eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
628 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
سیره‌ی_تربیتی_انبیاء_و_اهل‌بیت.MP3
زمان: حجم: 22.54M
روش #تربیتی انبیاء و اهل‌بیت از منظر #رهبر_انقلاب آیا اِحداث #مدارس خصوصی و غیر انتفاعی بر خلاف روش #تربیتی انبیاء نیست؟! #حتما_بشنوید بخشی از #سخنرانی حجه‌الاسلام والمسلمین فخریان در جمع هزاران نفر از زائران پیاده امام رضا "علیه‌السلام" #مشهد #حسینیه_امام_خمینی چهارشنبه۹۷/۸/۱۶
#تلنگر گاهی رنج و زحمت نگهداشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست ! رنج 30 ساله امام سجاد (ع) و رنج چندین ساله زینب کبری (س) از این گونه رنج هاست ! رنج بردند تا توانستند این خون را زنده نگهدارند ، بعد از آن هم ائمه اطهار (ع) تا دوران غیبت این رنج را متحمل شدند ، 👈 امروز ما همچنین وظیفه ای داریم... #رهبر_انقلاب « اللهم عجل لولیک الفرج » 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @raviannoorshohada
🕊 #از_ڪامـران_تا_سیـد_مرتضـے ‌‌❈ خود را «ڪامران آوینے» معرفے مےڪرد . ڪراوات مےزد و بہ فلسفہ غرب علاقمند بود . ریش پرفسوری و سیبیل نیچہ ای مےگذاشت و ڪتاب «انسان موجود تڪ ساحتی» هربوت مارڪوزه را [بـے آنڪہ خوانده باشد] طوری دست مےگرفت ڪہ دیگران جلد آن را ببینند ... ‌✜✦ اما وقتے ڪامران با #امام_خمینے (رحمةالله علیہ) و اندیشہ های امام آشنا شد ، از این رو بہ آن رو شد . روزها را روزه مےگرفت و بدون وضو بر سر ڪارهایش حضور پیدا نمےڪرد . نامش را گذاشت "سید مرتضے آوینے". او را در حقیقت خیلےها بعد از شهادتش شناختند . ‌✜•• وقتے ڪہ رهبر انقلاب بہ او عنوان #سید_شهدای_اهل_قلم دادند . ❢◈۰نظر #رهبر_انقلاب درباره ی شهید آوینے: «یڪے‌ از مدیران دستگاه‌های‌ فرهنگے‌ درباره‌ی‌ یڪ نفر از همین چهره‌های‌ معروف فرهنگی‌ِ خوب - ڪہ امروز جزو شهدای‌ عالے‌ مقام ماست و من خیلے‌ بہ او علاقہ داشتم و همیشہ بہ دستگاههای‌ مختلف فرهنگے‌ توصیہ مےڪردم ڪہ از وجودش استفاده ڪنید- چند عڪس بہ من نشان داد ڪہ مربوط بہ قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری‌ - ڪہ آن زمان برای‌ جوانان خیلے پیش مےآمد - نشان مےداد . آن آقا به من گفت : بفرما ! این همان ڪسے است ڪہ شما این طور از او تعریف مےڪنید ! من عڪسها را ڪہ نگاه ڪردم گفتم ارادتم بہ این شخص بیشتر شد ، چون او در این محیط بوده و حالا این گونہ شده است ؛ حتماً باید از ایشان استفاده ڪنید !» #شهید_سید_مرتضی_آوینی 🌹@raviannoorshohada
شخصی در محل ما ساکن بود که هیکل درشتی داشت،چفیه می انداخت و شلوار پلنگی بسیجی می پوشید، اخلاق درستی هم نداشت‼️اهل همه جور خلافی بود،او به شدت با مردم بد برخورد می‌کرد، به مردم گیر می‌داد و این لباس او باعث می شد که خیلی ها فکر کنند که او بسیجی است😞! هادی یک بار او را دید و تذکر داد که لباست را عوض کن، اما او توجهی نکرد، دوباره او را دید و به آن شخص گفت: شما با پوشیدن این لباس و این برخورد بدی که دارید، دید مردم را نسبت به #بسیج و #رهبر_انقلاب بد می کنید☝️، مردم رفتار شما را که می بینند نسبت به نظام بدبین می‌شوند، بعد چفیه را از دوش او برداشت و به وی تذکر داد که دیگر با این لباس و این شلوار پلنگی نگردد👌، بار دیگر با شدت عمل با این شخص برخورد کرد، دیگر ندیدیم که این شخص با این لباس و پوشش ظاهر شود و مردم را اذیت کند.🌺 شهید مدافع حرم هادی ذولفقاری @raviannoorshohada
