eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
639 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @shahidegomnamemaktabehajqasem ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🍃🌷هشتمین کوچه شهید رضاعادلی مثل همیشه لبخند روی لبش بود ،همه ی شهدای جنگ برای او الگو بودن پس همه چی داشت ،ایثار،بصیرت،تقوا،مناجات شبانه،مبارزه با هوای نفس مداری...با لبخند از من پرسید:برای پشتیبانی از ولایت فقیه چه کاری انجام دادی؟ ولی از روی او هم شرمنده گذشتم... 🌷🍃نهمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫 شهدا شرمنده ایم ....
💔🍃💔 شــب جمعـــہ زیارٺ صفایــــے دارد عــاشـقــے در یار صفایــــے دارد 💛 ️❤️ @Raviyan_ Noor_ Shohada_ Andishe varz.
. . #شب_جمعہ اسٺ سَلام‌همۂ‌نوڪرها 🕊بہ #شہِ ڪرب‌وبَلاپادشہِ #بے_سرها و بگویید بہ #ارباب ڪه مهمان دارد 🕊بہ #فداے قدمِ مادرتو مادرها #شب_زیارتـے💚✨ #السلام_علیک_یاسیدالشهدا♥️ @raviannoorshohada
🔺شهادت: ۸ مرداد ۸۴ 🔹اولین شهید کرمان، 🔹از اون بچه بسیجی های که بی ریا واسه بیتُ اللهِ الحرامِ مسجدِ قائمِ شهرمون زحمت کشید... 🔹یه شب که از هیات برمیگشت گروهی اراذل اوباش ریختن سرش و اونو مجروح کردند... 🔹چند روز بعد هم مظلومانه به رسید.... مادرش میگفت: روزی دو بار رو ختم میکرد!!! ✅یک بار اول صبح که میخواست بره ✅یک بار هم آخر شب قبل از ... 🔹همین کارارو کرد که شد فدایی رفت محضر سید الشهدا... 🌷 نوش جان رفیق.... ‌@raviannoorshohada
🏴 #شبِ‌وداع بود چهار سال قبل ، شبِ تاسوعا... حلب... شبِ وداعِ #مدافعانِ‌حرم...😔 مداح شروع کرد به مداحی کردن📢 فردا هرکسی مهمان #ارباب شد سلام مارا هم به محضر ارباب برساند...😭 💔آقاسجاد سرش پایین بود، به پهنای صورتش اشک می‌ریخت😔😭 به بغل دستی‌اش گفت: 😔خوشبحال کسی که فردا (#تاسوعا) به محضر اربابش برسد... ▪️به احترام روز تاسوعا و #ابالفضل‌العباس، هرسال یادی از او هم می‌شود.😭😭😭 🌷صبح تاسوعا... به آرزویش رسید🕊 تا هر سال به برکت نام بلند #ابالفضل شب تاسوعا از او هم یاد شود😭😭 🌷خوش به سعادتت... چه خوب خریده شدی وچه زیبا ازاین دنیادل کندی❤️ 🌷عشق یعنی : کلناعباسک یازینب @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرمودند_تو_گوش_زائرم_زدی #تو_گوش_من_زدی😭 🌺 لطف #ارباب به #زائرش حکایت خادم امام حسین(ع) و مرد عرب بادیه نشین التماس دعا @raviannoorshohada
اربـابم‌ حســـین❤️ هرگز به کس و نا کسی نگفتیم.! زیرا فقط این لَفظ سزاوارِ است...😌 مبارک❤️ ان‌شاءالله عیدیمون کربلا @raviannoorshohada
💠 💠 از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... 🌸به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... 🌸دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 💠از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی...🌹 http://eitaa.com/raviannoorshohada
🔹 می گفت: اگر جایی به تو در کاری سپردند باش، به خودت ! می خواهند در خیمه خودشان به تو جا بدهند. هر جا نوکری بلند است آن جا زیر خیمه امام حسین علیه السلام است، حتی اگر به تو کاری نسپردند، خودت برای خودت نوکری جور کن. هر داری به کار ببند برای امام حسین، این جا عرصه ظهور توانمندی هاست. لااقل بیا و ها را مرتب کن! داستان های خدمت علما و بزرگان را نخوانده ای؟! نگذار از خادمی جدا شوی! نگذار بیکار شوی! هر سر موی مرا با تو هزاران کار است ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست؟ . الحسین الشهدا ✅ برای کم نگذار... . http://eitaa.com/raviannoorshohada