📌 #روایت_کرمان
امتحان
🍀قبل از شروع مراسم گلزار، امتحان داشت. برای همه امتحانها سنگ تمام میگذاشت. بعد از اینکه برگهاش را تحویل داد، پشت سر معلم که از او دور شده بود، دوید. نفس نفس زنان گفت:«آقا اجازه، آقا اگه نوزده و نیم بشیم، بهمون بیست میدین»
معلم از حرف امیرحسین خندهاش گرفت. جواب داد:«حالا تا بعد»
🌟بعدِ معلم شد، بعدِ شهادت امیر حسین. برگه را برداشته بود و دنبال آن نیم نمره میگشت. هرچه گشت، هیچ اشتباهی پیدا نکرد؛ همه را درست نوشته بود.
🥀شهید امیرحسین دهدهی
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
📌 #روایت_کرمان
امتحان
🍀قبل از شروع مراسم گلزار، امتحان داشت. برای همه امتحانها سنگ تمام میگذاشت. بعد از اینکه برگهاش را تحویل داد، پشت سر معلم که از او دور شده بود، دوید. نفس نفس زنان گفت:«آقا اجازه، آقا اگه نوزده و نیم بشیم، بهمون بیست میدین»
معلم از حرف امیرحسین خندهاش گرفت. جواب داد:«حالا تا بعد»
🌟بعدِ معلم شد، بعدِ شهادت امیر حسین. برگه را برداشته بود و دنبال آن نیم نمره میگشت. هرچه گشت، هیچ اشتباهی پیدا نکرد؛ همه را درست نوشته بود.
🥀شهید امیرحسین دهدهی
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------