بى‌اختیار اشک مى‌ریختم خاطره رهبر انقلاب از دیدار با امام پس از ۱۵ سال در فرودگاه... #رهبر_انقلاب: توى ماشین من ، یک وقتى خدمت خود امام هم گفتم همین را. همه خوشحال بودند، مى‌خندیدند، بنده از نگرانى بر آنچه که براى امام ممکن است پیش بیاید بى‌اختیار اشک مى‌ریختم و نمى‌دانستم که براى امام چى ممکن است پیش بیاید. چون یک تهدیدهایى هم وجود داشت. بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم، با آن تفاصیل امام وارد شدند. به مجرد این‌که آرامش امام ظاهر شد نگرانی‌ها و اضطراب ما به کلى برطرف شد. یعنى امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلى‌هاى دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند. وقتى که بعد از سال‌هاى متمادى امام را من زیارت مى‌کردم آن‌جا، ناگهان خستگى این چند ساله مثل این‌که از تن آدم خارج مى‌شد. احساس مى‌شد که همه‌ى آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعى و پیروزمندانه این‌جا در مقابل انسان تبلور پیدا کرده. ۱۳۶۲/۱۰/۲۴ @raviannoorshohada
🚨 ماجرای عجیب رفتن به گلزار شهدا بدون محافظ 💠 یکی از مسئولین بنیاد شهید تعریف می‌کند رهبر انقلاب در یکی از سفرهای استانی شب با خانواده شهدا دیدار داشتند. بعد از ملاقات رفتیم محل اسکان تا ایشان استراحت کنند. رهبر انقلاب بعد از نماز صبح فرمودند من می‌خواهم به گلزار شهدا بروم ما به ایشان گفتیم ما برای شما رفتن به گلزار شهدا را جزء برنامه‌ها قرار داده‌ایم فرمودند: نه همین الان می‌خواهم بروم. بالاخره رفتیم وقتی به گلزار رسیدیم به محافظین خود گفتند کسی همراه من نیاید می‌خواهم تنها بروم! رفتند سر قبر یک شهید که همسر و دختر شهید آنجا بودند دختر شهید افتاد روی پای آقا و شروع کرد به گریه کردن. بعد از احوال‌پرسی و چند دقیقه صحبت ایشان برگشتند. برای ما خیلی سوال شد رفتیم و از آن خانم‌ها سوال کردیم قضیه چه بود. همسر شهید گفت دیشب من از طرف بنیاد شهید سهمیه ملاقات با رهبر انقلاب داشتم ولی به دخترم سهمیه نرسید بدون اطلاع او رفتیم به ملاقات و برگشتیم. اما دخترم فهمید که ما با رهبر انقلاب دیدار داشتیم خیلی ناراحت شد رفت داخل اتاق و عکس پدر شهیدش را بغل گرفت خیلی گریه کرد. صبح موقع اذان نمازش را که خواند گفت مادر بلند شو بریم گلزار شهدا! گفتم الان؟ آخه چرا الان؟ مگه چی شده؟ با گریه گفت بابا اومد به خوابم گفت دخترم اگر می‌خواهی آقای خامنه‌ای را ملاقات کنی بعد از نماز صبح بیا سر قبر من! ‍‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
🔴 دقّت در بیت‌المال 💠 آیت‌الله جوادی آملی نقل می‌کنند یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره پهن شد، آیت‌الله خامنه‌ای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کرده‌ام که باهم باشیم‌. آقا فرمودند: این غذا از است، شما هم مهمان بیت‌المال هستید. برای بچه‌ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🚨 افطاری مورد علاقه‌ی 💠 رهبر انقلاب نقل می‌کنند ۱۳۹۰(قمــری) در زندان از راه رسید. با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شــد؛ چون از کودکی این ماه را دوست می‌داشتم. هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند. نماز را خواندم. لحظات شادی‌آور سر سفره افطار در کنار خانواده، با که در برابر ما می‌جوشید، در خاطرم گذشت. خوردنی‌های سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ بویژه مختص خود را(غذای معروف مشهدی‌ها که ظاهراً مختص خود آنها است) به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست می‌داشتم. این «ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه می‌شود و به شیوه خاصی آن را می‌پزند. من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، بخوبی وارد است. ناگهان به خود آمدم و از خداوند مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شــده را در ذهنم برانگیخت. شاید تنهایی بود. به هر حال باید صبر کرد. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم. مدتی بعد شــام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوع‌تر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت. ، نگهبــان اطلاع داد که چیزی برای شــما فرستاده شــده. آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده اســت. این غذاها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به برساند. همچنین در همان روز، از منزل برایم وســایل تهیه و صرف چای آوردند. لذا افطاری خوشــمزه و مطبوعی بود که به قــدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. این کار هر روز تکرار شد.  📙 کتاب خون دلی که لعل شد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
🚨 خواب عجیبی که برای مادرشان نقل کردند! 💠 مادر رهبر انقلاب بانو خدیجه میردامادی نقل می‌کنند آقا سید علی یه روز اومد اینجا گفت یه خوابی دیدم خواب دیدم مرحوم شده‌اند و تشییع جنازه بزرگی است و داریم ایشون رو از شهر بیرون می‌بریم. رفتیم کم کم جمعیت کم شد و جنازه را روی یک بلندی بردیم مردم ساکت بودند امّا من از شدت علاقه به امام خودمو می‌زدم! روی بلندی که رسیدیم خواستم چهره امام رو ببینم تا صورت امام رو کنار زدم امام سرشان را بلند کردند و با به من اشاره کردند و دوبار این جمله‌ی عجیب رو گفتند: تو میشی! تو میشی! وقتی خواب رو برای من نقل کرد گفتم بله دیگه تو هم مثل حضرت یوسف زندان بودی و عاقبتت مثل حضرت یوسف میشه! گذشت تا موقعی که انتخابات ریاست جمهوری شد و ایشون رئیس جمهور شد یکی از علمای تهران خواب سید علی رو به یادش آمده بود و به سید علی گفته بود خوابت تعبیر شد و مثل حضرت یوسف که عزیز مصر شد شما هم چنین چیزی در انتظارت بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
🔴 خاطره جالب نرمش دادن توسط یک رزمی‌کار 💠 حجت‌الاسلام دارستانی می‌گوید: یه رفیق دارم مربی هشت نه تا ورزش رزمیه! رفیقم می‌گفت از بیت رهبری به من زنگ زدند و گفتند شما چند روزی بیایید بیت رهبری و صبحها رهبر انقلاب را نرمش دهید! با خودم گفتم خب اینکه کاری نداره من هزاران نفر رو نرمش دادم رهبر انقلاب را هم می‌توانم نرمش دهم! گفت رفتیم خدمت آقا! دیدم آقا با لباس گرم‌کن تشریف آوردند! پرسیدم آقا شروع کنیم؟ گفتند بله! منم دستامو زدم بهم به حالت کف زدن و گفتم شروع. یکدفعه آقا پرسیدند این حرکت یعنی چی؟ گفتم یعنی شروع از روی عادت این کارو می‌کنم! گفتم خب بریم سمت راست (یعنی بدن رو به سمت راست کشیدم) آقا همین جور که بدنشونو به حالت کشش به سمت راست بردن پرسیدن آقای بیات این به چه دردی می‌خوره؟ به خودم گفتم ۲۰ ساله دارم این‌کارو می‌کنم نمیدونم به چه دردی میخوره! گفتم: این مثلا برای کشیده شدن پهلو خوب است! گفتن یعنی چی پهلوها را میکشه؟ گفتم آقا نمیدونم! دیگه سمت چپ رو نرفتم! گفتم خب حالا بریم پایین! آقا گفتن این به چه دردی می‌خوره؟ بالاخره بعد از سه روز گفتم پروفسور میخواد آقا رو نرمش بده من آدمش نیستم! 🔻ایشان می‌خواست بگوید رهبر انقلاب هیچ‌کاری را بدون علت یابی و کورکورانه انجام نمی‌دهند! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada