فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯 یاد یلدای ۶۵ بخیر🥹
#یلدا
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
.
•[ طولانی ترین شب سال
"به برکت شهدا"
در امنیت و آرامش
مبارک باشد . . . ❤️]•
شب یلدا ۱۴۰۰:
در جمع ایتام و کودکان معلول
شب یلدا ۱۴۰۱:
در منزل شهید آرمان علیوردی
شب یلدا ۱۴۰۲:
در جمع سربازان گلستانی
به یاد شهید سید ابراهیم رئیسی💔
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای مادر شهید هرشب، شب یلداست
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 بر راضیه
بر مرضیه کوثرصلوات
بر فاطمه(س)
صدّیقه ی اطهر صلوات
برقله ی توحیدی
زهرا (س)به بقیع
برسیّده و
همسرحیدرصلوات
🍃🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ
🍃🌺 وَآلِ مُحَمَّدٍ
🍃🌸 وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
♥️✨ پیشاپیش ولادت
حضرت زهرا「س」
و روز مادر مبارک باد✨♥️
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
پاسدار شهید محمد قائمی🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
تاریخ ولادت: 1346/7/12
محل ولادت: شهر ری تهران
تاریخ شهادت: 1365/8/26
محل ولادت: مریوان
مزار:گلزار شهدای شهر مقدس مشهد[ بهشت رضا] قطعه30
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر برای خستگیهایم نذری کن؛
بعضی دردها فقط با دعای تو درمان میشود...❤️
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مادر هنوزم قلبش آروم نگرفته...
روز مادر رو به مادری که پسرش رئیس جمهور بود ولی کسی نمیشناختش
به مادری که خادم ملت رو تربیت کرد
تبریک میگم ...💐
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی) ✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی ❇️قسمت۹ 💭 اگر فکر کنم همه اش رو تق
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی
❇️قسمت۱۰
💭 دفتر رو در آوردم و دادم دستش
- آقا امانت تون صحیح و سالم
خنده اش گرفت
زنگ تفریح، از بلندگوی دفتر اسمم رو صدا زدن
- مهران فضلی پایه چهارم الف سریع بیاد دفتر
با عجله پله ها رو دو تا یکی دو طبقه رو دویدم پایین رفتم دفتر، مدیر باهام کار داشت😌
- ببین فضلی از هر پایه، 3 کلاس پونصد و خورده ای دانش آموز اینجاست یه ریز هم کار کپی و پرینت و غیره است و کادر هم سرشون خیلی شلوغه تمام کپی های مدرسه و پرینت ها اونجاست از هر کپی ساده ای تا سوالات امتحانی همه پایه ها از امروز تو مسئول اتاق کپی هستی😮
کلید رو گذاشت روی میز
- هر روز قبل رفتن بیا تحویل خودم یا یکی از ناظم ها بده مواظب باش برگه هم اسراف نشه بیت الماله
از دفتر اومدم بیرون مات و مبهوت به کلید نگاه میکردم باورم نمی شد تا این حد بهم اعتماد کرده باشن
همین طور که به کلید نگاه می کردم یاد اون روز افتادم اون روز که به خاطر خدا برای تاوان و جبران اشتباهم برگشتم دفتر
و خدا نگذاشت راحت اشتباهم رو جبران کنم در کنار تاوان گناهم یه امتحان خیلی سخت هم ازم گرفت و اون چند روز بار هر دوش رو به دوش کشیدم
اشک توی چشم هام جمع شده بود
ان الله تعز من تشاء و تذل من تشاء
خدا به هر که بخواهد عزت عطا می کند
من سعی می کردم با همه تیپ و اخلاقی دوست بشم بعضی رفتارها خیلی برام آزاردهنده بود اما به همه چیز، به چشم تمرین نگاه می کردم
تمرین برای برقراری ارتباط تمرین برای قرار گرفتن در موقعیت های مختلف و برخوردهای متفاوت، تمرین برای صبر ،تمرین برای مدیریت دنیایی که کم کم وسعتش برام بیشتر می شد
شناخت شخصیت ها منشا رفتارها برام جالب بود اگر چه اولش با این فکر شروع شد
- چرا بعضی ها دست به گناه میزنن؟چه چیزی باعث تفاوت فکر و انتخاب انسان ها حتی در شرایط مشابه میشه؟
و بیشترین سوال ها رو هم تفاوت رفتاری و شخصیتی من با پدرم برام درست کرده بود خیلی دلم می خواست بفهمم به چی فکر می کنه و ...
من خیلی راحت با احسان دوست شده بودم برای یه عده سخت بود که اون به وسایل شون دست بزنه
مادر احسان، گاهی براش ساندویچ های کوچیکی درست می کرد ما خوراکی هامون رو با هم تقسیم می کردیم و بعضی ها من رو سرزنش می کردن حرف هاشون از سر دوستی بود اما همین تفاوت های رفتاری بیشتر من رو به فکر می برد
و من هر روز با احسان بیشتر گرم می گرفتم تنها بود و می خواستم این بت فکری رو بین بچه ها بشکنم
اما دیدن همین رفتارها و تفکرها کم کم این فکر رو در من ایجاد کرد تا چه اندازه میشه روی دوستی و ثبات ارتباط بین آدم ها حساب کرد؟
بچه هایی که تا دیروز با احسان دوست بودن امروز ازش فاصله می گرفتن و پدری که تا چند وقت پیش علی رغم همه بدرفتاری هاش در حقم پدری می کرد کم کم داشت من رو طرد می کرد
حس تنهایی و غمی که از فشار زندگی و رفتارهای پدرم در وجودم ایجاد شده بود با این افکار از حس دلسوزی برای خودم حالت منطقی تری پیدا می کرد اما به عمق تنهاییم بیشتر از قبل اضافه می شد
رمضان از راه رسید و من با دنیایی از سوال هاکه جوابی جز سکوت یا پاسخ های سطحی چیز دیگه ای از دیگران نصیب شون نمی شد به مهمانی خدا وارد شدم
🔸ادامه دارد...
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
🌹 4 دی؛ اولین سالروز شهادت سردار سید رضی موسوی
شادی روحش مطهرشون صلوات🌷🌱
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
شهید والامقام مرتضی دادگر🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
نام پدر : سید حسین
تاریخ ولادت :1345/10/22
محل ولادت: ساری_ روستای اسبورز_ استان مازندران
تاریخ شهادت : 1365/10/22
محل شهادت : شلمچه
محل شهادت: عملیات کربلای 5
تاریخ تدفین : 1374/05/07
مزار : امامزاده جبار روستای اسبورز
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
📝✨قسمتی از وصیت نامه شهید سید مرتضی دادگر
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا... امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
آنانکه در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند .
🌷به نام الله که یگانه است و شریکی ندارد و همه از او هستیم و بسوی او خواهیم رفت . بار پروردگار این همه نعمتها که به من ارزانی داشتی چگونه شکر نعمتت بجای آورم از روزی که چشم به جهان گشودم نامت را بر گوشم خواندند و از روزی که زبانم به حرف آمد نام تورا بر زبان جاری کردم و به اندازه وضع خویش تورا با آنهمه عظمت شناختم شکر گزارم .
🌷از وقتی که خوب را از بد تمیز دادم و پا به دوران تکلیف نهادم جز معصیت و گناه توشه آخرت ذخیره نکردم ، ما معدن گناه و عیوبیم و تو ستارالعیوب .
🌷خدا یا من به تو و یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبرت از آدم تا خاتم و معجزات قرآن کریم که به محمد بن عبدالله نازل فرمودی و دوازده تن از جانشینانش ایمان داشته و دارم و امید آن دارم و آخرت مرا با فرستادگان و اولیاء و خالصان خود محشور گردانی ،
🌷از شهید بعظمت یاد کردی و او را از زندگان روزی خورنده معرفی کردی .
خدایا شهادت این حقیر را قبول کن و مرا در زمره شهیدان اسلام قرار بده .
