
از درگاه پروردگار متعال برای شما و سایر بازماندگان صبر و اجر و برای آن مرحومه علو مرتبه ربانی و رحمت واسعه الهی را مسالت دارم.
این مادر بزرگوار شهیدان در جوار فرزندان شهیدشان قرین رحمت ربوبی گردند...
ما را در غم خودتان شریک بدانید...
ان شاءالله سردار شهید حاج علیرضا عزیز فرمانده بااخلاص و گمنام تفحص که مدتی در کنارشان توفیق خدمت در تفحص پیکرهای مطهر شهدای گمنام را داشتم، دست هایم را بگیرند...
اخلاص، تواضع، تلاش بی وقفه، دلسوزی، روحیه قوی و جهادی حاج علیرضا عزیز در تفحص پیکرهای مطهر شهدای گمنام در مناطق عملیاتی از یادمان نمی رود...
یادش بخیر...
سیاری
http://eitaa.com/sayarimojtabas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 یکی از شهدایی که خیلی حاجت میدن...
🌷 شهید#مرتضی_عطایی
شادی روحشون صلوات 🌺
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🏴 السلام علیک یا جوادالائمه
(علیه السلام)
ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب
از غربت آن غریب کن یاد امشب
مسموم شد از زهر، جواد بن رضا
در حجره ی در بسته ی بغداد امشب
🏴 شهادت جانگداز حضرت جوادالائمه (علیه السلام) بر همه شیفتگان و دلسوختگان ان حضرت، تسلیت باد🖤
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
عاشق #حضرت_رقیه بود❤️
چند روز آخر اقامتش در دمشق ،مڪرر
به زیارت حضرت رقیه میرفت🌹
شب آخر،چند ساعت قبل از آن انفجار هم به زیارت حضرت رقیه رفته بود💔
شاید هم حاجت بیست و چند سالهاش
را از دختر سه ساله امام حسین (علیه السلام)
گرفت در همان روزهای شهادت
حضرت رقیه ، #شهید شد✨🕊
#شهید #عماد_مغنیه ✌️🌺
🌷سلام صبحتون شهدایی🌷
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘
http://eitaa.com/raviannoorshohada