eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
633 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ولایت فقیه شده شعار! ✅ درس گفتاری از استاد شهید؛ حسن باقری ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
💠 💫زیارت بر شانه های پســر ✍مادر شهید شفیعی هنوز کربلا نـرفته . شبی در خواب علی بهش می گه : روی شانه هایم بنشین تا ببرمت . مادر می نشیند و کربلا از شانه های پسرش پیاده می شود . علی نخی به دستش می دهد وسر دیگر نخ را به دست خود می گیرد . قبر امام حسیــن (ع) و امام علـی(ع) و بقیه را بهش نشان می دهد . مادر برای زیارت می رود وبر می گردد . باز بر شانه های دست پرورده شهیدش می نشیند وبه خانه باز می گردد .مادر از خواب می پرد. بوی عطــری فضای خانه را تا مدتها پر کرده بود .وهر کس به دیدار ننه سکینه می آمد از این گلاب خوش بو درخواست می کرد و هم به اجبار می گفت: شیشه گلابی روی فرش شکسته و ریخته که چنین بویی پخش می شود . آری،راهی که به قیمت خون پاکشون باز شد. ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
حسین(ع)جان وقتی کہ مابہ جبهه میرویم بہ این نیت میرویم که سیلی # بازوی ورم کرده # سینہ سوراخ شده مادرم زهرا را بگیریم... 🌷 @raviannoorshohada
🌷 آرپیچی زن‌های گردان عمار الله   🔸نام پدر: عباس 🔹تاریخ تولد: ۷ اردیبهشت ۱۳۴۴  🔸محل تولد: تهران 🔹تاریخ شهادت: ۲۲ فروردین ۱۳۶۶  🔸محل شهادت : شلمچه  🔹محل دفن: بهشت زهرای تهران ❇️ نام اصلی این بزرگوار است که نزد بیشتر افراد به شهرت دارد و اصالتی تبریزی داشت. ❇پیکر پاک شهید پلارک در بهشت زهرای تهران (قطعه 26، ردیف 32، شماره 22) به خاک سپرده شده است، اما نکته قابل توجه درباره این شهید که آن را از سایر شهدا متمایز می کند، بوی گلابی ست که از مزار مطهرش به مشام می رسد. همچنین سنگ قبر این شهید همواره نمناک بوده، به طوری که اگر سنگ قبر وی را خشک کنیم، از سمت دیگر خیس شده و از گلاب سرشار خواهد شد. به همین دلیل او را «شهید عطریِ قطعه 26» لقب داده اند. می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر (ص) در صدر اسلام، «غسیل الملائکه» بوده است. «غسیل الملائکه» به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده‌ باشند و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است 🌷 @raviannoorshohada
مَهدی فاطمه اِی سَیدِ صاحبْ حَسَنات🍃🌹 هَدیه ای بر تو نداریم به غیر از صَلَوات🍃 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُم🍃🌹 السلام علیک یا صاحب‌الزمان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
هم خودشان خاکی بودند هم لباسهایشان ... کافی بود ببارد ، تا عطرشان در همه جا بپیچد 🍃🌸 عملیات والفجر ۴ عراق ، کردستان ، ارتفاعات لری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
♦️قرار نیست که ما بمانیم و ارزش‌ها محو بشود؛ قرار است ما محو بشویم و ارزش‌ها بماند گوینده این سخن درست و زیبا شهید حاج ، ملقب به سردار حزب الله گیلان، دادستان اسبق انقلاب که در فروردین۶۵ به دست منافقین کوردل ترور شد وبه شهادت رسید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 از عملیات کربلای ۸ فروردین (۱۳۶۶) عملیات ۸ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