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شب زیارتی سیدالشهدا به یاد شهید سید ابراهیم رئیسی
شادی روح مطهرش به دلخواه صلوات🌷🌱
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
🌹پویش #پروفایل_مشترک
🌹ویژه پنجمین سالگرد شهادت #سپهبد_قاسم_سلیمانی
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی) ✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی ❇️قسمت۱۰ 💭 دفتر رو در آوردم و داد
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی
❇️ قسمت۱۱
💭 یه ساعت قبل از اذان از جا بلند می شدم و می رفتم توی آشپزخونه کمک مادرم حتی چند بار قبل از اینکه مادرم بلند بشه من چای رو دم کرده بودم
پدرم ، 4 روز اول رمضان رو سفر بود اون روز سحر نیم ساعت به اذان با خواب آلودگی تمام از اتاق اومد بیرون تا چشمش بهم افتاد دوباره اخم هاش رفت توی هم حتی جواب سلامم رو هم نداد 😒
سریع براش چای ریختم دستم رو آوردم جلو که
با همون حالت اخموی همیشگی نگام کرد
- به والدین خود احسان می کنید؟!!
جا خوردم دستم بین زمین و آسمون خشک شد با همون لحن تمسخرآمیز ادامه داد
- لازم نکرده من به لطف تو نیازی ندارم تو به ما شر نرسان خیرت پیشکش 😳
بدجور دلم شکست 💔دلم می خواست با همه وجود گریه کنم
- من چه شری به کسی رسونده بودم؟ غیر از این بود که حتی بدی رو با خوبی جواب می دادم؟غیر از این بود که
چشم هام پر از اشک شده بود 😭
یه نگاه بهم انداخت نگاهش پر از حس غرور و پیروزی بود
- اصلا لازم نکرده روزه بگیری هنوز 5 سال دیگه مونده پاشو برو بخواب
- اما
صدام بغض داشت و می لرزید
- به تو واجب نشده من راضی نباشم نمی تونی توی خونه من روزه بگیری
نفسم توی سینه ام حبس شده بود و اون مثل پیروز میدان بهم نگاه می کرد همون جا خشکم زده بود مادرم هنوز به سفره نرسیده از جا بلند شدم
- شبتون بخیر
و بدون مکث رفتم توی اتاق پام به اتاق نرسیده اشکم سرازیر شد تا همون جا هم به زحمت نگهش داشته بودم در رو بستم و همون جا پشت در نشستم سعید و الهام خواب بودن جلوی دهنم رو گرفتم صدای گریه کردنم بیدارشون نکنه
- خدایا تو شاهد بودی که هر چه در توانم بود انجام دادم من چه ظلمی در حق پدرم کردم که اینطوری گفت؟
من می خواستم روزه بگیرم اما پدرم نگذاشت تو شاهد باش چون حرف تو بود گوش کردم اما خیلی دلم سوخته خیلی
گریه می کردم و بی اختیار با خدا حرف می زدم 😔
صدای اذان رادیوی مادرم بلند شد پدرم اهل نماز نبود گوشم رو تیز کردم ببینم کی میره توی اتاقش دوباره بخوابه برم وضو بگیرم می ترسیدم اگر ببینه دارم نماز می خونم اجازه اون رو هم ازم صلب کنه که هنوز بچه ای و 15 سالت نشده
تا صدای در اتاق شون اومد آروم لای در رو باز کردم و یواشکی توی حال سرک کشیدم از توی آشپزخونه صدا می اومد دویدم سمت دستشویی که یهو
اونی که توی آشپزخونه بود پدرم بود😒
اومد بیرون جدی زل زد توی چشمام
- تو که هنوز بیداری
هول شدم
- شب بخیر
و دویدم توی اتاق
قلبم تند تند می زد
- عجب شانسی داری تو بابا که نماز نمی خونه چرا هنوز بیداره؟
این بار بیشتر صبر کردم نیم ساعت از اذان گذشته بود که خونه ساکت شد چراغ آشپزخونه هم خاموش شده بود رفتم دستشویی و وضو گرفتم
جانمازم رو پهن کردم ایستادم هنوز دست هام رو بالا نیاورده بودم که سکوت و آرامش خونه من رو گرفت
دلم دوباره بدجور شکست وجودم که از التهاب افتاده بود تازه جای زخم های پدرم رو بهتر حس می کردم
رفتم سجده
- خدایا توی این چند ماه این اولین باره که اینقدر دیر واسه نماز اومدم
بغضم شکست
- من رو می بخشی؟ تازه امروز، روزه هم نیستم روزه گرفتنم به خاطر تو بود اما چون خودت گفته بودی به حرمت حرف خودت حرف پدرم رو گوش کردم حالا مجبورم تا 15 سالگی صبر کنم
از جا بلند شدم با همون چشم های خیس دستم رو آوردم بالا الله اکبر، بسم الله الرحمن الرحیم
هر شب قبل از خواب یه لیوان آب برمی داشتم و یواشکی می بردم توی اتاق بیدار می شدم و توی اتاق وضو می گرفتم دور از چشم پدرم توی تاریکی اتاق می ترسیدم اگر بفهمه حق نماز خوندن رو هم ازم بگیره
🔸ادامه دارد...
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
"مبارزه با نفس" خاطره ای از شهید "حسین معزغلامی"
📌میخواستم برم اصفهان،زنگ زدم به داداش حسین،گفتم: چیزی لازم داری برات بیارم؟؟
■ گفت: گز درجه یک بیار.
□ گفتم چشم داداش.
🔸تو اصفهان رفتم تو فروشگاه که محصولاتش درجه یک بود گفتم: یه بسته گز درجه یک میخام با بیشترین درصد پسته.
🔹خریداری کردم ،زنگ زدم به حسین آقا وگفتم: داداش برات بالاترین درصد رو گرفتم
■ گفت: نه من گز صد درصد پسته میخام.
🔸️ دوباره برگشتم فروشگاه،گفتم: جناب من گز صد در صد پسته میخام.
■ خندید و گفت: هرکس ازت گز صد درصد خواسته باهات شوخی کنه گز صد درصد پسته خب میشه پسته خالی!
▫️اومدم تهران با ذوق و شوق بردم براش تعریف کردم کلی خندید و گفت: اولا من باهات شوخی کردم، دوما یاد بگیر برا هرکسی هرکاری میکنی به بهترین شکل انجام بده.
🔻بعد گفت: من این گز رونمیخورم
■ گفتم: چرا؟؟؟
□ گفت: چون این خواسته نفسم بوده...
🔹️ موقع نماز بسته گز را برد مسجد و توزیع کرد.
راوی:خواهر شهید
#شهید_حسین_معزغلامی
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
🌹خدمات ملی وبین المللی
/ایام شهادت حاج قاسم
/به صورت خیلی ویژه👇
✅۱)اعزام راویان تخصصی مکتب حاج قاسم؛
به مدارس،دانشگاه ها،یادواره هاوکنگره ها،راهیان مکتب حاج قاسم،هیئات،راهیان نور،گلزارها،روضه هاي خانگی و...
✅۲)برگزاری دوره هاوکارگاه های آموزش تخصصی روایتگری،تربیت استاد،مربی وراوی مکتب حاج قاسم باتدریس اساتیدشاخص ملی وبین المللی
✅۳)اعزام کاروان راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی عزیزبه استان کرمان؛
زیارت مزارمطهرحاج قاسم،شهدای گلزار واستان کرمان،معرفی این شهدابه صورت ویژه؛
زیارت مراکززیارتی،فرهنگی ودستاوردهای حاج قاسم،بازدیدمراکزتاریخی،تفریحی دراستان کرمان؛
اجرای سین راهیان مکتب وبرنامه های متنوع فرهنگی؛
باحضورخانواده معظم شهدا،تیم هادی و راهنما،راویان تخصصی مکتب حاج قاسم و همرزمان حاج قاسم،هماهنگی غذا،اسکان،وسیله ایاب،ذهاب و...
✅۴)برگزاری کنگره ها،یادواره هاومراسم بزرگداشت حاج قاسم عزیز؛
بااعزام عوامل کامل تخصصی،شامل: (راوی،سخنران،مجری،قاری،مداح،گروه: سرودوتئاتر،راوی چندرسانه ای،پرده خوان،محتوا،خانواده شهیدو...)
✅۵)هماهنگی دیدارباخانواده معظم شهدا
⚘
👈هرمدرسه،دانشگاه ومجموعه ای که درخواست دارد،لطفامسئول مربوطه باشماره
۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ یا ۰۹۱۲۳۵۱۷۱۳۸
تماس برقرارنماید.
⚘
👈 ارائه کلیه خدمات درشهرکرمان،ایام شهادت حاج قاسم به صورت کاملارایگان خواهدبود.
⚘⚘
✍️ مجتبی سیاری
راوی مکتب حاج قاسم و جبهه مقاومت
@Mojtabas1358
🌷🌷
👈 ۵ روزمانده تاشهادت حاج قاسم
⚘⚘
#تبیین_عالی
#وعده_صادق
#جمعه
⚘⚘
جان فدا
شهیدالقدس
مکتب حاج قاسم
سرباز وظیفه
⚘⚘
👈کانال اطلاع رسانی👇
https://eitaa.com/sayarimojtabas
⚘
"بسمه تعالی"
سلام ،عرض ادب و احترام ؛
🌹اطلاعیه مهم 👇👇👇
✅ مراکز و مجموعه هایی که در راستای اجرا و برگزاری برنامه های پنجمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی عزیز و هفته مقاومت؛
محصولات و محتوای فرهنگی و هنری ؛شامل : پوستر، سیر نمایشگاهی، برچسب، وصیت نامه، کلیپ، نماهنگ، مستند و پادکست لازم دارند،
لطفا مسئول یا نماینده آن مجموعه از هم اکنون تا حداکثر روز یکشنبه مورخه ۹ دی ماه، ساعت ۱۰ صبح به شماره تلفن ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ پیامک فرمایند تا به صورت رایگان در اختیارشان قرار گیرد.
✍️ مجتبی سیاری
🌷🌷🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
👈 ۵ روزمانده تاشهادت حاج قاسم
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
#تبیین_عالی
#وعده_صادق
#سوریه
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
جان فدا؛
شهیدالقدس؛
مکتب حاج قاسم؛
سرباز وظیفه؛
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
👈کانال اطلاع رسانی:
دوره ها و کارگاه های آموزش تخصصی تربیت استاد، مربی و راوی، کنگره ها، یادواره ها و مراسم بزرگداشت و راهیان مکتب حاج قاسم عزیز 👇
https://eitaa.com/sayarimojtabas
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
❣تازه دامادے که کروکی مزارش را کشید
شهید نوید صفرے🌹
تاریخ تولد: ۱۶ / ۴ / ۱۳۶۵
تاریخ شهادت: ۱۸ / ۸ / ۱۳۹۶
محل تولد: تهران
محل شهادت: سوریه
🌹مادرشهید← نوید متولد ۱۶ تیر ماه است تازه داماد بود💐 چهار ماه از عقدش میگذشت گفتم مامان جان میخواهیم برایت خانه بگیریم🏠 عروسی بگیریم .خودت بالای سر کارهایت بمان. اما نوید گفت نه مامان، این دفعه هم بروم، بعد برمیگردم سر فرصت کارهای عروسی را انجام میدهیم قرار .بود آذرماه مراسم ازدواجش را برگزار کنیم، اما شهید شد و پیکرش را تشییع کردیم
🥀🕊️علاقه خیلی شدیدش به شهید رسول خلیلی بود🍃و اصرار داشت در کنار او دفن شود🌷یک کروکی هم در بهشت زهرا کشید که دقیقا فلان جا من را دفن کنید💫
عقدش بالای سر مزار شهید خلیلی خوانده شد. نیت کرد و قرآن را باز کرد💐 وقتی باز کرد دقیقا همان صفحه ای که خدا از شهادت سخن گفته برایش باز شد🌷
چند ماه از عقدشان میگذشت که به سوریه رفت با دونفر در کمین گرفتار میشوند🥀تکفیری ها آنها را شهید و بعد از شهادت پیکرشان را دفن میکنند🥀اما نیروهای ایرانی 20 روز بعد، آنجا را تفحص و پیکر نوید را برمیگردانند💫 بعد از شناسایی متوجه میشوند که پیکر نوید مظلومانه سرش جدا شده😔