متن زیررا شهید حاج قاسم سلیمانی برای فرزند شهید «حاج یونس زنگی‌آبادی» نوشته است که در ادامه آن را می‌خوانید. بسمه تعالی دختر عزیزم فاطمه خانم بزرگوار و برادر بسیار عزیز آقا روح‌الله عزیز دیدنتان به قدر یک زیارت معصوم بر من اثر معنوی دارد و این را دلیل حضور شهید حاج یونس بزرگ در این بیت نورانی می‌دانم و اطمینان دارم روح مطهر شهید عزیز من و شما، پیوسته در این بیت شریف آمد و شد دارد. دخترم همیشه احساس کن او در کنار شماست و شما در محضر فقط پدرت نیستی بلکه در محضر مقام عظمای شهادت هستی. از خداوند می‌خواهم تو و همسرت را و فرزندان گلت محمد یونس و صالحه عزیز را در پناه قرآن حفظ بفرماید و از معرفت و نورانیت و حکمت قرآن بهره‌مند نماید.   همیشه دوستدار شما سلیمانی   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷 یه وقتایی من خواب می بینم و بعد می فهمم همون شب عروسمم خواب پسرمو دیده و به هر دومون در مورد یک موضوع صحبت می کنه. مثلا بعضی موقعها که دیر به دیر میاد به من سر میزنه شبش آقا رضا به خواب من و خانمش میاد و از خانمش می خواد که حتما جویای احوال من باشه و از منم می خواد که جویای احوال زن و بچش باشم. ما بغیر از مادرو فرزندی باهم مثل دوتا دوست صمیمی بودیم و زمانیکه ماموریت نبود و تهران بود هرشب میامد بهم سر میزد و خیلی روی من حساس بود و هوای من مادر و داشت بعداز شهادتشم خیلی بیشتر از قبل هوامو داره که اگر خانمش یه هفته نیاد منزلمون بخوابش میره و میگه برو به مادرم سر بزن. هر لحظه هم که از سفر برمی گشت اول به من سر میزد بعد میرفت خانه ی خودشون. 🌷 راوی : ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
بیت المال✨ همسر شهید باکری فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا تعریف می کند : « روزی در حالی که آقا مهدی ، از خانه بیرون می رفت به او گفتم : چیزهایی را که لازم داریم بخر . گفت : بنویس . خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم ، با شتاب و هراس گفت : مال بیت المال است و استفاده شخصی از آن ممنوع است و حتی اجازه نداد چند کلمه با آن بنویسم .»🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
💠آخرین تماس... ●پارسال همین روزها بود(هفته دوم تعطیلات عید) تلفنم صبح زنگ زد و قبل از پاسخ دادنم ، قطع شد. شماره بدون نام روی تلفن بود و من معمولا با اینجور شماره ها تماس نمی‌گیرم. ●ناگهان دلم لرزید،‌زنگ زدم به برادر کوچکم حسین و شماره را برایش خواندم و گفتم شاید شماره تو باشه که دوباره خطت را عوض کردی!، داداش حسین تایید کرد و گفت از سوریه برگشتی, تعجب کردم و فورا تماس گرفتم،گوشی را برداشتی و با صدای گرم همیشگی گفتی: ●به به سلام اخوی، نایب الزیاره ام پیش امام رضا..گفتم: خیلی دعا کن، کی اومدی؟! کی می آیی قم ، ببینیمت؟ گفتی: فقط گرفتم خانواده را بیاورم پابوس آقا، این دفعه وقتم کم است و امکان نداره ببینمتون، اگه عمری بود به زودی می آیم قم می‌بینمتون. ●گفتم: به سلامت، سلام ما را هم برسان. و نمی‌دانستم این آخرین سلام و خداحافظی است.آخرین همکلامی من با تو پیش امام رضا بود، دعا کن اولین ما هم پیش امام رضا باشه. آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده... 📎شهید راه نابودی اسرائیل . 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
📖 گوش به فرمان ولی گاهی که خدمت آقا می‌رفتیم، می‌دیدم آقا که صحبت می‌کنند صیاد تند تند یادداشت برمی‌دارد. آخرین بار عید غدیر بود و برای تبریک خدمت آقا رسیده بودیم. درجه‌ی سرلشکری را هم ابلاغ کرده بودند. من در مراسم کنار صیاد نشسته بودم و دستم را گذاشته بودم روی دستش. آقا که شروع به حرف زدن کردند، صیاد آرام دستش را از زیر دست من بیرون کشید و دفتر‌چه‌اش را برداشت و شروع کرد به نوشتن. وقتی مراسم تمام شد و داشتیم برمی‌گشتیم، ازش پرسیدم: «حاج علی، برای چه موقع سخنرانی آقا یادداشت برمی‌داری؟ حرف‌های ایشون رو از تلویزیون پخش می‌کنند. گفت: من که باید از صحبت‌ها یادداشت بردارم، دیگه منتظر اخبار ساعت دو نمی‌شم. همون‌جا یادداشت می‌کنم. بعد در فاصله‌ای که می‌شینم توی ماشین، این صحبت‌ها را به دستور العمل تبدیل می‌کنم. وقتی به ستاد کل رسیدم، می‌دم برای تایپ و بعد هم اجرا. 👈 تو شاید حرف‌های آقا رو سخنرانی تلقی کنی، ولی برای من این حرف‌ها سخنرانی نیست، دستوره. از همون لحظه‌ای که می‌شنوم، تکلیف به گردنم میاد که امری رو از فرمانده‌ام گرفتم و باید اجرایش کنم. تا ستاد کل برسم وقت رو تلف نمی‌کنم.» سپهبد_شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
📸 قطره‌هاي سرخ... و ما ادراك قطره‌هاي سرخ وقتي لحظه‌هاي زندگي را براي كساني كه نميشناسي، مي‌سازد. لحظه‌هايي خالي از رنج بيماري و سرشار از لبخند. امروز روزِ اهداي قطره‌هاي سرخ است، تا زندگي پمپاژ شود در رگهاي آنها كه نمي‌بينيم‌شان. شايد كودكي دور از همبازيهايش، شايد مادري نگران و شايد پدري مهربان. در روز تولد مهربان‌ترين پدر، با اين قطره‌هاي سرخ، به استقبال نگاه‌هاي منتظرِ مهرباني مي‌رويم. هرچند، سرخي خوني كه اهدا مي‌كنيم در برابر سفيدي لباس هيچ است. 💌 اهدای خون در روز ولادت آقا امام زمان -علیه‌السلام- در یکی از مراکز انتقال خون استان تهران توسط مسئول جمعیت امام رضایی‌ها به همراه داوطلبان جمعیت امام رضایی‌ها http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌹خاطرات مهدی سلحشور از سردار سلیمانی ♦️سلحشور مداح اهل‌بیت (ع):در تیرماه سال گذشته بود که به همراه حاج قاسم به سوریه مشرف شدیم و تا دمشق با یکدیگر مشغول صحبت بودیم. ♦️در میان این گفت‌وگوها، نکته‌ای مطرح شد. من گفتم: حاجی، ملت ایران هیچ وقت اهل جنگ نبود و همه از جنگ متنفرند امّا دعا کنید هیچ وقت خداوند باب شهادت را بر رویمان نبندد. ♦️او نگاهی کرد و گفت: به شما اطمینان می‌دهم روزهایی را پیش‌رو خواهیم داشت که شهدا به حال آن حسرت می‌خورند و می‌گویند، ای کاش ما نیز در کنار آنها بودیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
از کوچیکی یه دوست خوبی داشتم من چی بگم دیوونه هاش،بهش میگن حسین جان💚 🎤روایت گری استاد حاج محمد احمدیان ⚘راهیان نور مجازی http://eitaa.com/raviannoorshohada
💬 حاج حسین یکتا: 🔸[ ] توی وصیت‌نامه‌ش یه چیزی نوشته که قشنگه، براتون میگم. نوشته بود: "خدایا تو شاهد باش که من تمامی مظاهر مادی دنیا را به سویی افکنده‌ام؛ به عشق تو و لقاء تو حرکت کرده‌ام. تو منو بخر، تو منو بِبَر..." 🔸مظاهر مادی دنیا یعنی خونه‌ی پشت برج سفید خیابون پاسداران، یعنی فروشگاه هاشکو بَرِ میدون ولیعصر، یعنی بازارچه کیش بَرِ میدون ولیعصر تهرون، یعنی ویلا بغل هتل هایت چالوس با آب دریا و قایق، مظاهر مادی دنیا یعنی بنز آخرین مدل زیر پاش. 🔹نامه نوشت، فرار کرد اومد قم، من با خودم آوردمش جبهه... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
عشقنـد آن عاشقانی که پلاکشان را از گردنشان کندند ... تا بمانند امّـا عکس را از سینه نکندند ... نثار ارواح مطهرشان http://eitaa.com/raviannoorshohada
مادری که کوه صبر و استقامت است ، مادر عبدالرحیم ،که بیاد تمام سالهای فراق، به یاد ۱۷ سالی که پیکر فرزندش مفقود بود، سر بر روی مزار فرزند شهیدش می گذارد و با او خلوت می‌کند...😭😭   http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این پرچم به دست خواهد رسید... 🎤 دهه شصتی ها از بقیه الله جانمونیدا ! 🌷راهیان نور مجازی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ✍مراقب پسر من باشيد خدا خيرتان دهد.. آخرين باری كه را ديد دو روز قبل از بود💔با لبی خندان و پُرانرژی مثل هميشه آمد ديدن ِحاج قاسم، با همه برادران حاضر در جمع سلام واحوال پرسي كرد، به حاج قاسم اطلاع دادن جهاد به ديدن شما آمده. حاج قاسم هم با اشتياق فراوان برای ديدن او به برادران گفت بگوييد سريع بيايد داخل پيش من😍 تا جهاد داخل اتاق شد حاج قاسم از جايش بلند شد او را محكم بغل كرد، جهاد هم با لحن شيرين و هميشگی‌اش كه حاج قاسم را عمو خطاب ميكرد و لبخندی كه هميشه زمان ديدن حاج قاسم بر لب داشت با صدای بلند گفت: خسته نباشيد عمو! و شانه‌ی حاج قاسم را بوسيد، خم شد تا دست حاج قاسم را ببوسد اما حاج آقا ممانعت كرد.. جهاد هم با صدای آرام رو به سمت او گفت:آخر من آرزو به دل می‌مانم☝️ باهم نشستند و چای خوردن. برادری كه مسئول جهاد بود آمد داخل اتاق، حاج قاسم تا او را ديد گفت: برادر، جهاد را اول به خدا دوم به شما ميسپارم؛ جان شما و جان او! ايشان اجازه‌ی اينكه به خط مقدم برود را از طرف من ندارد!☝️ جهاد لبخندی زد و باز شانه‌ی حاج قاسم را بوسيد و دستش را بر روی شانه ايشان گذاشت و گفت عمو جان من به فدای شما حاج قاسم هم نگاهی😍 پراز عشق و محبت به جهاد كرد و همينطور كه به جهاد نگاه ميكرد رو به سمت آن برادر مسئول گفتن: مراقب پسر من باشيد خيرتان دهد.! آن لحظه همه حاضران در آن جمع عمق عشق و محبت پدر و پسری را بين جهاد و حاج قاسم فهميدن. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌱 استخاره کرد ، بد آمد گفت :"امشب عملیات نمیکنیم" بچه ها آماده بودند ، چند وقتی بود که آماده بودند حالا او میگفت " نه " وقتی هم میگفت " نه " کسی روی حرفش حرف نمیزد😐 فردا شب دوباره استخاره کرد ، بد آمد شب سوم ، عراقی ها دیدند خبری نیست ، گرفتند 😴خوابیدند خیلی هایشان را با زیر پیراهنی اسیر کردیم😂😅 🌹🌹 ✨ http://eitaa.com/raviannoorshohada
فرزندی «مهدی باور» و «مهدی‌یاور» می‌خواست❤️ تمام تلاشم را در جهت تحقق آرمان‌ها و اهداف همسرم انجام می دهم. مهم‌‎ترین درخواستش تربیت صحیح فرزندمان بود. به‌گونه‌ای رفتار می کنم و فرزندمان را تربیت خواهم کرد که صادق انتظار آن را داشت.😊 همسرم می‌گفت: «فرزند ما باید کودکی مهدی‌باور و نوجوانی مهدی‌یاور باشد.»☝️ تمام تلاشم را برای تحقق وصیت و خواسته اش خواهم کرد.✅ همسرم به چند نکته توجه ویژه‌ای داشت، اول اینکه اعتقاد داشت دعا و عبادت وقتی موثر است که همراه با دلجویی از بندگان خدا و کمک به آن‌ها باشد👌. همیشه سعی می‌کرد کمک‌های مالی و غیرمالی به نیازمندان داشته باشد. در کنار نماز اول وقت، در حد ممکن عمل به متسحبات را هم داشت. دوم اینکه دعا برای تعجیل ظهور (عج) ورد زبانش بود😍 در این باره نیز مطالعات زیادی انجام می داد که کتاب‌ها را به عنوان یادگاری برای دخترمان نگه داشتم و در نهایت به امر ورزش اهمیت زیاد می داد.🌹 در خصوص علت انجام این سه عمل، می‌گفت: «انجام و فهم این اعمال می‌تواند به سلامتی روحی و جسمی یک فرد کمک کند.» ✅من نیز معتقدم توجه به این موارد کمک شایانی به ارتقای سطح جامعه خواهد داشت، زیرا اثرات فوق العاده‌‌ی این اعمال را در وجود همسرم دیدم.❤️ شهید مدافع حرم صادق شیبک🌹 http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت عشق... روایتی متفاوات ازحوادث روز! چون صدای هل من ناصر امام عشق برخیزد چه میکنی؟ شهید آوینی http://eitaa.com/raviannoorshohada
🕊شهیدانی که بعد از لبخند زدند فرازهایی از وصیت‌نامه شهید: اگر تکه تکه هم بشوم دست از دین اسلام بر نمی‌دارم☝️. بترسید از اینکه هر هفته نامه اعمال ما دو مرتبه پیش (عج) باز می‌شود. نکند خدای ناکرده امام زمان(عج) از دست ما ناراحت و شرمنده شود.😔 شهید رضا قنبری🌹 http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلمان ارتش توصیف شنیده نشده شهید سپهبد سلیمانی درباره شهید سپهبد صیاد شیرازی: صیاد سلمان ارتش بود http://eitaa.com/raviannoorshohada
آتش دشمن سنگین بود ، نیروها در پشت جاده ی دوازده متری سنگر گرفته بودند . آتش سنگین دشمن بوسیله تانک و کالیبر شرایط رو نفس گیر کرده بود و روحیه بچه ها رو ضعیف ... حاج علی روی دسته ی یک بیل کلاه آهنی گذاشته بود و از خاکریز بالا می آورد ، دشمن هم همون نقطه رو به آتش می کشید ، همه می خندیدند روحیه نیروها عوض شد... 📕 رفاقت به سبک تانک « اللهم عجل لولیک الفرج » http://eitaa.com/raviannoorshohada
همسر شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه عزیز از خصوصیات اخلاقی همسرش می‌گوید : اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود. کلاس اخلاق هم می‌رفت و وقتی می‌آمد خانه اگر نماز شبش قضا می‌شد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمی‌خواند، می‌گفت: خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید. یا به بچه‌ها می‌گفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. می‌گفت: "طلب بخشش و گذشت کردن باعث می‌شود خدا به ما نگاه ویژه‌ای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. " کمتر کسی است که احتمال شهادت ابراهیم را در سوریه نمی‌داد. همسرش در این باره می‌گوید: انتظار شهادت همسرم را داشتم. سال ۹۴ سفر اربعین رفت. ۲۰ اسفند ۹۴ به سوریه رفته بود. یک گزارش نوشته بود و گفته بود من برات شهادتم را در اربعین گرفتم. وقتی آمده بود، تغییر کرده بود. نماز شب‌های طولانی، توسل‌های با اشک و اخلاص و خواندن روضه حضرت زهرا (س) با اشعار حافظ و اشعار فیض. او از نگاه خاص شهید برای اعزام به سوریه چنین می‌گوید: وقتی حرف از سوریه شده بود، دو بار قرار بود برود که هر بار به هم خورده و نتوانسته بود راهی بشود. به من می‌گفت: "شما راضی نیستی؟ " یا به مادرش زنگ می‌زد و همین سوال را می‌پرسید و می‌گفت: "بالاخره یک چیزی هست که حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) من را نمی‌طلبند. " وقتی قسمتش شده بود دیگر خیلی خوشحال بود. 🌹نثار روح مطهر شهید عزیز آقا ابراهیم عشریه صلوات... http://eitaa.com/raviannoorshohada