🥀در نهایت او را در جوار شهید رسول خلیلی به خاک سپردند🕊️🕋
شهید نوید صفری
شادی روحش صلوات💙🌹
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
جبران نمی شوی حتی به گریه های عمیق :) 💔
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی) ✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی ❇️ قسمت۱۱ 💭 یه ساعت قبل از اذان از
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی
❇️ قسمت۱۲
💭 از روزه گرفتن منع شده بودم اما به معنای عقب نشینی نبود صبح از جا بلند می شدم بدون خوردن صبحانه فقط یه لیوان آب همین قدر که دیگه روزه نباشم
و تا افطار لب به چیزی نمی زدم خوراکی هایی رو هم که مادرم می داد بین بچه ها تقسیم می کردم یک ماه غذام فقط یک وعده غذایی بود
برای من اینم تمرین بود تمرین نه گفتن تمرین محکم شدن تمرین کنترل خودم
بعد از زنگ ورزش تشنگی به شدت بهم فشار آورد همون جا ولو شدم روی زمین سرد معلم ورزش مون اومد بالای سرم
- خوب پاشو برو آب بخور
دوباره نگام کرد حس تکان دادن لب هام رو نداشتم
- چرا روزه گرفتی؟ اگر روزه گرفتن برای سن تو بود خدا از 10 سالگی واجبش می کرد
یه حسی بهم می گفت الانه که به خاطر ضعف و وضع من به حریم و حرمت روزه گرفتن و رمضان خدشه وارد بشه نمی خواستم سستی و مشکل من در نفی رمضان قدم برداره سریع از روی زمین بلند شدم
- آقا اجازه ما قوی تریم یا دخترها؟
خنده اش گرفت
- آقا پس چرا خدا به اونها میگه 9 سالگی روزه بگیرید اما ما باید 15 سالگی روزه بگیریم؟ ما که قوی تریم
خنده اش کور شد من استاد پرسیدن سوال هایی بودم که همیشه بی جواب می موند این بار خودم لبخند زدم
- ما مرد شدیم آقا
- همچین میگه مرد شدیم آقاکه انگار رستم دستانه بزار پشت لبت سبز بشه بعد بگو مرد شدم 😅
- نه آقا ما مرد شدیم روحانی مسجدمون میگه اگر مردی به هیکل و یال کوپال و مو و سیبیل بود شمر هیچی از مردانگی کم نداشت ما مرد بی ریش و سیبیلم آقا😜
فقط بهم نگاه کرد همون حس بهم می گفت دیگه ادامه نده
- آقا با اجازه تون تا زنگ نخورده بریم لباس مون رو عوض کنیم
هر روز که می گذشت فاصله بین من و بچه های هم سن و سال خودم بیشتر می شد همه مون بزرگ تر میشدیم، حرف های اونها کم کم شکل و بوی دیگه ای به خودش می گرفت و حس و حال من طور دیگه ای می شد یه حسی می گفت تو این رفتارها و حرف ها وارد نشو🛇
می نشستم به نگاه کردن رفتارها و باز هم با همون عقل بچگی دنبال علت می گشتم و تحلیل می کردم فکر من دیگه هم سن خودم نبود و این چیزی بود که اولین بار توی حرف بقیه متوجهش شدم
- مهران 10، 15 سال از هم سن و سال های خودش جلوتره، عقلش ...رفتارش ... و ...
رفته بودم کلید اتاق زیراکس رو بدم که اینها رو بین حرف معلم ها شنیدم نمی دونستم خوبه یا بد اما شنیدنش حس تنهایی وجودم رو بیشتر کرد
بزرگ ترها به من به چشم یه بچه 11 ساله نگاه می کردن و همیشه فقط شنونده حرف هاشون بودم و بچه های هم سن و سال خودمم هم ...
توی یه گروه سنم فاصله بود توی گروه دیگه ...
حتی نسبت به خواهر و برادرم حس بزرگ تری رو داشتم که باید ازشون مراقبت می کردم علی الخصوص در برابر تنش ها و مشکلات توی خونه
حس یه سپر که باید سد راه مشکلات اونها می شد دلم نمی خواست درد و سختی ای رو که من توی خونه تحمل می کردم اونها هم تجربه کنن
حس تنهایی بدون همدم بودن زیر بار اون همه فشار در وجودم شکل گرفته بود و روز به روز بیشتر می شد 😔
برنامه اولین شب قدر رو از تلوزیون دیدم حس قشنگی داشت شب قدر بعدی منم با مادرم رفتم
تنها سمت آقایون یه گوشه پیدا کردم و نشستم همه اش به کنار دعاها و حرف های قشنگ اون شب، یه طرف جوشن کبیر، یه طرف اولین جوشن خوانی زندگی من بود
- یا رفیق من لا رفیق له یا انیس من لا انیس له یا عماد من لا عماد له
بغضم ترکید 😭
- خدایا من خیلی تنها و بی پناهم رفیق من میشی؟
🔸ادامه دارد...
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
می گفت :
اگر افکار انسان درست شود ،
رفتارش هـم درست می شود..
حر انقلاب اسلامی
🌷شهـید شاهـرخ ضرغام🌷
فرماندہ گروهان فداییاناسلام
صبح -عاقبتتون-شهدایی🌷
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
🌹خدمات ملی وبین المللی
/ایام شهادت حاج قاسم
/به صورت خیلی ویژه👇
✅۱)اعزام راویان تخصصی مکتب حاج قاسم؛
به مدارس،دانشگاه ها،یادواره هاوکنگره ها،راهیان مکتب حاج قاسم،هیئات،راهیان نور،گلزارها،روضه هاي خانگی و...
✅۲)برگزاری دوره هاوکارگاه های آموزش تخصصی روایتگری،تربیت استاد،مربی وراوی مکتب حاج قاسم باتدریس اساتیدشاخص ملی وبین المللی
✅۳)اعزام کاروان راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی عزیزبه استان کرمان؛
زیارت مزارمطهرحاج قاسم،شهدای گلزار واستان کرمان،معرفی این شهدابه صورت ویژه؛
زیارت مراکززیارتی،فرهنگی ودستاوردهای حاج قاسم،بازدیدمراکزتاریخی،تفریحی دراستان کرمان؛
اجرای سین راهیان مکتب وبرنامه های متنوع فرهنگی؛
باحضورخانواده معظم شهدا،تیم هادی و راهنما،راویان تخصصی مکتب حاج قاسم و همرزمان حاج قاسم،هماهنگی غذا،اسکان،وسیله ایاب،ذهاب و...
✅۴)برگزاری کنگره ها،یادواره هاومراسم بزرگداشت حاج قاسم عزیز؛
بااعزام عوامل کامل تخصصی،شامل: (راوی،سخنران،مجری،قاری،مداح،گروه: سرودوتئاتر،راوی چندرسانه ای،پرده خوان،محتوا،خانواده شهیدو...)
✅۵)هماهنگی دیدارباخانواده معظم شهدا
⚘
👈هرمدرسه،دانشگاه ومجموعه ای که درخواست دارد،لطفامسئول مربوطه باشماره
۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ یا ۰۹۱۲۳۵۱۷۱۳۸
تماس برقرارنماید.
⚘
👈 ارائه کلیه خدمات درشهرکرمان،ایام شهادت حاج قاسم به صورت کاملارایگان خواهدبود.
⚘⚘
✍️ مجتبی سیاری
راوی مکتب حاج قاسم و جبهه مقاومت
@Mojtabas1358
🌷🌷
👈 ۲ روزمانده تاشهادت حاج قاسم
⚘⚘
#بصیرت
#وعده_صادق
#حاج_قاسم
⚘⚘
جان فدا
شهیدالقدس
مکتب حاج قاسم
سرباز وظیفه
⚘⚘
👈کانال اطلاع رسانی👇
https://eitaa.com/sayarimojtabas
⚘